صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۷۳۹۵۹
سردار حسین علایی درباره ویژگی‌های عملیات طوفان الاقصی و اینکه چرا اسرائیل از غزه بیش از کرانه باختری می‌ترسد سخن گفت و تشریح کرد که فلسطینی‌ها با داشتن سرپل در سرزمین‌های اشغالی همواره مایه ترس و وحشت رژیم صهیونیستی هستند.
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۰ - ۲۳ مهر ۱۴۰۲

ماهان نوروزپور| عملیات «طوفان الاقصی» وارد نهمین روز خود شده و اشغالگران بمباران تمام مناطق نوار غزه را تشدید کرده و پس از درخواست تخلیه مناطق در شمال نوار غزه، درخواست تخلیه بیمارستان‌ها را داده‌اند؛ اقدامی که نشان دهنده فاجعه انسانی و بهداشتی در غزه بوده و بخش بهداشت فلسطین نمی‌تواند آن را تحمل کند. همزمان نیرو‌های صهیونیست به مناطقی از کرانه باختری نیز یورش بردند که با مقاومت رزمندگان فلسطینی روبرو شدند.

آینده درگیری‌ها در سرزمین‌های اشغالی به کجا ختم خواهد شد؟ آیا امکان گسترده‌تر شدن جنگ وجود دارد؟ چرا صهیونیست‌ها غافلگیر شدند و آیا از عملیات حماس بی خبر بودند؟ حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفتگویی با خبرآنلاین به این سوالات پاسخ می‌دهد:

از لحاظ نظامی تحولات اخیر در سرزمین‌های اشغالی حائز چه ویژگی‌هایی است؟
حمله اخیر جنبش مقاومت اسلامی حماس و گروه جهاد اسلامی به ارتش رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی، از چندین بعد حائز اهمیت است. مهم‌ترین بخش آن، استفاده حماس از نقاط ضعف اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی بوده است. ارتش اسرائیل اگر قوی‌ترین ارتش منطقه نباشد یکی از قوی‌ترین ارتش‌های خاورمیانه است. چرا که تقریباً از همه تسلیحات، تجهیزات، فناوری‌ها و ادوات نظامی جدید روز دنیا هم در هوا هم در زمین و هم در دریا بهره‌مند است.

از این منظر قدرت جنگی اسرائیل به هیچ وجه قابل مقایسه با نیروی نظامی محدود و کوچک حماس نیست. زیرا حماس و جهاد اسلامی هر دو یک گروه چریکی بدون ادوات نظامی متعارف ارتش‌ها مثل تانک و هواپیما و بالگرد و بمب‌های مخرب هستند. آن‌ها صرفاً با سلاح‌های سبک و با راکت‌ها و به صورت نامتقارن با اسرائیل می‌جنگند.

نقطه ضعف ارتش اسرائیل نیز دقیقاً در همین جا نهفته استَ. اصولاً اسرائیل برغم داشتن یک ارتش نظامی بزرگ و مجهز، در مواجهه با یک جنگ نامتقارن ضعیف است و قدرت مقابله لازم را ندارد و بویژه از نظر روحی بسیار آسیب پذیر است. حماس به خوبی از این نقاط ضعف اطلاع دارد و از آن‌ها برای درگیری با نظامیان اسرائیل استفاده می‌کند.

به عنوان مثال سیستم دفاعی و پدافندی رژیم صهیونیستی بسیار قوی است. این سیستم می‌تواند جدیدترین و پیشرفته‌ترین موشک‌ها را رد گیری نماید و آن‌ها را در هوا منهدم کند. اما آنچه حماس در برابر اسرائیل استفاده می‌کند، موشک و راکت‌های پیشرفته نیست. آن‌ها تسلیحاتی دست ساز شبیه راکت و یا موشک‌های کاتیوشا هستند که سیستم پدافندی اسرائیل قادر به ردگیری دقیق و هدف قرار دادن آن‌ها به طور کامل نیست، لذا از همین جا ضربه می‌خورند.

