صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۰۴۱۷۸
عباس سلیمی نمین در گفتگو با فرارو تحلیل کرد:
پس از رد صلاحیت حسن روحانی برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، توسط شورای نگهبان، عباس سلیمی نمین در گفتگو با فرارو به این نکته پرداخت که گرچه از دید وی، حسن روحانی، نمادی از رفاه طلبی برای مسئولان است، اما بهتر است افراد مختلف امکان حضور در انتخابات را داشته باشند و این مردم باشند که تشخیص می‌دهند چه شخصی برای حضور در جایگاه‌های اساسی مناسب‌تر است.
تاریخ انتشار: ۲۳:۴۰ - ۰۸ بهمن ۱۴۰۲

فرارو- خبر رد صلاحیت حسن روحانی، که برای نامزدی در انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری ثبت نام کرده بود، چهارشنبه ۴ بهمن ماه منتشر شد، خبری که ابتدا در وب سایت رسمی او منتشر شد و سپس به سرعت به یکی از پربازدیدترین خبر‌های سیاسی ایران تبدیل شد.

به گزارش فرارو، حسن روحانی در شرایطی برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان رد صلاحیت شده که از دوره سوم تاکنون عضو مجلس خبرگان رهبری است و به غیر از آن، ۸ سال رئیس جمهور، ۱۶ سال دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبری در این نهاد و ۲۰ سال هم نماینده مجلس بوده است.

واکنش‌ها به رد صلاحیت حسن روحانی، گسترده و بر مبنای دو دیدگاه کاملا متضاد بود. حمید رسایی، فعال سیاسی اصولگرا، در حساب کاربری خود در شبکه ایکس با «بدیهی» دانستن رد صلاحیت روحانی توسط شورای نگهبان، نوشت: «حالا باید برای محاکمه روحانی و روشن شدن برخی ابهامات روزشماری کنیم.» جواد کریمی قدوسی، نماینده پایداری در مجلس، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «کسی که استعداد و اراده سقیفه سازی را داشت توسط شورای محترم نگهبان رد صلاحیت شد.»

اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی در دوران ریاست جمهوری وی، این سؤال را مطرح کرده که «این چه سازوکاری است که در هر انتخاباتی بسیاری از شخصیت‌ها و مسئولان عالی‌رتبه مثل رؤسای جمهور و ... ردصلاحیت شده یا کنار گذاشته می‌شوند؟» برخی دیگر از مقام‌های ارشد پیشین ایران هم بر این نظرند که «اقلیت حاکم» به دنبال پیاده کردن چهره‌های مهمی مانند آقای روحانی از قطار انقلاب است.

سید عباس صالحی، وزیر ارشاد دولت روحانی و مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «وقتی از قطار انقلاب افراد و گروه‌ها را پیاده و بلکه پرتاب و بی‌حیثیت می‌کنیم، ساده‌ترین برداشت این است که چرا سوار شویم که چنین سرنوشتی پیدا کنیم؟! و وقتی بر نامداران انقلاب چنین روا می‌داریم، تکلیف این قطار را از آغاز تا پایان تعیین کرده‌ایم!»

حسن روحانی، نیز با انتشار بیانیه‌ای در وبسایت رسمی خود از شورای نگهبان قانون اساسی درخواست کرده دلایل رد صلاحیت او برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری را صراحتا اعلام کند. با این وجود، رییس‌جمهور پیشین در بخشی از این بیانیه نوشت: «راه اعتراض جز صندوق نیست. باید راهی یافت که رای اعتراضی صدای رسای مردم ایران شود. باز هم معتقدم باید در انتخابات شرکت کرد، اگرچه مرا هم رد کرده باشند. باید با رای، اعتراض کرد.»

