صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

تلویزیون به تازگی، بازپخش دو مجموعه «بچه‌محل» و «بالش‌ها» را از شبکه‌های دو و تماشا روی آنتن فرستاده تا با استفاده از برند عموپورنگ، اوقات خوشی را برای مخاطبان کودک و نوجوان فراهم کند. عموپورنگ از دهه هشتاد به عنوان چهره‌ای موفق میان کودکان شناخته می‌شد و در دهه نود به خاطر نبود رقیب پروپاقرص، توانست یکه‌تاز میدان شود. حالا مدتی است حضور داریوش فرضیایی هم مثل خیلی از چهره‌های دیگر در تلویزیون کمرنگ شده و از تولید فصل جدید عموپورنگ خبری نیست. با این حال بازپخش این مجموعه‌ها کماکان با استقبال زیادی روبه‌روست. به بهانه بازپخش این دو اثر، نگاهی داریم به دلایل موفقیت دنباله‌دار عموپورنگ نزد کودکان و نوجوانان.
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۸ - ۱۱ بهمن ۱۴۰۲

داریوش فرضیایی از اواخر دهه ۷۰ قدم به تلویزیون گذاشت، اما از دهه هشتاد برای مخاطبان کودک و نوجوان شناخته شده و فعالیت‌هایش گسترش پیدا کرد. او به همراه امیرمحمد متقیان زوج جذابی را تشکیل داد و با فرم متفاوتی نسبت به سایر برنامه‌های کودک آن زمان پیش رفت.

به گزارش فیلم نیوز، در دهه نود با ساخت «محله گل و بلبل»، «بچه محل» و «کلبه عموپورنگ» وارد مرحله جدیدی از فعالیت حرفه‌ای شد و تا یکی‌دوسال پیش حضور فعالی در تلویزیون داشت.

ظهور چهره متفاوت | داریوش فرضیایی در شرایطی فعالیت می‌کرد که تلویزیون پر بود از خاله و عمو‌های مختلف. ویژگی اصلی فرضیایی این بود که برخلاف سایر عمو‌ها و خاله‌ها، خود واقعی‌اش را پیش روی مخاطبان کودک و نوجوانش گذاشت.

لحن صحبت کردن، میمیک صورت، سبک لباس پوشیدن و شعر خواندنش مخصوص خودش بود و برای جلب توجه بیشتر بچه‌ها ادا درنمی‌آورد و لوس‌بازی نمی‌کرد. شوخ‌طبعی او در شعر‌هایی که می‌خواند و تعاملش با امیرمحمد آنقدر بامزه بود که خیلی زود توجه بچه‌ها را به خودش جلب کرد. فرضیایی مخاطبان کودکش را به این باور رساند که با وجود سن و سال بالاترش، کودک درون سرزنده‌ای دارد، دقیقا از جنس خودشان است و حرفشان را می‌فهمد. نه اینکه خودش را به آب و آتش بزند تا خودش را به آن‌ها شبیه کند.

خلاقیت در برنامه‌های جدید | یکی از مهمترین دلایل موفقیت عموپورنگ بخصوص از اواخر دهه هشتاد، تغییر مداوم ساختار و عدم تمرکز روی یک الگوی ثابت بود. برنامه‌های عموپورنگ تا قبل از «بوستان دوستان پورنگ» یعنی تا سال ۱۳۸۹ داخل استودیو متمرکز بود. پورنگ و امیرمحمد به استودیویی که بچه‌ها در آن حضور داشتند می‌آمدند و در حضور آن‌ها اجرا می‌کردند. حتی «بوستان دوستان پورنگ» یا «هزار و شصت و شونزده» با وجود اینکه دکوری متفاوت داشت و در آن شخصیت‌سازی صورت گرفته بود باز هم به الگوی اولیه یعنی استودیویی با حضور کودکان پایبند بود.

اولین تغییر ساختار کلی عموپورنگ در مجموعه‌ی «شبکه کودک عموپورنگ» برای شبکه نمایش خانگی اتفاق افتاد که شکست بزرگی به همراه داشت. این شکست باعث شد تیم سازنده‌ی عموپورنگ زمان ساخت «محله گل‌وبلبل» دست به عصا وارد عمل شود و اوایل ترکیبی از یک بخش نمایشی مستقل و یک بخش داخل استودیو داشته باشد.