یا مثلا تانک‌های پیشرفته مرکاوای اسرائیل عمدتاً قادر به دفع خطرات ناشی از شلیک موشک‌های هدایت شونده هستند، اما نیرو‌های حماس برای زمین گیر کردن آن‌ها از رشادت خود و نزدیک شدن به آن‌ها و بهره گیری از سلاح‌های دوش پرتاب استفاده می‌کنند. از این رو اصلی‌ترین ویژگی در مبارزات مسلحانه حماس با رژیم صهیونیستی استفاده از همین نقاط ضعف اسرائیل و بهره گیری از تاکتیک‌های ویژه است.

خود این جنگ ابتدایی هم یکی از ویژگی‌های این تحولات اخیر محسوب می‌شود؟
بله بالاخره سابقه نداشته است که نیروی مقاومت تا کنون دست به یک حمله و یک عملیات تهاجمی وسیع بزند. همین موضوع سبب شد تا رژیم در این تهاجم غافلگیرانه، تلفات و اسرای قابل توجهی بدهد که تا کنون سابقه نداشته است.

در بحثی که در خصوص حملات نامتقارن داشتید چه عاملی سبب می‌شود که اسرائیل با این همه تجیهزات پیشرفته نظامی نتواند حریف نیرو‌های مقاومت شود؟

اول از همه غافلگیر شدن ارتش اسرائیل است. از طرفی تشکیل و اداره سازمان جنگ نامتقارن متکی بر وجود انسان‌های شجاع، نترس، شهادت طلب و با انگیزه‌های بالای انسانی و معنوی و ملی است. اسرائیل نسبت به تلفات نگرانی زیادی دارد و بر روی حفظ جان نظامیان و شهروندانش به شدت تاکید دارد، زیرا ساکنین فلسطین اشغالی وجود تلفات را ناشی از ضعف ارتش اسرائیل می‌دانند. از سوی دیگر اسرائیلی‌ها مانند فلسطینی‌ها روحیه شهادت طلبی ندارند و از کشته و زخمی شدن به شدت می‌ترسند. علاوه بر آن، انگیزه‌ها و آرمان‌های فلسطینی‌ها هم برای بازپس گیری وطن اشغالی و سرزمینشان بسیار بالاتر و جدی است.

توجیه ترس اسرائیل از جنبش حماس که از ابتدایی‌ترین سلاح‌های نظامی و دفاعی بی بهره است چیست؟ آیا می‌تواند به همین انگیزه و نترسیدن آن‌ها از مرگ در راه رسیدن به هدفشان مربوط باشد؟

یهودی‌ها از سراسر دنیا به فلسطین اشغالی آمده اند تا زندگی راحتی داشته باشند. برای آن‌ها وجود امنیت بسیار مهم است. شهرک نشینان اسرائیلی بر این باورند که گروه‌های فلسطینی برای بازپس گیری سرزمین‌های اشغالی، ممکن است دست به تهاجم بزنند. به همین دلیل است که اسرائیل شهرک نشین‌های یهودی را مسلح کرده است. سوای از این ما در عرصه نظامی اصطلاحی داریم به نام سرپل. فلسطینی‌ها با زندگی در نوار غره و کرانه باختری در واقع در دل حکومت اسرائیل، یک سرپل مهم دارند که می‌توانند آن‌ها را توسعه دهند و این برای اسرائیل خیلی خطرناک و ترسناک است. سرپل به معنی این است که دشمن یا رقیب در خاک طرف مقابل، پایگاه و زمین و موقعیتی داشته باشد که هر زمانی بتواند آن را تقویت کرده و آن را گسترش بدهد. نوار غزه از این نظر از سرزمین‌های کرانه باختری برای اسرائیل خطرناک‌تر است. بعد از اینکه آریل شارون برای کاهش تلفات ارتش اسرائیل، نوار غزه را ترک کرد و آن را کاملاً از شهرک نشینان خالی کرد، منطقه مهم نوار غزه با اینکه وسعت کمی دارد، اما کاملاً در اختیار فلسطینی‌ها قرار گرفت.

