صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

سرزنش را کنار بگذارید، کودکان را در اولویت قرار دهید
من و همسرم پس از ۱۵ سال زندگی مشترک از یکدیگر طلاق گرفتیم. ما از یکدیگر پولی نخواستیم و در نهایت من پس از حدود ۱۸ ماه زندگی در خانه چندین دوست توانستم یک مکان مناسب برای زندگی ام پیدا کنم. ده سال پس از آن زمانی که واقعا به پول نیاز داشتم همسر سابق ام مبلغی را که به من بدهکار بود و هنگام طلاق توانایی پرداخت آن را نداشت پرداخت کرد
تاریخ انتشار: ۰۳:۵۱ - ۲۱ دی ۱۴۰۲

فرارو- هشت نفر که بدون خصومت یا تلخکامی موفق به طلاق شدند به می گویند که چگونه این کار را انجام دادند.

"طلاق تلخ پدر و مادرم برای من عبرت آموز بود"؛ اما کلارک، ۴۶ ساله از ریدینگ انگلستان

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، پدر و مادرم در مقایسه با هر زوج دیگری که می‌شناسم سخت‌ترین طلاق را داشتند. من هرگز نشنیدم که پدر و مادرم در مورد یکدیگر به خوبی صحبت کنند و از هم به نیکی یاد نمایند. نکته غیر منتظره برایم تجربه‌ای بود که زمان به پایان رسیدن زندگی مشترک ۱۵ ساله ام داشتم. در آن زمان می‌دانستم چگونه آن تجربه تلخ را در مورد رابطه خود تکرار نکنم. در زمان طلاق من از همسرم فرزندان ام ۱۲ و ۱۴ ساله بودند و من و پدرشان تلاش کردیم این گونه طلاق مان را برای شان توضیح دهیم: این که ما واقعا یکدیگر را دوست داشتیم و از این که با یکدیگر ازدواج کردیم بسیار خوشحال بودیم، اما گاهی اوقات عشق می‌تواند صرفا به دوستی تبدیل شود.

پدر و مادرم هرگز طلاق خود را به گونه‌ای تنظیم نکردند که برای من مناسب باشد و بنابراین خوشحال بودم که توانستم روایتی را که آرزو داشتم به فرزندانم ارائه دهم. ترتیبات پس از آن برای زندگی مان دقیقا بازتاب دهنده همان چیزی بود که در دوران کودکی آرزوی آن را برای خود داشتم: ثبات هر چه بیش تر. فرزندان مان با من زندگی می‌کنند و پدرشان نیز در نزدیکی ما خانه‌ای دارد. در نتیجه، آنان می‌توانند به طور مرتب او را ببینند. ما جشن کریسمس، جشن‌های تولد‌ها و مناسبت‌های خانوادگی خاص را با یکدیگر می‌گذرانیم. ما با هم کنار می‌آییم و از همه مهم‌تر آن که درباره یکدیگر همواره به خوبی صحبت می‌کنیم.

"ما مراسمی برای جدایی مان ترتیب دادیم"؛ استلا، ۳۱ ساله از برایتون

من و شریک زندگی سابق ام چهار سال زندگی مشترک داشتیم. با این وجود، به دلیل کم تجربه بودن رابطه مان با اضطراب و رفتار‌های عصبی همراه بود. در میانه قرنطینه ناشی از کووید با فرد دیگری آشنا شدم دوستی با او را آغاز کرد. دوستم گفته بود با این موضوع مشکلی ندارد، اما به تدریج فهمیدم احساسات ام نسبت به فرد جدید نشان می‌دهد که باید رابطه ام با آشنای قبلی ام را به پایان برسانم. بسیار دردناک و غم انگیز بود. او مجبور شد از خانه ام برود. پیش از آن، اما به نوعی مراسمی را برای پایان دادن به رابطه مان برگزار کردیم. ما به ساحل رفتیم، آتش روشن کردیم و سپس به خانه آمدیم و نوشیدیم.

ما همه چیز‌هایی را که در مورد رابطه دوست داشتیم به یکدیگر گفتیم. ما هفته‌های خوب و هفته‌های بدی داشتیم و در این مسیر زمان‌هایی وجود داشت که تعهد من نسبت به رابطه کم شده بود. ما دیگر در رابطه عاشقانه با یکدیگر به سر نمی‌بردیم، اما اکنون دوست یکدیگر هستیم دوستی‌ای شاید قوی‌تر از آن چه پیش‌تر فکر می‌کردیم.

"افراد تغییر می‌کنند آنان بد نمی‌شوند"؛ گیلز، ۴۱ ساله از کترینگ

من و همسر سابق ام در سال ۲۰۰۱ میلادی با یکدیگر آشنا شدیم. ما در سال ۲۰۱۷ میلادی از یکدیگر جدا شدیم، اما هنوز دوست باقی مانده ایم و با یا بدون بچه‌های مان با یکدیگر وقت می‌گذرانیم. اکنون هر دوی مان شرکای زندگی جدیدی داریم و همگی به عنوان یک خانواده بزرگ با یکدیگر رفتار می‌کنیم. ما طلاق مان را به گونه‌ای ترتیب دادیم که حکم طلاق در سالگرد ازدواج مان صادر شد. همسر سابق ام در مراسم ازدواج با همسر بعدی ام به عنوان شاهد حضور داشت. توصیه من به شما این است که در دام این باور نیفتید که نمی‌توانید دوستانه از یکدیگر جدا شوید. افراد در طول زمان در یک رابطه تغییر می‌کنند و ممکن است یکی از طرفین با طرف دیگر احساس ناسازگاری کند، اما این بدان معنا نیست که آنان افراد بدی هستند. تنها کار لازم این است که برای شریک سابق زندگی تان هنگام جدایی آرزوی خوشبختی کنید.

