صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

مشکلات روانی و به ویژه افسردگی می‌تواند بر زندگی روزمره فرد تاثیر منفی بگذارد، بسیاری از احساسات منفی را به همراه داشته باشد و حتی می‌تواند به توانایی خواب، کار و لذت بردن از زندگی آسیب برساند. تصویر سینمایی از سلامت روان می‌تواند بر افراد تاثیر مثبت بگذارد و به طرفداران سینما اجازه می‌دهد که افراد افسرده را درک کرده و با آن‌ها همدردی کنند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۸ - ۰۶ آبان ۱۴۰۲

افسردگی یک اختلال در سلامت روانی است که می‌تواند به اشکال بی‌شماری بروز کند و می‌تواند بر هر کسی تاثیر متفاوتی بگذارد. برخی افراد ممکن است احساس تنهایی، گوشه گیری یا بی‌انگیزگی کنند، در حالی که برخی دیگر علائم شدیدتری را تجربه می‌کنند. درک افسردگی برای افرادی که افسردگی ندارند بسیار دشوار است (به همین دلیل است که فیلم‌های مربوط به آن بسیار مهم هستند).

به گزارش روزیاتو، دیوید فاستر والاس درد واقعی افسردگی را به زیبایی در کتاب خود به نام Infinite Jest به این ترتیب خلاصه می‌کند: «کسی که به اصطلاح «افسرده روانی» است و سعی می‌کند خودش را بکشد، این کار را از روی «ناامیدی» یا درماندگی یا هر باور انتزاعی که دارایی‌ها و بدهی‌های زندگی را در بر نمی‌گیرد، انجام نمی‌دهد و مطمئناً نه به این دلیل که ناگهان مرگ برایش جذاب جلوه می‌کند. فردی که درد و رنج نامرئی (افسردگی) در او به حد غیرقابل تحملی می‌رسد، خود را به همان شکلی خواهد کشت که یک فرد به دام افتاده در یک ساختمان بلند در حال سوختن بالاخره از پنجره به پایین می‌پرد.

در مورد افرادی که از پنجره خانه‌های در حال سوختن می‌پرند اشتباه نکنید. ترس آن‌ها از سقوط از ارتفاع زیاد هنوز هم به همان اندازه‌ای زیاد است که وقتی من یا شما مثلاً در همان پنجره می‌ایستادیم و نمای بیرون را چک می‌کردیم، داشتیم؛ یعنی ترس از سقوط ثابت باقی می‌ماند. متغیر در اینجا ترس دیگر است، شعله‌های آتش: وقتی شعله‌ها به اندازه کافی نزدیک می‌شوند، افتادن و مردن وحشت کمتری نسبت به ترس دیگر پیدا می‌کند. این به معنای ترجیح دادن سقوط نیست؛ بلکه ترس از شعله‌های آتش است».

مشکلات روانی و به ویژه افسردگی می‌تواند بر زندگی روزمره فرد تاثیر منفی بگذارد، بسیاری از احساسات منفی را به همراه داشته باشد و حتی می‌تواند به توانایی خواب، کار و لذت بردن از زندگی آسیب برساند. تصویر سینمایی از سلامت روان می‌تواند بر افراد تاثیر مثبت بگذارد و به طرفداران سینما اجازه می‌دهد که افراد افسرده را درک کرده و با آن‌ها همدردی کنند، چیزی که ممکن است آرامش را برای دوستان و خانواده‌ها به ارمغان بیاورد.

وقتی ستاره‌های سینما در مورد افسردگی صحبت می‌کنند، یا فیلم‌ها اضطراب و افسردگی را نشان می‌دهند، حتی کسانی که خودشان از این اختلال رنج می‌برند نیز ممکن است با یک یا دو شخصیت فیلم همزادپنداری کرده و احتمالاً راه‌های مفیدی برای مقابله و کنار آمدن با افسردگی پیدا کنند. کاملاً مشخص است که این موضوع به طور کلی یک موضوع جهانی و مهم در حوزه هنر است، به همین خاطر در ادامه این مطلب شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلم‌ها که افسردگی را دقیق و درست به تصویر می‌کشند آشنا می‌کنیم.

