صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۸۱۰۲۸
گزارشی از روند تخریب باغ‌های تهران همراه با تحلیل نتایج یک پژوهش جدید دراین‌باره
انگشت اتهام از بین رفتن باغ‌های شهر تهران در سال‌های اخیر به‌سمت قوانین رفته است. یکی از شناخته‌شده‌ترین این قوانین، مصوبه‌ای است موسوم به «برج‌باغ»؛ براساس این مصوبه که در شورای شهر تهران تصویب شده بود، ساخت‌وساز صرفاً در ۳۰ درصد از مساحت باغ صورت می‌گرفت و ۷۰ درصد از باغ باید حفظ می‌شد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۰ - ۱۷ آبان ۱۴۰۲

باغ‌های پایتخت در یک سده اخیر به بهانه‌های مختلف از پا در آمدند. یکی را توسعه شهر تخریب کرد و دیگری را خانه‌ای برای سکونت. قطع و خشک‌شدن درختان پارک‌های جنگلی تهران هم دست‌به‌دست این تخریب‌ها داد تا بیش از همیشه، تهران شهری سبز نباشد؛ خاکستری باشد و خشکیده.

به گزارش هم میهن، دیروز و در جدیدترین خبر درباره وضعیت درختان سه پارک جنگلی تهران، مشخص شد بیش از ۱۲ هزار درخت در این سه پارک خشک شده‌اند. خبر را ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران اعلام کرد؛ او گفت که ۴ هزار و ۶۵۰ اصله درخت در سرخه‌حصار، ۷۰ اصله در لویزان و ۷ هزار و ۹۸۲ اصله در چیتگر خشک و ۳ هزار و ۱۴۱ اصله درخت در سرخه‌حصار، ۷۲ اصله درخت در لویزان و ۸۱۲ اصله درخت در چیتگر قطع شده‌اند: «پیگیری‌ها نشان می‌دهد که در پارک‌های جنگلی سرخه‌حصار، لویزان و چیتگر، ۱۲ هزار و ۷۰۳ درخت خشک شده است.

شکایتی توسط منطقه ۱۳ و سازمان بوستان‌ها از پیمانکار بوستان سرخه‌حصار در هفته پیش انجام شده بود و ادعا شد که این پیمانکار منجر به خشک‌شدن ۹۵۳ اصله درخت شده است. پیمانکار گفت که یک‌سال است این کار را برعهده گرفته و پرسیدیم که آیا اهلیت دارد یا خیر؟ و گفت که از منابع‌طبیعی مجوز دارد و از گرید دو برخوردار است. بنده پیگیری کردم و متوجه شدم که در پارک‌های جنگلی سرخه‌حصار، لویزان و چیتگر ۱۲ هزار و ۷۰۳ درخت خشک شده است.» به گفته امانی، دیرزیستی بیولوژیکی، تنک‌نشدن درختان در سال‌های قبل، کوتاهی در نگهداشت، شیوع آفت، کاهش بارندگی و کمبود آب ازجمله دلایل خشک‌شدن درختان بوستان سرخه‌حصار است.

خشک‌شدن درختان در پارک‌ها وخیز دوباره مدیریت شهری برای ساخت‌وساز در باغ‌ها، یک‌بار دیگر نگرانی‌های محیط‌زیستی و شهروندی را زیاد کرده است.

قوانین باغ‌ها را از بین بردند؟

انگشت اتهام از بین رفتن باغ‌های شهر تهران در سال‌های اخیر به‌سمت قوانین رفته است. یکی از شناخته‌شده‌ترین این قوانین، مصوبه‌ای است موسوم به «برج‌باغ»؛ براساس این مصوبه که در شورای شهر تهران تصویب شده بود، ساخت‌وساز صرفاً در ۳۰ درصد از مساحت باغ صورت می‌گرفت و ۷۰ درصد از باغ باید حفظ می‌شد. این مصوبه در سال ۸۲، در یک جلسه علنی و فوق‌العاده تصویب شد. یکی از توجیه‌های موافقان این مصوبه، حفظ باغات شهر تهران بود. شورای پنجم شهر تهران بعد از روی کار آمدن، اما این مصوبه را تغییر داد.

