به گزارش فرارو به نقل از نیویورکتایمز، زمان آن فرا رسیده است که دولت بایدن به اسرائیل بیش از تلنگرهای ملایم در مورد این که چگونه اسراییل میتواند بدون کشتن هزاران غیر نظامی در غزه بجنگد، واکنش نشان دهد. وقت آن است که ایالات متحده از اتلاف وقت برای پذیرش قطعنامه سازمان ملل محد مبنی بر برقراری آتش بس کامل در غزه دست بردارد و وقت آن فرارسیده که ایالات متحده به اسرائیل بگوید هدف جنگ آن کشور برای محو کردن حماس از روی زمین محقق نخواهد شد حتی اگر آن جنگ به قیمتی باشد که ایالات متحده یا جهان آن را تحمل کنند. وقت آن رسیده که ایالات متحده به اسرائیل بگوید که چگونه به خانه بازگردد، زیرا نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل اکنون یک رهبر بی فایده قلمداد میشود. او به شکل غیر قابل باوری نیازهای انتخاباتی خود را به منافع اسرائیلیها ترجیح میدهد. دیگر نیازی به گفتن نیست که او در قبال منافع بایدن رئیس جمهور امریکا و بهترین دوست اسرائیل چه رویکردی را اتخاذ کرده است. وقت آن فرارسیده که امریکا به اسرائیل بگوید که این پیشنهاد را در مقابل حماس و بر روی میز قرار دهد: عقب نشینی کامل اسرائیل از غزه، در ازای آزادی تمام گروگانهای اسرائیلی و آتش بس دائمی تحت نظارت بین المللی از جمله ناظران ایالات متحده، ناتو و کشورهای عربی.
مزایای این رویکرد برای اسرائیل چه خواهد بود؟ نخست آن که اکثریت قریب به اتفاق اسرائیلیها خواستار بازگردانده شدن بیش از ۱۲۰ گروگان خود به کشور هستند. این برای آنان بیش از هر هدف جنگی دیگری اولویت دارد. اسرائیل کوچک است. بسیاری از اسرائیلیها اشخاص به گروگان گرفته شده یا کشته شده را میشناسند. موضوع گروگانهای اسرائیلی مانعی در برابر تصمیم گیری نظامی است به ویژه آن که بسیاری کارشناسان باور دارند "یحیی سنوار" رهبر حماس اکنون گروگانهای اسرائیلی را به سپر انسانی خود تبدیل کرده و به همین خاطر کشتن او ناممکن خواهد بود، زیرا در صورت کشته شدن اش گروگانها نیز از بین خواهند رفت. هر دولتی در اسرائیل که باعث ایجاد چنین وضعیتی شود باد کاشته و طوفان خشم مردم اسرائیل را درو خواهد کرد.
نکته دوم آن که خسارات زیادی به مناطق اصلی شهری غزه و شبکه تونلهای حماس وارد شده و تعداد زیادی جنگجوی حماس و به شکل غم انگیزی هزاران غیر نظامی کشته شده اند. تلفات عظیم غیرنظامیان غزه کشته، مجروح و آواره شدن فاجعه انسانی به بار آورده است. اسرائیل نه اکنون و نه از زمان آغاز جنگ برنامهای نداشته که بگوید چگونه این بحران انسانی را مدیریت خواهد کرد و چگونه فلسطینیان و اعراب را وادار خواهد ساخت که برای اداره غزه پس از جنگ همکاری کنند.
هم چنین نارضایتی در رهبری نیروهای دفاعی اسرائیل نسبت به این واقعیت وجود دارد که دولت راست افراطی بنیامین نتانیاهو از آنان خواسته تا بدون هدف، بدون جدول زمانی مشخص و بدون سازوکار مشخص سیاسی برای پیروزی بجنگند.
فریدمن در ادامه مدعی شد که: نظر من این است که اسرائیل برای ضربه زدن به یحیی سنوار باید غزه را ترک کند و مسئولیت بازسازی آنجا را به او بسپارد. بهترین راه برای بدنام کردن و نابودی سنوار این است که اسرائیل غزه را ترک کند و او را وادار کند از تونل خود بیرون بیاید با مردم خود و جهان روبرو شود و به تنهایی مسئولیت بازسازی غزه را برعهده گیرد. شاید در روز نخست سنوار خود را پیروز میدان معرفی کند، اما در روز دوم پس از ترک غزه توسط اسرائیل بسیاری از اهالی غزه انتقاد از او را آغاز خواهند کرد.
چگونه میدانم که این اتفاق خواهد افتاد؟ زیرا در حالی که نظرسنجیهای انجام شده توسط مرکز تحقیقات سیاسی و نظرسنجی فلسطین نشان میدهد که حمایت از حماس در کرانه باختری از ۷ اکتبر افزایش یافته بود که واقعا نشانهای از تحقیر حکومت خودگردان فلسطین و ضدیت با شهرک نشینان خشن یهودی است حمایت از حماس در غزه که معمولا در طول جنگ افزایش مییافت افزایش قابل توجهی نیافته است. خلیل شیکاکی مدیر آن مرکز نظرسنجی میگوید علیرغم افزایش محبوبیت حماس در کرانه باختری "اکثریت در کرانه باختری و نوار غزه از حماس حمایت نمیکنند".
اگر اخبار سیاسی مرتبط با حماس را دنبال کنید این هفته گزارشهایی از تنش قابل توجه بین سنوار و رهبران حماس در خارج از کشور را مشاهده خواهید کرد. گزارشها حاکی از خشم آشکار سنوار از مذاکرات طیفی از رهبران حماس با رهبران تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری درباره اتحاد مجدد و بازسازی فلسطین است که نوعی سازش صلح بلند مدت با اسرائیل محسوب میشود.
اسرائیل یک انتخاب دارد یا مالک غزه شود و مشکلات آن را نیز بر دوش بکشد یا از آنجا خارج شود گروگان هایش را پس بگیرد و اجازه دهد سنوار و دوستان اش صاحب آن مشکلات شوند.