اما وضعیت در کرانه باختری به این شکل نیست و شهرک نشین‌های صهیونیست در جای جای کرانه باختری در کنار فلسطینی‌ها سکنی داده شده اند تا موقعیت فلسطینی‌ها ضعیف شود.

آیا این عملیات واقعا ریشه در جریان مقاومت داشت؟
بله هیچ نیروی خارجی مستقیم در طراحی یا اجرای عملیات نقش نداشته است. این عملیات، نتیجه برنامه ریزی و سرمایه گذاری بیست ساله حماس و جهاد اسلامی برای واکنش به جنایات اسرائیل بوده است.

آیا این نوع عملیات ولو با توجه یه اینکه اسرائیل برای اولین بار تلفات زیادی داد با توجه به کشتار وسیعی که رژیم صهیونیستی بعد از آن انجام می‌دهد ارزشش را دارد؟ برخی می‌گویند حماس هر بار که دست به عملیات می‌زند بعد صد‌ها و بلکه هزاران فلسطینی بیگناه کشته می‌شوند.

خب بالاخره این مردم مظلوم در برابر تهاجمات مستمر اسرائیل به خانه و کاشانه اشان باید چه کار کنند؟ آن‌هایی که می‌گویند حماس نباید از خود دفاع کند و یا برای بازپس گیری زمین‌های اشغالی و احقاق حقوق فلسطینی‌ها مبارزه نکند، چه جایگزینی برای آن در نظر دارند؟ اسرائیل حتی به قرارداد اسلو هم پایبند نبوده است. متأسفانه فلسطین کاملاً در برابر جنایت‌های مداوم اسرائیل تنها است. این یک مسئله کلی است که بالاخره وقتی ظلم و ستم از یک حدی می‌گذرد، واکنش‌ها کاملاً طبیعی و غریزی است. اما از منظر استدلالی هم باید توجه داشت که از نظر اسرائیل دو عامل جمعیت و سرزمین برای آن‌ها حیاتی است. جمعیت فلسطینی‌ها در مجموع در کرانه باختری و غزه الان اگر از جمعیت اسرائیل بیشتر نباشد مساوی و در حال پیشی گرفتن است. برای اسرائیل این جمعیت فلسطینی یک خطر وجودی است؛ لذا رژیم صهیونیستی همواره سعی می‌کند جمعیت فلسطینی‌ها را از طریق کشتار و فشار برای کوچ کردن، کم کند و سرزمین‌های بیشتری از آن‌ها را نیز به تدریج تصرف کند.

در همین راستا اسرائیلی‌ها سالهاست به طور هوشمندانه فلسطینی‌ها را اعم از مردم عادی و فرماندهان مقاومت می‌کشند. در همین چند ماه گذشته اماری بود که اسرائیلی‌ها بیش از صد نفر از حماس و سایر گروه‌های فلسطینی را به تدریج و در سکوت خبری ترور کرده اند. در ۲۰ سال گذشته بیش از ۱۵۰ هزار فلسطینی توسط اسرائیل کشته و زخمی و اسیر شده اند. خب در چنین شرایطی حماس به فکر راهکار می‌افتد و به این نتیجه می‌رسد که لااقل اگر قرار است کشته شویم ما هم از دشمن جنایتکار کشته بگیریم؛ و دست کم توجه جهانیان را به ظلم و اشغالگری رژیم اسرائیل جلب کنیم.

