وب سایت awaz the voice با انتشار گزارشی از تبدیل شدن یک روستای شیعه نشین در بنگلادش به نماد صلح و دوستی خبر داد.
به گزارش فرارو، حسینی نیوز نوشت: روستای شیعه نشین «نایا باستی» که در شرق کشور بنگلادش قرار دارد، در دل خود پیروان ادیان و مذاهب مختلف را جای داده و همگی در کنار یکدیگر با صلح و دوستی و به طور مسالمت آمیز زندگی میکنند و بر همین اساس این روستا به نمادی برای همزیستی مسالمت آمیز تبدیل شده است.
این گزارش افزود: عمر این روستا تقریبا ۴۰ سال است، اما به روستایی بسیار خوب و پیشرفته تبدیل شده، زیرا همگی در کنار هم به خوبی زندگی میکنند و برای رشد و پیشرفت تلاش میکنند.
بر اساس این گزارش، علاوه بر شیعیان که اکثریت جمعیت این روستا را تشکیل میدهند، مسیحی ها، هندوها و سیکها نیز در این روستا زندگی میکنند.
حس آرامش کلی روستا را فرا گرفته است و با درختان نارگیل که در نسیم تاب میخورند، با باغهای چای در طرف مقابل، تقویت میشود.
با قدم گذاشتن در دهکده، اولین منظرهای که به چشم میآید حسینیهای است که در مرکز چمنزار و سرسبز ساخته شده است. تعزیه نشات گرفته از ایران و یک آیین اسلامی شیعه است که به صورت نمادین وقایع غم انگیز کشتار در دشت کربلای عراق در سال ۶۸۰ میلادی را به تصویر میکشد و شهادت حسین نوه گرامی پیامبر اسلام را به همراه تصویر میکند. فرزندان ذکور و همراهان او.
منطقه روستا شامل یک جاده طولانی است که با فضای سبز مرزبندی شده است. همچنین خانه یک مسیحی به دلیل صلیب روی در به راحتی قابل شناسایی بود. بیشتر خانهها دارای حیاطهای سنتی با شیرهای آب و پمپهای دستی هستند.
روستاییان از اقشار مختلف هستند و برای کار بیرون میروند و مشاغلی مانند رانندگان خودرو، لولهکش، صاحب مغازههای کوچک، صنعتگران و فروشندگان مرغ و تخممرغ هستند. برخی نیز کیوسکهای غذا در خارج از شهر را مدیریت میکنند که در آن برنج سرخشده، رشته فرنگی، مرغ سوخاری، و غذاهای مختلف دیگر میفروشند.
آموزش و پرورش عنصر کلیدی شکلدهی به زندگی دختران در نایا باستی است، به طوری که اکثر آنها به مدرسه میروند. هنگامی که از مدرسه برمی گشتند، با حجاب و کیفهای مدرسه که روی شانه هایشان آویزان شده بود، با خوشحالی با هم گپ میزدند، با اعتماد به نفس و راضی به نظر میرسیدند و امیدوار بودند تا فراتر بروند و رویاها را در زندگی دنبال کنند.
قابل درک است که اهالی روستا و به خصوص زنان کمی از صحبت با غریبهها خودداری میکنند و گرفتن عکس از آنها یک تابو مطلق بود و برخی از آنها بر اساس ناشناس بودن صحبت میکردند.