صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۰۱۹۲۷
نتیجه‌ای که هیچ یک از طرفین نمی‌خواهند، تشدید تنش نظامی است. ایالات متحده و ایران برای جلوگیری از این نتیجه به کانال‌های پشتیبان کشور‌هایی مانند قطر متکی هستند. بایدن همچنین علنا اعلام کرده است که هشدار‌هایی به تهران ارسال کرده است و اخیرا هشدار داده که ایران به یمنی‌ها کمک نکند.
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۰ - ۰۱ بهمن ۱۴۰۲

یک مقام ایرانی در گفتگو با فایننشال‌تایمز خبر داد آمریکایی‌ها به تهران پیام داده‌اند که مذاکرات هسته‌ای تا زمان برگزاری انتخابات این کشور در ماه نوامبر به تعویق می‌افتد. ایران نیز در پاسخ تاکید کرده است که این تعلیق منجر به افزایش سرعت غنی‌سازی می‌شود.

به گزارش اعتماد، حملات مستقیم جمهوری اسلامی در عراق، سوریه و پاکستان در روز‌های اخیر نشان‌دهنده تغییر استراتژی نیست، بلکه تغییر تاکتیک است. اندرو انگلند و نجمه بزرگمهر ۲۰ ژانویه در روزنامه فایننشال تایمز نوشتند: اولین نشانه‌ای که توضیح می‌دهد ایران پس از ماه‌ها تنش و خصومت در سراسر خاورمیانه نیاز به واکنش مستقیم‌تر را احساس می‌کند، زمانی بود که نیرو‌های دریایی این کشور هفته گذشته از یک هلیکوپتر برای توقیف یک نفتکش در سواحل عمان استفاده کردند. چند روز بعد، ایران مرکز جاسوسی اسرائیل در اربیل عراق را با موشک‌های بالستیک هدف قرار داد و بنا بر گزارش‌ها، کنسولگری ایالات متحده در نزدیکی آن به لرزه درآمد. دولت بایدن این حمله را محکوم کرد و آن را بی‌پروا خواند.

در تهران این اقدامات به عنوان بخشی از پاسخ حساب شده جمهوری اسلامی به حمله بیش از ۱۰۰ روزه اسرائیل به غزه تعبیر شد. نمایش قدرت برای ارسال پیامی هشداردهنده به ایالات متحده، اسرائیل و دیگر قدرت‌های منطقه بود، اما به شکلی هدفمند و دور از خط مقدم جنگ اسرائیل و حماس انجام شد. سعید لیلاز، تحلیلگر ایرانی می‌گوید: «این سلسله حملات قطعا مربوط به جنگ غزه است و قدرت نمایی ایران به عنوان تنها قدرت نظامی پیشرو در مقابل اسرائیل را نشان می‌دهد.»

این نخستین باری بود که ایران حملات موشکی خود را مستقیما از زمان حمله حماس در ۷ اکتبر در دستور کار قرار داد و موجی از شوک را در سراسر خاورمیانه برانگیخت. از همان ابتدا، در اسرائیل، غرب و در میان کشور‌های عربی نگرانی‌هایی در مورد چگونگی واکنش ایران و گروه‌های شبه نظامی که از آن حمایت می‌کند، وجود داشت. چند روز پس از حمله حماس، جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، قبل از اعزام دو ناو هواپیمابر به منطقه به عنوان یک عامل بازدارنده، به ایران هشدار داد مراقب باشد.

در ماه‌های پس از آن، ایران، اسرائیل را تنبیه کرده و از حماس حمایت به عمل آورده است، اما علنا تمایل خود را برای اجتناب از یک درگیری منطقه‌ای اعلام کرده و نیرو‌های خود را از منازعه دور نگه داشته است. با این حال، به نظر می‌رسد مجموعه‌ای از اقدامات خصمانه طی سه هفته گذشته، ایران را مجبور به بالا بردن سطح قدرت نظامی خود کرده است. اولین مورد حمله هوایی اسرائیل در سوریه بود که در پایان دسامبر یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران را ترور کرد. هفته بعد، یک حمله اسرائیلی دیگر، صالح العاروری، معاون رهبر سیاسی حماس را در جنوب بیروت ترور کرد.

۳ ژانویه، دو بمب گذار انتحاری تقریبا ۱۰۰ ایرانی را که به مناسبت سالگرد ترور سردار قاسم سلیمانی در شهر کرمان تجمع کرده بودند، شهید کردند. داعش مسوولیت این حمله را بر عهده گرفت، پس از آنکه فرماندهان سپاه پاسداران اعلام کردند اسرائیل مقصر است. در ادامه، حمله آمریکا در بغداد یکی از فرماندهان ارشد عراقی مورد حمایت ایران را ترور کرد. پس از آن بود که ایران شروع به حمله مستقیم کرد. سپاه پاسداران حمله به اربیل را پاسخی به «جنایت‌های اخیر رژیم صهیونیستی» و همچنین کشتار فرماندهان مقاومت توصیف کرد. ایران در تلافی حملات انتحاری در کرمان، همزمان موشک‌هایی را علیه اهداف داعش در سوریه شلیک کرد. حمله نادری نیز در پاکستان انجام گرفت و جیش‌العدل، یکی دیگر از گروهک‌های تروریستی را هدف قرار داد.

