ف
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، ما وارد دومین ماه جنگ غزه شدهایم و اسرائیل هیچ استراتژی خروج معتبری ندارد. هیچ لحظه "ماموریت انجام شده"ای وجود نخواهد داشت هیچ معادلی با سخنرانی "جورج دابلیو بوش" در مورد ناو یو اس اس آبراهام لینکلن که در تاریخ ۱ مه ۲۰۰۳ (۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۲)در عراق اعلام پیروزی کرد وجود نخواهد داشت. ایالات متحده هنوز هیچ راهی برای وادار کردن اسرائیل به توقف درگیریها حتی برای چندین ساعت پیدا نکرده چه رسد به تعیین مدت زمانی که امکان تبدل گروگان و اسرا را فراهم کند.
برای "جو بایدن" رئیس جمهور ایالات متحده، اسرائیل به مثابه یک قطار فرار است که پیش از عقب نشینی نظامی استراتژیک او از منطقه باعث از بین رفتن توافق ابراهیم و اقتدار امریکا در جنوب جهانی شده است.
اگر بایدن مراقب نباشد قدرت ویرانگر این جنگ میتواند برنامههای او را برای ادامه دور دوم ریاست جمهوری اش را واژگون سازد. سرمایه سیاسی بایدن در داخل امریکا رو به پایان است.
اگر او حتی به استفاده از یکی از اهرمهای متعددی که میتواند بمباران غزه را متوقف کند فکر کند از جمله قطع عرضه مجدد بمبهای هوشمند جمهوری خواهان او را تحت فشار خواهند گذاشت.
دیپلماتها و روسای اطلاعاتی آمریکا در سفرهای منطقهای خود در جریان دیدار با همتایان عرب و ترک شان با رفتار خوشایندی مواجه نمیشوند. در جلساتی که ساعت به طول میانجامد چهره به چهره به مقامهای امریکایی گفته میشود که اسرائیل در حال انجام ماموریت انتقام جویانه نسل زدایی است و امریکا از این نسل زایی حمایت میکند و این حمایت باعث میشود وجهه آن کشور در جهان اسلام مخدوش شود. سیاست آمریکا دقیقا چیست؟
اگر آمریکا برای خلاص شدن از شر القاعده با تمام جهان جنگید و القاعده و گروه داعش هنوز وجود دارند چرا باید یک جنبش منضبطتر و مستقرتر مانند حماس توسط اسرائیل از بین برود؟ چرا میخواهید حماس را از غزه بیرون کنید؟ حماس در غزه بومی و محلی شده است. آیا ایالات متحده روزهایی را فراموش کرده که جنبش فتح در اولین مقاومت مسلحانه فلسطین روستانشینان را ربود و به هواپیماربایی مبادرت ورزید؟ چرا حماس را بین المللی نکنیم؟
دیپلماتها و روسای امنیتی ایالات متحده هیچ پاسخی به این استدلالها ندارند. آنان در محافل خصوصی با این موضوع موافق هستند که اسرائیل هیچ امیدی به ریشه کن ساختن حماس ندارد این که اسرائیل هیچ استراتژیای برای خروج ندارد و حتی پیش از آغاز جنگ به حرف آنان گوش نداده است.
هر گونه امیدی در این باره که شاید بتواند اسرائیل را مهار کند نتیجه معکوس به همراه داشت. "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه امریکا به طور خصوصی اعتراف کرده که روابط با نتانیاهو پیش از جنگ تا چه اندازه بد بود و اکنون ایالات متحده تا چه اندازه از او ناامید شده است.
در نتیجه، سیاست "امریکا بازگشته است" در مشکلی عمیق قرار دارد. از سوی دیگر، مسئله رهبری جهان عرب در مورد چگونگی مدیریت این بحران کاملا باز است. عربستان سعودی در آخر هفته میزبان دو نشست در ریاض خواهد بود. نشست اتحادیه عرب در روز شنبه با اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی دنبال میشود. از نظر تاریخی انتظارات از آن نشستها و دیدارها باید اندک باشد. هیچ یک از این نشستها و جلسات به جز شعار کار خاصی انجام نداده اند. این بار نیز انتظار دیگری ندارم.
شدیدترین واکنشها به این بمباران از سوی مصر و اردن دو کشوری که ابتدا اسرائیل را به رسمیت شناختند صورت گرفته است. هر دو کشور در واقع به دلیل وابستگی خود به کمک و پول غرب به شدت در معرض خطر هستند.
نمونه مصر را در نظر بگیرید. ارتش مصر و دولت در سایه آن به صراحت اعلام کرده اند که پاکسازی قومی اسرائیل علیه غزه غیر قابل قبول است و اجازه اسکان مجدد مرم غزه در صحرای سینا را نخواهند داد. این یک چهره نشان داده شده از سوی مصر است. با این وجود، مصر چهره دیگری نیز دارد و آن را در مرز رفح با غزه نشان میدهد تنها مرزی که به طور متناوب باز مانده است.
