صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۸۰۶۶۰
امیدوارم حضراتی که همه این‌ها را می‌بینند و دم برنمی‌آورند -در همه اوقات و احوال- این رویکرد و رفتار‌های نشأت گرفته از آن را به خاطر داشته و در موسم تنگدستی‌های سیاسی‌ای چون؛ انتخابات‌ها و راهپیمایی‌ها و مخاطرات بیرونی و ... نیز صرفاً از کسانی انتظار یاری و همراهی داشته باشند که خود را حزب‌اللهی می‌خوانند و صاحبان این مملکت.
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۷ - ۱۶ آبان ۱۴۰۲

روزنامه سازندگی در یادداشتی نوشت: سخنان منصوره معصومی‌اصل، عضو حلقه نواصول‌گرایی شریان در صداوسیما که گفته بود؛ "مملکت مال حزب‌اللهی هاست" با واکنش منفی بسیاری مواجه شده است.

یادداشت امیر اقتناعی، عضو شورای مرکزی و معاون اجرایی و هماهنگی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران را بخوانید.

سخنان منصوره معصومی‌اصل، عضو حلقه نواصول‌گرایی شریان در صداوسیما که گفته بود؛ "مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست" با واکنش منفی بسیاری مواجه شده است.

این فِرِیم تنها یک شمّه از شعبده جریانی است که گویا تا این مُلک را نابود نکند، دست از سر مردمانش برنخواهد داشت. تمثیلی تام از قبیله‌گرایی دوران پیشاتجدد که از کمترین درکی از مفهوم دولت-ملت در عصر مدرن عاجزند.

منصوره معصومی اصل که مدعی داشتن مدرک دکترای علوم قرآنی و مشاوره خانواده و پیش از ازدواج است، همان کسی است که پیش از این افاضات اخیرش در صداوسیما در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ نیز با انتشار ویدیویی از دخترش که در آن، فائزه هاشمی را به مناظره دعوت می‌کرد، حاشیه‌ساز شده بود. دعوتی که علیرغم پذیرش فائزه هاشمی، از سوی معصومی و دخترش پس گرفته شد! حالا این بار بدون بهره بردن از دخترش، شخصا به میدان آمده و به پشتگرمی اساتیدی که در محضرشان تلمذ کرده، در مقابل دیدگان اقشار گوناگون جامعه ایران و جلوی دوربین رسانه‌ای که باید ملی باشد، چشمانش را بسته و دهانش را به تعریض و تهدید هر آن کسی گشوده که بنا به قول او "حزب اللهی" نیست!

تجربه نشان داده؛ کم‌مایه‌گانی که یک‌شبه برکشیده می‌شوند، بعد از انجام و اتمام ماموریت‌شان، یک‌شبه نیز به زیر کشیده خواهند شد، اما اثرات خراش‌هایی که بر تن و روان جامعه باقی می‌گذارند، مبدل به بغض‌هایی خواهد شد که در هنگامه ترکیدن، مجموعه سیستم سیاسی و اجتماعی را درگیر بحران‌هایی می‌کنند که هر بار مهیب‌تر از بار قبل رخ‌نمایی کرده و خواهد کرد.

معصومی و امثال او را در واقع باید نماینده بی‌پیرایه جریانی دانست که اگرچه در عدد، کم شمارند، اما در ادعا، منتهایی نمی‌شناسند. همان‌ها که حاضرند به قیمت قهر و حتی حذف بخش اعظمی از ایرانیان با نظام حکمرانی، مصادر اداره کشور را در تصاحب خود داشته باشند و با دخالت مستمر در جزئی‌ترین و خصوصی‌ترین حوزه‌های زندگی مردم کلکسیون ناکارآمدی‌های خود و ناراضی‌تر کردن جامعه را تکامل بخشند. گویی آخرین آزمون سطح تدبیرشان در ماجرای گشت‌های ارشاد و فاجعه مرگ مهسا امینی که ۶ ماه کشور را درگیر خشم و اعتراض کرده بود، از ذهن‌شان پاک شده و شاید هم در زیر زبان‌شان مزه کرده که باز هم تلاش دارند، آستانه تحمل مردم را به بازی گرفته و تحریک نمایند. باشد که در میانه شکاف‌ها و نقارها، دمی بیشتر بر مناصب قدرت نشینند و توشه‌ای فزون‌تر برگیرند.

