صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۷۶۸۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۱ - ۱۰ بهمن ۱۳۸۹

دکتر افروغ با انتقاد از عدم نظریه‌پردازی در مورد انقلاب اسلامی، درک نادرست انقلاب را عامل برخی تفرقه ها و اختلافهای امروز دانست و گفت: «جمهوری اسلامی یک فلسفه سیاسی جدید برای بشر است.»

دکتر عماد افروغ در گفتگو با مهر در مورد استراتژی امام خمینی(ره) در ایجاد حکومت دینی گفت: «قبل از اینکه حضرت امام(ره) مبادرت به تأسیس نظام جمهوری اسلامی بکنند طبیعی است که باید درک روشنی از ماهیت و چیستی این نظام پیدا می کردند و مؤلفه ها و ابعاد آن برای خودشان در لایه های مختلف روشن می شد. به نظرم امام(ره) به درک جامعی از نظام جمهوری اسلامی و شیوه مدیریت و مبنای فلسفی، کلامی و فقهی آن رسیده بودند.»

بینش صدرایی امام(ره) یک بینش ضد ثنویت است
این جامعه شناس تصریح کرد: «معتقدم به دلیل بینش صدرایی امام(ره) که یک بینش ضد ثنویت است و به دلیل مبنای کل گرایی ایشان که هیچ ثنویتی را بین دنیا و آخرت، دین و سیاست و حتی حکمت عملی و نظری را بر نمی تابد و با توجه به اینکه ایشان فیلسوف صدرایی و مدرس آثار ملاصدرا هم بودند طبیعی است که زیرین ترین لایه که لایه فلسفی است برای ایشان روشن بوده است.»

وی یادآور شد: «به هر حال این فلسفه صدرایی دلالتهایی دارد که یکی از آنها به تلفیق دین و سیاست و برپایی یک حکومت در جهت تحقق احکام شریعت بر می گردد. در آرای ملاصدرا کاملا تصریح شده که شریعت روح سیاست است بنابراین باید حکومتی تأسیس شود تا تحقق بخش روح سیاست - که شریعت است- باشد و این هم از عهده کسی بر می آید که شرع شناس و فقیه باشد.»

دکتر افروغ با بیان اینکه امام خمینی(ره)هم به لحاظ مبنای فلسفی- کلامی وهم به لحاظ مبنای فقهی آمادگی این را پیدا کرد که حکومت تشکیل دهد چون فلسفه اصلی حکومت تحقق احکام شرع است، افزود: «البته امام(ره) می فرمایند احکام شرع فی نفسه هدف نیست بلکه اینها ابزاری جهت تحقق اهداف بالاتر هستند که در یک مرتبه عدالت و در مرتبه بالاتر معرفت خدا است. پس برای تحقق عدالت در راستای رسیدن به معرفت خدا حکومت اسلامی باید شکل گیرد و بر مبنای قانون اسلامی که همان فقه است اداره شود.»

این استاد دانشگاه تأکید کرد: «حرکت امام خمینی(ره) برای ایجاد نظام جمهوری اسلامی قبل از اینکه وجه عملی و سیاسی تلقی شود باید یک وجه فلسفی تلقی شود یعنی اگر امام(ره) صرفا تفکر جزء نگر داشتند یا اصالت الماهیتی و یا قائل به ثنویت بودند هیچگاه نمی توانستند به این معنا برسند که باید حکومتی تشکیل شود. تشکیل نظام جمهوری اسلامی دارای زیرساخت فلسفی است که این به تفکر ضد ثنویت ملاصدرا بر می گردد که در اندیشه امام هم بوده است.»

وی وجه فلسفی ایجاد حکومت جمهوری اسلامی از سوی حضرت امام را زیرین ترین لایه ای خواند که فعلیت انقلاب اسلامی را توجیه می کند و افزود: «یک حادثه فقط به عامل علی اش بستگی ندارد و عوامل اعدادی زیادی می خواهد که به نظرم بخشی از این عوامل توسط دیگران و در پروسه تاریخی انقلاب شکل می گیرد و بخشی از آن از طریق آگاهی بخشی امام به توده های مردم تحقق می یابد.»

افروغ تأکید کرد: «عامل علی و جوهری را باید در تفکر صدرایی و ضد ثنویت امام جستجو کنیم که در اثر پیوند با عوامل دیگر حادثه عظیم انقلاب اسلامی خلق می شود و بخشی از خلق این حادثه به آگاهی بخشی و روشنگری های امام و تدوین کتاب "ولایت فقیه" و تربیت شاگردان آماده برای تشکیل حکومت برمی گردد.»