۱۰- Starfish (۲۰۱۶)

استارفیش یا ستاره دریایی یک فیلم درام است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و نقد‌های متفاوتی دریافت کرد؛ برخی از افراد آن را درک نمی‌کردند و برخی دیگر معنای مورد نظر خود را در سرعت روایت پر پیچ وخم آن یافتند. فیلم به طور خاص بر احساس غم و اندوه متمرکز است، اما بخشی از غم و اندوه از دست دادن عزیزان نیز یاد گرفتن نیز یادگیری فائق آمدن بر افسردگی است که به دنبال دارد.

از دست دادن بهترین دوست قهرمان داستان به طور اتفاقی در همان روزی اتفاق می‌افتد که دنیا در حال به پایان رسیدن است.‌ای تی وایت از تصویرسازی سورئال و سناریو‌های رویاگونه برای به تصویر کشیدن تلاش شخصیت اصلی داستان برای یافتن معنا در یک چشم‌انداز متروک و پساآخرالزمانی استفاده می‌کند. روایت فیلم نسبتاً مبهم است و این همان جایی است که برای برخی افراد بی‌معنا می‌شود.

در حالی که شخصیت اصلی به دنبال «معنای» مورد نظر خود است، مخاطب نیز در حالی که روایت او را تماشا می‌کند، سعی دارد معنای مورد نظر خود را پیدا کند. به نوعی، این تصویر به طور دقیق نشان می‌دهد که افسردگی برای فردی که از آن رنج می‌برد، چگونه حسی است. معنای زندگی چیست وقتی یک فرد احساس می‌کند که دنیا به پایان رسیده است؟ ستاره دریایی بینندگان را تشویق می‌کند که به جستجو ادامه دهند، زیرا پاسخ وجود دارد و همان جاهاست.

۹- The Virgin Suicides (۱۹۹۹)

اثر کلاسیک سوفیا کاپولا، خودکشی باکره ها، بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده است. در همان ابتدای فیلم یکی از جوان‌ترین خواهران خودکشی می‌کند و از آن به بعد شاهد ورود به یک گرداب رو به پایین هستیم. دختران از همان ابتدا منزوی هستند، اما واکنش والدین‌شان باعث بدتر شدن این وضعیت می‌شود. واقعیت این است که خود دختران از این رویداد آسیب دیده اند.

خودکشی باکره‌ها عواقب شدید افسردگی را نشان می‌دهد و نشان می‌دهد افسردگی تنها بر فردی که تصمیم می‌گیرد به زندگی خود پایان دهد تاثیر نمی‌گذارد. افسردگی تاثیری طولانی مدت بر روی بازماندگان دارد، و گاهی اوقات این تاثیر می‌تواند نتایج مرگباری در پی داشته باشد، مانند مورد خواهران بزرگ‌تر در این فیلم. کیرستن دانست در این فیلم با بازی خود به ستاره تبدیل شد و بازی او به تنهایی برای پیشرفت داستان و تماشای آن کافی است. این فیلم با استقبال خوبی مواجه شد و به عنوان یکی از بهترین اقتباس‌های کتاب به فیلم شناخته می‌شود.

۸- Melancholia (۲۰۱۱)

همه مردم به یک شکل با پایان و قیامت قریب الوقوع کنار نمی‌آیند؛ و این فرضیه همان چیزی است که در فیلم تحسین شده لارس فون تریر یعنی مالیخولیا می‌بینیم. در این فیلم فوق الهاده در مورد پایان دنیا، کیرستن دانست نقش جاستین را بازی می‌کند؛ یک تازه عروس که به همراه همسرش، مایکل (الکساندر اسکارشگارد)، یک تغییر به یادماندنی در مسیر زندگی‌اش را جشن می‌گیرد. این عروسی با آنچه او تصور می‌کرد فاصله زیادی دارد و تنش بین چند نفر از اعضای خانواده به اوج خود رسیده است.