آیا قابل باور است که اسرائیل با این همه ادعایی که در خصوص مسائل اطلاعاتی و امنیتی دارد از چنین تحرک و تدارک بزرگی برای حمله ابتدایی بی اطلاع بوده است؟

شاید برای شخص بنده این موضوع حل نشده باشد خصوصا اینکه ما می‌دانیم تمرکز سازمان جاسوسی اسرائیل و موساد در ابتدا بر روی فلسطینیان است و بعد سایر کشورها. اما به هرحال همه تحلیل گران بر این باور بوده اند که این یک فاجعه اطلاعاتی و یک رسوایی برای اسرائیل است.

آیا نتانیاهو از این حملات سود نبرده است؟
برخی چنین ارزیابی کرده اند که نتانیاهو برای فائق آمدن بر مخالفین سود برده است. اما من مخالف این نوع ارزیابی هستم. شاید برای کوتاه مدت او بتواند از این عملیات حماس برای اجماع سازی و بقای خود در قدرت استفاده کند، اما به محض اینکه شرایط کمی آرام شود احزاب مخالف او را به خاطر این اتفاق که علامت بی عرضگی اوست به سختی زیر نقد خواهند برد و احتمالاً او قدرت مطلقه خود را از دست خواهد داد.

اما تا آن موقع نهایت استفاده را از این شرایط خواهد کرد..
بله همینطور است. قطعا او با بمباران شدید غزه و آواره کردن فلسطینی ها، نهایت استفاده را از جنگ برای بقای سیاسی خود از یک سو و تضعیف و ضربه زدن به حماس از سوی دیگر پیش خواهد برد. همچنین از آنجا که سیاست اسرائیل کاهش جمعیت نوار غزه است به این سمت خواهد رفت تا با قتل عام مردم و ایجاد وحشت و رعب، جمعیت زیادی را از آنجا کوچ دهد. در اسرائیل یک باور وجود دارد که حماس با اتکای به مردم است که حماس شده است و تا مردم هستند، نمی‌توانند حماس را نابود کنند. آن‌ها در این فکر هستند که مردم را از حماس جدا کنند. اگر بتوانند با کوچ دادن مردم غزه، آن‌ها را از حماس بگیرند، مقاومت به شدت تضعیف می‌شود.

احتمال گسترش درگیری‌ها را چقدر می‌دانید؟
فعلاً اسرائیل با حمایت شدید آمریکا و برخی از کشور‌های اروپایی به دنبال گسترش بمباران‌ها و توسعه تلفات است. اما در داخل سرزمین‌های اشغالی اگر مردم کرانه باختری هم در حمایت از مردم غزه با ارتش اسرائیل درگیر شوند کار برای اسرائیل به شدت سخت می‌شود. از بیرون از سرزمین‌های اشغالی بعید است حزب الله لبنان درگیر یک جنگ تمام عیار با رژیم صهیونیستی شود. درگیری‌های پراکنده ممکن است با شدت و ضعف ادامه یابد، اما تا این لحظه بعید به نظر می‌رسد که حزب الله عمیقا با ارتش اسرائیل درگیر شود.

از سوی امریکا هم نشانه‌ای برای تشدید درگیری با لبنان و سوریه و کشاندن آن به مناطق دیگر دیده نمی‌شود. فعلاً تمرکز اسرائیل و آمریکا بر انتقام گیری از مردم غزه و نسل کشی و مجازات دسته جمعی فلسطینیان در این منطقه است.

برخی می‌گویند روسیه از این درگیری‌ها منتفع می‌شود. ممکن است روسیه نقشی داشته باشد؟
اینکه روسیه از این درگیری منتفع می‌شود درست است. بالاخره فشار‌های غرب و خصوصا آمریکا بر فلسطینیان ممکن است در کوتاه مدت فشار را از روی این کشور در اوکراین بردارد و توجه آن‌ها معطوف به غزه شود. اما اینکه روسیه در این عملیات و حملات نقشی داشته یا نه سندی در دست نیست و به نظر می‌رسد طراحی و اجرا کاملا فلسطینی بوده است.

ارسال نظرات