حضور امام در عرصه سیاست، موجب ریشه دار شدن جریانات اسلامی در مبارزات سیاسی شد

وی از رویداد 15 خرداد به عنوان نقطه عطف بیداری اسلامی مردم برای تشکیل حکومت اسلامی یاد کرد و گفت: «اگر حضور امام در صحنه سیاست نبود، بستر برای روشنفکری مذهبی و ورود چهره های مذهبی به عرصه سیاست هم فراهم نمی شد. ما تا قبل از امام، گفتمان اسلامی پررنگی در عرصه مبارزات نداریم چون یا تحت تأثیر تفکرات لیبرالیستی و ناسیونالیستی و یا تفکرات سوسیالیستی مربوط به حزب توده بود اما از بعد از حضور امام در عرصه سیاست شاهد تقویت و ریشه دار شدن جریانات اسلامی در مبارزات سیاسی هستیم.»

این پژوهشگر حوزه دین و اندیشه تصریح کرد: «نقش امام چه به مثابه ایده و گفتمان و چه به مثابه تحت تأثیر قرار دادن فعالیتهای سیاسی نقش بسیار پررنگی است. گفتمان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه از 15 خرداد شکل می گیرد و در نجف تدوین شده و به صورتی روزافزون فراگیر می شود. در وقوع حادثه عظیم انقلاب اسلامی علاوه بر مسائلی که عنوان شد، تمام حوادث یکصد ساله اخیر در تاریخ ایران می توانند از عوامل تأثیرگذار باشند.»

انتقاد از عدم نظریه پردازی انقلاب اسلامی/ جمهوری اسلامی یک فلسفه سیاسی جدید برای بشر است
وی با بیان اینکه امام برای ایجاد نظام جمهوری اسلامی راهبرد داشتند افزود: «راهبرد اول ایده فلسفی معطوف به تفکر ولایت فقیه ایشان، راهبرد دوم تدوین کتاب ولایت فقیه و تربیت شاگردانی است که این جریان را پیش ببرند و راهبرد سوم آگاهی بخشی به توده ها و در کنار این راهبردها عواملی دیگر در اثر این آگاهی بخشی در قالب مبارزه با رژیم پهلوی ایجاد می شود که منتج به انقلاب شکوهمند اسلامی می شود.»

افروغ با انتقاد از عدم نظریه پردازی در مورد انقلاب اسلامی، تأکید کرد:«اینکه برخی می گویند انقلاب اسلامی یک "نه" روشن داشته و وجه ایجابی مبهمی داشته است، اینطور نیست بلکه انقلاب اسلامی ایران هم "نه" روشن داشته که در قالب "استقلال" و "آزادی" تعریف می شود و هم "وجه ایجابی" پررنگ دارد که در قالب "جمهوری اسلامی" تعریف می شود.»

وی جمهوری اسلامی را یک فلسفه سیاسی جدید برای بشر خواند و گفت: «یعنی کسی مشروع است که هم ویژگیهای دینی داشته باشد و هم مورد قبول عامه مردم باشد که از کنار آن مفهوم جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی قابل انتشار است.»

بخشی از تفرقه امروز ناشی از عدم فهم صحیح انقلاب اسلامی است
وی به راهبردهای دینی و سیاسی امام در ایجاد وحدت مسلمانان اشاره کرد و گفت: «امام جمله ای در وصیت نامه خود دارند که می فرمایند این انقلاب یک سفره الهی است. مهمترین وحدت این است که این انقلاب را درک کنیم و مبدأ و مقصد را بشناسیم. اگر خوب درک کنیم و فراموش نکنیم که چه شد که در کشور انقلاب شد و مقصد انقلاب اسلامی را فهم کنیم گام بزرگی در وحدت برداشته شده است.»

این جامعه شناس تصریح کرد: «بسیاری از تفرقه ها برای این است که یا انقلاب اسلامی را خوب فهم نکردیم و یا مقصد آن را بسیار کوچک گرفته و آن را به مقاصد سیاسی و جناحی و در ظرف ایران محدود می کنیم؛ اما اگر مقصد آن را کل جهان بگیریم و به ابعاد اخلاقی و معنوی و عدالت به معنای واقعی آن توجه کنیم بخشی از این اختلافات و تفرقه ها از بین می رود.»

وی به بعد نرم افزاری وحدت تأکید کرد و گفت: «امام خمینی(ره) تأکید زیادی در مورد وحدت بر مبدأ و مقصد و محتوا و ماهیت انقلاب اسلامی داشتند، اما وقتی مسائل را جناحی می بینیم و مصلحت را با حقیقت خلط می کنیم و اهداف و رسالتهای انقلاب اسلامی را محدود به شرایط جغرافیایی ایران می کنیم و یا آن را به آزادی و عدالت صرف تقلیل می دهیم خواه ناخواه منشأ اختلاف می شود.»

دکتر افروغ در پایان تأکید کرد: «بخشی از تفرقه امروز ناشی از عدم فهم صحیح انقلاب اسلامی است و اسیر شدن در ملاحظات و منافع جناحی به نام منافع و مصالح ملی و انقلابی است. راهکار امام این بود که ما از مسائل سطحی فارغ شده و اهداف معنوی، اخلاقی و اسلامی انقلاب را مورد توجه قرار دهیم و به جامعیت انقلاب اسلامی در ارتباط با حقوق فردی، اجتماعی، سیاسی و... توجه کنیم.»
ارسال نظرات