رسیدگی به این پرونده از ساعت ۲:۳۰ بامداد ۷ آذر سال ۹۲ و بدنبال کشف جسد مرد میانسالی در حوالی اتوبان بهشتزهرا در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت.
به گزارش ایران، از آنجا که در بررسیها مشخص شد جسد کفش ندارد، این فرضیه برای تیم جنایی مطرح شد که مرد میانسال در محل دیگری به قتل رسیده و عامل یا عاملان جنایت، جسد را به آنجا انتقال دادهاند. دور گردن مقتول نیز آثار کبودی و در بدنش آثار جراحات وجود داشت بنابراین احتمال درگیری قبل از قتل نیز قوت گرفت.
وقتی جسد برای شناسایی هویت و مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد کارآگاهان جنایی برای پیدا کردن هویتی از مقتول به سراغ پروندههای افراد گمشده رفتند.
در میان پروندهها، آنها با مردی به نام فرشاد مواجه شدند که زمان ناپدید شدن و مشخصات او با مشخصات مقتول تقریباً یکی بود. بدین ترتیب از خانواده فرشاد خواسته شد برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند که جسد از سوی آنها شناسایی شد. بدین ترتیب راز ناپدید شدن مرد میانسال برملا شد، اما انگیزه قتل و عاملان آن همچنان مجهول بود.
از آنجایی که جسد مرد میانسال با لباس خانه کشف شده بود، فرضیه قتل در خانه پررنگ شد.
از سویی در تحقیقات از همسر فرشاد، وی مدعی شد: شب حادثه شوهرم برای خرید سیگار از خانه خارج شد، اما دیگر نیامد. من و همسرم اختلافی باهم نداشتیم و نمیدانم چه کسی او را کشته است.
اما تیم جنایی زمانی که به تحقیقات میدانی از همسایهها پرداختند، دریافتند که فرشاد و همسرش مینا با وجود داشتن دختری ۱۰ ساله مدتهاست که باهم اختلاف داشتهاند، این در حالی بود که ورود و خروج مردی ناشناس نیز به خانه مقتول از سوی همسایهها گزارش شد.
ردپای مرد بیگانه و اختلافاتی که زن جوان منکر آن بود، انگشت اتهام را بیشتر به سمت مینا گرفت و بدین ترتیب زن جوان بازداشت شد.
او ابتدا منکر قتل بود و ادعا میکرد که از سرنوشت همسرش بیاطلاع است، اما وقتی در برابر مدارک پلیسی قرار گرفت در نهایت راز این جنایت را که با همدستی سه مرد رخ داده بود، فاش کرد.
زن جوان گفت: با شوهرم اختلاف داشتم و میخواستم از او طلاق بگیرم، اما مخالف بود؛ تا اینکه در راه مدرسه دخترم، با رامین آشنا شدم. کم کم شروع به درددل با رامین کردم و در این میان رامین به من علاقهمند شد. از طرفی وقتی از بداخلاقیهای شوهرم گفتم و فهمید که نمیخواهد مرا طلاق بدهد، تصمیم گرفتیم فرشاد را تنبیه کنیم تا به طلاقم رضایت دهد.
زن جوان ادامه داد: شب حادثه در خانه را برای رامین باز گذاشتم و او به همراه برادرش شاهین و دوست برادرش وارد خانه شدند. آنها به اتاقی که شوهرم در آن بود رفتند و نمیدانم چه اتفاقی افتاد؛ فقط میدانم تنبیه آنها به جنایت ختم شد و بعد هم جسد را داخل خودرو گذاشته و به سمت بیابانهای اطراف بهشت زهرا رفتند و جنازه را در همان حوالی رها کردند.
با اعتراف زن جوان، رامین و دو همدستش که سنشان زیر ۱۸ سال بود، بازداشت شدند. در تحقیقات رامین به جنایت اعتراف کرد و مدعی شد: قرارمان قتل نبود، اما مقتول با ما درگیر شد و برادرم و دوستش که هر دوی آنها ۱۷ سال سن دارند دست و پای او را گرفتند و من هم با پارچهای که در آن اطراف بود، او را خفه کردم.
متهمان در دادگاه پای میز محاکمه رفتند و مرد ۳۵ ساله به قصاص و شاهین و دوستش به ۵ سال حبس محکوم شدند. شاهین و دوستش به حکم صادره اعتراض کردند، اما این اعتراض به ضررشان تمام شد چرا که وقتی پرونده به دیوان عالی کشور رفت، این بار قضات دیوان عالی کشور به پرونده ایراد گرفته و اظهار داشتند که دو پسر نوجوان هم در این جنایت نقش داشته و اتهام هر سه آنها مشارکت در قتل بوده است.
بدین ترتیب بار دیگر دادگاه برگزار و این بار حکم قصاص برای هر سه متهم صادر شد.
اما شاهین که با وثیقه آزاد بود زمانی که از حکم جدیدش باخبر شد، قاچاقی از کشور خارج شد و به ترکیه رفت. او مدتی بعد به ایران برگشت تا خانوادهاش را ببیند که توسط پلیس دستگیر شد.
بدین ترتیب پرونده سه متهم برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.
دختر فرشاد که تنها اولیای دم پرونده بود برای سه قاتل درخواست قصاص کرد و حتی برای اجرای حکم تفاضل دیه را نیز پرداخت کرد. تیرماه امسال وقتی سه متهم پای چوبه دار رفتند دختر مقتول که حالا ۲۰ ساله شده بود با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به آنها مهلت داد.
با پایان مهلتی که دختر جوان به قاتلان پدرش داده بود، قرار بر این بود که هر سه محکوم به مرگ چهارشنبه هفته گذشته در زندان قزل حصار پای چوبه دار بروند تا حکمشان اجرا شود، اما این بار دختر جوان ناگهان در تصمیمی خداپسندانه از قصاص قاتلان پدرش گذشت و اظهارداشت به خاطر رضای خدا و به حرمت میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن از اجرای حکم قصاص آنها چشمپوشی میکند.