پارلمان شهری تهران در آن دوره تصور می‌کرد که برج‌باغ، به لکه‌های سبز پایتخت رحم نکرده است. در دوره آن‌ها برج‌باغ، از بین رفت و مصوبه‌ای تازه به‌نام «خانه باغ» مورد توجه قرار گرفت. در مصوبه خانه‌باغ، به مالک اجازه ساخت در ۱۵ درصد مساحت باغ، آن هم فقط در دو طبقه داده می‌شد. خانه‌باغ و برج‌باغ از نگاه برخی از اعضای شورای شهر فعلی، دو سر یک طیف است.

بررسی‌های یک پروژه مطالعاتی درباره مصوبه برج‌باغ- خانه‌باغ بر حفظ و گسترش باغ‌های شهر تهران در دوره زمانی ۹۰ تا ۱۴۰۰، نتایج متفاوتی از تاثیر این دو مصوبه بر باغ‌های شهر تهران به دست آورده است. این پژوهش را محمد آزاد، شهرساز با عنوان: «ارزیابی اثر تغییر قوانین و مقررات (مصوبه‌های موسوم به برج‌باغ - خانه‌باغ) بر حفظ و گسترش باغات در شهر تهران در دوره زمانی ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰»، برای مرکز مطالعات شهرداری تهران انجام داده است.

براساس این مصوبه در بازه زمانی ۹۶ تا ۱۴۰۰، حدود ۴۱۶ پرونده رأی باغ گرفتند، براساس این پژوهش تنها مالکان هفت‌مورد از این پرونده‌ها، باغ‌های خودشان را به خانه‌باغ تبدیل کردند.

این پژوهش تاکید دارد که این برج‌باغ‌ها بودند که بیشتر از هر مصوبه دیگری درختان را تخریب کردند، شاید یکی از دلایل این موضوع این باشد که پرونده‌های کمتری مجوز خانه‌باغ گرفتند: «به‌دلیل صادرشدن عمده پروانه‌های ساخت‌وساز در باغات مبتنی بر مصوبه برج‌باغ حتی پس از لغو آن، ناشی از حقوق مکتسبه و آرای قضایی صادرشده، عمده اثرات نابودی درختان باغات پس از لغو مصوبه برج‌باغ مرتبط با این مصوبه بوده و به‌دلیل تعداد موارد محدود اخذ پروانه در باغات مبتنی بر مصوبه خانه‌باغ، نقش اصلی این مصوبه محدودکردن تعداد موارد تغییرات در بنا و ساخت‌وساز در باغات بوده است.»

تهران و آوازه باغ و بستان‌هایش

آوازه باغ‌های تهران به گوش سیاحان اروپایی هم رسیده بود. پیتر دلاواله، گردشگر ایتالیایی که در دوران صفوی به ایران رسیده بود، در سفر خود همراه با شاه‌عباس به تهران، از باغ‌های چنار پایتخت یاد کرده بود. چنارهایی که به گواه او: «قطر تنه آن‌ها، بیش از قطر دست‌های به‌هم‌پیوسته دونفره بود.»

بارون فیودورکوف، جهانگرد روسی، بعد از مرگ فتحعلی‌شاه قاجار راهی تهران شده بود. او در سفرنامه خودش بیش از هر چیزی درخت دیده بود: «شهری که از هر سو به‌وسیله کوه‌ها و تپه‌های نسبتاً دور و نزدیک احاطه شده است، کاملاً در گودی قرار دارد. به‌طوری‌که اگر به هر طرف شهر روی آورید و به اندازه پنج یا شش روستا دور شوید، خود را با اوج درختانی که در شهر روییده است، هم‌سطح خواهید یافت.»

