صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۸۶۵۳۳
محسن رهامی گفت: جبهه پایداری در گذشته و در دوره احمدی‌نژاد، نشان داد که چندان هم به منویات رهبری پایبند نیست و اگر جایی کارش بلنگد خط قرمزش منافع خودش است و نه رهبری؛ بنابراین این جریان برای رهبری و مسئولین عالی رتبه نظام قابل اتکا نیست.
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۲ - ۰۶ آذر ۱۴۰۲

جبهه پایداری در گذشته و در دوره احمدی‌نژاد، نشان داد که چندان هم به منویات رهبری پایبند نیست و اگر جایی کارش بلنگد خط قرمزش منافع خودش است و نه رهبری؛ بنابراین این جریان برای رهبری و مسئولین عالی رتبه نظام قابل اتکا نیست.

زنگ انتخابات مجلس دوازدهم چندماهی است که به صدا درآمده و جریان‌های سیاسی خود را برای رقابت در بزرگترین ماراتن سال آماده می‌کنند. در این میان، برخلاف جریان راست که خود را فاتح زودهنگام انتخابات اسفندماه می‌داند، در اردوگاه اصلاح طلبان هنوز مشخص نیست که می‌خواهند با چه راهبردی پا به میدان رقابت‌ها می‌گذارند.

حسن روحانی، رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم اخیرا درباره دو انتخابات پیش رو گفته است: «اصلاح‌طلبان را باید راضی کنیم بیایند، آن وقت شاهد تحولی خواهیم بود.»

در همین راستا، محسن رهامی، فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به اظهارات رئیس جمهور پیشین می‌گوید: «آقای روحانی کسی است که از اول انقلاب مسئولیت‌هایی به عنوان نماینده در مجلس، مجلس خبرگان و شورای امنیت ملی داشته است و به آینده کشور و نظام احساس علاقه‌مندی و وابستگی دارد و طبیعتا که توصیه‌های ایشان از روی دلسوزی و برای حفظ مصالح آینده کشور است، اما فراهم بودن زمینه‌های شرکت مردم در انتخابات هم بسیار مهم است.»

بخش‌هایی از گفت وگوی رهامی را در ادامه می‌خوانید:

دلسوزان کشور و حامیان رهبری یعنی اصولگرایان و افرادی که با بیت رهبری در ارتباطند برای آینده کشور و حتی آینده رهبری احساس نگرانی می‌کنند، چون با این دست کار‌ها پشت رهبری خالی می‌شود.

جبهه پایداری در گذشته و در دوره احمدی‌نژاد، نشان داد که چندان هم به منویات رهبری پایبند نیست و اگر جایی کارش بلنگد خط قرمزش منافع خودش است و نه رهبری؛ بنابراین این جریان برای رهبری و مسئولین عالی رتبه نظام قابل اتکا نیست.

من صحبت‌های آقای روحانی را شنیدم. آقای روحانی کسی است که از اول انقلاب مسئولیت‌هایی به عنوان نماینده در مجلس، مجلس خبرگان و شورای امنیت ملی حضور داشته است و به آینده کشور و نظام احساس علاقه‌مندی و وابستگی دارد و طبیعی است که توصیه‌های ایشان از روی دلسوزی و برای حفظ مصالح آینده کشور باشد، اما فراهم بودن زمینه‌های شرکت مردم در انتخابات بسیار مهم است.

کسانی که در مسند قدرت هستند باید زمینه‌ها را فراهم تا مردم احساس کنند انتخابات تاثیرگذار است و اصلاحاتی در حوزه مشکلاتشان ایجاد می‌شود، در این‌صورت مردم علاقه‌مندی نشان می‌دهند، در رای‌گیری شرکت می‌کنند و توصیه‌های آقای روحانی هم نتیجه خواهد داد.