بعد‌ها مشخص می‌شود که سیاره‌ای به نام مالیخولیا در حال حرکت به سمت زمین است و جاستین که در چنگال افسردگی گرفتار شده، این موضوع را به عنوان یک سرنوشت آرام بخش در نظر می‌گیرد. خواهرش کلر (شارلوت گینزبورگ) از شنیدن این خبر برآشفته و نمی‌تواند با آن کنار بیاید. کلر برخلاف خواهرش از زندگی راضی است و برنامه‌های بزرگی برای آینده خود دارد.

این کنار هم قرار گرفتن و مقایسه شرایط دو شخصیت، بسیار مورد تاکید قرار می‌گیرد؛ به طوری که افراد با طرز تفکر کلر ممکن است به این سوال برسند که چرا جاستین این طور احساس می‌کند. وقتی با سرنوشتی اجتناب ناپذیر مواجه می‌شویم، نقش کسانی که دیوانه و وحشت زده به نظر می‌رسند برعکس می‌شود. مالیخولیا بخشی از سه‌گانه افسردگی تریر است که البته به طور غیر رسمی، اما بامسما برای این سه‌گانه انتخاب شده است.

قبل از آن، تریر در سال ۲۰۰۹ ضد مسیح (Antichrist) و در سال ۲۰۱۳ نیمفومانیاک (Nymphomaniac) را ساخت. این سه فیلم در دوره‌ای از زندگی تریر ساخته شدند که او خود نیز با افسردگی شدید دست و پنجه نرم می‌کرد. مالیخولیا بیشتر از دو فیلم دیگر آشکارا با موضوع افسردگی سر و کار دارد و در مجموع نسبت به دو فیلم دیگر بیشتر مورد استقبال منتقدان و طرفداران قرار گرفته است.

۷- World’s Greatest Dad (۲۰۰۹)

با چنین ذهنیت منفی پیرامون سلامت روانی، افراد مبتلا به افسردگی همیشه مورد توجه قرار نمی‌گیرند یا با دلسوزی زیادی با آن‌ها برخورد نمی‌شود. با این حال، وقتی کسی از افسردگی می‌میرد، مردم به شدت احساس همدردی می‌کنند. بهترین بابای دنیا داستان لنس کلایتون را دنبال می‌کند، نویسنده‌ای آینده دار و معلم شعر دبیرستان که با زنی در ارتباط است که نمی‌خواهد این رابطه فاش شود و پسری دارد که که از آقای نویسنده خوشش نمی‌آید. اما پس از مرگ غیرمنتظره پسرش (بر اثر خفگی ناشی از خودارضایی)، این پدر آن را خودکشی جلوه داده و حتی تا جایی پیش می‌رود که یک یادداشت خودکشی فصیح از زبان پسرش می‌نویسد، که محبوبیت زیادی به دست آورده و پدر را ترغیب می‌کند تا به نوشتن تحت نام پسر مرده‌اش ادامه دهد.

کلیتون (با بازی رابین ویلیامز با مقدار زیادی طنز تکان دهنده) کسی است که در خفا از افسردگی رنج می‌برد. اندوهش او را قادر ساخته تا چنین نامه خودکشی قانع کننده‌ای را خلق کند، اما همه کسانی که این یادداشت را می‌خوانند و آن را زیبا می‌دانند، با پسر مرده‌اش همدردی می‌کنند؛ همان افرادی که پیش از این فرزندش را یک فرد ناخوشایند و بازنده می‌دانستند (و نوشته‌های کلایتون را بی‌کیفیت می‌دانستند) اکنون او را شاعری با استعداد می‌دانند که به بیماری روانی نیز مبتلا بود. این فیلم یک تصویر ظریف از چگونگی همدردی بی‌چون و چرا با قربانیان خودکشی است، در حالی که تاکید می‌کند که برخی هستند که بی‌صدا رنج می‌برند، اما شناخته نمی‌شوند.