تهران و باغ و بستان‌هایش در سده‌های مختلف به چشم خیلی‌ها آمده است. زکریا بن محمد بن محمود قزوینی، جغرافی‌دان ایرانی در قرن هفتم در کتاب «آثار البلاد و اخبار و العباد» نوشته است که تهران قریه‌ای بزرگ است: «از قرای ری و باغ و بستان زیاد و درخت میوه فراوان دارد.» اعتمادالسلطنه، از افراد صاحب‌نفوذ در دربار ناصری در کتاب‌هایش از باغ‌های متعددی در شهر تهران نام می‌برد. برخی از این باغ‌ها حتی محبوب شاه هم شده بودند، مثل باغ فردوس که حتی شاه خواهان خرید آن بوده است.

اعتمادالسلطنه می‌نویسد: «ناصرالدین‌شاه سر ناهار فرمودند، می‌خواهم باغ فردوس را ۲۰ هزار تومان بخرم. من عرض کردم که شاه مرحوم در قصر محمدیه نزدیک باغ فردوس مرحوم شد، من به دلم بد آمد. شما آنجا را ابتیاع نفرمایید. عجب این حرف موثر شد. فی‌الفور به‌هم‌خورد.» یاکوب ادوارد پولاک، پزشک ناصرالدین‌شاه، در کتاب خاطرات تخمینی از مساحت باغ‌های تهرانی داشت، مساحتی نزدیک به ۱۴۴ هزار متر مربع. آماری که فقط باغ‌های داخل حصار صفوی را شامل می‌شود و به گواه پژوهش «باغ‌های تهران و تاثیر تحول آن‌ها بر شهر»، این باغ‌ها به‌دلیل افزایش جمعیت از بین رفتند.

فریز کردن باغات

اکنون از آن توصیف‌ها چه باقی مانده است؟ باغ‌های پایتخت در یک سده اخیر به بهانه‌های مختلف از پا درآمدند و قوانین شاید مهم‌ترین بهانه برای از بین رفتن فضای سبز و باغ‌های پایتخت را به‌دست سوداگران دادند. برج‌باغ - خانه‌باغ، دو مصوبه مهم بودند که تاثیراتی در لکه‌های سبز و باغ‌های شهر تهران داشتند. خانه‌باغ و برج‌باغ از نگاه برخی اعضای شورای شهر فعلی، دو سر یک‌طیف است.

افرادی مانند احمد صادقی، رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای عالی استان‌ها خردادماه امسال گفته بود: «مصوبه برج‌باغ‌ها و خانه‌باغ‌ها یک نوع افراط و تفریط بود؛ یعنی هم آن ۳۰ درصد باغ‌ها را از بین برد و هم این ۱۵درصد در حال از بین بردن باغ‌هاست؛ بنابراین ما باید حد وسط را بگیریم و طوری پیش برویم که مالک، انگیزه حفظ باغ را داشته باشد.

اگر این انگیزه را بگیریم، مالک سعی می‌کند به‌هرنحوی باغ را از بین ببرد و دنبال رهاکردن باغ باشد. ازاین‌رو باید از افراط و تفریط دست برداریم و کاری کنیم که مالک با رضایت شخصی باغ را حفظ کند و از حفظ باغ، سود ببرد. حتی باید به سمتی برویم که مالک، انگیزه پیدا کند تا ملک غیر باغ را به باغ تبدیل کند و از کاشتن درخت در ملک خود ترس نداشته باشد.»

