صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۷۴۴۰۸
گر تحولات ناشی از جنگ جاری نتواند آثار برخی تحولات اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در جوامع عربی به‌ویژه بعد از بهار عربی را خنثی کند و مخالفت مردمی با عادی‌سازی روابط با اسرائیل تنها در حد مخالفت غیرفعال باقی بماند، مشکل می‌توان تصور کرد که روند عادی‌سازی بعد از افتادن آب از آسیاب‌ها دوباره از سر گرفته نشود. حدس و گمان‌هایی نیز درباره تأثیرات درازمدت جنگ غزه و ازجمله تأثیر آن بر «تفاهم نانوشته» بین ایران و آمریکا مطرح است.
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۴ - ۲۵ مهر ۱۴۰۲

شرق نوشت: از ابتدای شروع بحران جاری در نوار غزه نام ایران پیوسته مطرح بوده و مستمرا نیمی از نگاه دولت‌های ذی‌ربط و رسانه‌ها متوجه ایران و نقشی بوده است که ایران تاکنون داشته و بعد از این ممکن است داشته باشد.

فرض اسرائیل و دولت‌های غربی بر این بوده است که از آنجا که ایران حامی حماس است و عملیات نظامی حماس در ۱۵ مهر را تبریک گفته و جشن گرفته، ممکن است در عمل نیز نخواهد یا نتواند حماس را در برابر تهاجم سبعانه و گسترده به غزه تنها بگذارد و در این زمینه اگر نه خود، دست‌کم از طریق دوستان منطقه‌ای خود به کمک حماس بشتابد.

۱۵۰ هزار موشک حزب‌الله لبنان، استقرار واحد‌هایی از حزب‌الله و حشدالشعبی عراق در پشت مرز‌های جولان و نمایش موشک‌های میان‌برد حوثی‌ها در این زمینه جلب توجه کرده است. در چنین شرایطی، از ابتدا احتمال اقداماتی دست‌کم از سوی گروه‌های مقاومت به‌ویژه حزب‌الله و تحمیل یک جنگ چندجبهه‌ای به اسرائیل مطرح شد.

متقابلا سیاست اسرائیل و آمریکا از ابتدا بر این قرار گرفت که مانع منطقه‌ای‌شدن جنگ شوند؛ چراکه جنگ در چند جبهه برای اسرائیل بسیار مشکل‌تر است و یک جنگ منطقه‌ای به سیاست آمریکا در منطقه و نیز سیاست داخلی دولت بایدن لطمه جدی خواهد زد؛ بنابراین وزیر خارجه آمریکا به‌سرعت وجود شواهدی دال بر مداخله ایران در این عملیات را نفی کرد.

شماری از مقامات اروپایی و حتی سخنگوی ارتش اسرائیل نیز همین را گفتند. به‌علاوه آمریکا از کانال‌های دیپلماتیک نیز پیام‌هایی برای تهران فرستاده است. به لحاظ تدارکات نظامی نیز، آمریکا دو ناو هواپیمابر خود را به مدیترانه اعزام و هدف آن را آشکارا جلوگیری از دخالت دیگر بازیگران منطقه‌ای در جنگ غزه اعلام کرده است. هشدار شدید آمریکا و اسرائیل به دولت سوریه نیز در این زمینه درخورتوجه است.

متقابلا تمرکز ایران تاکنون بر دو هدف بوده است: نخست اجتناب از درگیرشدن در جنگی منطقه‌ای و دوم توقف تجاوز علیه غزه.

اقدام ایران به تکذیب مؤکد هرگونه مشارکت در عملیات حماس که در بالاترین سطح اعلام شد، درباره هدف نخست و سفر منطقه‌ای آقای امیرعبداللهیان درباره هدف دوم تفسیر شده است؛ اما ایران به‌عنوان اهرم فشاری درباره هدف دوم، از امکان دخالت گروه‌های مقاومت خودداری نکرده است.

سخنان امیرعبداللهیان مبنی بر اینکه «دست رهبران گروه‌های مقاومت بر روی ماشه است و دخالت‌شان تغییردهنده نقشه کنونی سرزمین‌های اشغالی است»، مهم‌ترین جلوه این سیاست است.

درحالی‌که اقدامی از مبدأ سوریه علیه اسرائیل مانند ۵۰ سال گذشته بسیار بعید است، با گذشت زمان احتمال دخالت حزب‌الله نیز کاهش یافته است؛ زیرا که این گروه به‌عنوان بخشی از سیاست لبنان ملزم به رعایت امنیت و مصالح کشور لبنان و دوسوم جمعیت غیرشیعه این کشور هم هست.

با این حال حزب‌الله با برخی حملات پراکنده کوشیده تا بخشی از ارتش اسرائیل را در مرز با لبنان مشغول نگه دارد. حتی در صورت وقوع جنگ بین حزب‌الله و اسرائیل و مداخله آمریکا به سود اسرائیل، بعید است ایران وارد جنگ شود؛ اما سؤال این است که در صورت ادامه تجاوزات اسرائیل و ادامه تمرکز بر «نابودی حماس» آیا گروه‌های مقاومت خود را از جهت عواقب سیاسی و نظامی چنین دورنمایی و سرزنش‌های بعدی ناچار از انجام کاری در حمایت از حماس نخواهد یافت و در نتیجه آیا تعادل لرزان کنونی همچنان پابرجا خواهد ماند.

در عرصه دیپلماسی نیز تاکنون برخی توفیقات جنبی حاصل شده که در رأس آن می‌توان به توجه مجدد جهانی به حقوق ملی و مدنی مردم فلسطین اشاره کرد. مسکوت‌ماندن روند عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل نیز در این زمینه مهم است؛ اما اینکه آینده این روند چه خواهد بود، بستگی به عواملی مثل نتیجه جنگ غزه و آینده حماس و اینکه آیا واکنش دولت‌های عربی و اسلامی تنها لفاظی‌های صِرف خواهد بود و واکنش‌های مردمی، به‌ویژه در عربستان، به تجاوزات اسرائیل همچنان محدود باقی خواهد ماند و نیز نوع واکنش ایران و گروه‌های مقاومت خواهد داشت.

به دیگر سخن، اگر تحولات ناشی از جنگ جاری نتواند آثار برخی تحولات اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در جوامع عربی به‌ویژه بعد از بهار عربی را خنثی کند و مخالفت مردمی با عادی‌سازی روابط با اسرائیل تنها در حد مخالفت غیرفعال باقی بماند، مشکل می‌توان تصور کرد که روند عادی‌سازی بعد از افتادن آب از آسیاب‌ها دوباره از سر گرفته نشود. حدس و گمان‌هایی نیز درباره تأثیرات درازمدت جنگ غزه و ازجمله تأثیر آن بر «تفاهم نانوشته» بین ایران و آمریکا مطرح است.

پیش‌ازاین تهدید‌های غیرمستقیمی درباره سپرده شش میلیارد دلاری ایران در قطر و ۱۰ میلیارد دلاری ایران در عمان مطرح شده؛ اما تاکنون اقدامی عملی در این زمینه از سوی آمریکا صورت نگرفته است. همچنین برخی نیز مدعی شده‌اند که تحولات جاری موجب تغییرات اساسی در معادلات منطقه‌ای و کم‌وکیف روابط ایران و آمریکا خواهد شد؛ اما مادام که سرانجام جنگ غزه ناروشن است و هنوز تهاجم زمینی اسرائیل به داخل غزه و سرنوشت آن روشن نیست، مشکل می‌توان درباره آثار درازمدت این جنگ سخن گفت.

برچسب ها: غزه و اسرائیل
ارسال نظرات