تظاهرات مردمی حمایت از غزه نشانه دیگری است. قاهره شاهد بزرگترین تظاهرات در حمایت از فلسطین در دهههای اخیر بود. با این وجود، به سرعت شاهد آن بودیم که فعالیت سیاسی میتواند از کنترل خارج شود سرکوب به سرعت انجام شد و از آن زمان به این سو هیچ تظاهراتی در مصر برگزار نشده است. از سوی دیگر، اردن صادقانه نگران تحولات است. "ایمن صفدی" وزیر امور خارجه اردن گفته که هرگونه اخراج فلسطینیها از غزه به منزله "اعلان جنگ" به اردن است. رانیا ملکه اردن مصاحبههایی قوی را با شبکه خبری "سی ان ان" انجام داد. با این وجود، اردن مردم خود را از رفتن به مرز با اسرائیل منع کرد و گفت تنها میتواند سیاست خود را از طریق جامعه بین المللی پیش ببرد.
این کشور تنها پس از قطع روابط کشور بولیوی با اسرائیل سفیر خود را از اسرائیل فراخواند. سوریه در ابتدا با صدور بیانیهای حمایت خود را از مردم فلسطین اعلام کرد. "بشار اسد" رئیس جمهور سوریه در تاریخ ۲۶ اکتبر گفته بود:" هسته اصلی سیاست ایالات متحده تشدید فعالیت نظامی و ایجاد هرج و مرج است".
عربستان به طور رسمی کشتار غیرنظامیان فلسطینی را محکوم کرده و وزیر امور خارجه آن کشور نیز مجموعه اظهارنظرهای تندی را ایراد کرده است. با این وجود، هنوز کسی نمیداند که "محمد بن سلمان" ولیعهد چه میخواهد. او اجازه هیچ گونه تظاهراتی شبیه تجمعات برگزار شده در امان، قاهره یا بیروت را نداد. فستیوال بزرگ ریاض همان طور که برنامه ریزی شده بود برگزار شد گویی که هیچ تغییری رخ نداده است.
به جز قطر، ترکیه، ایران و مالزی هیچ یک از کشورهای منطقه نگفته اند که حماس شریک قانونی در مذاکرات است. ترکیه در آستانه تحقق پیشنهاد خود برای آتش بس است که توسط کشورهای ضامن، حفظ میشود. این ممکن است شبیه به سناریوی اجرا شده سالیان گذشته درجنوب لبنان باشد. با این وجود، اگر قرار بود ترکیه چنین نقشی را در غزه ایفا کند باید سایرین را متقاعد میکرد که روند صلحی که تضمین میکند پایانی محدود خواهد داشت و در نهایت به ایجاد کشور فلسطینی منتهی خواهد شد.
"بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل نیز روابط شخصی خود با "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه را از بین برده است. در مورد چین نیز که اسرائیل صبورانه روابط تجاری قوی با آن کشور ایجاد کرده همین موضوع رخ داده است.
"وانگ یی" وزیر خارجه چین نیز گفته است:" چین به شدت اقداماتی که به غیرنظامیان آسیب وارد نموده و قوانین بین المللی را نقض میکند محکوم کرده و با آن مخالف است و خواستار آتش بس فوری برای توقف جنگ و تضمین شرایط اولیه زندگی مردم در غزه میباشد". این مشابه موضعی است که چین در روزهای در قید حیات بودن مائو نیز در قبال منازعه اسرائیل و فلسطین اتخاذ کرده بود.
مطمئنا حماس به گونهای رفتار نمیکند که گویی تسلیم شده و با خطر انقراض قریب الوقوع مواجه است. برای "عباس کامل" رئیس دستگاه امنیتی مصر و به طور مشابه برای قطر حماس کماکان گزینه اصلی توقف این درگیری میباشد. علیرغم ویرانیهایی که اسرائیل در غزه به بار آورد حماس نشان داد که میتواند بیش از یک ماه در برابر نیروی بسیار قدرتمنتر مقاومت کند. این امر از دید نسلهای آینده مبارزان فلسطینی پنهان نخواهد ماند. حملات ۷ اکتبر (۱۵ مهر) و تمام درگیریهای رخ داده از آن زمان به این سو یک تابلوی نئونی بزرگ را در آسمان نصب کرده است: "قابلیت شکست دادن اسرائیل وجود دارد".
اگر تنها پیامی که اسرائیل از جنگ دریافت میکند این باشد که این درگیری را نمیتوان با زور اسلحه پایان داد علیرغم رنج غیر قابل تحملی که غیر نظامیان در این جنگ متحمل شدند پیشرفت حاصل شده است. نکته مهمتر آن که این جنگ تغییر قابل توجهی را در جامعه بین المللی ایجاد خواهد کرد و امریکا و کشورهای اروپایی دوباره زمین بازی خود را به سایر نقاط جهان واگذار میکنند.
حوزه نفوذ آنان در حال کوچک شدن است نوعی آتروفی که با غرور خودش سرعت میگیرد. هنگامی که غرب در معرض آزمایش قرار گرفت اثبات کرد که قادر به اصلاح سیاست حمایت کورکورانه و بدون فکر خود از اسرائیل نیست سیاستی که مدت هاست تاریخ فروش خود را پشت سر گذاشته و تاریخ انقضای آن فرارسیده است.