صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

سال۲۰۲۴ می‌تواند خطرناک‌ترین سال در تاریخ باشد قدرت غرب از نظر تاریخی از نظر توازن نظامی در سطح پایینی قرار دارد؛ دشمنان ما ابتکار عمل و حتی دست بالا را در تعدادی از حوزه‌ها، مناطق یا زیرمجموعه‌های امور جهانی دارند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۳ - ۱۱ دی ۱۴۰۲

برای اینکه به یک پیش‌بینی تقریبا درست از سال ۲۰۲۴ برسیم، نیاز است که گذشته را مرور کنیم. ریشه آینده در گذشته است. تبارشناسی اتفاقات گذشته می‌تواند، چراغ راهی برای ما باشد. به نوشته سایت اروپایی بروکسل سیگنال، تاریخ نه تنها دوباره در حرکت است، بلکه در حال تاخت‌وتاز است.

به گزارش دنیای اقتصاد، از زمان شوک‌های سیاسی سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶، ما نسبت به وقوع منظم رویداد‌هایی که باعث بحث‌های عمیق و جست‌وجوی روح در سراسر جامعه می‌شد، حساسیت‌زدایی کرده‌ایم؛ چه رسد به اینکه شاهد ارائه راه‌حل‌های جدی از سوی دولتمردان مسوول باشیم. با نگاهی به گذشته، سه تحول اصلی که از یک دهه پیش آغاز شد، مناسبات جدیدی را بنیان خواهد گذاشت؛ همانند نظام بین‌المللی پس از ۱۹۴۵ به‌ویژه در قلب غرب، بریتانیا و ایالات متحده که شکل دیگری گرفت و چرخه جدیدی در امور انسانی آغاز شد. ما اکنون شروع به احساس واقعی اثرات این میدان نیروی دگرگونی شده‌ایم که جهان را غرق خود کرده است.

اولین شوکی که جهان را تکان داد، تصرف کریمه توسط روسیه در مارس۲۰۱۴ و پس از آن حمله ترکیبی به اوکراین از طریق دونباس بود. تصمیم ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه برای مداخله در امور اوکراین، ناشی از شرایط مبهم انقلاب در کی‌یف در اواخر سال۲۰۱۳ بود که به نظر می‌رسد تحت تاثیر اروپا و ایالات متحده بوده است. نیرو‌ها در دونباس صحنه جنگی را فراهم کردند که در فوریه۲۰۲۲ گسترش یافت. این اولین بازگشت جنگ‌های متعارف در مقیاس بزرگ در اروپا از سال۱۹۴۵ و اولین الحاق سرزمینی آشکار به قلمرو مستقل کشور دیگری از حداقل قانون نهایی هلسینکی در سال۱۹۷۵ بود.

این حمله جعبه امراض پاندورا را به زور دوباره باز کرد و شاید هرگز نتوانیم آن را ببندیم. ضربه دوم در قالب بحران بزرگ مهاجران اروپا در سال۲۰۱۵ وارد شد، با صحنه‌های باورنکردنی آن از توده‌های به اصطلاح «پناهنده» و دیگر منفعت‌طلبان و سودجویان از سرزمین‌های دور که راه خود را به اروپا کج کرده بودند. در خیره‌کننده‌ترین نمایش توهم سیاسیِ آغشته به حماقت که کلمات برای توصیف این حماقت سیاسی جنایتکارانه کافی نیستند. صدراعظم وقت آلمان، آنگلا مرکل فاجعه‌بارترین و مضرترین سیاستمدار اروپا در دوران پس از جنگ، به‌طور یک‌جانبه تصمیم گرفت که جریان مهاجران تحت فشار ترکیه را رأسا مدیریت کند و در‌های آلمان را به روی بیش از یک‌میلیون نفر از این فرصت‌طلبان باز کند.