اسلام آباد با حملات موشکی علیه جدایی‌طلبان پاکستانی در ایران پاسخ داد. یک مقام ایرانی می‌گوید که حملات ایران نشان دهنده تغییر استراتژی نیست، بلکه تغییری در تاکتیک‌ها برای آگاه کردن آمریکا و اسرائیل از تهدیدی است که می‌تواند تا زمانی که جنگ در غزه ادامه داشته باشد، ایجاد کند. این مقام می‌گوید: حملات در پاکستان و اربیل مستقیما به اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها این پیام را می‌دهد که جنگ غزه را تمام کنید. ایران خواهان جنگ مستقیم با اسرائیل و آمریکا نیست. اما ما می‌خواهیم نشان دهیم که چقدر می‌توانیم پاسخگو باشیم. این مقام می‌افزاید، این استراتژی بدون خطر نیست، اما برخی در داخل ایران معتقدند که آسیب قابل کنترل است. از دیدگاه این گروه، یک تعامل محدود و حساب شده می‌تواند این پیام را به متحدان ایران بدهد که در شرایط سخت از آن‌ها حمایت می‌کنیم.»

جمهوری اسلامی ایران از زمان جنگ تحمیلی، نیرو‌های نیابتی و جنگ نامتقارن را به بخشی جدایی‌ناپذیر از استراتژی امنیت ملی خود تبدیل کرده است، به دلیل اینکه فاقد تسلیحات متعارف برای مقابله با ایالات متحده یا اسرائیل است. این شبکه که با تولد حزب الله در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، در دو دهه گذشته با تهاجم به رهبری ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ و آشوب ناشی از قیام‌های عربی در سال ۲۰۱۱ که پویایی منطقه را تغییر داد، گسترش یافته است. این شبکه که با ایدئولوژی ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی عجین شده، گروه‌های قدرتمند شیعه را در عراق ترکیب کرده است.

شبه‌نظامیان در سوریه، جایی که ایران برای حمایت از بشار اسد در درگیری داخلی آن کشور مداخله کرد. حماس؛ و انصارالله یمن، هر یک به حمله اسرائیل به غزه پاسخ نظامی داده‌اند: حزب الله درگیر جدال‌های فرامرزی روزانه با اسرائیل بوده است. یمنی‌ها بیش از ۳۰ حمله به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ و بندر ایالات اسرائیل انجام داده‌اند و شبه‌نظامیان عراقی بیش از ۱۴۰ موشک و پهپاد را علیه نیرو‌های آمریکایی در عراق و سوریه شلیک کرده اند.

تهران علنا اصرار دارد که متحدان مستقل عمل می‌کنند، اما با گشودن جبهه‌های متعدد، اقدامات آن‌ها به ایران این امکان را داده که قدرت و خصومت خود را به اسرائیل نشان دهند، در حالی که جمهوری اسلامی را از نبرد مستقیم دور کرده و خطرات وارد شدن به یک درگیری گسترده‌تر را کاهش داده است. در همین حال، مقامات آمریکایی، ایرانی‌ها را به «دست داشتن عمیق» در طراحی حملات یمنی‌ها علیه کشتیرانی متهم می‌کنند و می‌گویند که آن‌ها هواپیما‌های بدون سرنشین و «اطلاعات تاکتیکی» را در اختیار این گروه قرار داده اند.

ایران مدت هاست که از شبه نظامیان حزب الله و گروه‌های عراقی که زیر چتر حشد الشعبی گروه بندی شده اند، حمایت مالی و نظامی کرده است. بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل روز پنج‌شنبه در تل‌آویو مدعی شد: «ایران سر اختاپوس است و شما شاخک‌های آن را در اطراف می‌بینید، از حوثی‌ها گرفته تا حزب الله و حماس.» حمیدرضا ترقی، سیاستمدار اصولگرای ایرانی، می‌گوید که خصومت‌های پس از ۷ اکتبر «مانور نظامی خوبی» برای این محور فراهم کرده است. وی می‌گوید: «امروز بین گروه‌های مختلف محور مقاومت وحدت و هماهنگی بیشتری وجود دارد و آن‌ها به یکدیگر کمک می‌کنند و جان خود را برای دفاع از همرزمان خود در نقاط مختلف به خطر می‌اندازند. دلیلش هم پیروی از یک رهبر، آیت‌الله سید علی خامنه‌ای است.»

با این حال، گروه‌های درون محور همگن نیستند و هر کدام دستور کار ملی خود را دارند. حزب الله و رهبران جناح‌های شیعه عراق قوی‌ترین روابط را با تهران دارند. حماس یک جنبش اسلام گرای سنی است، در حالی که حوثی ها، بخشی از شیعیان زیدی، نسبت به سایر گروه‌ها از نظر ایدئولوژیک کمتر با ایران همسو هستند. اما رابطه آن‌ها با ایران پس از سال‌ها جنگ با ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی از پایگاه آن‌ها در شمال یمن عمیق‌تر شده است.

