صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

بدیهی است که تهران به اندازه کافی برای مهار همپیمانان خود احساس فشار نمی‌کند و این مساله ثابت می‌کند که غرب شرایطی را برای بازدارندگی ایجاد نکرده است تا به طور بالقوه درگیری را کاهش دهد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۹ - ۰۹ دی ۱۴۰۲

مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا مدعی است که تهران تنها در صورتی متقاعد می‌شود که دچار اشتباه محاسباتی شده که برای اقدامات تهاجمی اخیر خود با هزینه‌های قابل‌توجهی روبه‌رو شود.

به گزارش دنیای اقتصاد، جان بولتون دیپلمات تندرو که همواره بر گزینه نظامی به عنوان موثرترین ابزار در سیاست خارجی آمریکا تاکید می‌کند، ۲۸ دسامبر ۲۰۲۳ در روزنامه تلگراف نوشت: حملات ارتش یمن به کشتی‌های تجاری و ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده در دریای سرخ، اقتصاد جهانی را تهدید می‌کند و مسیر تجاری مهم کانال سوئز را به خطر می‌اندازد.

۱۴ حمله از این دست در یک ماه گذشته و مستقیما علیه اسرائیل، کافی نبوده و ایران نیز هم اکنون به این کارزار پیوسته است. پنتاگون در ۲۳ دسامبر اعلام کرد که یک پهپاد پرتاب شده توسط ایران به یک کشتی تجاری وابسته به اسرائیل در اقیانوس هند حمله کرده است.

این اولین بار از ۷ اکتبر است که واشنگتن مستقیما ایران را مقصر می‌داند، با وجود بیش از ۱۰۰ حمله به کارکنان آمریکایی در عراق و سوریه توسط شبه نظامیان وابسته به ایران که کاخ سفید در تعیین مسوولیت آن کوتاهی کرده است. تهران حمله به اقیانوس هند را تکذیب و این موضع خود را تکرار کرد که حماس به طور مستقل در جنگ علیه اسرائیل عمل می‌کند.

با وجود این، هند ناوشکن‌های مجهز به موشک‌های هدایت شونده را در منطقه مستقر کرد و به دنبال شواهد بیشتری در مورد عامل حمله است.

با این حال، درست پس از کریسمس، ایران عبارت کلاسیک «گاف واشنگتن» را مطرح کرد. یعنی به طور تصادفی حقیقت را گفت زمانی که مسوولان نظامی، حمله حماس را بخشی از اقدامات تلافی‌جویانه ترور سردار قاسم سلیمانی توصیف کردند. اما حماس بلافاصله این ارتباط را تکذیب کرد. در اینجا حقیقت اصلی این است که ایران مستقیما اقدام علیه آنچه را که معتقد بوده هدف، اسرائیل است مرتکب شده است.

تهران اکنون از مرز خصومت‌های مسلحانه عبور کرده است. فرض عملیاتی غرب باید انتظار بیشتر از این باشد. به عنوان مثال، ایران اخیرا تهدید کرده که کشتیرانی تجاری در سراسر دریای مدیترانه را کنترل خواهد کرد. این رویکرد ایران است که باعث تشدید بالقوه تنش می‌شود، نه دفاع غرب از خود.

دولت بایدن، بسیاری از رسانه‌ها و همچنین مدافعان ایران احتمالا به نادیده گرفتن این واقعیت ادامه خواهند داد که چه کسی در این نزاع، تیراندازی می‌کند. اما شواهد به طور اجتناب‌ناپذیری در حال افزایش است که نشان می‌دهد ۷ اکتبر برای اجرای راهبرد «حلقه آتش» ژنرال سلیمانی با هدف فشار ایران بر اسرائیل در جبهه‌های مختلف، طراحی شده و هدایت عملیات‌ها از طریق شبه‌نظامیان و بازیگران دولتی که تسلیح، آموزش و تامین مالی شده‌اند، صورت گرفته است.

اهداف کوتاه‌مدت ایران نامشخص است. آیا حمله غافلگیرانه حماس یک بازی فی البداهه بود تا ببیند آیا دولت اسرائیل فروپاشیده است یا خیر؟ ارزیابی حمایت غرب از اسرائیل؛ جلوگیری از تبادل روابط دیپلماتیک کامل بین اسرائیل و عربستان؛ یا ترکیبی از آن دو؟ آیا ایران منتظر بود ببیند اسرائیل از نظر نظامی در غزه گرفتار شده یا نه و سپس در گام بعدی خود تصمیم بگیرد؟ یا حماس اولین بازیگری بود که به نیابت از ایران حمله را آغاز کرد؟

حزب الله از آن زمان، تاکنون، راکت و خمپاره پرتاب کرده و اسرائیل را مجبور کرده است که غیرنظامیان را از نواری به عرض ۲ کیلومتر در امتداد مرز لبنان تخلیه و جابه‌جا کند. در حالی که حزب الله هنوز یک حمله تمام عیار را آغاز نکرده، اما زرادخانه خود را در انتظار لحظه مناسب قرار داده است. حملات ارتش یمن تنها با واکنش‌های ضعیف و ناکارآمد غرب مواجه شده است. نه حماس، نه حوثی‌ها و نه شبه نظامیان عراقی هنوز آمریکا یا اسرائیل را وادار نکرده اند که مستقیما علیه ایران اقدام تلافی‌جویانه‌ای صورت دهند.

بدیهی است که تهران به اندازه کافی برای مهار همپیمانان خود احساس فشار نمی‌کند و این مساله ثابت می‌کند که غرب شرایطی را برای بازدارندگی ایجاد نکرده است تا به طور بالقوه درگیری را کاهش دهد. کاخ سفید و باند رسانه‌ای آن بی پایان تکرار می‌کنند که نمی‌خواهند خصومت‌های کنونی گسترش یابد، اما فقدان استراتژیِ مبتنی بر امید بایدن، موفق نخواهد شد.

تنها در صورتی که اسرائیل، آمریکا، انگلیس و سایرین نشان دهند که اراده و توانایی تحمیل هزینه‌های هنگفت بر ایران را دارند، تهران متقاعد می‌شود که ادامه کار برای آن‌ها هزینه‌های غیرقابل تحملی به همراه خواهد داشت. به احتمال زیاد، تنها نیروی نظامی مستقیم، چنین هزینه‌هایی را تحمیل و به تهران ثابت می‌کند که نه تنها در مورد اسرائیل، بلکه در مورد بایدن و به طور کلی غرب، در محاسبات خود اشتباه کرده است. به همین دلیل است که شواهد حمله مستقیم ایران به یک کشتی تجاری در اقیانوس هند بالقوه بسیار مهم است.

تامین مالی اعراب برای اقدامات علیه اسرائیل امروزه به سختی یافت می‌شود، به‌خصوص که روابط دیپلماتیک کامل و باز با تل‌آویو همچنان در حال گسترش است. اگر خط اعتباری ایران برای حماس، حزب الله و گروه‌های یمنی ناپدید شود، توانایی آن‌ها برای بقا به طور محسوسی کاهش می‌یابد. این همان نتیجه‌ای است که واشنگتن و لندن باید به دنبال آن باشند.

به جای فشار آوردن به اسرائیل برای «وقفه»، «آتش‌بس موقت»، «آتش‌بس کامل» یا مواردی از این دست، به اسرائیل اجازه دهید به هدف مشروع خود یعنی از بین بردن حماس به عنوان یک نیروی نظامی و سیاسی دست یابد. این یکی از راه‌های مطمئن برای متقاعد کردن تهران مبنی بر این گزاره است که بازی آن شکست خورده است.

ارسال نظرات