صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

گاهی افراد بنا به انگیزه‌هایی که دارند وسوسه می‌شوند که از استاندارهایشان کوتاه بیایند؛ اما باید بدانند که تن دادن به رابطه‌ای که دلخواه نیست به مراتب حس خلاء و غم بیشتری ایجاد می‌کند.
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۱ - ۱۵ آذر ۱۴۰۲

عشق برای هر کسی چالش‌هایی دارد، اما یکی از غم‌انگیزترین اتفاقات تن دادن به رابطه‌ای است که حقیقتا آن را نمی‌خواهید.

به گزارش راهنماتو، گاهی افراد بنا به انگیزه‌هایی که دارند وسوسه می‌شوند که از استاندارهایشان کوتاه بیایند. اما باید بدانند که تن دادن به رابطه‌ای که دلخواه نیست به مراتب حس خلاء و غم بیشتری ایجاد می‌کند.

گاهی ممکن است حتی متوجه نباشید که دارید به این نوع روابط تن می‌دهید، به خصوص اینکه گاهی ما خودمان را فریب می‌دهیم که یک رابطه خوب است، زیرا دلمان نمی‌خواهد به خانه اول باز گردیم.

از کجا بدانیم که این رابطه، آن رابطه دلخواه نیست؟ با راهنماتو همراه باشید تا چند نشانه را با شما در میان بگذاریم:

۱. متوجه شده‌اید که آن‌ها علاقه‌ای به صحبت کردن ندارند

هیچ‌کسی دنبال رابطه با رفیقی برای مطالعات دانشگاهی یا مناظره نیست. اما مهم است با کسی ارتباط داشته باشید که دلتان حقیقتا بخواهد در اطرافش باشید و با او صحبت کنید. فقط موضوع گفتگو اهمیت ندارد بلکه سبک و انرژی گفتگو نیز مهم است. وقتی کلام یا تعاملی جاری نمی‌شود افراد کلافه و افسرده می‌شوند.

برای رابطه با شخص کسالت‌آور و کسی که تمایلی به گفتگو با شما ندارد کوتاه نیایید. باید کسی باشد که بعد از ۱۰ سال رابطه هم هنوز حرفی برای گفتن با هم داشته باشید.

۲. در مورد آینده رابطه‌تان تردید دارید

اگر در حال کوتاه‌آمدن از استانداردهایتان باشید احساسات خاصی را تجربه می‌کنید. ممکن است حالت تهوع، دلشوره، نگرانی در سطوح بالا و پایین و نوعی مه افسردگی را تجربه کنید.

آینده به نظرتان چیزی مطلوب که منتظرش باشید نیست. چیزی است که دوست ندارید از منظره رابطه‌تان به آن فکر کنید.

درحقیقت در تصور خود و شریک عاطفی‌تان تا ۵ یا ۱۰ سال آینده هم مشکل دارید. فقط یک تصویر سفید و خالی درباره آینده رابطه‌تان تصور می‌کنید.

۳. فقط از سر وظیفه کار‌های خوبی در حق‌شان می‌کنید

همه ما ذخیره محدودی از انرژی و زمان داریم. اما اگر متوجه شده‌اید که حقیقتا دلتان نمی‌خواهد برای شریک عاطفی‌تان کاری انجام دهید یا محبتی در حق‌اش بکنید، باید آن را یک هشدار در نظر بگیرید.

آیا ممکن است که قدری خودخواه باشید؟ احتمالش هست، اما حقیقت این است که وقتی عاشق و نسبت به کسی متعهد باشید، حتی اگر خودخواه باشید، باز هم انرژی بیشتری برای شریک عاطفی‌تان می‌گذارید و نسبت به بقیه کار‌های خوب بهتری در حق او انجام می‌دهید.

شما دلتان نمی‌خواهد که عشق‌تان را از دست بدهید. اما واقعا رابطه اهمیتی برایتان ندارد، اگر کار خوبی هم انجام می‌دهید از سر احساس وظیفه است و این کار برایتان ساده‌تر از آن است که برای انجام ندادنش دلیل بیاورید.

۴. وقتی آن‌ها را به عنوان شریک عاطفی‌تان به دیگران معرفی می‌کنید معذب هستید

یکی دیگر از نشانه‌های واضحی که می‌گوید شما دارید از استانداردهایتان پایین می‌آیید آن است که حقیقتا دلتان نمی‌خواهد آن‌ها را به دیگران معرفی کنید.

وقتی با دوستانتان بیرون هستید یا همراه خانواده شام می‌خورید، دلشوره دارید یا دلتان نمی‌خواهد که زیاد حرف بزنید.

حس می‌کنید که این شخص به عنوان شریک عاطفی یا همسر شما اشتباه است. دلتان می‌خواست یک دکمه «آندو» وجود داشت که اوضاع را به پیش از رابطه با او باز می‌گرداندید. اما زندگی اینطوری نیست، بنابراین سعی می‌کنید حس بدتان را مخفی کنید و روی آن تأکید نداشته باشید.

۵. دریافته‌اید که ارزش‌های کلیدی‌تان فرسخ‌ها با هم فاصله دارند

برای برخورداری از یک رابطه سودمند نیازی ندارید که در هر زمینه‌ای با هم توافق نظر داشته باشید. اما اگر دریافته‌اید که وقتی صحبت از ارزش‌ها می‌شوید انگار به یک زبان مشترک با هم حرف نمی‌زنید، باید آن را زنگ هشدار در نظر بگیرید.