در ماه‌های اخیر، انصارالله یکی از فعال‌ترین اعضای این شبکه بوده اند و ارزش استراتژیک خود را برای ایران به نمایش گذاشته اند، زیرا تجارت جهانی از طریق دریای سرخ را به شدت مختل کرده اند و ایالات متحده و بریتانیا را ناگزیر کرده‌اند، عملیات نظامی را در دستور کار قرار دهند. اما میزان نفوذ واقعی ایران بر این گروه اغلب مورد بحث است. در واقع، برخی در پایتخت‌های غربی این سوال را مطرح می‌کنند که ایران چقدر در حال عبور از خط است. علی واعظ، کارشناس ایران در گروه بحران می‌گوید: «ایران مغز متفکر این گروه‌ها نبوده که برخی تصور می‌کنند که با استراتژی روشن، اهداف مشخص و مانور، هوشمندانه عمل می‌کند. بسیاری از اقدامات صورت گرفته واکنشی، پراکنده و تند به نظر می‌رسد.» او می‌افزاید، برخلاف آنچه ایران می‌گوید، حملات علیه فرماندهان سپاه، حزب الله و گروه‌های عراقی، تلاش‌های ایران برای طرح بازدارندگی منطقه‌ای از طریق این محور را کاهش داده است.

نگرانی واعظ این است که تهران به راه دیگری برای افزایش مخاطرات با ایالات متحده یعنی برنامه هسته‌ای خود روی آورد. قبل از شروع جنگ اسرائیل و حماس، نشانه‌هایی از تحرک در رویارویی غرب با ایران بر سر برنامه هسته ای اش دیده می‌شد. در ماه سپتامبر، دولت بایدن و ایران با مبادله زندانیان موافقت کردند که در آن واشنگتن ۶ میلیارد دلار از پول نفت ایران را هم آزاد کرد.

در کنار این توافق، طرفین درباره اقدامات نانوشته کاهنده تنش، از جمله محدود کردن توسعه هسته‌ای ایران، بحث کردند. نشانه‌هایی وجود داشت که نشان می‌داد ایران سرعت تولید اورانیوم غنی شده را کاهش داده است. اما این درگیری، امید‌ها برای پیشرفت را از بین برد. در مقابل، گزارش دسامبر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید تهران میزان تولید اورانیوم غنی شده خود را تا ۶۰‌درصد به سطح گزارش شده در نیمه اول سال ۲۰۲۳ افزایش داده است.

علی واعظ کارشناس ایران در گروه بین‌المللی بحران می‌گوید متاسفانه محاسبات هسته‌ای می‌تواند تغییر کند، آن هم به روش‌های بسیار مشکل ساز. یک مقام ایرانی می‌گوید افزایش غنی سازی پیامی به دولت بایدن بود که به تهران اطلاع داده بود که تا بعد از انتخابات آمریکا درباره موضوع هسته‌ای مذاکره نخواهد کرد. این مقام می‌افزاید: «اگر آمریکا می‌خواهد صبر کند، باید عواقب آن را متحمل شود و عواقب آن افزایش غنی‌سازی خواهد بود.»

با این حال، نتیجه‌ای که هیچ یک از طرفین نمی‌خواهند، تشدید تنش نظامی است. ایالات متحده و ایران برای جلوگیری از این نتیجه به کانال‌های پشتیبان کشور‌هایی مانند قطر متکی هستند. بایدن همچنین علنا اعلام کرده است که هشدار‌هایی به تهران ارسال کرده است و اخیرا هشدار داده که ایران به یمنی‌ها کمک نکند. صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه در چتم هاوس، معتقد است که ایران به دلیل هدف نهایی یعنی حفظ خود، همچنان محدود عمل خواهد کرد. «اولویت شماره یک ایران، ایران است و ما هرگز نباید آن را فراموش کنیم. ایران نیرو‌های خود را بسیج نخواهد کرد مگر اینکه مستقیما مورد حمله قرار گیرد.» این یک ماموت و بهیموث در پشت صحنه نیست، بلکه در واقع با هدف بازدارندگی، تاکتیکی عمل می‌کند و نقاط ضعفی دارد.

در عوض، همچنان به شبکه پراکسی خود برای تولید قدرت تکیه خواهد کرد. وکیل می‌گوید: «ایران یک استراتژی دفاعی رو به جلو دارد که آن را به کار گرفته و سعی کرده تهدید‌های را از مرز‌های خود دور کند. اما مهم این است که جایگاه ایران در منطقه یا سرمایه‌گذاری هایش در محور مقاومت را زیاد از حد نشان ندهیم.» با این حال، یک سوال حیاتی این است که آیا در صورت وقوع یک جنگ تمام عیار بین اسرائیل و حزب الله – گروهی که ایران بیشترین سرمایه‌گذاری را روی آن انجام داده و برخی آن را برای حامی خود ضروری می‌دانند، محاسبات در تهران تغییر می‌کند یا خیر. این مقام ایرانی می‌گوید: حزب الله حماس نیست، حزب الله جمهوری اسلامی ایران است.

ارسال نظرات