صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۸۵۸۵۲
این روز‌ها درباره سگ‌های ولگرد و راه و روش‌های مواجهه با فزونی جمعیت آن‌ها زیاد گفته و شنیده می‌شود، اما انتخاب درست کدام است؟ عقیم کردن یا معدوم کردن؟
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۵ - ۰۴ آذر ۱۴۰۲

این روز‌ها درباره سگ‌های ولگرد و راه و روش‌های مواجهه با فزونی جمعیت آن‌ها زیاد گفته و شنیده می‌شود، اما انتخاب درست کدام است؟ عقیم کردن یا معدوم کردن؟

به گزارش خبرآنلاین؛ مواجهه با سگ‌های بلاصاحب تبدیل به مسئله‌ای سخت برای انسان‌ها شده است، مسئله‌ای که جنبه‌های متفاوت وگاهی متضاد دارد، از غذارسانی گرفته تا عقیم کردن یا معدوم کردن این حیوان کلی مواجهه‌های اخلاقی ایجاد می‌کند. این سگ‌ها در شهر و در حاشیه شهرها، حتی در نواحی کوهستانی تردد دارند، و گاهی هم به انسان‌ها حمله می‌کنند، این را آمار‌های پزشکی قانونی می‌گوید، به گزارش این سازمان از ابتدای فروردین تا پایان شهریور امسال ۷۸۴ مصدوم ناشی از گازگرفتگی سگ برای معاینه و تعیین خسارت به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردند، متاسفانه در این مدت ۵ نفر نیز به دلیل گازگرفتگی سگ جان خود را از دست دادند. اما این مواجهه فقط مربوط به انسان‌ها نیست، طوری‌که کارشناس‌های محیط زیست معتقدند سگ‌های ولگرد می‌توانند تهدیدی برای طبیعت باشند.

عباس محمدی، کارشناس و فعال محیط زیست دراین‌باره می‌گوید: «سگ اصولاً حیوانی دست‌آموز است و در جنگل و مناطق طبیعی چیزی به‌نام سگ وحشی وجود ندارد، هرآن‌چه از سگ در طبیعت وجود دارد سگ‌های خانگی یا گله هستند که رها شده‌اند و توله‌های آن‌ها به دنیا آمده‌اند. سگ‌ها قدرت تکثیر زیادی دارند، در وضعیت عادی می‌توانند ۷ الی ۸ توله به‌دنیا بیاورند، و اگر شرایط تغذیه خوبی داشته باشند تولد ۲۰ توله در سال دور از انتظار نیست، درصورتی‌که سایر حیوانات مانند گوشت‌خواران بزرگ و علف‌خواران به سختی سالی دو توله به‌دنیا می‌آورند.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی تعداد سگ‌ها زیاد شود تعادل طبیعت را بهم می‌زنند، تکثیر حیوانات دیگر را متخل می‌کنند، از خزندگان مانند مار گرفته تا کبک مورد حمله سگ قرار می‌گیرند، حتی به محیطبانان هم حمله می‌کنند. مقاله‌های زیادی وجود دارد که می‌گوید فقط صرف حضور سگ در جنگل سبب استرس پرندگان می‌شود و آن‌ها تخم جوجه‌های خود را رها می‌کنند.»

از ملخ چینی تا کانگورو استرالیایی

این‌که افزایش یک گونه حیوانی می‌تواند آسیب‌هایی برای محیط شهری و طبیعت داشته باشد فقط مربوط به سگ‌ها نیست، هرگونه‌ای که خارج از چرخه تعادل طبیعت رشد کند می‌تواند آسیب‌رسان باشد، معمولاً هم بهم‌خوردن چرخه طبیعت توسط یک عامل بیرونی صورت می‌گیرد، مثلاً دخالت انسان‌ها، شاید نمونه گل‌درشت آن که سبب مرگ میلیون‌ها نفر در چین دوره‌ی «مائو» شد کشتن گنجشک‌ها بود، در راستای برنامه جهش بزرگ در چین گزارشی با این محتوا به دفتر حزب رسید، گنجشک‌ها بخشی از محصولات کشاورزی را می‌خورند، بنابراین فرمان رهبر چین صادر شد، «گنجشک‌ها را بکشید.» هیاهویی از قتل و عام گنجشک در این کشور به‌راه افتاد، بی‌خبر از این‌که گنجشک‌ها علاوه بر محصولات کشاورزی ملخ‌ها را هم می‌خوردند، وقتی دشمن طبیعی ملخ‌ها نابود شد آن‌ها تبدیل به جانوران مهاجم شدند و آفت بخش بزرگی از محصولات کشاورزی در چین را نابود کرد تا نسخه مرگ میلیون‌ها چینی از گرسنگی پیچیده شود، فاجعه‌ای که سبب شد تا سال‌ها بعد یکی از موارد واردات چینی‌ها به کشورشان گنجشک زنده از اتحاد جماهیر شوروی بود تا مجدد چرخه تعادل حفظ شود.