شعار نمادین مرکل با عنوان «Wir schaffen das» (ما می‌توانیم این را مدیریت کنیم) که با یک بیانیه نیز همراه بود در طول اعصار باقی خواهد ماند؛ چراکه این بیانیه تحقیر مردم از سوی نخبگان ما بوده است: «شهروندان اروپایی که در کشور‌های اجدادی خود زندگی می‌کنند، باید تا ابد بهای این نوع «سخاوت» لیبرال بی‌معنا، ایدئولوژیک و خون‌آلود را از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، بپردازند.» در برابر این پس زمینه، در دو کشور که پیشرفته‌ترین و نمونه کامل‌ترین دموکراسی‌های جهان هستند چیزی رخ داد که ماندارین‌های اروپایی و «جامعه مودبش» متعاقبا آن را «سال سیاه» نامیدند.

سال ۲۰۱۶ باعث فروپاشی روانی در بخش‌هایی از افکار لیبرال شد؛ زیرا سرانجام بریتانیا از طریق رفراندوم «برگزیت» استقلال خود را از اتحادیه اروپا اعلام کرد؛ درحالی‌که شهروندان ایالات متحده برای نجات از کابوس قریب‌الوقوع، یعنی ریاست‌جمهوری هیلاری کلینتون به دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت روی آوردند. هر دو رویداد باعث اتخاذ رویه ارتجاعی علیه اراده دموکراتیک مردم شد که تعداد بی‌شماری از کنوانسیون‌ها و هنجار‌های دموکراتیک و همچنین قوانین در این فرآیند زیر پا گذاشته شد. همه این‌ها با جریان رسانه‌های اصلی و این روایت توهین‌آمیز همراه شد که این تصمیمات ناشی از حقه‌های روسیه بوده و افزون بر این مردم نمی‌دانند به چه دلیل به برگزیت رای داده‌اند.

در ایالات متحده، آژانس‌های فدرال مانند اف‌بی‌آی و بوروکرات‌های سطح بالا همه پروتکل‌ها را زیر پا گذاشتند و علیه رئیس‌جمهور و فرمانده کل خود، ترامپ، تلاش‌های ناامیدانه برای بی‌ثبات کردن ریاست‌جمهوری او روی آوردند. در بریتانیا، در سال‌های تیره جنگ بر سر برگزیت، پارلمان شاهد کنوانسیون‌های رویه‌ای طولانی‌مدت بود که در چارچوب عملکرد دموکراسی بریتانیا صورت می‌گرفت؛ اما در عمل قوانین زیر پا گذاشته می‌شد مانند نادیده انگاشتن «ورقه دستورات» که از سوی سیستم دولتی وست‌مینستر منتشر می‌شود که کار‌های پارلمان را برای آن روز فهرست می‌کند. این سال‌های باورنکردنی که برای نخبگان، هدف‌ها هر وسیله‌ای را توجیه می‌کرد، موجب به راه افتادن شورش‌های موسوم به «جان سیاهان اهمیت دارد» شد.

اگر این شورش‌ها در عصر هر فرد دیگری (جز ترامپ) صورت می‌گرفت، احتمالا از برخورد‌ها با این شورش‌ها حمایت می‌شد. فاجعه، اما زمانی بیشتر شد که ویروس کرونا در مقیاسی جهانی سر از خانه‌هایمان در آورد و این فاجعه با تعطیلی‌های مستبدانه، ماسک‌ها و اجباری کردن واکسن‌ها و همچنین سرکوب آزادی‌های فردی بدون هیچ بحث واقعی و تعطیلی زندگی اجتماعی و اقتصادی همراه شد. این پیشینه برای درک آینده مهم است و باید با پاراداریم الگوی داروینی در سیاست به توجیه و تفسیر مسائل مربوط به سال۲۰۲۲، ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ پرداخت.

