صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

سما بابایی | از امروز سال ۲۰۲۴ میلادی آغاز می‌شود؛ سالی که امیدواریم جهان در صلح و آرامشِ بیش‌تری گام بردارد و اتفاقاتِ خوشایندی برای تمام مردم دنیا رخ دهد. به مناسبت آغاز سالِ نوی میلادی نگاهی داشته‌ایم به حضور هنرمندان ارامنه در سینمای ایران و تاثیری که این هنرمندان بر صنعتِ سینما گذاشته‌اند. این لیستِ هنرمندان از سینمادار و فیلم‌بردار تا بازیگر و کارگردان را شامل می‌شود.
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۸ - ۱۲ دی ۱۴۰۲

وقتی از پیدایش و پیشرفت صنعت سینما در ایران حرف می‌زنیم به نوعی مروری داشته‌ایم بر نقش ارامنه این هنر؛ چرا که به گواهِ تاریخ ارامنه نقش بنیادی و مهمی در راه اندازی و شکل گیری صنعت سینما در ایران (از ایجاد زیرساخت‌ها و سویه‌های فنی و تجهیزات سینمایی گرفته تا راه‌اندازی سالن‌های نمایش، آموزش سینما و البته تولید فیلم) داشته‌اند. به بهانه‌ی آغازِ سالِ نوی میلادی یادی از تعدادی از چهره‌های تاثیرگذار ارمنی در سینمای ایران کرده‌ایم؛ اگرچه برای امروز (چهارم دی‌ماه) کریسمس را به هم‌وطنانِ ارمنی‌مان تبریک نمی‌گوییم (شما هم این کار را نکنید) ارامنه ایران و مسیحیان ارتودکس کریسمس را چند روز دیرتر از مسیحیان کاتولیک و پروتستان جشن می‌گیرند.

به گزارش فیلم نیوز، تاریخ کریسمس ارامنه ایران در سال ۲۰۲۴ مصادف با ۱۶ و ۱۷ دی ماه است؛ در واقع دوستانِ ارمنی ما تولد حضرت مسیح را ششم ژانویه می‌دانند و همان روز را جشن می‌گیرند. در ضمن اسامی هنرمندان در این گزارش به ترتیب حروف الفبا آمده است.

روبرت آکهارت | منتقد و کارگردان | ستاره‌ی سینما

روبرت آکهارت تحصیلات سینمایی‌اش را در آلمان و تجربه‌های عملی‌اش را در استودیوی باواریای مونیخ گذراند. اکهارت مؤسس استودیو ویلا فیلم و مدیر دفتر واردات و توزیع فیلم بود. شروع فعالیتش در سینما در مقام کارگردان در ۱۳۴۴ با فیلم شهر بزرگ بود. از فیلم‌های دیگر می‌توان بازو طلایی (۱۳۴۵)، نعرۀ گرگ‌ها (۱۳۴۸)، وحشی جنگل (۱۳۵۰)، شیرب‌ها (۱۳۵۱)، و تعقیب تا جهنم (۱۳۵۲) اشاره کرد که هیچ‌کدام در نمایش عمومی با اقبال مواجه نشدند و حتی منتقدان و همکاران اکهارت نیز به این فیلم‌ها توجهی نشان ندادند. او، اما به عنوان نویسنده و سردبیر مجله ستاره سینما جایگاهِ ممتازی در سینمای ایران دارد. مجله «ستاره سینما» از دی ماه ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۵۷ در دوره‌های مختلف با شکل‌ها و رویکرد‌های متفاوت یکی از دیرپاترین نشریات سینمایی در کشور محسوب می‌شود. آکهارت در تهیه‌کنندگی و واردات فیلم نیز فعالیت می‌کرد.

