صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۸۸۷۵۴
«اسرائیل تلاش دارد مبدا تاریخ را به جهانیان، هفت اکتبر(عملیات طوفان الاقصی) معرفی کند. این در حالی است که حمله اسرائیل به نوار غزه را باید در ادامه پروژه تشکیل رژیم اسرائیل در سال 1948 دانست. همانطور که عملیات هفتم اکتبر نیز بایستی به مثابه واکنش فلسطینی ها به چندین دهه اشغالگری اسرائیل در اراضی فلسطینی قلمداد شود.»
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۲ - ۱۸ آذر ۱۴۰۲

فرارو- جنگ و درگیری میان ارتش اسرائیل و جنبش حماس، پس از پایان آتش بس موقت 4 روزه و تمدید آن برای دوره های محدود دیگر، بار دیگر از سرگرفته شده است. در این راستا، ارتش اسرائیل حملات سنگین هوایی و توپخانه ای و همچنین پیشروی زمینی در بخش های شمالی نوار غزه را در دستورکار قرار داده و در نقطه مقابل نیز نیروهای حماس و دیگر گروه های مقاومت فلسطینی، جدای از شلیک شمار قابل توجهی موشک به اراضی اشغالی، درگیریهای میدانی در جبهه های مختلف علیه ارتش اسرائیل را مدیریت می کنند.

به گزارش فرارو؛ بسیاری از ناظران و تحلیلگرانِ مسائل نظامی و راهبردی بر این باورند که جنگ غزه یک جنگ فرسایشی خواهد بود و حتی امکان دارد تا یک سال نیز ادامه پیدا کند. جنگی که برونداد آن حامل پیام ها و پیامدهای راهبردی و معاداری برای آینده معادلات سیاسی و امنیتی در منطقه غرب آسیا است.

با این همه، جنگ غزه حامل 4 حقیقت راهبردی است که اغلبِ افکار عمومی در اقصی نقاط جهان، چندان از آن مطلع نیستند. در ادامه به حقایق مذکور اشاره می شود.

1: چشم اندازهای جنگِ فراگیر و حتی اتمی محتمل است

هر روز ادامه جنگ غزه، چشم اندازهای مرتبط با احتمال وقوع یک جنگ گسترده منطقه ای را بیش از پیش تقویت می کند. در شرایط کنونی، خط قرمز محور مقاومت در منطقه، وارد آمدن آسیب های جدی به جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در نوار غزه است و شاهدیم که کنشگرانی نظیر حزب الله لبنان، انصار الله یمن و گروه‌های مقاومت عراقی و سوری نیز تحرکات میدانی خود علیه اسرائیل را متناسب با همین خط قرمز تنظیم می کنند.

از این رو، اگر قرار باشد وضعیت به سمتی پیش رود که اسرائیل با حمایت و کمک های قدرت های غربی، به سمت سناریوهای نامطلوب علیه جنبش حماس پیش رود، شانس های وقوع یک جنگ فراگیر منطقه ای نیز به نحو قابل توجهی افزایش می یابند. توجه داشته باشیم که تضعیف و یا آنچه اسرائیلی ها نابودی مقاومت فلسطین در نوار غزه می خوانند، صرفا برای محور مقاومت در منطقه خسارت‌بار نیست.

بلکه دیگر دولت های منطقه نظیر مصر، اردن، و حتی عربستان سعودی نیز نابودی حماس را تهدیدی علیه خود می دانند و این درک را دارند که سطح بازدارندگی در برابر اسرائیل در منطقه در صورت تحقق این سناریو کاهش می یابد. از این رو، کلیت منطقه غرب آسیا از حیث منطقی، علیه این گزاره هستند که جریان مقاومت اسلامی فلسطین در نوار غزه، آسیب ها و خسارات جدی را متحمل شود. در کنار این مساله، نباید از یاد ببریم که رژیم اسرائیل مجهز به تسلیحات اتمی است و منطقا این تسلیحات بر اساسا سناریوی ساعتِ صفر و شرایط وخیم، در دسترس این رژیم قرار گرفته‌اند.

در واقع، وقتی موجودیت رژیم اسرائیل در جریان درگیری با گروه های مقاومت فلسطینی و متحدان منطقه ای آن ها به خطر بیفتد، بر اساس آموزه های علم روابط بین الملل، بعید نیست که اسرائیل از تسلیحات اتمی اش استفاده کند. کما اینکه در مدت اخیر نیز شماری از مسوولان ارشد اسرائیلی به این نکته اشاره داشته اند. مسائلی که همه و همه از وضعیت حساس معادلات مطرح در قالب جنگ غزه حکایت دارند.

 

2: تاریخ از هفتم اکتبر آغاز نشده است!

مقام های اسرائیلی و جریان های سیاسی و رسانه ای متحد آن ها، تلاش های فراوانی را انجام می دهند تا بر اساس آنچه در قالب عملیات هفتم اکتبرِ حماس(طوفان الاقصی) صورت گرفته، جنایات و اقدامات کنونی خود علیه مردم فلسطین را توجیه کنند. این در حالی است که فلسطینی ها از بیش از هفت دهه جنایات رژیم اسرائیل علیه خود به ستوه آمده اند و به طور خاص در سال های اخیر بیش از هر زمان دیگری به این درک راهبردی رسیده اند که اسرائیل نه آینده و نه حتی حق حیات را برای آن ها به رسمیت می شناسد.

