صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۷۴۸۶۴
آمریکا و متحدان اروپایی‌اش با لحنی بی‌سابقه به جمهوری اسلامی و حزب‌الله لبنان هشدار داده‌اند که خود را از جنگ در نوار غزه دور نگه دارند، اما حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی از گریزناپذیر بودن ورود «محور مقاومت» به جنگ در صورت ادامۀ حملاتِ ارتش اسرائیل به نوارغزه خبر داده است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۶ - ۲۶ مهر ۱۴۰۲

احمدزیدآبادی در هم میهن نوشت: جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا قرار است امروز در خاورمیانه با سران برخی کشور‌های منطقه دربارۀ جنگ در نوارغزه دیدار و گفتگو کند.برنامۀ بایدن دیدار با رهبران سیاسی و نظامی اسرائیل و سپس عزیمت به امان برای حضور در نشست سران اردن و مصر و دولت خودگردان فلسطین است.

بایدن اهداف مشخصی را به‌طور قاطع در برابر جنگ اسرائیل و حماس در نوار غزه معین کرده و تیم قدرتمند دیپلماتیک او به‌طور بی‌وقفه در جهت تحقق این اهداف تلاش می‌کند.

اهداف مورد نظر بایدن، اعلام همبستگی کامل با اسرائیل و حمایت بی‌چون‌وچرا از امنیت آن، ضرورت نابودی ساختار حماس، پیشگیری از فراگیرشدن جنگ، مخالفت با اشغال مجدد نوارغزه توسط ارتش اسرائیل و یافتن راهی برای کاهش آلام و مصائب غیرنظامیان فلسطینی در جریان جنگ است. رئیس‌جمهور آمریکا تاکنون بدون هیچ‌گونه ابهامی، اهداف پنج‌گانۀ فوق را مورد تأکید قرار داده و قدرت نظامی و دیپلماتیک ایالات‌متحده را در جهت آن بسیج کرده است.

در نگاه نخست، دو هدفِ نابودی حماس و مخالفت با اشغال دوبارۀ نوارغزه توسط ارتش اسرائیل، متناقض به نظر می‌رسد، زیرا از نظر بسیاری از کارشناسان، تحقق اولی بدون دومی ممکن نیست. ظاهراً منظورِ بایدن از مخالفت با اشغال مجدد نوارغزه، مخالفت با عملیات زمینی ارتش اسرائیل علیه آن سرزمین نیست و مقصود او از هشدار در مورد اشغال دوبارۀ این منطقه، اشغال درازمدت است. به عبارت دیگر، بایدن خواهانِ عقب‌نشینی ارتش اسرائیل پس از نابودی احتمالیِ استحکامات، پایگاه‌ها و ساختار‌های اداری سازمان حماس در نوارغزه و سپردن این سرزمین به طرفِ ثالثی است که هنوز به‌طور مشخص نامش اعلام نشده است.

در این میان، اما رهبران عربی که بایدن قرار است در پایتخت اردن با آنان دیدار و گفتگو کند، بدون دغدغۀ عمیق نسبت به سرنوشت نهایی حماس، سه نگرانی مشخص دارند. مهمترین نگرانی آن‌ها کوچ دادن فلسطینی‌ها از نوارغزه به صحرای سینا در مصر است که می‌تواند تراژدی دردناک سرنوشت آوارگان جنگ ۱۹۴۸ عرب و اسرائیل را تکرار کند و به‌خصوص برای دولت عبدالفتاح سیسی بحران بیافریند.

نگرانی دوم آن‌ها تلفات بی‌سابقۀ غیرنظامیان فلسطینی بر اثر بمباران‌های بی‌امان ارتش اسرائیل است. از این رو، آن‌ها خواهان سازوکاری سریع و فوری برای حفظ جان غیرنظامیان و دسترسی آنان به آب و غذا و خدمات پزشکی است. مهمترین نگرانی کشور‌های عرب، اما گسترش دامنۀ جنگ در سراسر منطقه از طریق ورود ایران و نیرو‌های همسویش در خاورمیانه به منازعه است. ملک عبدالله، پادشاه اردن با هشدار در این باره، تأکید کرده است که خاورمیانه بر لبۀ پرتگاه قرار گرفته است.

به نظر می‌رسد که پادشاه اردن به‌طور مشخص از این موضوع نگران است که یک جنگ فراگیر، چنان هرج‌ومرج بی‌سابقه‌ای در سراسر منطقه پدید آورد که راستگرایان افراطی اسرائیل از آن برای بیرون راندن فلسطینی‌ها از کرانۀ باختری به سمت اردن سود جویند و این کشور را به‌عنوان میزبان میلیون‌ها آوارۀ فلسطینی، بار دیگر در مقابل عمل انجام‌شده قرار دهند.