آربی آوانسیان | نویسنده و کارگردان | سینماگر آوانگارد

آربی آوانسیان گرچه در تئاتر کارنامه فعال و تاثیرگذاری دارد؛ اما در سینما نیز کار‌های بسیار انجام داده است. او در ۱۳۶۴ فیلم بلند پیش‌بند سوزن دوزی شده‌ی مادرم در زندگی‌ام گسترده می‌شود را براساس نمایشی با همین نام ساخت. فیلم در «جشنواره مونترال» و «جشنواره پیزارو» به نمایش درآمد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. او فیلم‌های کوتاه نقاب (بر اساس نوشته‌ی گریگور ظهراب) و پویانمایی پاروانا، براساس شعری از هوهانس تومانیان، را در دوران تحصیلش در لندن ساخته‌است. آربی اوانسیان تجربیات تئاتری خویش را در زمینهی سینما نیز به کار گرفته‌است که حاصل آن در اوایل دهه ۱۳۵۰ فیلم مستند لبئوس به نام تادئوس (در خصوص مراسم زیارت قره کلیسا) است. نخستین فیلم بلند او چشمه در سال‌های ۵۱–۱۳۴۹ با همکاری تلویزیون ملی ایران ساخته شد. فیلم به صورت سیاه‌وسفید، در قطع ۳۵ میلی‌متری، مدت نمایش ۱۰۰ دقیقه و با بازی آرمان هوسپیان، جمشید مشایخی، مهتاج نجومی و پرویز پورحسینی ساخته شد. این بازیگران بازی‌هایی به‌یادماندنی از خود به یادگار گذاشتند و به این ترتیب یکی از پایه‌های سینمای موج نو ایران بنا نهاده شد. این فیلم براساس داستان چشمه هغنار نوشته مگردیچ آرمن، نویسنده مشهور ارمنی ساخته شد.

اوانس اوگانیانس | کارگردان | جدِ بزرگِ سینمای ایران

«آوانس اوگانیانس» را جدِ سینمای ایران می‌دانند. او اولین مدرسه‌ی فیلم‌سازی و سینمایی در ایران را با گریشا ساکوارلیدزه (که در آن زمان صاحب سینما مایاک بود) بنیان نهاد. آوانس «مدرسه آرتیستی سینما» را دو دوره‌ی کامل اداره و دو فیلم بلند سینمایی به نام‌های «آبی و رابی» و «حاجی آقا آکتور سینما» ساخت، اما در افتتاح دوره‌ی سوم مدرسه آرتیستی و نیز ساخت سومین فیلمش ناکام ماند و تلاش‌های او برای تاسیس استودیو فیلمسازی و تولید فیلم ایرانی هیچ‌گاه به ثمر نرسید. با این همه «حاجی آقا آکتور سینما» که تنها فیلم بازمانده از سینمای صامت ایران است، برای اولین بار توانست تغییر شرایط سیاسی_اجتماعی ایران از سنت به مدرنیته را به درستی به تصویر بکشد.

ماهایا پطروسیان | بازیگر | ستاره‌است

ماهایا پطروسیان یکی از بی‌حاشیه‌ترین و در عین حال تعلیم‌دیده‌ترین بازیگران سینمای ایران است که نقش‌های بسیاری را از آنِ خود کرده است. ماهایا پطروسیان در اولین نقش آفرینی سینمایی‌اش در فیلم عشق و مرگ به کارگردانی محمدرضا اعلامی نشان داد که بازیگر بااستعدادی است. پس از آن در «پرده‌ی آخر» درخشید. پطروسیان پس از آن در کمدی – درام دیگه چه خبر؟ سومین ساخته تهمینه میلانی به عنوان بازیگر نقش اول انتخاب شد. ماهایا پطروسیان که از اواخر دهه ۶۰ بازیگری‌اش را آغاز کرد تا پایان دهه ۷۰ در ۱۱ فیلم حضور داشت که در اکران هم حاضر بودند که از این میان ۳ فیلم نابخشوده، «کمکم کن» و دختری به نام پرفروش بودند. آخرین فیلم‌هایی که با بازی ماهایا پطروسیان روی پرده سینما رفتند «خفگی» و «لس آنجلس- تهران» بودند.

