صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۹۰۳۳۹
در بخشی از فیلم حتی دختر جوان قصد فرار دارد، اما آزارگر پیچ‌گوشتی را زیر گلوی قربانی می‌گذارد و او را تهدید می‌کند و مجدد قربانی را به زور به سمت پارک می‌کشد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۶ - ۲۱ آذر ۱۴۰۲

شاکی؛ دختر جوان ۲۱ ساله‌ای بود که روز حادثه مانتوی صورتی، شلوار جین و روسری آبی به سر داشت. بر اساس فیلم دوربین‌های مداربسته؛ دختر جوان از موتورسیکلتی که متعلق به مردی جوان است پیاده می‌شود، اما مرد دست قربانی و مو‌های او را به زور گرفته و با خود به سمت پارکی خلوت می‌کشد.

به گزارش اعتماد، در بخشی از فیلم حتی دختر جوان قصد فرار دارد، اما آزارگر پیچ‌گوشتی را زیر گلوی قربانی می‌گذارد و او را تهدید می‌کند و مجدد قربانی را به زور به سمت پارک می‌کشد و دیگر جز موتورسیکلت مجرم و آن پارک خلوت چیز دیگری مشاهده نمی‌شود. حالا این مرد جوان که به جرم آزار و اذیت جنسی این دختر متواری بوده، پس از ۹ ماه توسط ماموران پلیس آگاهی دستگیر شده است.

علی ولی‌پورگودرزی، رییس پلیس آگاهی پایتخت در مورد این پرونده می‌گوید: «مجرم سابقه‌داری که در اواخر سال گذشته زن جوانی را با تهدید سلاح سرد مورد آزار و اذیت قرار داده بود، توسط کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت دستگیر شد. اواخر اسفند ماه سال گذشته در پی وقوع یک فقره تجاوز به عنف در شمال شهر تهران توسط یک مرد جوان و وصول این خبر توسط شاکیه به پلیس، رسیدگی به این پرونده در دستورکار تیمی از کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

کارآگاهان در گام نخست طی تحقیق از شاکی دریافتند؛ این زن ۲۱ ساله، ساعت ۶ صبح به قصد عزیمت به محل کار از خانه خارج شده و در مسیر مردی موتورسوار به او نزدیک شده و اقدام به تهدید شاکیه با سلاح سرد کرده است. زن جوان ابتدا تصور می‌کرده که این فرد قصد سرقت طلاجات او را داشته، اما در ادامه متهم با تهدید سلاح سرد شاکیه را به مکانی خلوت کشانده و با ضرب و جرح او را مورد اذیت و آزار قرار داده است.

کارآگاهان در ادامه با توجه به حساسیت موضوع اقدامات گسترده کارآگاهی و اطلاعاتی را آغاز و در نهایت موفق شدند مخفیگاه متهم را در شرق تهران محدوده سبلان شناسایی و او را دستگیر کنند و به اداره شانزدهم انتقال دهند. متهم در بازجویی اولیه منکر حقایق می‌شد، اما در ادامه با دعوت از شاکیه و شناسایی متهم توسط او، متهم به جرم خود اعتراف و به تشریح ماجرا پرداخت. متهم دارای ۱۹ فقره سابقه کیفری از قبیل سرقت، مواد مخدر و... است. متهم در حال حاضر با صدور قرار بازداشت موقت از سوی دادگاه شعبه سیزدهم یک کیفری تهران، برای تحقیقات تکمیلی و شناسایی سایر شکات در اختیار کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی قرار گرفته است.»

اظهارات متهم

متهم که از ۱۱ سالگی اعمال مجرمانه را آغاز کرده است می‌گوید: «۳۶ سال دارم و به جرم آدم‌ربایی و آزار و اذیت جنسی بازداشت شده‌ام.» او به سوالات دیگر نیز پاسخ می‌دهد.

تا حالا چند نفر را مورد آزار و اذیت جنسی قرار دادید؟

فقط یک نفر بود. باور کنید راست می‌گویم.

تامل‌پرونده‌ات نشان می‌دهد که قربانیان بیشتری وجود دارد؟

نه، اشتباه است. من فقط یک دختر را ربودم که فیلمش پخش شده است.

فیلم منتشر شده را دیدید؟

بله، روز گذشته در اداره آگاهی تهران نشانم دادند. شرمسار و پشیمانم. موقع دیدن فیلم یک جا‌هایی چشمانم را بستم، چون باور نمی‌کردم این خودم هستم که با چنین قساوتی دختری را در روز روشن تهدید می‌کنم.