پروژه مطالعاتی «ارزیابی اثر تغییر قوانین و مقررات (مصوبه‌های موسوم به برج‌باغ - خانه‌باغ) بر حفظ و گسترش باغات در شهر تهران در دوره زمانی ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰»، نتیجه گرفته است که «عمده اثرات نابودی درختان باغات پس از لغو مصوبه برج‌باغ مرتبط با این مصوبه بوده و به‌دلیل تعداد موارد محدود اخذ پروانه در باغات مبتنی بر مصوبه خانه‌باغ، نقش اصلی این مصوبه محدودکردن تعداد موارد تغییرات در بنا و ساخت‌وساز در باغات بوده است.»

محمد آزاد، نویسنده این پژوهش، در بخش دیگری از آن نوشته است که هدف خانه‌باغ در کوتاه‌مدت محقق شده است: «اگر هدف مصوبه خانه‌باغ، کمینه‌کردن موارد تغییرات در بنای موجود/ غیرموجود در باغات شهر تهران قلمداد شود، می‌توان این هدف را در کوتاه‌مدت تحقق‌یافته دانست.»، اما آیا در درازمدت هم می‌توان خانه‌باغ را مصوبه‌ای دانست که باعث حفظ باغات شهر تهران شود؟

این پژوهش نگاهی منتقدانه دارد: «اثری که تحدید موارد ساخت‌وساز و دگرگونی باغ‌ها در بلندمدت ممکن است بر انگیزه مالکان/ ذی‌نفعان در حفظ و نگهداشت باغ‌ها بگذارد، قابل شناسایی نیست. تحدید موارد ساخت‌وساز و تغییرات در باغات شهر تهران در بلندمدت می‌تواند حالتی مشابه با انجماد (فریزکردن) باغات ایجاد کرده و شاید سبب ازبین‌رفتن انگیزه مالکان/ ذی‌نفعان در حفظ و نگهداشت باغات در بلندمدت به‌عنوان یک فرضیه که باید مورد ارزیابی قرار گیرد، شود.

همچنین باتوجه به وضع موجود سطح پوشش درختان باغات شهر تهران براساس یافته‌های این پژوهش، ازیک‌سو حدود ۱۴درصد از باغات به‌دلیل فقدان/ ناچیز بودن سطح پوشش درختان، واجد کارکرد اکولوژیک مورد انتظار از باغ نبوده و در عمل، این بخش از ظرفیت موجود اراضی باغی در شهر تهران بلااستفاده مانده است و ازسوی‌دیگر، بخشی از باغات شهر تهران در وضع موجود، واجد کارکرد اکولوژیک موردانتظار بوده و بخشی نیز به‌صورت نسبی این کارکرد را دارد.»

محمد آزاد، نویسنده این پژوهش، شهرساز است و در حوزه فضای سبز شهری تهران فعالیت کرده است. هنگامی که شورای ششم بر سر کار آمد، بحث‌های مطرح‌شده در مورد لغو برج‌باغ و تصویب خانه‌باغ و لزوم بازنگری در مورد خانه‌باغ، ضرورت انجام پژوهشی مرتبط با قیاس اثرات برج‌باغ و خانه‌باغ مطرح شد. پژوهشی که قرار بود مقایسه کند، از بین برج‌باغ و خانه‌باغ، کدام یک بیشترین تاثیر را بر باغ‌های شهر تهران داشتند و فضای سبز را تخریب کردند.

آزاد، داده‌های پژوهش را از پرونده‌های شهرسازی به دست آورد و پایه‌های آن را روی پروژه‌ای ایجاد کرد که پیش‌تر در مرکز مطالعات شورای شهر تهران آغاز شده بود. آزاد می‌گوید، از مردادماه ۱۴۰۱ تا خردادماه امسال، مشغول گردآوری داده بوده است. او قرار بوده، ابتدا روی ۱۵۰ نمونه موردی پژوهش کند، اما بعدتر تصور کرده که شاید بهتر باشد همه پرونده‌های سال‌های ۹۶ تا ۱۴۰۰ که رأی باغ گرفتند را بررسی کند. بررسی‌های پژوهش او نشان می‌دهد که در سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ از بین ۴۱۶ پرونده که رأی باغ گرفتند و او آن‌ها را بررسی کرده است، تنها ۷ پروانه برج‌باغ صادر شده و در عوض ۱۲۶ پرونده که احتمالاً حقوق مکتسبه یا رأی قضایی داشتند، توانستند پروانه برج‌باغ دریافت کنند.