نحوه بررسی صلاحیت‌ها تا این‌جا مردم را نسبت به انتخابات بی‌تفاوت و بی‌علاقه کرده است. مردم احساس می‌کنند تکلیف انتخابات از قبل روشن بوده و قرار است که خالص سازی شود و نیرو‌های خودی را روی کار بیاورند و اکثریت مردم را هم کنار بگذارند؛ این موضوع باعث می‌شود که انتخابات مسئله مردم نباشد و مسئله گردانندگان انتخابات باشد، مردم در انتخاباتی که مسئله آن‌ها نباشد یعنی احساس کنند به آرای آن‌ها توجهی نمی‌شود، از کنارش رد می‌شوند.

نکته دوم درباره حضور در خیابان بوده و این که جواب نمی‌دهد اشاره به مسئله بنیادین دارد. در کشور‌های مختلف منطقه، شمال آفریقا و افعانستان و ... جنبش‌هایی که در قالب حرکت‌های خیابانی برای اصلاح ساختار نظام و چهارچوب‌های حاکم در مملکت صورت گرفته است که چندان پاسخ نداده لذا کسانی مثل حسن روحانی و بسیاری از دلسوزان کشور، آینده ایران و جمهوری اسلامی که در حال حاضر آینده‌شان با ایران ما عجین شده و به هم پیوسته است؛ می‌خواهند مردم را در مسیر رسیدن به خواسته‌هایشان با روش‌های قهرآمیز و خیابانی بازدارند و به سمت صندوق‌های رای سوق دهند.

البته باید توجه داشت صرف آمدن به خیابان لزوما به معنی براندازی یا انقلاب نیست؛ در بسیاری از کشور‌ها مثل آمریکا، شرق آسیا و انگلستان، مردم برای اعتراض به یک سیاست خاص یا عملکرد مسئول به خیابان می‌آیند و اگر حاکمیت با اعتراضات صحیح برخورد کنند، به خیابان آمدن مردم برای آینده نظام و کشور خطری ندارد.

اگر کیفیت برخورد حکومت و مسئولین با اعتراضات مناسب باشد دیگر نیازی نیست آقایان ابراز نگرانی کنند و آن را خط قرمز فرض کنند. در بسیاری از کشور‌های غربی مثل فرانسه، آلمان و انگلستان با این که حمایت از اسرائیل و بقای آن خط قرمز دولتشان است، اما ده‌ها هزار نفر از مردم به خیابان‌ها آمده و در حمایت از فلسطین و غزه شعار‌هایی داده‌اند؛ اگر تحمل دولت‌ها و حکومت‌ها نسبت به اعتراضات مردمی بالا باشد؛ آمدن مردم به خیابان هیچ خطری ندارد.

نگرانی امثال روحانی از آمدن مردم به خیابان نیست بلکه از عدم تحمل حکومت است. اگر مردم بیایند برای مسئله‌ای مثل گرانی، حجاب و. اعتراض کنند ما باید اعتراضشان را به رسمیت بشناسیم. طبق نص صریح قانون اساسی، تظاهرات و راهپیمایی مردمی حق قانونی آن‌هاست و در همه جای دنیا این حق به رسمیت شناخته شده است، ولی وقتی مسئولین با اعمال حق مردم با قوه قهریه، با گارد و حمله برخورد و آن را تبدیل به خشونت می‌کنند، خطر ایجاد می‌شود.

افرادی مثل حسن روحانی نگران هستند که هزینه مردم و حکومت بالا برود و آینده کشور به خطر بیفتد. این مردم از اول انقلاب پشتیبان حکومت و کشور بوده‌اند، در سخت‌ترین مرحله جامعه ایرانی که جنگ تحمیلی بود مردم بودند که کشور را نجات دادند نه صرفا حکومت و مسئولان.

حتی در جنگ جهانی اول و دوم، مردم همیشه حافظ استقلال مملکت و پایندگی مملکت بودند و عاملی که سبب حفظ بقای کشور شده، حضور و آگاهی مردم بوده است. بنابراین، توصیه روحانی مبنی بر این‌که مردم از طریق قانون و در چهارچوب‌هایی که قانون تعیین کرده، اعتراضات و خواسته‌هایشان را بیان کنند نگرانی از مردم نیست و بیشتر نگرانی ما از کم‌تحملیِ مسئولین است که راهپیمایی قانونی و به حق مردم را به خشونت تبدیل می‌کنند.

