صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۸۳۸۷۲
اکنون اتفاق نظر نسبی است که چین به زودی از نظر توان تولید اقتصادی در جهان اول خواهد شد. چین نشان داده است که در مورد مسائل اصلی خود، چون هنگ‌کنگ و ماکائو و چین تایپه و نیز حاکمیت بر دریا‌های خود کوتاه نمی‌آید. جالب‌تر از همه طرح‌های جهانی اقتصادی از جمله جاده ابریشم را در دست دارد. یا در حوزه نفوذ اقتصادی و صادرات حرف اول را می‌زند.
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۸ - ۲۷ آبان ۱۴۰۲

عباس عبدی در اعتماد نوشت: تا آنجا که به یاد دارم حدود نیم قرن پیش یکی از دانشمندان غربی گفته بود، معجزه مهم جهان این است که دولت چین (منظورش زمان مائو بود) توانسته یک میلیارد نفر جمعیت این کشور را زنده نگه دارد و اجازه ندهد که از گرسنگی بمیرند.

درباره واقعیت آن زمان چین اطلاعات دقیقی در دست نبود یا من ندارم ولی اگر آن فرد زنده باشد، نمی‌دانم پیشرفت چین در ۴۵ سال اخیر را چگونه وصف می‌کند؟ آن معجزه در مقایسه با تحولات ۴۵ سال اخیر چیزی در حد شعبده‌بازی در برابر معجزه واقعی است.

اکنون اتفاق نظر نسبی است که چین به زودی از نظر توان تولید اقتصادی در جهان اول خواهد شد. چین نشان داده است که در مورد مسائل اصلی خود، چون هنگ‌کنگ و ماکائو و چین تایپه و نیز حاکمیت بر دریا‌های خود کوتاه نمی‌آید. جالب‌تر از همه طرح‌های جهانی اقتصادی از جمله جاده ابریشم را در دست دارد. یا در حوزه نفوذ اقتصادی و صادرات حرف اول را می‌زند. در حوزه فناوری فضایی و دیجیتال پیشرفت‌های چشمگیری داشته است. سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی بلندپروازانه‌ای را در دستور کار دارد و ما شاهد حضور موثر چین در منطقه اطراف خودمان هستیم. از سوی امریکا نیز کم تهدید نشده است، آنان خیلی صریح از استقلال چین‌تایپه دفاع می‌کنند در حالی که این‌ها هر دو یک سرزمین هستند و مساله ارضی فارغ از ماهیت نظام‌های حاکم است.

علیه رییس‌جمهور چین خیلی می‌نویسند و سیاست‌های تبلیغی تندی علیه چین و مسائل حقوق بشری آن دارند. هر چند پس از حمایت‌های اخیر غرب از اسراییل معلوم نیست که از این پس، چنین مواضعی رنگ و بویی داشته باشد زیرا بیش از پیش نشان داده شد که مواضع حقوق‌بشری غربی‌ها اصیل نیست و پوششی تاکتیکی برای سیاست است. به‌رغم همه این‌ها خوب است که سخنان متواضعانه رییس‌جمهور چین را در سفر اخیرش به ایالات متحده و دیدار با جو بایدن مرور کنیم تا درک بهتری از معنای ادبیات سیاسی و دیپلماتیک به دست آوریم.

شی‌پنگ رییس‌جمهور چین گفت: «ما بزرگ‌ترین کشور در حال توسعه جهان و ایالات متحده بزرگ‌ترین کشور توسعه یافته جهان است. ما باید در کنار هم باشیم. چین آماده است که شریک و دوست ایالات متحده باشد. اصول اساسی ما در اداره روابط‌مان با ایالات متحده عبارت است از احترام متقابل، همزیستی مسالمت‌آمیز و همکاری برد- برد. ما هرگز علیه ایالات متحده شرط‌بندی نکرده و در امور داخلی او دخالت نمی‌کنیم.

چین هرگز قصد چالش و از پای انداختن امریکا را نخواهد داشت و بالعکس از امریکای مطمئن، باز، روبه رشد و خوشبخت خوشحال خواهد شد. همین‌طور هم ایالات متحده نباید علیه چین شرط‌بندی یا در امور داخلی چین دخالت کند. چین به هر سطح از توسعه برسد هرگز به دنبال هژمونی و گسترش سلطه نخواهد بود و هرگز درصدد تحمیل اراده خود به دیگران برنخواهد آمد. چین به دنبال ایجاد قلمروی نفوذ نخواهد بود و در هیج جنگی چه سرد و چه گرم شرکت نخواهد کرد.»

شاید افراد ساده‌انگار گمان کنند که این سخنان نشانه خودتحقیری یا خودباختگی است. به‌طور قطع مسوولان ایالات متحده چنین باوری نخواهند داشت. آنان بر طبق سیاست کلان خود، چین را رقیب و خطر اصلی علیه هژمونی و فرادستی خود می‌دانند و این را چینی‌ها هم به‌خوبی می‌دانند، پس این سخنان متواضعانه برای چیست؟ در درجه اول بخشی از آن، حقیقتی است که نه می‌توانند و نه درست است که پنهانش کرده یا نادیده بگیرند. این حقیقت که هنوز فاصله عمیقی میان ایالات متحده و چین وجود دارد. بخش مهم‌تر این سخنان، خنثی کردن بزرگنمایی‌های ایالات متحده در دشمن‌سازی از چین است.

فرض کنیم که چین با ادبیاتی تهاجمی و خشن پاسخ اقدامات و حتی تحقیر‌های امریکایی‌ها را می‌داد، چه نتیجه‌ای به دست می‌آورد که اکنون نیاورده است؟ جز اینکه در بازی آن‌ها می‌افتاد و در بزرگنمایی خطر و قدرت خود به سود آنان نقش بازی می‌کرد هیچ دستاورد دیگری نداشت. این زبان دیپلماتیک است که گرچه محدودیت‌های خود را دارد ولی کاربرد آن در عرصه سیاسی بسیار موثرتر از زبان تهدید و زور است. منظور این نیست که در هر شرایطی زیان تهدید و زور را به کلی باید کنار گذاشت، زیرا مواردی پیش می‌آید که کاربرد چنین زبانی ضرورت دارد که به‌طور طبیعی و بر حسب مورد، چینی‌ها هم از آن استفاده می‌کنند، ولی وجه غالب زبان دیپلماتیک زور و تهدید نیست.

اتفاقا یکی از جا‌هایی که کاربرد افراطی این زبان نتیجه منفی دارد از سوی ایالات متحده است. امیدواریم اگر کسانی در ایران می‌خواهند یا مدعی این هستند که راه چین را انتخاب می‌کنند، سه چیز را فراموش نکنند. اول سیاست‌های کارآمد و علمی آن‌ها برای توسعه اقتصادی و اجرای خوب آن سیاست‌ها. دوم زبان دیپلماتیک و سازنده آن‌ها و سوم پایداری و صبر کنفسیوسی در تامین منافع ملی و کوتاه نیامدن از آن.

برچسب ها: چین عباس عبدی
ارسال نظرات