دختر را می‌شناختید؟

نه اصلا، اولین‌بار بود که او را می‌دیدم.

از روز حادثه بگویید.

چند شب بود که نخوابیده بودم، چون شیشه می‌کشم و هر وقت مواد مصرف می‌کنم، بی‌خواب می‌شوم. از شب قبل در آن محدوده پرسه می‌زدم. حوالی دارآباد بود. اصلا نمی‌دانم چرا سر از آنجا در آورده بودم. خودم بچه پیروزی هستم. سوار بر موتورم بودم که دم دمای صبح دختر جوان را دیدم. حدود ساعت ۶ صبح بود. هوا کاملا روشن بود. ظاهرا او کارمند شرکتی بود و می‌خواست به محل کارش برود.

انگار صدایی در گوشم می‌گفت برو و او را با خودت ببر. وسوسه سراغم آمد. در یک لحظه او را شبیه دختری دیدم که زمانی عاشقش بودم. همه این‌ها دست به دست هم داد تا آن کار وحشتناک را انجام دهم. شاید به خاطر جنس شیشه‌ای بود که کشیده بودم. فکر کنم خوب نبود. من شیشه و مشروبات الکلی و قرص را با هم مصرف کرده بودم و اصلا نمی‌دانستم چه کار می‌کنم.

اما فیلم نشان می‌دهد که کاملا حواس‌تان به محیط اطراف است، به پیرمردی که می‌خواسته مداخله کند، گفتید موضوع خانوادگی است و حتی پلاک موتور را هم مخدوش کرده بودید که شناسایی نشوید؟

اشتباه کردم؛ پشیمانم!

وقتی به آن دختر حمله کردید، فقط همان پیرمرد آنجا بود؟

بله، به سمت ما آمد و گفت چه کار می‌کنی. فریاد کشیدم و گفتم موضوع خانوادگی است و او حق دخالت ندارد. دختر جوان هم که قمه مرا دیده بود، وحشت کرد. بنده خدا مثل بید می‌لرزید. حتی به من گفت پول، سکه و طلا دارد و حاضر است کارت عابربانکش را به همراه رمزش به من بدهد. اما قبول نکردم، چون من که سارق نبودم. با تهدید قمه او را به پارکی در آن محدوده بردم. بدون توجه به التماس‌های دختر، نقشه‌ام را عملی کردم و بعد او را سوار موتورم کردم و در حوالی میدان نوبنیاد اجازه دادم که برود.

یادتان است که آن اتفاق چه روزی رخ داد؟

فکر می‌کنم یکی از روز‌های اسفند پارسال بود.

در این مدت که فرار کرده بودید چه کار می‌کردید؟

تازه نامزد کرده بودم و می‌خواستم ازدواج کنم. دختری که به من معرفی کرده بودند برای ازدواج خیلی خوب است. به هیچ عنوان اهل دروغ نیست، خیلی با من صادق است. می‌دانید من از دروغ بیزارم. تنها نصیحتی که پدرم یادم داد و آویزه گوشم است این بود که می‌گفت عمر دروغ ۴۰ روز است. یعنی هر وقت دروغ گفتی بدان که تا به چهلمین روز نرسیده فاش و دستت رو می‌شود. به همین دلیل من هیچ وقت دروغ نمی‌گویم و از دروغ بیزارم.

گفتید که شاکی را شبیه به دختری دیدید که قبلا عاشقش بودید، آن دختر الان کجاست؟

خبر ندارم. من یک زمانی دیوانه‌وار عاشقش بودم و می‌خواستم با او ازدواج کنم، اما نشد، چون او به من خیانت کرد. همین شد که رابطه‌ام را با او به هم زدم.

پرونده‌تان نشان می‌دهد که سوابق متعددی دارید؟

درست است. ۱۹ بار توسط پلیس دستگیر شده‌ام و ۹ مرتبه به زندان رفته‌ام. سوابقم سرقت، زورگیری، حمل مواد و شروع به آدم‌ربایی است.

ماجرای آدم‌ربایی چه بود؟

همان دختری که عاشقش بودم به خاطر آزار و اذیت و شروع به آدم‌ربایی از من شکایت کرد. آخرین بار به همین جرم دستگیر و سال ۹۹ آزاد شدم. قاضی اتهام آزار و اذیت جنسی را نپذیرفت و فقط به زندان و شلاق محکوم شدم.