۶- Sylvia (۲۰۰۳)

سیلویا پلت نویسنده‌ای مشهور و نابغه پشت پرده کتاب The Bell Jar بود و به خاطر نوشتن درباره افسردگی‌اش مشهور بود. سیلویا با پرداختن عمیق به افسردگی و رابطه‌اش با همسرش تد هیوز (با بازی دنیل کریگ جوان) که در انتها منجر به خودکشی او شد، اشعارش را ساماندهی می‌کرد.

این فیلم بی‌سروصدا و ظریف، پلات (با بازی گوینث پالترو غمگین) را با مهربانی و مهارت به تصویر می‌کشد و دشواری‌هایی را که هیوز در حین زندگی با او با آن‌ها مواجه بود، نشان می‌دهد. با این حال، علیرغم داشتن یک رابطه خارج از ازدواج، در مورد اینکه علت مرگ او با خیانت مرتبط بود همواره بحث وجود داشت، چیزی که او تا آخر عمر به خاطر آن احساس گناه می‌کرد. سیلویا معضلات صادقانه و واقع بینانه ازدواج، زندگی در حالی که با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کنید، و چگونگی تاثیر این بیماری بر اطرافیان را به تصویر می‌کشد.

۵- Cake (۲۰۱۴)

کلر پس از از دست دادن پسرش در یک حادثه غم‌انگیز رانندگی، از درد مزمن رنج می‌برد که او را بسیار عصبانی می‌کند. آن طور که او متوجه می‌شود، سوء مصرف دارو‌های تجویزی به امتناع او از پذیرش مرگ پسرش و همچنین مرگ یکی از دوستانش از گروه حمایتی‌اش باز می‌گردد.

غم و اندوه می‌تواند دردناک باشد و در زندگی روزمره اختلال ایجاد کند؛ هنگامی که از شش ماه بیشتر شود، به عنوان یک اختلال افسردگی طبقه‌بندی می‌شود. کیک یک نمایش احساسی از اثرات مخرب غم و افسردگی است و اینکه چگونه می‌تواند منجر به علائم خطرناک دیگری مانند خواب بیش از حد، از دست دادن علاقه به سرگرمی ها، خشم و کج خلقی و زودرنجی شدید شود. بازی قوی جنیفر آنیستون و این فیلم مالیخولیایی ممکن است به افرادی که شاید شدت چنین اختلالاتی را به درستی درک نکنند، بینش قابل توجهی نسبت به افسردگی بدهد.

۴- Numb (۲۰۰۷)

در این فیلم با حضور متیو پری در نقش اصلی، وقتی هادسون میلبنک فیلمنامه‌نویس متواضع احساس می‌کند که از بدن، ذهن و محیط اطرافش جدا شده است، از یک روان درمانگر درخواست کمک می‌کند. او مبتلا به افسردگی و اختلال شخصیت‌زدایی حاد تشخیص داده می‌شود و دارو‌های مختلفی برای اختلال او تجویز می‌شود، اما هنگامی که به نظر می‌رسد هیچ دارویی جواب نمی‌دهد، هادسون با پزشک دیگری مشورت می‌کند که معتقد است دارو‌های دیگر راه حل مشکل او هستند.

وقتی هادسون با دختر زیبایی آشنا می‌شود که او را با تعداد زیادی تجربه‌های مثبت و جذاب آشنا می‌کند، او تمام تلاش خود را می‌کند تا عشق این دختر را به دست آورد. در حالی که مصرف دارو اغلب برای افراد مبتلا به افسردگی یک ضرورت است، فیلم Numb یا کرخت از تمایل صنعت داروسازی و پزشکی مدرن به تجویز بیش از حد دارو، بدون پرداختن مستقیم به مشکلات ریشه‌ای و مشکلاتی که منجر به بیماری‌های روانی می‌شود، انتقاد می‌کند.