اساسا عملیات هفتم اکتبر نیز نمود عینیِ رسیدن جامعه فلسطینی به این درک راهبردی بوده است. پیش از عملیات هفتم اکتبر حماس، هزاران زندانی فلسطینی در زندان های رژیم اسرائیل بدون هرگونه محاکمه حضور داشته و دارند. البته که اسرائیل به نحو فزاینده ای در حال توسعه قلمرو اشغالی خود و خراب کردن خانه های فلسطینی ها به ویژه در منطقه کرانه باختری بوده و در موراد متعددی نیز هتک حرمت به مسجد الاقصی را مرتکب شده است. البته که در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی جامعه فلسطینی با فشارهای فزاینده اسرائیلی‌ها و شهرک نشینان صهیونیست که به طور خاص با قدرت گیری دولت نتانیاهو در اِعمال خشونت علیه فلسطینی ها جسورتر شده اند، مواجه بوده است.

این در حالی است که اسرائیل تلاش دارد مبدا تاریخ را به جهانیان هفت اکتبر معرفی کند. گزاره ای که سفسطه‌ای بیش نیست. در این چهارچوب، حمله اسرائیل به نوار غزه را باید در ادامه پروژه تشکیل رژیم اسرائیل در سال 1948 دانست. همانطور که عملیات هفتم اکتبر نیز واکنش ملت فلسطین به چندین دهه اشغالگری اسرائیلی ها در اراضی فلسطینی بایستی قلمداد شود.

 

3: راهکار دو دولت مُرده است

در مدت اخیر که شاهد اوج گیری جنگ غزه بوده ایم، بسیاری از ناظران و تحلیلگران و رسانه ها، بر این گزاره تاکید دارند که تشکیل دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی که در قالب توافق اسلو در دهه 1990 میلادی نیز در مورد آن توافق شده(میان تشکیلات خودگردان و رژیم اسرائیل)، تنها راه حل برای پایان دادن به منازعات اسرائیل و فلسطینی ها است. این در حالی است که اساسا راهکار دو دولت خیلی وقت است که مُرده است و دیگر روی میز نیست. دلیل این موضوع نیز مشخص است زیرا اسرائیل به هیچ عنوان آن را قبول ندارد و حاضر نیست حقوق فلسطینی ها در قالب این راهکار را به رسمیت بشناسد.

اینکه جامعه بین المللی توقع داشته باشد فلسطینی ها حقوق خود را یکسره تسلیم اسرائیل کنند و راهکار دو دولت آنگونه که اسرائیل می خواهد اجرایی شود، توقعی کاملا بیجا و غیرمنطقی است. حتی تشکیلات خودگردان فلسطینی که سال هاست کنترل کرانه باختری را نیز به دست دارد، با محدودیت های جدی و گسترده ای از سوی اسرائیل رو به رو است. به عنوان مثال، هنوز تشکیلات خودگردان از اقتدار امنیتی در کرانه باختری پس از سال‌ها تحویل گرفتن قدرت در این منطقه برخوردار نیست.

در مواردی نظیر اقدامات اسرائیل در مصادره کردن خانه های فلسطینی ها در محله شیخ جراحِ قدس نیز شاهد بودیم که تشکیلات خودگردان توانایی انجام هیچ کاری را نداشت. از این رو، معادله فلسطین اکنون به نقطه ای رسیده که تنها قدرت میدانی و زور است که نتیجه نهایی آن را مشخص می کند و صرفا رویاپردازان از راهکار تشکیل دو دولت سخن می گویند.

 

4: منطق اسرائیل در نسل‌کشیِ فلسطینی ها بی‌اساس است

جنگ غزه و حملات همه جانبه ارتش اسرائیل به نوار غزه تاکنون موجب شته شدن بیش از 16 هزار غیرنظامی فلسطینی که اغلب آن ها زن و کودک هستند، شده است. بسیاری از مقام های ارشد اسرائیلی نظیر "اسحاق هرتزوگ"(رئیس جمهور اسرائیل)، "بنیامین نتانیاهو"(نخست وزیر اسرائیل) و "یوآف گالانت"(وزیر جنگ اسرائیل)به صراحت تاکید کرده اند که در غزه فرد بیگناهی وجود ندارد و همه باید مجازات شوند.

بر اساس همین منطقه هم بوده که شاهد بوده‌ایم تقریبا تمامی زیرساخت های غیرنظامی نوار غزه نیز در کنار غیرنظامیان این منطقه هدفِ حملات اسرائیل قرار گرفته اند. حالل در این نقطه باید بپرسید که اسرائیل بر پایه چه منطقی، در چهارچوب درگیری و اختلافات خود با حماس، اقدام به نسل کشی مردم نوار غزه می کند؟ در کجای جهان اختلافات یک دولت با دولت دیگر به آن امکان را می دهد تا مردمِ آن را هدفِ نسل‌کشی و کشتار گسترده قرار دهد؟

نگران کننده‌تر از همه اینکه شاهدیم که رسانه های جریان اصلی جهان نیز عمیقا در این رابطه سکوت می کنند و عملا هزاران فلسطینی که در جریان حملات ارتش اسرائیل به قتل رسیده اند را در حد یک عدد در آمار کلی شهدای نوار غزه، تقلیل می‌دهند. افرادی که هر کدام، جهانی از آرزو و رویا و امید را داشته اند. 

ارسال نظرات