از این ماجرای تاریخی که عبور کنیم، یک نمونه دیگر دخالت انسان در طبیعت، رشد چشمگیر کانگارو‌ها در استرلیا است، اما دلیل این رشد چیست؟ منقرض شدن دشمن طبیعی آن یعنی ببر‌های تاسمانی، چرا این ببر‌ها منقرض شدند؟ سوالی که محمدی در پاسخ به آن به خبرانلاین می‌گوید: «به‌خاطر اینکه اروپایی‌ها در استرالیا این حیوان را کشتند چراکه ببر تاسمانی به دام‌ها حمله می‌کرد، و این کشتار سبب منقرض شدن آن‌ها شد.»

او ادامه می‌دهد: «با منقرض شدن ببر تاسمانی چرخه تعادل بهم خورد، جمعیت کانگارو‌ها زیاد شد، حالا که کانگارو دشمن طبیعی ندارد خودش تبدیل به حیوان مهاجم شده است، به درختان اوکالیپتوس و به آدم‌ها حمله می‌کند.»

البته دلایل دیگری هم برای رشد جمعیت این حیوان وجود دارد، بارش باران، وجود غذا و علف کافی، عاملی برای افزایش نرخ زاد و ولد کانگورو‌ها در استرالیا به‌شمار می‌رود، طوری‌که جمعیت این حیوان را به مرز ۶۰ میلیون رسانده است.

همان‌طورکه مشخص شد هرگاه دشمن طبیعی یک حیوان وجود نداشته باشد، از طرفی شرایط تغذیه‌ای آن مناسب باشد، رشد آن گونه حیوانی بیشتر می‌شود و افزایش جمعیت می‌تواند آن را تبدیل به گونه مهاجم کند.

چالش غذا دادن به سگ‌های ولگرد

حالا دوباره به ماجرای سگ‌های ولگرد برگردیم، به این بخش از یادداشت دکتر آخانی در سفری که او به پاریس داشت توجه کنید، «بعد از ۳۳ سال من مجددا به پاریس آمدم، تحولاتی که در این مدت در این شهر اتفاق افتاده شبیه یک انقلاب است ... محیط‌های طبیعی در حال گسترش است. هدف ایجاد کریدور‌های طبیعی و بازسازی محیط‌های زندگی گیاهان خودرو و جانوران خود زی است. جانور هم سگ و گربه ولگرد نیست. حتی یک سگ و گربه ولگرد در شهر وجود ندارد. جانوران همان موجودات خود زی مانند پرندگان هستند که غذای خود را خود تامین می‌کنند.»

به‌گفته کارشناسان یکی از عوامل افزایش جمعیت این سگ‌ها غذارسانی توسط انسان به آن‌ها است، محمدی با بیان این‌که «در کشور‌های پیشرفته اگر کسی به حیوانات ولگرد غذارسانی کند جریمه دارد.» به خبرآنلاین می‌گوید: «حمایت انسان از سگ‌ها به صورت غذا رسانی کمک زیادی به تکثیر آن‌ها می‌کند. در گذشته سگ‌هایی در طبیعت وجود داشتند، اما چون غذارسانی برای آن‌ها صورت نمی‌گرفت خود طبیعت جمعیت آن‌ها را کنترل می‌کرد، یعنی اگر غذا پیدا نمی‌کردند مانند سایر حیوانات یا توله‌های‌شان می‌مردند یا براساس قانون طبیعت یعنی همان قانونی که قوی‌تر‌ها بقا پیدا می‌کنند خودشان خودشان را کنترل می‌کنند.»

او ادامه می‌دهد: «غذارسانی به سگ‌های ولگرد سبب تکثیر آن‌ها شده است، من سال‌ها است که به کوهستان می‌روم، طی ۳۰ سال گذشته اصلاً به یاد ندارم که در کوه مانند این سال‌ها سگ وجود داشته باشد، امروز شما هر کوهستانی که می‌روید تعداد زیادی سگ ولگرد می‌بینید، درحالی که در گذشته این تعداد سگ وجود نداشت.»

او بیان می‌کند: «غذارسانی‌های غلط از روی حسن نیت سبب‌ساز این وضعیت شده است، اما اقدام اشتباهی است. دوستدار واقعی حیوانات به سگ و گربه غذارسانی نمی‌کنند، چون همان‌طورکه گفتم این غذارسانی سبب‌ساز تکثیر آن‌ها شده و بعد این حیوانات قرار است در سرما و گرما رها و سرگردان شوند، کسی که دوستدار حیوانات است می‌تواند سرپرستی یک سگ یا گربه را قبول کند، شاید من این روش را هم دوست نداشته باشم، چون معتقدم این روش هم به نوعی آزار حیوان است و با آن یک تجارت راه افتاده است، اما این اقدام بهتر از غذارسانی است.»