چه چیزی در شما انگیزه یا شادی یا خشم و غم ایجاد می‌کند؟ چه چیزی شما را به فعالیت سیاسی وا می‌دارد یا برایتان الهام‌بخش معنوی است؟

این‌ها پرسش‌های کم‌اهمیتی نیستند و اگر شریک عاطفی‌تان در این ابعاد از زندگی هیچ تناسبی با شما ندارد، در نهایت نمی‌دانید که چگونه می‌توانید با او در زندگی ارتباط داشته باشید.

۶. رابطه فیزیکی، عاطفی یا ذهنی وجود ندارد

عشق سه مولفه اصلی دارد:

جذابیت فیزیکی، پیوند ذهنی-فکری و پیوند قلبی -عاطفی.

برخی از این موارد ممکن است از بقیه قوی‌تر باشد یا برخی تکامل و تغییر پیدا کند و برخی نیز در طی رابطه حذف شود.

اما اگر یکی از ابعاد به کل حذف شود، آن شخص دیگر مورد مناسب شما نیست. در واقع شما دارید کوتاه می‌آیید.

۷. دلیل اصلی‌تان برای ادامه دادن رابطه شرایط یا پیشنهاد است

ناراحت‌کننده است که تعداد زیادی از آدم‌ها به واسطه شرایط با هم مانده‌اند. به این دلیل که در شرایطی که بسیار شکننده و آسیب‌پذیر بودند با آن‌ها آشنا شدند ..

والدین یا فرهنگ به آن‌ها فشار وارد کرده که با هم ادامه دهند ...

سن‌شان داشته بالا می‌رفته و واقعا دوست داشتند کسی را پیدا کنند و نهایتا فردی را پیدا کردند که به نظر می‌رسیده «بدک نباشد..»

همه این موارد دلایل بدی برای وارد شدن به رابطه هستند.

اگر به پیشنهاد دیگران یا به خاطر شرایط با کسی هستید، نشانه‌ای است که دارید کوتاه می‌آیید و به یک رابطه نامطلوب تن داده‌اید.

۸. دوست دارید کمتر همدیگر را ببنید

شاید یکی از حقیقی‌ترین احساسات درباره شریک عاطفی و همسر را بعد از رابطه جنسی بتوان تجربه کرد. بعد از این رابطه چه حسی پیدا می‌کنید؟ دوست دارید سریع‌تر از کنار آن آدم دور شوید؟ احساس خلاء می‌کنید؟ مضطرب می‌شوید؟ دوست دارید سریع‌تر مکان را ترک کنید؟ همه این موارد یک پیام را به شما مخابره می‌کند:

این شخص حقیقتا فردِ مطلوب و دلخواهتان نیست.

ما نمی‌توانیم صرفا به واسطه رابطه فیزیکی روی کسی حساب باز کنیم؛ بنابراین اگر بعد از این نوع پیوند احساسی که قبلا فکر می‌کردید علاقه است ناپدید می‌شوید، باید بدانید این شخص همانی نیست که واقعا مطلوب شماست. یعنی شما احساس عمیق عاطفی نسبت به آن شخص ندارید بلکه فقط شخصی را می‌خواهید که نیازهایتان را رفع کنید.

شما این صداقت را به خودتان و شریک عاطفی‌تان مدیون هستید. نمی‌توانید صرفا به دلیل لذت‌های جنسی او را از دانستن این حقیقت که تمایلات شما واقعی نیست، محروم کنید. کسی را پیدا کنید که بتوانید از صمیم قلب دوستش داشته باشید.

۹. متوجه می‌شوید که از آدم‌های دیگر خوشتان می‌آید

غم‌انگیز است، اما وقتی به اطراف نگاه می‌کنید و آدم‌های دیگر را می‌بنید حس می‌کنید که دوست داشتید آن‌ها جای شریک عاطفی فعلی‌تان بودند. این نشانه واضح به شما می‌گوید که این فرد مناسبتان نیست.

این حس چیزی فراتر از وسوسه، هوس یا چشم‌چرانی است. واقعا حس می‌کنید که دیگری در مقایسه با فردی که هم‌اکنون با او هستید، برایتان مطلوب‌تر، جذاب‌تر، اغوا‌کننده‌تر و ... است.

دوست دارید که به فرد فعلی متعهد باشید، ولی این تعهد خودجوش نیست بلکه بسیار مکانیکی و آگاهانه توجه‌تان را به او می‌دهید. این توجه از عمق جان‌تان نیست.

باید با خودتان و شریک عاطفی‌تان صادق باشید.

سخن آخر

بودن با کسی که حقیقتا فرد مناسب و دلخواه شما نیست تجربه آشفته‌کننده بدی است. ممکن است یک لحظه به خودتان بیایید و ببینید که زندگی‌تان حقیقی نیست، حداقل از نظر شما این‌طور نیست.

ضروری است که با خودتان صادق باشید و با شریک عاطفی‌تان درباره احساسی که دارید گفتگو کنید.

هیچ‌کس نباید مجبور به تن دادن به رابطه شود و هیچ‌کسی نباید آن کسی باشد که دیگری به زور با او وارد رابطه شده است!

بودن و ازدواج کردن با شخصی که عاشقش هستید یک رویای شیرین و بودن و ازدواج کردن با شخصی که دوستش ندارید، یک کابوس است.

ارسال نظرات