با توجه به این شرایط پرسش‌هایی مطرح است، از جمله این که رد صلاحیت حسن روحانی توسط شورای نگهبان چه تاثیری بر روند انتخابات خواهد داشت و آیا وی فاقد صلاحیت‌های لازم برای حضور در مجلس خبرگان رهبری است یا خیر؟ عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده است:

به جای رد صلاحیت باید مردم را آگاه کنیم

عباس سلیمی نمین به فرارو گفت: «قطعا نظرات بسیار متفاوتی در آستانه انتخابات بروز و ظهور پیدا می‌کند، اما باید دید انتخابات چه جایگاه و نقشی در نظام سیاسی ما دارد. بر اساس ساختار، افرادی که دارای حد متوسطی از شاخص‌ها هستند به رقابت راه پیدا می‌کنند. البته آرزوی همه ما این است؛ افرادی را که واجد خصوصیات حداکثری مثبت هستند، در جایگاه‌های تعیین کننده ببینیم. این خواسته حداکثری با رای مردم صورت می‌گیرد و آن برخورداری از حد متوسط نیز، با کارکرد جایگاه‌های نظارتی. یعنی جایگاه‌های نظارتی، افرادی را مورد تایید قرار می‌دهند که حد متوسطی از شاخص‌ها را داشته باشند. همواره در آستانه انتخابات، شاهد این هستیم که عده‌ای انتظار دارند خروجی دستگاه‌های نظارتی انتخابات، منتهی به تأیید افرادی با خصوصیات حداکثری شود و این انتظار، انتظار درستی نیست.»

وی افزود: «شخصا، هرگز منش و سلایق آقای روحانی را نپسندیدم و از منتقدان قدیمی ایشان بوده و هستم، زیرا وی را سمبلی از «راحت طلبی» ارزیابی کرده ام. افرادی در جامعه ما زندگی می‌کنند که به شکل حداکثری فداکاری کرده و سختی‌ها را پذیرا می‌شوند. برای مثال اشخاصی که ۸ سال، دور از خانواده و با سختی‌های زیادی جنگیده اند را در تاریخ دفاع مقدس داریم. در کنار این نوع افراد، عده‌ای را هم داریم که اشخاصی متوسط محسوب می‌شوند، یعنی حاضرند برای ارزش‌ها و برای مردم تلاش کنند، اما نه در حدی که خود را به سختی و زحمت بیندازند. برای مثال، حاضرند یک کار متعارف انجام دهند بدون آن که دچار سختی‌های جدی شوند. آیا چنین افرادی باید توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شوند یا خیر؟ پاسخ من این است که بله باید تایید صلاحیت شوند، چون این افراد، یک قشر را نمایندگی می‌کنند و این قشر باید بتوانند در انتخابات نامزد‌هایی را داشته باشند، در غیر این صورت، طیف سیاسی نزدیک به این افراد، انگیزه‌ای برای مشارکت نخواهند داشت.»

این فعال سیاسی اصولگرا گفت: «آن چه که ما می‌توانیم در این زمینه انجام دهیم، این است که در جامعه بحث کنیم که آیا انتخاب این افراد برای منافع ملی زیان آور خواهد بود یا خیر؟ در شرایط سختی فوق العاده، مثل شرایطی که آمریکایی ها، تحریم‌های بی سابقه‌ای را علیه ما وضع کرده اند، با ۸ ساعت کار نمی‌توانیم مشکلات مملکت را حل کنیم. همانطور که در دوران جنگ تحمیلی نیز نمی‌شد بر دشمن، با یک توان معمولی، غلبه کرد. در دوران جنگ، از بسیاری از راحتی‌ها و رفاه خود گذشتیم تا از آن شرایط سخت عبور کردیم. افرادی مثل آقای روحانی که حاضر نیستند خود را به سختی جدی بیندازند، «راحت طلب» و «رفاه زده» ارزیابی می‌شوند نمی‌توانیم دارندگان این نوع صفات را به عنوان یک واقعیت در جامعه نبییم؛ این گرایش را شخصیت‌هایی مثل آقای هاشمی رفسنجانی نمایندگی می‌کردند و پس از ایشان نیز، آقای روحانی، این گرایش را نمایندگی می‌کنند.»

وی افزود: «با این که منتقد جدی آقای روحانی هستم، اما کاری را که انجام شد (رد صلاحیت)، چندان به مصلحت جامعه نمی‌بینم. جامعه، خود باید به این نتیجه برسد که انتخاب افراد رفاه طلب، نمی‌تواند منافع حداکثری عموم را رقم بزند. بعد از انجام وظیفه ساختار انتخاباتی، باید این بحث در جامعه صورت بگیرد که چرا لازم است افرادی با منش «شهید سلیمانی‌ها» و «شهید چمران‌ها» باید سکان دار امور باشند که از ابتدای انقلاب تا زمان شهادت، همواره در حال ایثارگری برای جامعه بودند. این بحث باید در جامعه در دوران رقابت‌ها فراگیر شود، اما اگر انتخاب مردم را در جامعه محدود کنیم، این رشد اتفاق نخواهد افتاد. جامعه باید متوجه این واقعیت شود که مدیران رفاه طلب هرگز نمی‌توانند آن‌گونه که شایسته است رفاه را برای آحاد مردم به ارمغان آورند. زیرا به رفاه خود اولویت می‌دهند و این امر موجب دوری آنان از توده‌های مردم می‌شود.»