"تا می‌توانید از وکلا دوری کنید"، تئو ولتمن ۶۷ ساله از آمستردام

من و همسرم پس از ۱۵ سال زندگی مشترک از یکدیگر طلاق گرفتیم. ما از یکدیگر پولی نخواستیم و در نهایت من پس از حدود ۱۸ ماه زندگی در خانه چندین دوست توانستم یک مکان مناسب برای زندگی ام پیدا کنم. ده سال پس از آن زمانی که واقعا به پول نیاز داشتم همسر سابق ام مبلغی را که به من بدهکار بود و هنگام طلاق توانایی پرداخت آن را نداشت پرداخت کرد. ما هنوز هم در سال یکی دو بار یکدیگر را می‌بینیم. می‌دانم زمانی که به او نیاز داشته باشم او به من کمک می‌کند. او می‌داند که من نیز در صورتی که نیازی به کمک داشته باشد در کنارش خواهم بود.

اگر نمی‌توانید در مورد نحوه تقسیم وسایل خود به توافق برسید سعی کنید از دوستی که هر دوی تان به او اعتماد دارید کمک بگیرید. اگر چیز‌هایی وجود دارد که از نظر عاطفی به آن وابسته هستید آن‌ها را بخواهید و اجازه دهید شریک تان بقیه چیز‌ها را بردارد. تا جایی که می‌توانید از وکلا دوری کنید اکثر آنان صرفا به خاطر پول کار انجام می‌دهند. البته اگر واقعا ناچار به کمک گرفتن از وکیل هستید سعی کنید حقوق فرزندان تان را در اولویت قرار داده و سپس برای احقاق حقوق خود بجنگید.

"ما به پسرمان نشان دادیم که هنوز با یکدیگر دوست هستیم"؛ کال برد، ۵۱ ساله از سالفورد

زمانی که پسرمان چهار ساله بود از شریک زندگی طولانی مدت ام جدا شدم. تصور ما این بود که از یکدیگر نفرتی نداریم و جدایی تقصیر کسی نبود و صرفا از یکدیگر جدا شده بودیم. ما احساس می‌کردیم که مهم‌ترین چیز آن است که پسرمان بزرگ شود و ببیند که پدر و مادرش با یکدیگر دوست هستند تصمیمات مشترکی را اتخاذ می‌کنند که بر زندگی او تاثیر می‌گذارد و حتی زمانی که پسرمان جوان بود هر در سال در تعطیلات در مراسم خانوادگی شرکت می‌کنند. ما نه تنها پسرمان را با موفقیت بزرگ کردیم بلکه به او نقشه راهی دادیم که نشان می‌دهد بزرگسالان چگونه می‌توانند و چگونه باید با کودکان رفتار کنند. زمانی که سه سال پیش شریک زندگی سابق ام در بیمارستان بستری شد به عیادت اش رفتم. زمانی که او درگذشت شریک زندگی فعلی ام و مادرش به من پول دادند تا بتوانم هزینه مراسم خاکسپاری او را بپردازم، زیرا آنان می‌دانستند که او تا چه اندازه برایم ارزشمند بود.

"ما همواره رفاه مالی و عاطفی یکدیگر را تضمین می‌کردیم"؛ ناشناس، ۶۱ ساله از نیویورک

وکلای طلاق ما که هر دو زن بودند گفتند که ما زوجی نمونه برای جدایی دوستانه هستیم. ما حتی قبل از ملاقات با آنان با یکدیگر از نظر مالی به توافق رسیده بودیم و بنابراین تنها کاری که باید انجام می‌دادیم امضای اسناد بود. هر دوی مان اکنون شرکای زندگی جدیدی داریم و خوشحال هستیم. نیروی راهنمای ما ساده بود: کسب اطمینان همیشگی از رفاه مالی و عاطفی مان.

"نمی خواستم از زنی که زمانی دوست اش داشتم متنفر باشم"؛ استفن کوک، ۷۲ ساله از بوردو در فرانسه

من و همسرم ۲۷ سال پیش از یکدیگر جدا شدیم. همواره قرار بود این اتفاق رخ دهد و ما صرفا چند سالی بود که به خاطر فرزندان و ثبات مالی به زندگی مان ادامه می‌دادیم پس از طلاق فهمیدم که برای سلامتی دو فرزندمان اهمیت دارد که آنان احساس کننند والدین شان هنوز یکدیگر را دوست دارند. در ابتدا برایم دشوار بود، اما تلاش خود را انجام دادم. برای مثال، در سالروز تولد مادرشان برایش کارت تبریک تولد می‌فرستادم و یا برای کریسمس هدیه ارسال می‌کردم و حال مادرشان را جویا می‌شدم. زمانی که هر دوی ما شرکای زندگی جدیدی را پیدا کردیم با خود فکر کردم که نفرت از زنی که زمانی دوست اش داشتم و مادر فرزندان ام بود امری غیر منطقی به نظر می‌رسد.

"به دنبال مقصر نبودیم"؛ لو، ۴۸ ساله از کمبریج

من یازده سال پیش فهمیدم که شوهرم به من خیانت کرده است. او متاسفانه با چندین نفر رابطه داشت. نیاز به انجام آزمایش در مورد بیماری‌های مقاربتی وجود داشت که هر دو انجام دادیم. علیرغم این مسائل ما هرگز بر سر یکدیگر فریاد نزدیم یا بر سر مسائل مالی دعوا نکردیم. من تلاش کردم تا زمانی که او توانست پس از طلاق گرفتن زندگی اش را نظم بخشد به عنوان یک دوست در کنارش باشم.

ارسال نظرات