صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۰۲۴۴۸
«روزی مسوول حفاظت یکی از زندان‌ها با من روبه‌رو شد و گلایه کرد که چرا یکی از هم‌بندیان سیاسی به دلیل مشکلی که برای او پیش آمده، بیانیه‌ای را صادر کرده و او را به اسم و رسم، «جلاد» نامیده است. او می‌گفت؛ بیانیه در رسانه‌ها منتشر شده و آزار و سرافکندگی دختر خردسالش از سوی همکلاسی‌های او در دبستان را به دنبال داشته است.»
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۷ - ۰۲ بهمن ۱۴۰۲

احمد زیدآبادی در روزنامه اعتماد نوشت: روزی مسوول حفاظت یکی از زندان‌ها با من روبه‌رو شد و گلایه کرد که چرا یکی از هم‌بندیان سیاسی به دلیل مشکلی که برای او پیش آمده، بیانیه‌ای را صادر کرده و او را به اسم و رسم، «جلاد» نامیده است. او می‌گفت؛ بیانیه در رسانه‌ها منتشر شده و آزار و سرافکندگی دختر خردسالش از سوی همکلاسی‌های او در دبستان را به دنبال داشته است. او می‌پرسید؛ مگر من جز یک کارمند معمولی هستم؟ چرا باید دخترم در مقابل همکلاسی‌هایش به دلیل شغل پدرش مورد آزار روحی قرار گیرد؟

برای پرسش او پاسخ صادقانه‌ای نداشتم و فقط اظهار تاسف کردم. بعد برای دلجویی به او گفتم؛ ما حتی اگر با هم دشمن نیز باشیم، مرز‌های مشخص و حدود و ثغور معینی را در برخورد با یکدیگر باید رعایت کنیم به خصوص هنگامی که پای بچه‌های بی‌گناه در میان است چه برسد به اینکه «دشمن» یکدیگر هم نیستیم بلکه هموطنانی هستیم که با همه اختلاف نظر‌ها و درگیری‌ها‌یی که داریم، خواه‌ناخواه باید فرمولی برای همزیستی با هم پیدا کنیم. رعایت حدود و ثغور در هر منازعه‌ای، اساس اخلاق است و اگر مرز‌ها از هم بپاشد، از انسانیت انسان نیز چیز زیادی باقی نمی‌ماند.

برچسب ها: زیدآبادی انقلاب
ارسال نظرات