از ابتدای انقلاب منتقد «رفاه طلبی» روحانی بوده ام

این تحلیلگر سیاسی در ادامه گفت: «دلایل من برای این که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، منتقد آقای روحانی بوده ام، این است که افرادی مثل ایشان، به نوعی خود را فراتر از سایرین و توده‌ها می‌دانند و به همین دلیل «سهم خواه» هستند و برای نخبگان، سهمی فراتر از جامعه، قائلند. من این نکته را با سند می‌گویم برای نمونه در دوره ریاست جمهوری مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی، برخی اطرافیان ایشان، بحث تغییر قانون اساسی را (برای این که آقای هاشمی بتواند برای بار سوم و به شکل پیاپی رئیس جمهور شود) مطرح می‌کردند.

آقای روحانی از جمله افرادی است که در این زمینه یک استدلال قابل توجه داشت. ایشان در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۷۵ در جمع مردم سرخه سمنان، در مقام اثبات ضرورت کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی و نقض قانون اساسی، گفت: «قانون اساسی نوکر نظام است و ارزش قانون اساسی در آراء مردم است... انسان‌های استئنایی و شایسته در قالب قانون نمی‌گنجند.» این جمله با صراحت، امتیازی ویژه برای نخبگان قائل است و می‌گوید «نخبگان در چارچوب قانون نمی‌گنجند.»

وی افزود: «به این دلایل گفتم که انتخاب آقای روحانی از سوی مردم می‌تواند زیانبار باشد، اما تاکیدم بر «انتخاب مردم» است، نه این که شورای نگهبان، بر اساس تشخیص خود در این زمینه عمل کند. وقتی در انتخابات، افرادی با جایگاه متوسط از فیلتر شورای نگهبان عبور می‌کنند، رقابت شروع می‌شود. این بحث ها، بحث‌های بعد از ارائه فهرست نامزد‌ها توسط مرجع نظارتی است، نه قبل از آن. حتی تا پیش از رد صلاحیت آقای روحانی، عده‌ای بحث می‌کردند که صلاحیت ایشان نباید تایید شود، چون فردی رفاه طلب است. در زمان انتخاب آقای روحانی به عنوان ریاست جمهوری نیز این تجربه را داشتیم. عده‌ای آقای روحانی را انتخاب کردند و فکر می‌کردند آقای روحانی می‌تواند مشکلات جامعه را با اعطای امتیازاتی به غرب، حل کند، اما نه تنها مشکلات را حل نکرد، بلکه بر مشکلات افزود و کار و تلاش را منوط کرد به تصمیم غرب و تصمیم غرب نیز در نهایت همان چیزی بود که ترامپ رسما انجام داد و زیر همه قول‌های مکتوبی زد که به ایران داده بود. آن جا هم دیدیم که آقای روحانی، کار سهل طلبانه را انتخاب می‌کند و به جای تشویق جامعه به تلاش، همه امور را به بحث حل مشکلات با غرب، پیوند می‌زند. امروز هم باید اجازه داده می‌شد، جامعه خود متوجه شود که چرا یک عنصر رفاه طلب نمی‌تواند منافعی حداکثری را برای جامعه رقم بزند. اما تاکید می‌کنم به عنوان منتقد جدی آقای روحانی، از این که ایشان تایید صلاحیت نشده، ناراضی ام و تصور می‌کنم این حرکت، زمینه رقابت و رشد سیاسی را محدود می‌کند.»