همین مردم در ۲۲ بهمن، روز قدس و روز‌های این‌چنینی به خیابان می‌آیند و خطری پیش نمی‌آید. پس فرقی نمی‌کند، اگر مردم برای اعتراض به قانون مجلس، بالابردن سن بازنشستگی یا همین قانون که با عنوان حجاب و عفاف تصویب شده و در زندگی‌اشان دخالت می‌کند و وارد حریم خصوصی آن‌ها می‌شود، برای حفظ حقوق شرعی به خیابان بیایند و تظاهرات کنند. موافقان و مخالفان باید بتوانند بیایند نظر و شعار بدهند؛ همان‌طور که موافقان می‌آیند و شعار می‌دهند.

به نظر می‌رسد، چون آقای روحانی در پست‌های سیاسی و امنیتی حضور داشته، نگران است مردم از چهارچوب‌ها رویگردان شوند و به سمت روش‌های قهرآمیز خیابانی بروند. من هم از این جهت با نظر ایشان موافق هستم و به‌نظرم مردم تاجایی که می‌شود باید از طریق صندوق‌های رای، انتخابات و با هزینه‌های کم‌تر به تغیرات و اصلاحات مد نظرشان برسند و سمت روش‌های قهرآمیز و پرهزینه نروند؛ این یک توصیه کلی است.

این تعداد برای موثر بودن، در حداقل‌ترین حالت خود است، چون باید از حداقل کسانی که با دیدگاه عمومی جریان حاکم ۱۰۰ درصد موافق نیستند یک اقلیت ساخته شود. اصل این است که جریان اصلاحات و اعتدال در فضای آزاد انتخاباتی با اکثریت خود وارد شود همان‌طور که در مجلس دهم که بررسی صلاحیت‌ها کمتر سختگیرانه بود و نمایندگان مردم به شکل عادی شرکت کردند هرچند که آن زمان هم مشکلات جدی در تایید صلاحیت‌ها وجود داشت.

اگر فضای انتخابات آزاد و در چهارچوب قانون اساسی باشد و نظارت‌ها در حد نظارت باقی بماند و نه بیشتر که به دخالت تبدیل شود؛ باید تعداد بیشتری از کرسی‌های مجلس در دست جریان اصلاحات و اعتدال باشد. اما زمانی که حکومت اجازه نمی‌دهد اکثریت مخالفین حضور پیدا کنند پس لااقل باید شرایطی فراهم شود که به جای اکثریت قوی، اقلیت موثر در مجلس حضور یابند تا حداقل تعدادی نماینده از جریان‌های اصلاحات و اعتدال هم در مجلس حاضر باشند. برای مجلس خبرگان هم همینطور است. اگر حداقل ۱۵-۲۰ نفر از نمایندگان خبرگان از جریان اصلاحات و اعتدالیون نباشد، شرکت مردم در انتخابات خبرگان بی‌معنی خواهد بود.

در آن صورت مردم مجبورند در انتخاباتی که از پیش نمایندگان خبرگان و مجلس تعیین شده، شرکت کنند؛ نمایندگانی که نماینده، ولی فقیه و منصوبین شخصِ رهبری در استان‌ها هستند. اگر ۵۰ نفر باشند یا هزار نفر فرقی نمی‌کند این موضوع وقتی اهمیت دارد که نمایندگان مجلس خبرگان افرادی باشند که دیدگاه‌هایی متفاوت با دیدگاه حاکمیت در برخی سیاست‌های کلان دارند و درعین‌حال جریان‌های اخیر کشور را نمایندگی می‌کنند.

تعدادی که آقای روحانی مشخص کرده است چیزی حدود یک چهارم مجلس بوده که در مصوبات مجلس تاثیر زیادی ندارند، چون در مصوبات مجلس به نصف به اضافه یک رای نیاز است، ولی همین تعداد نفرات هم می‌توانند، اقلیتی قوی باشند.

اگر حکومت، اقلیت منتقدی که با سیاست‌های حاکم موافق نیست را تحمل نکند انتخابات مجلس و خبرگان هر دو بلاموضوع خواهد بود؛ لذا ما تلاش می‌کنیم با سفر‌هایی که به استان‌ها و شهرستان‌ها داریم، گروه‌ها و احزاب مختلف را تشویق کنیم که در انتخابات حضور جدی پیدا کنند.

