صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۷۳۹۳۱
قاعدتا باید تا زمان پیدا شدن قاتل، از برچسب زدن به اقوام پرهیز کرد، اما، چون افکار عمومی منتظر پیدا شدن قاتل نخواهد شد و تصمیم خود را خواهد گرفت، توجه به برخی نکات که مساله‌ای بر مسائل فعلی نیفزاید اهمیت دارد.
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۲ - ۲۳ مهر ۱۴۰۲

محمدرضا جوادی یگانه؛ جامعه‌شناس در کانال تلگرامی‌اش نوشت: الف) قتل فجیع داریوش مهرجویی کارگردان شهیر ایرانی و همسرش، که در آن انگشت اتهام به سمت به کسی است که فارسی حرف می‌زد «ولی لهجه ایرانی نداشت»، بار دیگر مساله افغانستانی‌های مهاجر در ایران را مهم کرده است.

قاعدتا باید تا زمان پیدا شدن قاتل، از برچسب زدن به اقوام پرهیز کرد، اما، چون افکار عمومی منتظر پیدا شدن قاتل نخواهد شد و تصمیم خود را خواهد گرفت، توجه به برخی نکات که مساله‌ای بر مسائل فعلی نیفزاید اهمیت دارد. به این دلیل، من بر مساله اخیرا برجسته‌شده‌ی مهاجران افغانستانی تمرکز می‌کنم.

ب) در این مساله، موضوع سیاسی را از موضوع اجتماعی باید تفکیک کرد. مهمترین مساله در موضوع مهاجران افغانستانی، یکی رها بودن مرز‌ها و ورود غیرقانونی آن‌ها به ایران است و دیگری عدم ساماندهی مهاجران ساکن در ایران. تفاوت چند میلیونی برآورد‌ها از مهاجران افغانستانی در ایران نشان‌دهنده این رهاشدگی است؛ لذا بسته بودن مرز‌ها و سامان‌دهی آن‌ها که ساکن ایران هستند، مهمترین امری است که «مساله» مهاجرین افغانستانی را ایجاد می‌کند، و البته در هر دو هم، تنها مقصر دولت است. رها شدن موضوع مهاجران باعث شده تا مهاجری که سال‌هاست ساکن ایران است با مهاجری که این یکی دو ساله وارد ایران شده، از هم تفکیک نشوند و به هر دو یک برچسب بخورد؛ لذا انتظار عمومی و فوری باید سامان‌دهی وضعیت مهاجران باشد. بدیهی است که منظورم از سامان‌دهی، اخراج فوری همه مهاجران نیست، بلکه شناسایی هر کسی است که در ایران ساکن است و اختصاص سند هویتی به او، تا اولا آماری از تعداد مهاجران و پراکنش آن‌ها موجود باشد ثانیا بعدا بتوان تصمیمی گرفت بر پایه تشخیص و اطلاعات درست؛ و البته نباید از یاد برد که بسیاری از مهاجران دیرپا در ایران، با جامعه اخت شده‌اند و برخی از آن‌ها خدمات شایانی هم به فرهنگ ایرانی کرده‌اند.

ج) مساله دیگر مساله اجتماعی است. جامعه ایران، بر پایه روابط چهره‌به‌چهره و آشنایی بنا شده است و لذا از هر کس که متفاوت باشد، پرهیز می‌کند و می‌ترسد. نگاهی به مقوله شایع پارتی‌بازی بکنید، پارتی‌بازی کمک به دیگری‌ای است که اندک شباهتی به ما دارد: بچه یک محلیم یا اهل یک شهریم، ما را به هم مهربان می‌کند. سیاست اجتماعی مبتنی بر تنوع فرهنگی و پذیرش تکثر اجتماعی و گونه‌گونی جامعه، می‌تواند افراد متفاوت را از دشمن به همسایه تبدیل کند و از دیگرهراسی بکاهد.

د) و نکته نهایی اینکه قاتل ممکن است افغانستانی باشد، ولی قاتل احتمالا یک صاحب‌ویلا و همسرش را کشته نه یک کارگردان صاحب‌نام را و اینهمه قتل در ایران رخ می‌داد و بر پایه یک قتل نمی‌توان به یک قوم برچسب زد،، ولی می‌توان انتظار همیشگی از دولت داشت که سیاست‌های مبتنی بر افزایش تعارضات اجتماعی (از جمله مساله حجاب) را رها کند و به وظیفه اصلی خویش که نظام‌دهی و هماهنگی است برگرد؛ و در این مورد مشخص، انتظار اصلی، سامان دادن وضعیت مهاجرین در ایران است. ترک فعل دولت مقصر اصلی است، قاتل هر که باشد.

ارسال نظرات