ژرژ پطروسی | دوبلور | صدا مخملی

ژرژ پطروسی دانش‌آموخته‌ی تئاتر است؛ اما بیش‌تر سال‌های عمرِ خود را به دوبله گذراند. صدای ژرژ پطرسی به جای منصور والامقام در نقش مدیر گراند هتل هزاردستان و به جای گرگ کینر در نقش کلارک پوندستون در فیلم منطقه سبز از معروف‌ترین کار‌های اوست؛ اما گویندگی به‌جای کاراکتر رابین هود در کارتون رابین هود، هنری پنجم (لارنس الیویه) در هنری پنجم، ریچارد ریچ (جان هرت) در مردی برای تمام فصول، مستر فرحان (علی نصیریان) در ناخدا خورشید، اشعث کندی (انوشیروان ارجمند) در امام علی و عبدالله نصرانی (علیرضا شجاع نوری) در روز واقعه از کار‌های به‌یادماندنی او هستند.

ناسار خاچاطوریان | سینمادار | از دیانا تا سپیده

اولین سالن سینمای ایران به شکل امروزی با نام «سولی» توسط آلک‌ساگینیان سال ۱۲۷۹ در تبریز تاسیس شد. تعدادی دیگر از ارمنیان نیز در سال‌های نخستِ راه‌اندازی این صنعت در ایران سینما‌هایی ساختند که حالا نشانی از آن نیست؛ اما اگر هنوز از آن مخاطبانی هستید که دوست دارید فیلم را در سینمایی اصیل و نه در این پردیس‌های پرزرق و برق مشاهده کنید، باید بدانید که سینما سپیده‌ی تهران را ناسار خاچاطوریان در سال ۱۳۲۷ با نامِ سینما دیانا تاسیس کرد. بنای این سینما که از اولین و قدیمی‌ترین سینما‌های تهران است به همراه سینما متروپل سابق و رودکی امروز در سال ۱۳۲۵ توسط وارطان هوانسیان از معماران خوش ذوق و خلاق ارامنه طراحی شد.

ساموئل خاچیکیان | کارگردان و تدوینگر | هیچکاک سینمای ایران

دوستانِ ساموئل خاچیکیان او را «سام ول» صدا می‌کردند. او علاوه بر کارگردانی در حوزه‌های فیلمنامه‌نویسی، فیلم آگهی و جلوه‌های ویژه فعال بود و نخستین آنونس ایرانی را ساخت. خاچیکیان تاثیرات بسیاری بر سینمای ایران گذاشته، برای مثال با فیلم «دختری از شیراز» سینمای ایران را وارد مرحله تازه‌ای کرد و با «چهارراه حوادث» اولین فیلم پلیسی ایران را ساخت. همچنین فیلم «شب‌نشینی در جهنم» او که همراه با موشق سروری آن را کارگردانی کرده بود در بخش رسمی جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمد و نامزد دریافت خرس طلایی این جشنواره شد. خاچیکیان با ساخت دو فیلم «فریاد نیمه شب» و «یک قدم تا مرگ» پیشگام جریان جنایی‌سازی در سینمای ایران نیز شد. بسیاری از فیلم‌های پرفروشِ تاریخِ سینمای ایران برای اوست.