۳- The Skeleton Twins (۲۰۱۴)

در یکی از بهترین فیلم‌های درام از این کمدین‌های بامزه، دوقلو‌های عجیب مگی (کریستن ویگ) و میلو (بیل هیدر) پس از اقدام به خودکشی میلو و ایده‌پردازی مگی در مورد خودکشی، دوباره با هم ارتباط برقرار می‌کنند. این دوقلو‌ها احساس می‌کنند که به انتهای خط رسیده‌اند و برای پیدا کردن لذت و هدف در زندگی با مشکل مواجه شده اند، موضوعی که باعث می‌شود اغلب تصمیمات غیرمنطقی و مخرب بگیرند. آن‌ها در تلاش برای یافتن یک روش سالم برای مقابله با افسردگی خود، شروع به کشف راه‌هایی برای ترمیم رابطه خود می‌کنند.

دوقلو‌های اسکلتی تصویری واقعی از نحوه برخورد با افسردگی (و ترومای خانوادگی) و از سرگیری دوباره روابط را ارائه می‌دهد. این موضوع مخاطب را تشویق می‌کند که احساس تنهایی و آسیب‌پذیری خود را بررسی کرده و در عین حال مشکلاتی را که اطرافیانش ممکن است تجربه کنند، را نیز درک کند؛ گاهی اوقات این احساس بسیار ملموس‌تر از آن چیزی است که مردم فکر می‌کنند.

۲- Anomalisa (۲۰۱۵)

فیلم انیمیشن استاپ موشن چارلی کافمن با نام انومالیسا در مورد یک متخصص خدمات مشتریان به نام مایکل استون است که در ایجاد رابطه‌ای معنادار با دیگران مشکل داشته و احساس بیگانه بودن از دنیا می‌کند. اگر چه او ممکن است در بهتر کردن زندگی مردم متخصص باشد، اما از نظر پزشکی کاملاً افسرده است. استون همه آدم‌های دنیا را تقریبا شبیه به هم می‌داند، در حالی که تام نونان صداپیشگی همه شخصیت‌های فیلم غیر از دو نفر را بر عهده دارد.

او خود را مطرود و رها شده می‌بیند و مشکلات وجودی موجود در زندگی با افسردگی را نشان می‌دهد. با این حال، او با زنی به نام لیزا آشنا می‌شود که یک ناهنجاری در دنیای اوست و پس از این آشنایی بار دیگر احساس پیدا کرده و دیدگاهش تغییر می‌کند. این فیلم تفکر برانگیز به عمق مشکلات عشق و روابط عاطفی می‌پردازد و خودخواهی و تصمیم گیری در سایه افسردگی را عمیقاً بررسی می‌کند؛ این فیلم شاهکاری افسرده کننده از یک نویسنده کارگردان خبره و بااستعداد است.

۱- Interiors (۱۹۷۸)

افسردگی برای فردی که از آن رنج می‌برد دردناک است، اما برای اطرافیان به خصوص خانواده نیز می‌تواند ویرانگر و آزار دهنده باشد. افسردگی ممکن است ناامید کننده باشد و افراد گاهی اوقات ممکن است باعث آزار و دلسردی کسی شوند که برایشان اهمیت دارد؛ این کار به صبر و عشق زیادی نیاز دارد. صحنه‌های داخلی این تقلا و مشکل را با دنبال کردن خانواده‌ای که پس از جدایی پدر و مادر در حال از هم پاشیدن است به تصویر می‌کشد. علت طلاق این است که پدر خانواده از مراقبت از همسرش خسته می‌شود در شرایطی که مادر خانواده با افسردگی مزمن و زوال عقل دست و پنجه نرم می‌کند.

هنگامی که مادر، ایو، اقدام به خودکشی می‌کند، سال‌ها تحت درمان قرار می‌گیرد و بدون پدر، یکی از دخترانش به نام جویی در مراقبت از او تنها باقی می‌ماند. این فیلم نشان می‌دهد که چگونه روابط می‌تواند از افسردگی آسیب ببیند وقتی که جویی تمام استرس و خشم خود را از مادرش می‌گیرد. این فیلم یک تصویرسازی واضح، دقیق و شفاف از این است که چقدر صبور بودن در کنار دوستان و خانواده‌ای که از افسردگی رنج می‌برند دشوار بوده و چقدر آسیب رساندن یا رها کردن روابط در زمان سخت شدن ادامه آن‌ها، آسان است.

ارسال نظرات