در ثبت‌نام که خیلی از دوستان گفتند نتیجه از قبل پیداست و معلوم است که چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد و برای همین حاضر نشدند. در مرحله اولِ هیئت‌های اجرایی، ۳۰- ۳۵ درصد از کسانی که ثبت‌نام کرده بودند، کنار گذاشته شدند.

در مرحله بعد که دی ماه برگزار می‌شود و هیئت نظارت استان و شورای نگهبان دخالت می‌کنند، ممکن است بعضی افرادی که تایید شده‌اند، کنار گذاشته شوند البته این هم ممکن است کسانی که هیئت‌های اجرایی زیر نظر فرمانداری، استان‌داری و وزارت کشور کنار گذاشته‌اند در فضای مناسبی تایید شوند.

فعلا نمی‌توان براساس چیزی که مشخص شده نتیجه نهایی انتخابات را دانست، چون حتی رهبری هم با توصیه‌هایی که داشته‌اند دخالت‌هایی در این موضوع کرده‌اند.

انتقاداتی که آقای ابوترابی فرد، نماینده تهران و نماینده یک گرایش در بیت رهبری، اخیرا نسبت به هیئت‌های اجرایی و کنار گذاشتن بسیاری از افراد موثر در مجلس داشتند؛ نشان می‌دهد درآن مجموعه هم گرایشاتی وجود دارد که معتقدند رد صلاحیت‌ها نتیجه دیدگاه‌های تند جناحی و افراطی جناح راست بوده و وضعیت فعلی را ایجاد کرده است. فعلا هم دیدگاه‌های مربوط به جبهه پایداری به انتخابات سروسامان می‌دهد.

دلسوزان کشور و حامیان رهبری یعنی اصولگرایان و افرادی که با بیت رهبری در ارتباطند برای آینده کشور و حتی آینده رهبری احساس نگرانی می‌کنند، چون با این دست کار‌ها پشت رهبری خالی می‌شود.

جبهه پایداری در گذشته و در دوره احمدی‌نژاد، نشان داد که چندان هم به منویات رهبری پایبند نیست و اگر جایی کارش بلنگد خط قرمزش منافع خودش است نه رهبری؛ بنابراین این جریان برای رهبری و مسئولین عالی رتبه نظام قابل اتکا نیست.

جبهه پایداری تلاش می‌کند اطراف حکومت، رهبری و مجلس شورای اسلامی را از حامیان اصلی نظام و رهبری و کشور خالی کند و به نظر می‌رسد عامل بحران در آینده کشور می‌شود و من فکر می‌کنم اخطاری که آقای ابوترابی فرد و بعضی از دوستان می‌دهند به همین نکته مهم و اساسی برمی‌گردد.

شخصی مثل دکتر پزشکیان که در دوران جنگ حضور داشته و مانند همه حاضران در مجلس برای کشور تلاش کرده است و هیچ نقطه منفی در زندگی‌اش ندارد، ردصلاحیت می‌شود. اگر حزب‌اللهی یا بسیجی بخواهند، او این ویژگی‌ها را دارد یا بسیاری از نمایندگان ادوار گذشته مجلس از آزادگان جنگ تحمیلی هستند و سال‌های سال در اسارت عراق بوده‌اند تا از نظام حمایت کنند، اما توسط کسانی با عنوان «عدم التزام به اسلام» رد صلاحیت شدند که حتی یک روز هم در جبهه نبودند و درد جبهه را نکشیدند، فقط ادعای انقلابی‌گری دارند.

نیرو‌های اصیل و وفادار به انقلاب و نظام در هر دو دوره برگزاری انتخابات مجلس یعنی دوره یازدهم و این دوره کنار گذاشته شدند. قبلا موارد این چنینی دیگری را به آقایان ابوترابی، قمی و بعضی از مشاوران و نزدیکان خود رهبری عرض کرده‌ام و زمانی هم در که خدمت خود رهبری رفته بودم، به خودشان عرض کردم که: «این جریان‌های جدید همه نیرو‌های حامی نظام و امام را کنار می‌گذارند؛ یعنی به اسم حمایت از، ولی فقیه و حزب الله، نیرو‌های اصیل و جریان‌های پشتیبان جنگ، نظام و ولایت را دسته دسته دور می‌کنند.»