موزیکال بودن برنامه‌ها | ویژگی مشترک تمام برنامه‌های عموپورنگ، استفاده از شعر و موسیقی و کلیپ‌های بامزه در فضای میان آیتم‌ها یا بخش‌های مختلف برنامه است. در برنامه‌های ابتدایی اکثر آهنگ‌ها توسط خودش اجرا می‌شد. هنوز هم مخاطبان اجرای ترانه‌هایی مثل «اردک تک‌تک» و «در قندون» را با صدای عموپورنگ به خاطر دارند. اهمیت اصلی ترانه‌ها این بود که در عین شاد بودن و بامزه بودن، بخشی از بار محتوایی و آموزشی برنامه را به دوش می‌کشید. از یک جایی به بعد امیرمحمد هم به عنوان خواننده‌ی ترانه‌ها کنار عموپورنگ قرار گرفت و اتفاق‌های بامزه‌ای از این همکاری رقم خورد. از زمان ساخته شدن «محله گل‌وبلبل» این ترانه‌ها متنوع‌تر شد و توسط بازیگر‌های مختلف حتی به دو زبان فارسی و آذری اجرا می‌شد.

دکور‌های متنوع | تا زمانی که برنامه‌های عموپورنگ داخل استودیو برگزار می‌شد دکور آن‌ها تقریبا مشابه سایر برنامه‌های کودک و نوجوان تلویزیونی بود. درواقع از آنجایی که همه‌چیز حول محور اجرای عموپورنگ و تعامل او با امیرمحمد و سایر بچه‌ها پیش می‌رفت دکور اهمیت چندانی نداشت. از «بوستان دوستان پورنگ»، دکور برنامه به تدریج متحول شد. در این برنامه سعی شده بود فضا مشابه یک پارک طراحی شود و گلدون خان نقش نگهبان پارک را بازی کند. در «محله‌ی گل‌وبلبل»، طراحی صحنه اهمیت زیادی پیدا کرد. چون محله به صورت مستقل هویت پیدا می‌کرد و مهم بود چه شکل و شمایلی داشته باشد. ساختار محله با آن همه مغازه و خانه و کوچه‌های مختلف آنقدر جذاب بود که به مخاطبان کودک القا می‌کرد که درحال تماشای اتفاق‌هایی در یک محله‌ی واقعی هستند.

در «بچه محل» جزئیات این محله تکمیل‌تر هم شد. در «کلبه‌ی عموپورنگ» با طراحی کاملا متفاوتی روبه‌رو بودیم. یک جنگل بزرگ و کلبه‌هایی داخل درخت که به هیچ‌وجه تصنعی نبودند. جذابیت‌های بصری بخش مهمی از موفقیت برنامه را تضمین کرد.

کیفیت بخش‌های نمایشی | برنامه‌هایی که از اواخل دهه‌ی هشتاد تولید شدند همگی دارای بخش‌های نمایشی مجزا بودند. مثلا در «فوق برنامه عموپورنگ»، امیرمحمد و دو پسربچه‌ی دیگر را می‌دیدیم که روی نیمکت‌های مدرسه می‌نشستند و هربار موقعیت جالبی را همراه عموپورنگ به تصویر می‌کشدیدند. آیتم‌های نمایشی داخل استودیو در برنامه‌های بعدی هم تکرار شد. از زمان «محله گل‌وبلبل» آیتم‌های نمایشی به بخش اصلی مجموعه تبدیل شدند. از ابتدا تا انتهای برنامه روایت‌هایی از آدم‌های مختلف این محله را می‌دیدیم.

تنوع این روایت‌ها زیاد بود، اما نهایتا همه‌ی آن‌ها داستانی را مرتبط با موضوع اصلی روایت می‌کردند. در «بچه محل» این تنوع‌ها باز هم بیشتر شد. بعضی قسمت‌ها همه‌ی شخصیت‌ها را درگیر می‌کرد و در بعضی قسمت‌های دیگر اصلا بعضی شخصیت‌ها حضور نداشتند. علاوه بر تنوع، آنچه در این آیتم‌های نمایشی اهمیت داشت، مفاهیمی بود که از طریق آن‌ها منتقل می‌شد. درواقع به جای صحبت مستقیم درباره‌ی برخی مفاهیم، آیتم‌های نمایشی طوری انتخاب می‌شدند که در آن‌ها ابعاد مختلف یک مسئله به بحث گذاشته شود.

تنوع آیتم‌ها | یکی از دلایل موفقیت عموپورنگ مخصوصا در برنامه‌های جدید، تنوع آیتم‌ها بود. این تنوع در اکثر آثار عموپورنگ وجود داشته. حتی زمانی که کل برنامه در یک استودیو پیش می‌رفت، برنامه به بخش‌های مختلفی تقسیم می‌شد. بلافاصله بعد از صحبت عموپورنگ با بچه‌ها، یک کلیپ موسیقی پخش می‌شد و بعد از آن یک بخش نمایشی تماشا می‌کردیم و دوباره موسیقی. این تنوع آیتم‌ها باعث می‌شد برنامه علاوه بر جذابیت، خسته‌کننده هم به نظر نرسد. از «محله گل‌وبلبل» به این‌طرف با مجموعه‌ای نمایشی روبه‌رو بودیم که تنوع بیشتری هم داشت. با اینکه طول هیچ‌کدام از سکانس‌ها بیشتر از پنج دقیقه نبود، اما مابین آن‌ها سکانس‌هایی را می‌دیدیم که با موسیقی و حرکات موزون آمیخته بود.