چرا آن دختر از شما شکایت کرد؟

بعد از اینکه خیانت کرد، ترکش کردم. او هم می‌گفت چرا نمیایی به خواستگاری من. بعد برای اینکه از من انتقام بگیرد، رفت به اتهام آدم‌ربایی و تجاوز شکایت کرد. در صورتی که آخرین بار با او قرار گذاشتم تا صحبت کنیم و آزار و اذیتی هم در کار نبود.

درباره بقیه سوابق‌تان بگویید.

یک‌بار موتوری خریدم که بعد معلوم شد سرقتی است. سوابق دیگر هم همه پاپوش بودند. برایم پاپوش درست کرده بودند.

چه کسانی برای‌تان پاپوش درست کرده بودند؟

دشمنانم! من دشمن زیاد داشتم. باور کنید توهم نزده‌ام. واقعا دشمن داشتم.

پدر و مادرتان الان کجا هستند؟

پدرم که سال ۹۳ فوت شد، اما مادرم زنده است. رابطه‌ام با او عالی است و من عاشقشم. راستش من خیلی در زندگی‌ام کمبود دارم. پدر و مادرم زمانی که من ۴ ساله بودم از یکدیگر جدا شدند. باور می‌کنید دلم می‌خواست برای یک روز هم شده دور هم جمع شویم. اما افسوس که همیشه این حسرت در دل من بود و خواهد ماند. من در زندگی‌ام حسرت خیلی چیز‌ها را خوردم.

چند خواهر و برادر دارید؟

یک برادر بزرگ‌تر دارم که حدود ۵ سال از من بزرگ‌تر است.

او هم خلافکار است؟

او هم زندگی درست و حسابی ندارد. سال‌ها قبل که معتاد شد و سرقت می‌کرد. الان هم از او بی‌خبریم، چون کارتن‌خواب شده است. اصلا نمی‌دانیم کجا زندگی می‌کند.

چرا پدر و مادرتان از هم جدا شدند؟

چون با هم سازگاری نداشتند. پدرم مرد سخت‌گیری بود خیلی کتک‌مان می‌زد. مثلا اگر جوهر خودکار روی زمین می‌ریخت جنجال به پا می‌کرد و به جان‌مان می‌افتاد. بعد از جدایی آنها، چند روز پیش مادرم بودم و چند روزی هم با پدرم.

اولین خلاف را در چند سالگی انجام دادید؟

فکر می‌کنم ۱۱ ساله بودم که مواد کشیدم و حمل کردم که پلیس به خانه‌مان ریخت و دستگیرم کرد. بعد از آن هم هربار که دستگیر شدم بین یک تا دو سال زندان بودم.

از ۱۱ سالگی معتاد شدید؟

برادرم مواد می‌کشید و من پنهانی موادش را کش می‌رفتم و مصرف می‌کردم.

خانواده‌تان خبر داشتند؟

نه، فقط می‌دانستند برادرم معتاد شده است.

شغل‌تان چیست؟

من در کار فروش پرده هستم. حوالی تهران‌نو در یک مغازه پرده‌فروشی کار می‌کنم.

درس هم خواندید؟

دیپلمم را گرفتم، اما به خاطر اعتیادم نتوانستم درس را ادامه بدهم. در واقع هم معتاد بودم، هم کار می‌کردم و هم درس می‌خواندم. هرچند دلم می‌خواست تا دکترا بخوانم. در زمینه خیاطی یا طراحی لباس یا دیزاین خانه مثلا. چیزی که به شغلم مربوط باشد. دلم می‌خواست یک فروشگاه بزرگ پرده‌فروشی راه‌اندازی کنم، اما خب به آرزویم نرسیدم. مواد مخدر زندگی مرا تباه کرد.

قبل از اینکه دستگیر شوید هم در پرده‌فروشی کار می‌کردید؟

یک مغازه برای پدرم بود که دو سال قبل آتش گرفت. آن را بازسازی و تبدیل به پرده‌فروشی کرده بودم. علاوه بر این در پیک موتوری هم کار می‌کردم. بعد از آن اتفاق، منظورم ربودن همان دختر خانم است، توبه کردم و دور خلاف را خط کشیدم تا اینکه دستگیر شدم.

ارسال نظرات