علی الظاهر؛ نه حامیان و هم‌محفلی‌های این خانم، شهامت بیرون آمدن از پس پرده را دارند و نه آنان که به او آنتن تلویزیون و مجال عرض اندام داده‌اند، پاسخگویی به افکار عمومی را در شأن خود می‌پندارند، اما عجب اینجاست؛ آنکه در خطابه‌هایش همه مردم ایران را مخاطب خود می‌گیرد و حتی در زمان تبلیغات انتخاباتی‌اش نیز عموم ایرانیان را خطاب قرار می‌داد، کسی نیست جز سیدابراهیم رئیسی که عموماً ترجیح می‌دهد در تقابل حامیانش با مردم، مهر سکوت بر لب زند و در این مواقع از یاد ببرد که از اهم وظایف ریاست جمهور، صیانت از حریم و حرمت جمهور مردم است! بی‌خبر از آنکه چشم بستن بر واقعیت ناشی از خطای نزدیکان که منجر به رنجش جامعه گردد، دال بر نیستی یا تغییر یک واقعیت نخواهد شد.

امیدوارم حضراتی که همه این‌ها را می‌بینند و دم برنمی‌آورند -در همه اوقات و احوال- این رویکرد و رفتار‌های نشأت گرفته از آن را به خاطر داشته و در موسم تنگدستی‌های سیاسی‌ای چون؛ انتخابات‌ها و راهپیمایی‌ها و مخاطرات بیرونی و ... نیز صرفاً از کسانی انتظار یاری و همراهی داشته باشند که خود را حزب‌اللهی می‌خوانند و صاحبان این مملکت. جماعتی که با آن میزان از امکاناتی که در اختیار دارند و حمایت‌هایی که می‌شوند، از برگزاری یک تجمع مردمی درخور در محکومیت فجایع غزه ناتوان‌اند و اوج خلاقیت‌شان برای مقابله با نسل‌کشی در فلسطین، در کمپین پختن مقلوبه خلاصه می‌گردد.

بحمدالله؛ باورمندی مردم این سرزمین به تعلق داشتن ایران عزیز به همه ایرانیان، آنچنان در جسم و روح‌شان ریشه دوانیده که بلایایی به مراتب سهمگین‌تر از این جماعت اقلیت تمامیت‌خواه در طی اعصار و قرون حیات این سرزمین، نتوانست کوچک‌ترین خللی در این باور و به تبع آن، مانایی "ایران" ایجاد نماید. زین پس هم چنین بادا...

ایران برای همه ایرانیان است

همچنین اسماعیل گرامی مقدم در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «ایران برای همه ایرانیان است» نوشت:

اظهارنظر اخیر یکی از اعضای جریان شریان (نزدیک به جبهه پایداری) در صدا و سیما در خصوص اینکه افراد اصلاح‌طلب و میانه‌رو نباید در رسانه ملی حضور پیدا کنند، بیانگر تلاش برخی افراد و جریانات برای قطب‌بندی و تقسیم ایرانیان به خودی و غیرخودی است. قبلا هم نمونه‌هایی از این نوع اظهارات مانند اینکه «هر کس دوست ندارد، جمع کند از ایران برود.» و... مطرح شده و بازخورد‌های منفی بسیاری در ایران پیدا کردند. سخنانی که تنها نشان‌دهنده خودکامگی و تمامیت‌خواهی برخی جریانات است و جایی در فلسفه وجودی جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ندارد.

این اظهارات نشان می‌دهد این افراد و این جریانات هیچ شناخت و باوری از ذات و فلسفه انقلاب اسلامی ایرانیان ندارند. انقلاب امام (ره) و ملت که مردمی بودن مهم‌ترین ویژگی آن است، برای این پیروز شد که توانست همه ایرانیان با دیدگاه‌ها، تفکرات و باور‌های گوناگون را حول محور مشخصی متحد کند. پس از انقلاب هم همین به رسمیت شناختن تضاد‌ها بود که باعث شد ایران بتواند جنگ ۸ ساله با عراق را با توفیق پشت سر بگذارد.

تصور کنید اگر قرار بود در جنگ، قطب‌بندی‌های این‌گونه ظهور و بروز پیدا کند و ملت به دو گروه خودی و غیرخودی، حزب‌اللهی و غیرحزب‌اللهی و... تقسیم شود، آیا اساسا امکان مقاومت و توفیق وجود داشت؟ در جنگ هم نحله‌های فکری مختلف و تضاد‌هایی میان رزمندگان، فرماندهان و سیاستگذاران وجود داشت، اما همگی بر تمامیت ارضی ایران توافق داشتند. بر این اساس در نبرد ۸ ساله با عراق قومیت‌های مختلف، ادیان گوناگون و نحله‌های فکری متفاوت در کنار هم جمع شده و از تمامیت ارضی کشورمان دفاع کردند.

مبتنی بر این واقعیت‌هاست که در مجلس شورای اسلامی هم به عنوان نمادی از باور‌های مردم، گروه‌های مختلف، ادیان گوناگون و قومیت‌های متفاوت حضور دارند. حتی از منظر علمی هم تضاد و تفاوت، مادر پیشرفت‌هاست. ریشه‌های پیشرفت جوامع، مبتنی بر همین تضاد‌ها و تفاوت‌ها پایه‌گذاری شده است. پنهان شدن پشت واژه‌هایی، چون «حزب‌اللهی»، «انقلاب»، «نظام» و... در واقع مصادره به مطلوب کردن این واژه‌ها و مفاهیم عمیق درون آنهاست.