شخصیت‌های غیرکلیشه‌ای | برخلاف بسیاری از برنامه‌های کودک که در آن‌ها شخصیت‌ها تک بعدی خوب یا بد معرفی می‌شدند در عموپورنگ تا حدودی این کلیشه‌ها شکسته شد. اولین بار در بوستان دوستان پورنگ با یک نگهبان پارک به اسم گلدون خان روبه‌رو شدیم که مرد کم‌حوصله‌ای بود و با همه دعوا می‌کرد، اما در عین حال مهربان بود و دلش برای بچه‌ها می‌رفت. در «محله‌ی گل‌وبلبل» و «بچه محل» با شخصیت‌های خاکستری بیشتری روبه‌رو بودیم. از همه مهمتر شخصیت پدر و مادر و پدربزرگ پورنگ بود. پدر پورنگ برخلاف سایر پدر‌های برنامه‌های کودکان، جدی و موجه نبود. رابطه‌اش با مادر پورنگ یا با پدرش و حتی خود پورنگ بخش مهمی از جذابیت مجموعه را پیش می‌برد. در «کلبه عموپورنگ» شخصیت‌ها تعریف جدیدی پیدا کردند و با توجه به وجه غیرانسانی‌شان، پخته‌تر شدند.

ترغیب مخاطبان بزرگسال | برنامه‌های عموپورنگ با وجود جذابیت‌هایی که داشتند معمولا برای مخاطبان کودک و نوجوان ساخته می‌شدند و کم پیش می‌آمد مخاطبان بزرگسال را هم با خودشان درگیر کنند. از «محله گل‌وبلبل» ساختار برنامه متفاوت شد. پای بازیگران بزرگسال و حتی چهره‌های شناخته شده به میان آمد. داستان‌ها از حالت کودکانه خارج شدند و وجه کمدی برنامه نسبت به قبل پررنگتر شد. ضمن اینکه ساعت پخش برنامه مناسب حال بزرگسالان هم بود و مجموعه این شرایط باعث شد علاوه بر کودکان و نوجوانان، بزرگسالان هم از آن استقبال کنند.

زمانی که قسمت‌های ابتدایی «کلبه عموپورنگ» در نوروز ۱۴۰۰ روی آنتن رفت به دلیل استفاده از کاراکتر‌های غیرانسانی اینطور به نظر می‌رسید که عموپورنگ مجددا قصد دارد روی مخاطبان کودک و نوجوان تمرکز کند. اما با همین شخصیت‌ها فضایی ایجاد کرد و مسائلی در آن مطرح شد که اصلا کودکانه نبود. گرچه از روی ظاهر برنامه، خیلی از بزرگسالان آن را کودکانه پنداشتند و سراغش نرفتند، اما مجموعه‌ی اتفاق‌ها طوری پیش می‌رفت که همه‌ی گروه‌های سنی را درگیر می‌کرد.

شناخت صحیح مخاطب نوجوان | برنامه عموپورنگ در سال‌های ابتدایی پیچیدگی کمتری داشت. روی مسائل ساده‌تری متمرکز می‌شد و حتی موضوع آیتم‌های نمایشی آن‌هم محدود بود. رفته‌رفته با ورود به دهه‌ی نود و تغییر طرز فکر و سبک زندگی کودکان و نوجوانان، حال و هوای برنامه هم تغییر کرد. تا اینکه در «بچه محل» به اوج خودش رسید. در «محله گل‌وبلبل» با شخصیت‌هایی منفی و کارتونی روبه‌رو بودیم که آن را تا حدودی به حال‌وهوای کودکانه نزدیک می‌کرد، اما در «بچه محل» عملا همان موارد هم حذف شد.

در این مجموعه داستان‌ها از یک طرف ساده بودند و برای کودکان و نوجوانان قابل درک به نظر می‌رسیدند و از طرف دیگر راجع به مسائلی صحبت می‌کردند که پیش‌تر خیلی کم در برنامه‌های مخصوص کودکان و نوجوانان به آن‌ها برخورده بودیم. صحبت از نامه‌ی عاشقانه و نمایش احساسات فردی نسبت به فرد دیگر از جمله مواردی بود که در بچه محل مطرح شد. از طرف دیگر مواردی مثل وسواس تمیزی، تاثیر تنبلی در روابط زناشویی، جلوگیری از سواستفاده‌ی دیگران و … هم از دیگر سوژه‌های اینچنینی بودند.

ارسال نظرات