لوریس چکناواریان | آهنگ‌ساز | رهبر موسیقی

لوریس چکناواریان در سال ۱۳۴۲ با ساختن موسیقی متن فیلم جلد مار ساخته‌ی هژیر داریوش آهنگسازی برای فیلم را آغاز کرد و به عنوان یکی از موسیقی‌دانان صاحب سبک برای مستند‌های بسیاری موسیقی ساخته و با کارگردان‌های متفاوتی همکاری کرد. موسیقی متن ۴۰ فیلم مستند و سینمایی از جمله جدال در مهتاب به کارگردانی انزو دل وینچنسو [ب]، بی‌تا به کارگردانی هژیر داریوش، تجاوز به کارگردانی حمید مصداقی و تنگسیر به کارگردانی امیر نادری را تهیه کرده‌است. او برای تهیه موسیقی متن فیلم بی‌تا از ساز‌های ایرانی استفاده کرد و دو تن از استادان طراز اول موسیقی ملی، فرامرز پایور سنتور و حسن ناهید نی نواختند. از آثار مستندی که برایشان موسیقی تصنیف کرده‌است می‌توان به حاج مصورالملکی ساختهی خسرو سینایی، عالی‌قاپو و چهل‌ستون (۱۳۵۲) هر دو ساختهی منوچهر طیاب اشاره کرد. در آثار چکناواریان تأثیر موسیقی ملی ایران به خوبی مشهود است.

موشق سروری | نویسنده، کارگردان و طراحِ صحنه | آقای صحنه

موشق سروری افزون بر تخصص در حوزه گرافیک در سینما نیز فعالیت داشت. او که در تئاتر هم کار طراحی دکور انجام می‌داد و به‌مَثَل در تئاتر سعدی با شاهین سرکیسیان همکاری می‌کرد، بعدتر به نگارش فیلمنامه و کارگردانی روی آورد. او نخستین فیلم خود را در سال ۱۳۳۴، با نام «مهتاب خونین» ساخت و یک سال بعد از آن، اقدام به ساخت فیلم «شب‌نشینی در جهنم» کرد که البته از نیمه کار جای خود را به خاچیکیان داد. وی در سال ۱۳۳۹ نیز فیلم «حاجی جبّار در پاریس» را براساس فیلمنامه‌ای از حسین مدنی ساخت؛ فیلمی که درواقع ادامه‌ای است. با همه‌ی این‌ها عمده شهرت وی به هنرش در طراحی دکور بازمی‌گردد. او با طراحی دکور «شب نشینی در جهنم» سینمای ایران را چند گام جلوتر بُرد و دکور‌های خیال‌انگیزی ساخت.

آنیک شفرازیان | بازیگر | پرواز را به خاطر بسپار

آنیک شفرازیان آنیک شفرازیان با نام هنری آنیک هنرپیشه تئاتر، سینما، تلویزیون ایرانی ارمنی تبار بود. آنیک پس از ورود به سینما، در فیلم‌های معدودی حاضر شد و به طور عمده در آثار سینمائی شماری از معتبرترین کارگردانان سینمای ایران بازی کرد که از آن میان، می‌توان به داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، بهمن فرمان آرا و محمدرضا اصلانی اشاره کرد. آنیک نخستین فیلمش را در ۱۳۴۳ با ایفای نقش در ضربت، ساموئل خاچیکیان بازی کرد. سپس در ۱۳۴۷ در فیلم خاچیکیان به نام جهنم سفید نیز جلوی دوربین رفت. از دیگر فیلم‌های او می‌توان به درشکه‌چی (نصرت کریمی، ۱۳۵۰)، شاهزاده احتجاب (بهمن فرمان‌آرا، ۱۳۵۳)، شطرنج باد (محمدرضا اصلانی، ۱۳۵۶)، کلاغ (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷)، هامون (داریوش مهرجویی، ۱۳۶۹) و … اشاره کرد. بازی آنیک در نقش «مادربزرگ حمید هامون»، یکی از ماندگارترین نقش‌آفرینی‌های او در سینما است. بازی در فیلم سینمائی پرواز بخاطر بسپار در سال ۱۳۷۱ به کارگردانی حمید رخشانی، آخرین حضور آنیک بر پرده نقره‌ای سینمای ایران بود. آنیک شفرازیان در بهمن ماه ۱۳۶۶ در ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، به خاطر ایفای نقش در «سرزمین آرزوها» (مجید قاری زاده) موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. او در ۹۰ سالگی در خانه‌ی سالمندان کهریزک درگذشت.