قاعدتاً جو بایدن خواهد کوشید تا سه رهبر عرب را از مخالفت قاطع خود با کوچاندن فلسطینی‌ها، اشغال درازمدت نوار غزه توسط اسرائیل و فراگیر شدن جنگ مطمئن سازد، اما این مسائل تا چه اندازه به ارادۀ آمریکا بستگی دارد؟

فراگیر شدن جنگ، در درجۀ نخست به تصمیم رهبران ایران و گروه‌های همسو با آن در لبنان وابسته است. اگر چنین جنگی آغاز شود، هرج‌ومرج ناشی از آن، چه امکانی برای آمریکا باقی می‌گذارد تا مانع کوچ دادن غیرنظامیان فلسطینی از کرانۀ باختری توسط شهرک‌نشینان افراطی یهودی و احزاب حامی آن‌ها به خاک اردن شود؟

بنابراین، مهمترین نگرانی سران اردن و مصر و دولت خودگردان فلسطین از توسعۀ جنگ است و آنان ظاهراً علاقه‌مندند تا از برنامه‌ها و اقدامات پیشگیرانۀ آمریکا در این باره مطلع شوند.

آمریکا و متحدان اروپایی‌اش با لحنی بی‌سابقه به جمهوری اسلامی و حزب‌الله لبنان هشدار داده‌اند که خود را از جنگ در نوار غزه دور نگه دارند، اما حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی از گریزناپذیر بودن ورود «محور مقاومت» به جنگ در صورت ادامۀ حملاتِ ارتش اسرائیل به نوارغزه خبر داده است.

ارتش آمریکا دو ناوگروه خود را در شرق دریای مدیترانه مستقر کرده است تا به‌عنوان نیروی بازدارنده در مقابل ورود حزب‌الله لبنان به جنگ عمل کنند، اما اگر این بازدارندگی مؤثر واقع نشود، در آن صورت آمریکا چه تمهیدی برای پیشگیری از گسترش جنگ اندیشیده است؟

به نظر می‌رسد آمریکا درصدد استفاده از اهرم چین و برخی کشور‌های عرب به‌خصوص عربستان برای متقاعد کردن ایران به عدم ورود به جنگ باشد. قاعدتاً چینی‌ها به ایفای چنین نقشی بسیار تمایل دارند، زیرا نه‌فقط به ارتقاء موقعیت سیاسی آنان در خاورمیانه کمک می‌کند بلکه با منافع آنان نیز کاملاً سازگار و همسوست. اگر چینی‌ها با تمام قوا چنین مأموریتی را به عهده بگیرند، به احتمال زیاد موفق خواهند شد.

با این همه، کم‌هزینه‌ترینِ راهِ پیشگیری از گسترش جنگ و توقف درگیری در نوارغزه، وجود یک گزینۀ دیپلماتیک بر روی میز است. بدبختانه رابطۀ دو طرف درگیر در جنگ، اما به‌شدتی از خصومت رسیده که هیچ راه میانه‌ای باقی نگذاشته است. اسرائیل و حامیان غربی‌اش به هر گزینه‌ای که جایی برای حماس در آیندۀ نوارغزه در نظر بگیرد، روی خوش نشان نخواهند داد، اما آیا هر گزینۀ دیپلماتیکی ضرورتاً به معنای در نظر گرفتن نقشی برای حماس در آیندۀ نوارغزه است؟

چه‌بسا سران اردن و مصر و دولت خودگردان فلسطین درصدد ارائۀ طرحی دیپلماتیک به جو بایدن باشند که از یک طرف سبب توقف جنگ شود و از طرف دیگر جایی برای حماس در آیندۀ نوارغزه قائل نباشد.

چنین طرحی قاعدتاً شبیه توافقی خواهد بود که بر اثر آن، چریک‌های الفتح و ساف در سال ۱۹۸۱ جنوب لبنان را ترک کردند و به تونس در شمال آفریقا منتقل شدند.

آیا حماس حاضر است دربارۀ چنین توافقی بیاندیشد و برای توقف جنگ و جلوگیری از تلفات انسانی در بین غیرنظامیان، کنترل نوار غزه را به دولت خودگردان یا یک نیروی بین‌المللی واگذار کند و نیروهایش را به نقطه‌ای دیگر از جهان منتقل سازد؟ علی‌القاعده خیر. اما اگر اجماعی عربی و جهانی در این باره شکل گیرد و حماس نیز شانسی برای بقای خود پس از عملیات زمینی ارتش اسرائیل در نوار غزه نبیند، باز هم چنین پیشنهادی محلی از اعراب ندارد؟

 

برچسب ها: اسراییل
ارسال نظرات