من فکر می‌کنم از آن‌جا که نیرو‌های جریان پایداری، در زمان امام در حاشیه بودند، خصوصا انجمن حجتیه، با این اعمال به نوعی در حال انتقام گرفتن از نیرو‌های اصلی انقلاب هستند که خطری برای کشور است. نمی‌توان به راحتی از کنار این قضیه عبور کنم.

براساس سخنان سخن‌گو و مسئولین جریان اصلاحات که در قالب جبهه اصلاحات فعالیت می‌کنند، به نظر می‌رسد تا این‌جا بنایی برای ورود به صحن انتخابات ندارند همان‌طور که در انتخابات مجلس یازدهم نداشتند.

تا آن‌جا که من اطلاع دارم همین حالا هم این موضوع در این جریان پابرجاست. ولی جریان‌هایی از اصلاحات وجود دارند که معتقدند با قهرکردن از صندوق‌های رای، نیرو‌های اصلاحات و انقلاب منزوی می‌شوند و باید سازمان رای‌شان را برای آینده حفظ کنند و نباید بگذارند این سازمان از هم بپاشد. این جریان‌ها می‌توانند لیست مشترکی ارائه بدهند که هم‌پوشانی‌هایی داشته باشد. البته فعلا زود است و باید ببینیم به این‌جا میرسیم یا خیر.‌

می‌خواهیم نیرو‌هایی روی کار بیایند که به لحاظ رد صلاحیت هیچ بهانه‌ای در دست شورای نگهبان ندهند، برخی هیچ پرونده محکومیتی ندارند. جریان‌هایی در تلاشند چنین افرادی در بعضی استان‌ها و شهرستان‌ها که زمینه حضور دارند، کاندیدا شوند. ما اگر در تهران، اصفهان، تبریز، شیراز و مشهد نتوانیم کاندید قابل قبولی داشته باشیم شاید از استان‌های دیگر و شهرستان‌ها بتوانیم چنین افرادی را بفرستیم.

در نهایت اگر حتی یک کرسی هم در مجلس به دست بیاوریم (مثل جریانی که برای شهید مدرس اتفاق افتاد)، مفید است و باید از آن یک کرسی حمایت کنیم. در انتخابات گذشته هم نظرم همین بود؛ من می‌گویم یک کرسی موثر در مجلس بهتر از صفر کرسی است. به شرطی که فردی در آن یک کرسی قرار می‌گیرد بتواند کاری کند مثل کاری که مدرس انجام داد.

منظور من از خود گذشتن همین است. اگر نظارت‌ها طوری باشد که همه نیرو‌ها هم رد صلاحیت شوند و فقط یک نفر داشته باشیم، ولی او بتواند کار عمومی متمایل به اصلاحات و جریان اعتدال را انجام دهد و خواسته کسانی که اعتراض دارند و منتقد هستند را نمایندگی کند، به‌جای آن‌ها سخنرانی کند و سخنگو و بلندگوی اکثریت جامعه باشد، ارزشش را دارد از او حمایت و برای انتخابش هزینه کنیم و به شهرستان‌ها برویم. این کوچک‌ترین کار است.

در مجلس دهم هم ما این کار را کردیم. به ده‌ها شهر و استان رفتیم بلکه بتوانیم این کار را انجام دهیم و نتیجه هم داد هرچند آن‌طور که ما فکر می‌کردیم مجلس دهم بتواند موثر باشد، نشد و اکثریت خواسته‌های ما را تامین نکرد، ولی همین سفر‌ها و تشویق‌ها عاملِ حضور دوستان در انتخابات مجلس دهم و بسته شدن لیست اعتدالیون و اصلاح طلب‌ها و بسیار موثر بود و فکر می‌کنیم می‌توانیم باز هم از همان تجمیع استفاده کنیم.

ارسال نظرات