زاون قوکاسیان | منتقد و فیلمساز | خوش قلم

زاون در سال ۱۳۵۰، فیلم‌سازی را با فیلم‌های کوتاه هشت میلی‌متری در سینمای آزاد آغاز کرد و مدتی نیز سرپرست سینمای آزاد اصفهان بود. او چندین فیلم هشت میلی‌متری و آثار کوتاه و مستندی، چون «در فلق»، «عروس کهن»، «عزای آینه»، «فصلی دیگر»، «حاج شیوان»، «موزه من جلفا» و «نقش خیال» را نیز جلوی دوربین برد. قوکاسیان در سال‌های پس از انقلاب به عنوان یکی از برجسته‌ترین مستندسازان مطرح شد. از سال ۱۳۶۰، همکاری با شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی را آغاز کرد. او در عین حال در سال ۱۳۶۳ فیلمی جنگی با نام همه فرزندان من را کارگردانی کرد و فیلم بلند موزه من جلفا را با حضور مادرش در سال ۱۳۷۵ ساخت. علاقه‌اش به سینما فقط صرف ساختن فیلم نشد، نقد‌های او بر فیلم‌ها در مجلات مختلف و کتاب‌هایی که در زمینه سینما و بازیگران نوشته است، از منابع مورد توجه سینماگران و سینما دوستان هستند. از جمله دیگر فعالیت‌های این نویسنده و پژوهش‌گر سینمایی می‌توان به تالیف بیش از ۲۰ کتاب درباره سینماگرانی، چون «بهرام بیضایی»، «مسعود کیمیایی»، «عباس کیارستمی»، «بهمن فرمان‌آرا»، «خسرو سینایی»، «گلاب آدینه»، «رضا ارحام صدر»، «فاطمه معتمدآریا»، «مجید انتظامی» و نیز نگارش کتابی با نام «بردی از یادم» درباره «لورتا نوشین» اشاره کرد.

واروژ کریم مسیحی | نویسنده، کارگردان و تدوینگر | متخصص کم‌کار

واروژ کریم مسیحی در ابتدای جوانی رفته بود آلمان که پزشکی بخواند، اما آنجا آشنایی و رفاقت با دوستی تئاتری در باشگاه ارمنیان مونیخ او را مجذوب سینما و تئاتر کرد و این جذبه او را از پزشکی و آلمان به هنر و ایران برگرداند. از طریق یک دوست عکاس، با باربد طاهری، آشنا و از طریق او به بهرام بیضایی، کارگردان مطرح سینمای ایران معرفی می‌شود. واروژ کریم‌مسیحی روز ۱۴ فروردین ۱۳۵۰ را روز تولد سینمایی خود می‌داندوی در ۱۳۵۱ به عنوان دستیار و منشی صحنه در فیلم رگبار به سینمای حرفه‌ای روی آورد. تا هنگام انقلاب در همه کار‌های بیضایی دستیار او بود. بیضایی سال‌ها بعد در مراسمِ بزرگداشت او گفت: «و من چه دارم بگویم که شادباشی باشد / برای فیلم‌های نساخته!» او پیش از انقلاب دستیاری کامران شیردل، بهمن فرمان‌آرا و محمدرضا اصلانی را نیز انجام داد. در ۱۳۵۴ فیلم کوتاه فاخته را بر اساس طرحی از ملک‌جهان خزایی برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت و پس از آن فیلم‌های کوتاه کوچ و سَلَندَر را نیز ساخت. واروژ بعد از این تجربه‌های گران‌سنگ، «پرده آخر» را ساخت. اثری عمیق و خوش ساخت‌ترین درام سینمای ایران در طول سال‌های پس از انقلاب. او «تردید» را نیز بر اساسِ نمایش‌نامه‌ی هملت نوشت. او در این سال‌ها بیش‌تر پشتِ میزِ تدوین نشسته است.