آزاد می‌گوید، غیر از این تعداد، باقی آن‌هایی که رأی باغ گرفتند و احتمالاً خواستار تغییراتی در زمین‌های‌شان بودند، عملاً هیچ تغییری صورت ندادند: «مابقی این‌ها عملاًهیچ تغییری نکردند یعنی می‌خواستند اقدام کنند برای ساخت‌وساز غیر از این ۱۳۳ مورد عملاً هیچ تغییری نکردند.»

این موضوع چه معنایی دارد؟ این شهرساز معتقد است که در مواجهه با این پرسش دو مسئله مطرح می‌شود: «اینکه اساساً ساخت‌وساز در باغ، عملی صحیح است یا نه؟ بعضی معتقدند که اگر باغ را رها کنند و در آن ساخت‌وسازی نشود، درختان با نم باران هم زنده می‌مانند، اما ما می‌دانیم که در شهری مانند تهران، رهاشدگی باغات منجر به نابودی‌شان می‌شود.» اتفاقی که شاید برای آن پرونده‌هایی که نه خانه‌باغ شدند، نه برج‌باغ رخ داده است.

او به باغات کن اشاره می‌کند، فضایی که در آن اجازه تغییرات داده نشد و به گفته او و به‌اصطلاح شهرسازی، باغات به‌نوعی فریز شدند و از بین رفتند. آیا تعداد پروانه‌های پایین خانه‌باغ به‌معنای شکست این سیاست است؟ آزاد می‌گوید، همان زمان که ایده اولیه این پژوهش را داشت، تصور کرده بود که اگر نتایج به‌دست‌آمده‌اش علیه خانه‌باغ باشد، ممکن است از آن استفاده ابزاری شود.

اما این پژوهش علیه مصوبه خانه‌باغ نیست: «ما میراث‌دار شرایطی هستیم. برج‌باغ با اصولی تصویب شد، اما ضوابط آن رها شده است. ما هیچ ضوابط تفصیلی‌ای درباره برج‌باغ نداشتیم به‌خاطر همین هم اینقدر بد اجرا شده است. در پرونده برج‌باغ قرار بود ۳۰ درصد ساخت‌وساز صورت بگیرد و ۷۰درصد مساحت باغ بماند، اما عملاً این اتفاق برعکس شد. برج‌باغ به‌لحاظ اجرایی قابل‌دفاع نیست، اما انتظاراتی برای برخی ایجاد کرده و انگیزه مالکان را برای ساخت‌وساز از بین برده است.»

آزاد معتقد است که یک راه برای حفظ باغات شهر تهران، تملک آن‌ها از سوی شهرداری تهران است، اتفاقی که به گفته او شاید نشدنی باشد: «بیایید فرض کنیم در وضع موجود شهر تهران حدود ۲ هزار هکتار باغ وجود دارد. تصور کنیم که سند این باغات را بدون هیچ‌گونه وجهی به شهرداری بدهند. همه این باغات اگر بخواهند به بوستان تبدیل شوند، رقم بالایی نیاز است.»

این پژوهش می‌گوید که باید راهکارهای اصلاحی در مواجهه با باغات ارائه کرد. «تدوین ضوابط تکمیلی هرنوع مصوبه، نوع مواجهه متفاوت با باغات با سطح پوشش متفاوت درختان، توجه به اثرات بلندمدت هر نوع مصوبه، تملک باغات در محلات کم‌برخوردار و ایجاد موازنه و مصالحه میان حقوق عمومی و خصوصی» ازجمله پیشنهادات این پژوهش است.

ارسال نظرات