با ۸ ساعت کار نمی‌توان مشکلات کشور را حل کرد

سلیمی نمین در ادامه در پاسخ به این سئوال که برخی نامزد‌ها قبلاً تأیید صلاحیت شده بودند، اما اکنون رد شده‌اند گفت: «پایه‌های چنین نقدی به عملکرد شورای محترم نگهبان بسیار سست است چرا که انسان در هر ساعت و هر روزی می‌تواند تغییر کند. انسان در هر لحظه‌ای حتی بین خوب و بد انتخاب گر است. انسان در هر دقیقه‌ای از زندگی خود انتخاب می‌کند و ممکن است انتخاب وی، به نفع جامعه یا به زیان جامعه باشد. ممکن است یک فرد تا زمانی مشخص، انتخابی درست داشته باشد، اما بعد، در کنار افراد زیاده خواه و زالو صفت قرار گیرد و تغییر زاویه دهد؛ بنابراین نمی‌توان گفت هر فردی لزوما تا پایان عمر، انتخاب‌های درستی انجام می‌دهد. اما اینجا بحث این نیست که آقای روحانی تخلفی انجام داده است، آقای روحانی سمبل یک گرایش است. رفاه طلبی جرم نیست، اما تبعات دارد به‌ویژه در مدیریت کلان کشور من اگر قائل باشم که، چون مسئول هستم پس باید از فلان امکانات و تجهیزات برخوردار باشم، می‌شود رفاه طلبی. نگاه امام (ره) این بود که مسئولان باید از مردم جامعه، ساده زیست‌تر باشند. این نگاه امام بود و اکنون نیز نگاه رهبری این است. اما آقای هاشمی رفسنجانی معتقد بودند که مسئولان، چون باید تفکر و اندیشه کنند، باید مرفه‌تر از دیگران باشند و نباید دغدغه نان و امثالهم را داشته باشند چرا که از برنامه ریزی برای جامعه باز می‌مانند»

وی افزود: «این دو تفکر در جامعه وجود دارد. آیا این دو تفکر در نظام جمهوری اسلامی جایگاه دارد؟ پاسخ مثبت است. همان امامی که دائم می‌گفتند مسئولان باید ساده زیست باشند، آقای هاشمی را در نظام پذیرا بودند. همین مشی را رهبری نیز دنبال کردند هر چند رهبری مردم را تشویق می‌کند که افراد ایثارگر و ساده زیست را انتخاب کنند، اما می‌گویند باید سلیقه سایرین نیز تحمل شود و ظرفیت جامعه ما به گونه‌ای باشد که سلایق مختلف در آن حضور داشته باشند. اما حضور گرایش‌های مختلف به معنای صحت این گرایش‌ها نیست. به ویژه در شرایط استثنایی که فشار‌های زیادی به جامعه تحمیل می‌شود، مسئولین باید ایثارگرانه به دنبال حل مشکلات باشند. برخی از آقایان مدیران در دوران مسئولیت خود به شکلی رفتار می‌کردند که بعد از ساعت کار اداری، وزرا به هیچ عنوان نمی‌توانستند، آن‌ها را پیدا کنند و ببینند، چرا که به دنبال استراحت و تفریح و استخر خود بودند. اگر جامعه ما بتواند بر همه مشکلات خود فائق آید، انتخاب چنین افرادی، چندان زیانبار، نیست و می‌توانند با ۸ ساعت کار، مسائل جامعه را حل و فصل کنند، اما مادامی که صهیونیست‌ها هر لحظه علیه ما یک فتنه‌انگیزی جدید می‌کنند چطور می‌توان بی تفاوت بود. از روز ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ صهیونیست ها، تجزیه طلبی را در کردستان، خوزستان، آذربایجان و ترکمنستان، کلید زدند. در کتاب «نبرد مخفی علیه ایران» رونن برگمن، اذعان می‌کند به تجزیه طلبی دامن زده اند، این دشمنی‌ها تا کنون هم ادامه دارد و تلاش می‌کنند ایران را به استفاده از سلاح هسته متهم کنند.»

وی در پایان تاکید کرد: «بر اساس قانون، قطعا باید دلایل رد صلاحیت آقای روحانی به شخص ایشان اعلام شود، ایشان هم می‌تواند درباره این دلایل، نقد خود را مطرح کند، اما انتشار عمومی این دلایل بسته به صلاحدید خود ایشان دارد. در خاتمه عرض کنم باید با نقد و بحث‌های فکری مردم را از افرادی مثل آقای روحانی گرفت نه آقای روحانی را از مردم. مردم باید همه نوع گزینه‌ای را برای انتخاب داشته باشند. هر چند تفکر اشخاصی مثل آقای روحانی برای جامعه ما منفعت حداکثری ندارد و زیانبار هم خواهد بود.»

ارسال نظرات