روبیک منصوری | صدابردار، تدوین‌گر و انتخابِ موسیقی متن | سلطان صدا

دهه‌ی ۳۰ با اوج گرفتن فیلم‌های فارسی، همراه بود و در ۱۳۳۵ خورشیدی روبیک منصوری کار جدیدی کرد و برای فیلم «در جست‌وجوی داماد» موسیقی متن انتخاب کرد. او بابی را در این زمینه گشود که پس از او در فیلم قیصر مسعود کیمیایی پی گرفته شد. «شهر ما» اولین فیلمی است که روبیک منصوری در آن حضور دارد. در این فیلم او دستیار صداگذاران فیلم سوریک خاچیکیان و هنریک آودیسیان بود. اما در فیلم بعدی ساموئل خاچیکیان با نام قاصد بهشت که در سال ۱۳۳۷ساخته شد؛ جایگاهش تا مقام صدابردار ارتقاء پیدا کرد. پس از این‌ها بود که منصوری کارش را به طور جدی در حوزه صداگذاری، میکساژ، افکت، سینکرون، انتخاب موسیقی متن و … ادامه داد. او در استودیو‌های زیادی فعالیت کرد از جمله استودیو‌های برنا، آژیر فیلم، ایران فیلم، پارس فیلم، میثاقیه و فیلمکار. روبیک منصوری که تا زمان حیاتش دوستانش او را مردی همه فن حریف می‌دانستند در مدت ۶۲ سال عمر خود برای ۱۳۴ فیلم سینمایی آهنگسازی کرد، تنظیم موسیقی ۲۴ فیلم را برعهده داشت و برای ۲۵ فیلم موسیقی انتخاب کرد. روبیک منصوری همچنین صدابرداری ۲۲ فیلم و تدوین ۵ فیلم را نیز انجام داده است.

واروژان | آهنگ‌ساز | نابغه‌ی موسیقی

واروژان را به ترانه‌های ماندگارش می‌شناسند؛ اما او در تجربه و کشف راه‌های جدید همراهی موسیقی در سینمای ایران نقش مهمی ایفا کرده است. او اولین بار در سالِ ۱۳۴۷ برای فیلم جهنم سفید به کارگردانی ساموئل خاچیکیان موسیقی نوشت و با همین تجربه به این کار علاقه‌مند د. ساخت موسیقی فیلم «حسن کچل» ساخته علی حاتمی که به‌عنوان اولین اثر موزیکال سینمای ایران شناخته شده از کار‌های واروژان است. واروژان این اثر را به همراه بابک افشار، اسفندیار منفردزاده و پرویز اتابکی خلق کرد. او در سال ۱۳۵۱ به خاطر ساخت موسیقی فیلم صبح روز چهارم موفق به دریافت جایزه سپاس شد. (در این مراسم البته شرکت نکرد) او هنگام ضبط موسیقی فیلم بر فراز آسمان‌ها، ساخته‌ی محمدعلی فردین، سکته کرد و پس از ۱۳ روز در چهل سالگی درگذشت.

ژوزف واعظیان | مالکِ آژیر فیلم | کاشف ساموئل خاچیکیان

ژوزف واعظیان آژیر فیلم را در سال ۱۳۳۷ تاسیس کرد. این دفتر فیلم‌سازی یکی ازمهم‌ترین دفاتر تولید فیلم در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ بود. واعظیان به عنوان تهیه کننده فیلم‌های مهم خاچیکیان، چون «توفان در شهر ما» (۱۳۳۷)، «یک قدم تا مرگ» (۱۳۴۰)، «دلهره» (۱۳۴۱) و «ضربت» (۱۳۴۵) مخاطبانِ بسیاری را به سینما کشاند. او بود که خاچیکیان را به کارگردانی تشویق و بدین ترتیب سینمای ایران را با چهره‌ای مهم آشنا کرد. دفتر آژیر فیلم در سال ۱۳۵۰ پس از تولید مبارزه با شیطان که واعظیان خود آن را کارگردانی کرده بود، تعطیل شد.