برخلاف خانمی که در صدا و سیما حاضر شد و اعلام کرد: «این مملکت صرفا مملکت حزب‌اللهی‌ها و مملکت امام حسین (ع) است.» این مملکت متعلق به همه ایرانیان است. اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان هم قداست خاصی برای امام حسین (ع) قائلند. حتی مسیحیان، زرتشتیان و اهل تسنن ایرانی هم عشق و علاقه خاصی به امام حسین (ع) دارند و تلاش می‌کنند تفکرات این مرد جاودانه بر بلندای تاریخ را دنبال کنند. باید توجه داشت اصل قیام امام حسین (ع) در راستای مقابله با تفکرات افراطی، تند و دیدگاه‌های فاشیستی و دیکتاتورمآبانه بوده است. اینکه یک جریان خاص برای بالا رفتن از پله‌های قدرت و حذف رقیب از مفاهیم بلند دینی و ملی استفاده ابزاری می‌کند، معنایی جز ضربه زدن به این مفاهیم را ندارد.

هر ایرانی که به وحدانیت خداوند اعتقاد دارد، ایران را دوست دارد و خواستار پیشرفت این کشور است، حزب‌اللهی و انقلابی و خودی است. صدا و سیما به عنوان رسانه انحصاری کشور و رسانه‌ای که از بیت‌المال استفاده می‌کند باید از همه دیدگاه‌ها، تفکرات و جناح‌ها، بهره‌مند شود تا توجه افکار عمومی را جلب کند. این رویکرد باعث افزایش تراز مرجعیت رسانه خواهد شد. اینکه در این سال‌ها، مرجعیت رسانه از داخل به خارج منتقل شده و حتی مدیران ارشد کشور هم مدام تاکید دارند که دلیل بسیاری از مشکلات، ضعف در زمین رسانه‌هاست، ناشی از سیطره چنین دیدگاه‌های تندی در کشور است. وقتی رسانه ملی تنها بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های یک گروه اقلیت و افراطی است، طبیعی است که مردم هم نگاه‌شان را به رسانه‌های بیرونی بدوزند.

وقتی دیدگاه‌های متفاوت و متضاد در رسانه ملی منعکس شود، مردم به راحتی می‌توانند سره را از ناسره تشخیص داده و مسیر صواب را انتخاب کنند. کسانی که مدام پشت مقدسات مخفی شده و از این داشته‌های ملی و مذهبی سوءاستفاده می‌کنند، در واقع هیچ اعتقادی به این مفاهیم بلند ندارند. اتفاقا به همین دلیل است که از حذف سایر دیدگاه‌ها سخن می‌گویند، چراکه می‌دانند اگر میدانی عادلانه برای طرح دیدگاه‌ها، گفتمان‌ها و اندیشه‌ها فراهم و فرصت انتخاب به مردم داده شود، آن‌ها هرگز در دایره انتخاب‌های مردم قرار نمی‌گیرند. این کشور متعلق به همه ایرانیان است و همه ایرانیان باید حق داشته باشند که نمایندگان‌شان را در صدا و سیما ببینند. هر جریانی که بخواهد دیگر نمایندگان و تفکرات مردمی را حذف کند؛ عین خودکامی و دیکتاتوری عمل کرده است. در سال‌های پس از انقلاب همواره شاهد این بودیم که حضرت امام (ره) بر میزان بودن رای ملت تاکید داشتند.

رهبر معظم انقلاب هم همواره اعتقاد دارند که حتی مخالفان جمهوری اسلامی هم «حق» دارند و «باید» در انتخابات حاضر شوند. همه فعالان سیاسی حق دارند نمایندگانی در صدا و سیما، ملی و انحصاری داشته باشند. تفکراتی که به دنبال حذف رقیب هستند، می‌دانندکه پایگاه و جایگاهی در بین مردم ندارند. اینکه گفته می‌شود «ما از خودی‌ها توقع نداریم» شکل دادن به قطب‌بندی‌های مخرب و تلاش برای تقسیم کردن جامعه به خودی و ناخودی است. همه مردم ایران هم حق دارند در رسانه‌های حاکمیتی نماینده داشته باشند. جالب اینجاست این نوع اظهارات در شرایطی مطرح می‌شود که برنامه‌های صدا و سیما در سیطره یک جریان خاص سیاسی است و جز در برخی برهه‌های محدود مانند زمان انتخابات یا بروز بحران‌ها و ... فرصتی در اختیار سایر گروه‌ها قرار نمی‌گیرد.

امیدواریم صدا و سیما بدون توجه به این نوع دیدگاه‌ها تلاش کند، صدا و سیما را به رسانه‌ای برای همه ایرانیان بدل کند.

ارسال نظرات