معدوم می‌کنند، چون راهی ندارند

با تکیه به آن دو واقعه تاریخی در چین و استرالیا و البته توضیحات کارشناس محیط زیست، سگ‌های ولگرد در همه جا از جمله ایران دشمن طبیعی ندارند، بنابراین بهبود شرایط تغذیه آن‌ها توسط غذارسانی به‌کمک انسان‌ها سبب شده جمعیت آن‌ها افزایش پیدا کند، به‌گفته محمدی «حداقل سه میلیون سگ ولگرد در ایران سرگردان هستند.»، اما با این جمعیت چه باید کرد؟

ابتدا مجدد سری به چین بزنیم، همانطورکه گفته شد، حزب کمونیست حاکم برای بازگشت چرخه طبیعت و جلوگیری از فزونی ملخ‌ها این‌بار تصمیم گرفت دشمن طبیعی ملخ‌ها را به مزرعه برگرداند، برای همین دست به واردات گنجشک زنده زد. حالا به استرالیا برویم، کشاورزان این کشور به کانگارو‌ها به‌عنوان یک «آفت» و عامل مخربِ طبیعت نگاه می‌کنند، اما دشمن طبیعی کانگارو‌ها یعنی ببر‌های تاسمانی منقرض شده‌اند، به‌همین منظور و برای کنترل جمعیت رو به رشد کانگورو‌ها در استرالیا، دولت به‌گروهی از شکارچی‌های دارای مجوز اجازه می‌دهد این حیوانات را [با تیراندازی]بکشند. تعداد کانگورو‌های کشته‌شده در استرالیا، هر ساله نزدیک به ۵ میلیون است. دقیقاً همین‌جا است که حس حیوان دوستی ظهور و بروز می‌کند، اما برخی کارشناسان معتقدند راهی جز این وجود ندارد.

عباس محمدی می‌گوید: «روزانه صد‌ها مرغ، گوسفند و گاو در ایران برای تغذیه کشته می‌شوند، اما درباره سگ‌ها تعصب خاصی ایجاد شده است، درحالی‌که اگر مردم تصاویر کشتارگاه‌های گاو، گوسفند و مرغ را ببینند هم، همین‌قدر احساسات‌شان جریحه‌دار می‌شود و شاید دیگر نتوانند لب به گوشت بزنند، من خودم سال‌هاست مقدار بسیار کمی گوشت مصرف می‌کنم چراکه به تعبیری آن را ظلم به حیوانات می‌دانم، اما این فیلم‌ها درباره کشتارگاه‌هایی که گفتم بخش نمی‌شود چراکه مربوط به تغذیه است.»

او ادامه می‌دهد: «دستورالعمل معدوم کردن حیوانات وجود دارد، دارو‌هایی هست که حیوان بدون درد و با ترحم می‌میرد، در همه کشور‌های توسعه یافته همین کار را انجام می‌دهند مثلاً در استرالیا کانگارو‌ها را معدوم می‌کنند، چون راه دیگری ندارند.»

راه و روش دیگر...

آیا راهی جز معدو کردن وجود ندارد؟ یکی از روش‌های کنترل جمعیت سگ‌های ولگرد عقیم کردن آن‌ها است، در گزارش‌ها آمده که سلسله اقداماتی نظیر جمع‌آوری سگ‌ها، عقیم‌سازی، واکسیناسیون و رهاسازی آن‌ها در محل زندگی قبلی، اگر به صورت همزمان انجام شود، نسبت به سایر روش‌ها، همچون کشتار، مؤثرتر به نظر می‌رسند. هیچ راه حلی وجود ندارد که از طریق آن بتوان یک شبه معضل سگ‌های ولگرد خیابانی را برطرف کرد؛ اما با عقیم‌سازی، جمعیت پایدار این سگ‌ها غیر مولّد و غیر هار می‌شوند و به مرور زمان مشکلات مربوط به آن‌ها کاهش می‌یابد.

همان‌طور که دیده می‌شود دو دیدگاه درباره کنترل جمعیت رو به افزایش سگ‌های ولگرد وجود دارد، گزینه عقیم کردن یا گزینه معدوم کردن، هر کدام از این روش‌ها هم موافقان و مخالفان خودش را دارد که با استدلال تلاش دارند از ایده خودشان دفاع کنند، اما آن‌چه میان این دو نزاع مشترک است، کنترل غذارسانی توسط انسان است، اگر انسان قرار است در معدوم کردن یا عقیم کردن سگ‌های ولگرد دخالتی نداشته باشد بهتر از در غذارسانی به سگ‌ها هم دخالت نداشته باشد. به‌تعبیر عباس محمدی «وقتی ما دوست‌دار حیوانات هستیم باید همه حیوانات را دوست داشته باشیم نه‌فقط بقا و دوام یک نوع از آن‌ها را.»

ارسال نظرات