لرتا هایراپتیان تبریزی | بازیگر | خوش نقش

«لرتا» که بیش‌تر او را به عنوانِ همسرِ نوشین می‌شناسیم، فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشکده مسکو است، اما در فیلم‌های گوناگونی، چون شب اعلام، همای سعادت، باشرف‌ها و اسرار گنج دره جنی بازی کرد. مجموعه تلویزیونی خسرو میرزای دوم (نصرت کریمی) آخرین کار تصویری اوست که در نقش عمه خانم، بزرگ فامیل اشرافی دیوان سالار بازی کرد. او البته در گفت‌وگویی با لاله تقیان در ۱۳۵۶ گفته است: «من اصلاً بازی در فیلم را دوست ندارم و فکر می‌کنم که بازی در فیلم یک کار هنری نیست، ولی بازی در سریال تلویزیونی را تنها به خاطر جنبه‌ی مادی‌اش پذیرفتم، ولی به هر حال در آنجا هم می‌کوشم کار تمیزی ارائه کنم.»

لوون هفتوان | بازیگر | دوست د اشتنی

لوون هفتوان با فیزیک و میمیک خاص خود یکی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های منفی سینمای ایران است. او سال‌ها دور از ایران زندگی کرد و از این رو فعالیت سینمایی وی در ایران بیشتر مربوط به دهه ۱۳۹۰ می‌شود. «لرزاننده چربی»، «مردی که اسب شد»، «یک دزدی عاشقانه»، «دراکولا»، «هجوم»، «غیرمجاز» و «کوپال» از آثاری است که این بازیگر در آن ایفای نقش کرده است. فیلم سینمایی «پرویز» (۱۳۹۱) اثری بود که لووان هفتوان را به عنوان بازیگری خلاق در ایران مطرح کرد، فیلمی که اگرچه در جشنواره فجر آن سال به شکل محدود نمایش داده شد، اما در جشنواره‌های بین‌المللی نظیر سن‌سباستین در اسپانیا حضور موفقیت‌آمیزی داشت. لوون، «پرویز» را برای همیشه در تاریخِ سینمای ایران جاودانه کرده است و این اتفاق نمی‌افتاد اگر او بیست سال سابقه‌ی تئاتری (عرصه‌های کارگردانی و بازیگری) نداشت. او برای ایفای نقش‌هایش در سینما، جوایزی از جشنواره‌های معتبری در کشور‌های کانادا، بنگلادش، هندوستان و پاناما دریافت کرد.

آرمائیس هوسپیان | بازیگر | سوپر استار

آرمان یکی از چند بازیگر شاخص دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ ایران بود که در بسیاری از آنان نقش مردان ثروتمند شکست‌خورده یا دچار مشکل شده را بازی می‌کرد. هوسپیان در ۲۵ سال فعالیت در عرصه سینمایی، در ۵۵ فیلم نقش‌آفرینی کرد. او در سال ۱۳۳۴ جایزه بهترین بازیگر مرد سال را از اولین فستیوال فیلم‌های ایرانی به خاطر بازی در فیلم چهارراه حوادث (۱۳۳۳) دریافت کرد. خاچیکیان در یک گفتگو با غلام حیدری تعریف کرده‌است که: «ساناسار خاچاطوریان، مدیر استودیو دیانا، می‌خواست برای ایفای نقش اول بازگشت، از علی محزون که نامش بر سر زبان‌ها بود، استفاده کنم، اما من مخالفت کردم و رفتم آرمان را آوردم که در آن موقع، در یک «کفاشی» جنب «سینما متروپل» (سینما رودکی کنونی) کار می‌کرد و فارسی را خیلی بد صحبت می‌کرد»

ارسال نظرات