جزر و مد جنگ در سال ۲۰۲۴

بدون شک، سال جدید ژئوپلیتیک سیاره ما را در مخاطره‌آمیزترین و خطرناک‌ترین حالت خود از زمان جنگ جهانی دوم قرار داده است. رهبران ما این واقعیت و اهمیت آن را به اندازه کافی درک نمی‌کنند؛ در غیر این صورت ما شاهد اقدامات قاطع برای کاهش خطرات آن بودیم. به‌طور سنتی بحران موشکی کوبا در سال۱۹۶۲ همواره به‌عنوان یک متر و معیار درخصوص وضعیت بحرانی و خطرناک در نظر گرفته می‌شود و جهان در سال۲۰۲۴ به این وضعیت و یک جنگ جهانی نزدیک شده است. جای تعجب نیست که این اتفاق در دوره ریاست ضعیف دموکرات‌ها رخ داد؛ دولت کندی با اقدامات پوشالی و اغراق‌گونه‌اش، رفتار تهاجمی شوروی را از طریق دیپلماسی نادرست بر سر برلین تقویت و آن‌ها را به خلیج خوک‌ها دعوت کرد.

اما دولت «بچه‌زرنگ‌های جی اف کندی»؛ پیشگامان و نخبگان با سوادِ متکبران امروزی- البته به همان اندازه بی‌کفایت و خیال‌باف که در حال حاضر از دی‌سی تا بروکسل و فراتر از آن در تالار‌های قدرت هستند - توانستند در نهایت این بحران را مدیریت کنند؛ زیرا ایالات متحده در آن زمان بسیار قدرتمندتر از شوروی بود و در جهان دو قطبی تنها باید علیه یک قدرت وارد جنگ می‌شدند.

در سال۲۰۲۴ وضعیت به‌طور غیرقابل قیاسی پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است، دقیقا به این دلیل که غرب نسبت به گذشته بسیار ضعیف‌تر است و به این دلیل که ما با سه بحران متمایز در سه قاره روبه‌رو هستیم، همه چیز می‌تواند اشتباه پیش برود. اولین بحران مربوط به کی‌یف است که نه تنها نتوانسته اوضاع جنگ را بهتر کند، بدتر هم کرده است و کلید بقای بایدن در انتخابات۲۰۲۴ قطعا به ثبات سیاسی در اوکراین گره خورده است.

دومین بحران مربوط به بشکه باروت در خاورمیانه است: هیچ انفجار کاملی رخ نداده است؛ اما هرج و مرج از جمله در خیابان‌های ما گسترش خواهد یافت. پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، غرب شاهد اعتراضات و شورش‌های ضد غربی در شهر‌ها و پایتخت‌های خود بود. سومین بحران، اما مربوط به تایوان می‌شود. چین همچنان آمادگی خود را برای جنگ بالا می‌برد؛ اما حمله‌ای ترتیب نخواهد داد.

از میان سه نقطه اشتعال ژئوپلیتیک جهان در سال۲۰۲۴، ارزیابی احتمال وقوع جنگ بر سر تایوان اغلب سخت‌ترین مورد است. با این حال پیچیدگی‌ها در این نقطه زیاد است؛ از جمله اینکه خوانش نیات حزب کمونیست چین و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری این کشور سخت است و حدس و گمان‌ها درباره قوای نظامی این کشور بسیار متفاوت و گاه گمراه‌کننده است.

سال۲۰۲۴ می‌تواند خطرناک‌ترین سال در تاریخ باشد. قدرت غرب از نظر تاریخی از نظر توازن نظامی در سطح پایینی قرار دارد. دشمنان ما ابتکار عمل و حتی دست بالا را در تعدادی از حوزه‌ها، مناطق یا زیرمجموعه‌های امور جهانی دارند. سه‌نقطه اشتعال جهانی در اوکراین، خاورمیانه و تایوان به‌عنوان بزرگ‌ترین شکاف‌های مطرح‌شده در سال۲۰۲۴ هستند که کار آمریکا را برای تامین سیستم امنیت جهانی سخت‌تر می‌کند، شکاف‌هایی که روسیه، ایران و چین در تلاش برای گسترش و تعمیق آن هستند.

ارسال نظرات