صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش شوک بزرگی به اهالی فرهنگ و سینمای ایران بود. بسیاری هنوز این اتفاق را باور نکرده‌اند و یا نمی‌خواهند باور کنند.
تاریخ انتشار: ۰۴:۲۸ - ۲۳ مهر ۱۴۰۲

فرارو- خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش شوک بزرگی به اهالی فرهنگ و سینمای ایران بود. بعد از این حادثه تلخ بسیاری از  اهالی فرهنگ بهت زده به آن واکنش نشان دادند. 

به گزارش فرارو، پس از مرگ کیومرث پور احمد دیگر کارگردان نامدار ایران این دومین  اتفاقی تکان دهنده در چند ماه اخیر برای سینمای ایران است. 

بسیاری هنوز این اتفاق را باور نکرده‌اند و یا نمی‌خواهند باور کنند. 

در ادامه برخی از واکنش‌ها را مرور می‌کنیم: 

هنگامه قاضیانی، بازیگر: ساعت شش صبح شد. خواب هم مثل پرنده خودشو به در و دیوار قفس این کابوس میکوبه، خبر مثل تگرگ سنگ یخ ریخت رو تنمون. پیام های همه بچه های سینما به همدیگه این بود:

هنگامه، یخ زدم، شوکم منم تکرار میکردم یخ زدم، این دو کلمه کجای قلب ماها پنهان شده بوددکه امشب هی تکرار شد. مگه میشه همه بهم پیام بدیم و از سرمای تگرگ بی رحم یخ حرف بزنیم؟!.

سر بریده داریوش مهرجویی و همسرش. و دختری که ماند، یک تیتر ساده نیست. این مرگ حق نیست، مظلومانه ترین مرگ است. واای بر دل خانواده سینما که امشب در انجماد قطرات سرد خون یخ زد.

عالیجناب داریوش جان مهرجویی و وحیده جان محمدی فر روحتان گرامی. بمیرم که درد کشیدید. کاش پرنده قفس را بشکند. قتل بین ساعت ۸:۳۰ّتا ۱۰ شب انجام شده. و هیچکدوممون نمیتونیم فریاد بزنیم، گریه کنیم مثل هر داغداری که داغ میبیند، چون شب است و سکوت. داریم خفه میشیم.

حمید فیلم‌هامون: خواب میبینم در یک سردابه قرون وسطایی سلاخی میشوم

مونا جان تک دختر هردوعزیز بمیرم برای قلبت مادر

فرزاد موتمن، کارگردان سینما: بهـت و شوك ناشى از دريافت خبر قتل هولناك و وحشيانه داريوش مهرجوئى و همسرشان وحيده محمدى فر را نميتوانم با كلمات توصيف كنم. تمام شب را بى حركت نشستم وبه اين كابوس فكر كردم و حالا كه كم كم به صبح نزديك ميشويم بى اختيار بياد تابلوهـائى از ولاديسلاو كاداورسكى نقاش و موزيسين جوان اهـل اوكراين ( متولد ١٩٨٨ است ) افتادم كه چند پيش ديده بودم. آثارش بعنوان نمونه هـائى از "سوررئاليزم سياه" توصيف ميشود و تم غالب آنهـا مرگ است.

هانیه توسلی: «خبر آنقدر هولناک است،آنقدر عجیب و مهیب است،که لال شده ام.دو ساعتی است که شنیدم و درحال اشک ریختنم.لال و گریان و مبهوت به کارگردان محبوبم فکر می کنم.به مهرجویی بزرگ. به او که خلاق و هنرمند بود. وجود نازنینش در سینمای غنیمتی بود.»

مهراب قاسمخانی: انگار داریم توی یه کابوس زندگی میکنیم که هیچ وقت تموم نمیشه. توی یه شبی که هیچ وقت صبح نمیشه. دیگه حتی انتظار طلوع رو هم نمیکشیم. سیاهی پشت سیاهی. نکبت پشت نکبت…

کریم نیکونظر روزنامه نگار و نویسنده: تا چشم کار می‌کنه فقط سیاهی‌ست.

مهدی یزدانی خرم روزنامه‌نگار و نویسنده: «داریوش مهرجویی را کشتند. کشتند داریوش مهرجویی را. داریوش مهرجویی را با چاقو کشتند، با چاقو داریوش مهرجویی را کشتند. شب او و هم‌سرش را کشتند و کشتند و خون خانه‌شان را برداشته حتمن. او را تهدید کرده‌بودند و تهدید کرده‌بودند او را.

داریوش‌کُشی در شبِ پاییزی و من در نیمه‌شب در حالی‌که هنوز نمی‌دانم چه‌گونه به نبودنِ مهرجویی فکر کنم بر فعلِ «کشتن» ماسیده‌ام. و می‌نویسم چون استخوانم یخ زده و هی بلند می‌گویم به مریم که داریوش مهرجوی را کشتند با چاقو.

حتمن آمده‌اند توی خانه. چند نفر بوده‌اند؟ حتمن وقتی ما داشته‌ایم به او فکر نمی‌کرده‌ایم او مشغول خون‌خوردن بوده. من چهل‌و‌چهار سال دارم و نمی‌دانم چه‌گونه این کشتن را باور کنم. یعنی داریوش مهرجویی دیگر نیست و یعنی داریوش مهرجویی ۸۳ ساله را کشته‌اند تا نباشد.

من هیچ نظری ندارم. من منتظرم تا صبح شود تا خبرها بیاید تا آفتاب بیاید تا هنوز بفهمم این چه خاکی‌ست که بر سر ما ریخته‌اند. حتا نمی‌توانم تصور کنم. تصور کنم که داریوش مهرجویی را کشتند. شب کشتند. شب‌ها آدم می‌کشند معمولن ولی داریوش مهرجویی «معمول» نبود و چه کسی او را کشت؟ چه کسی او را کشت؟ چه کسی او را کشت؟ چه کسی او را کشت؟ چه کسی داریوش را کشت؟ چه کسی خون او را ریخت؟ چه کسی همسرش را کشت؟»

صالح تسبیحی، روزنامه نگار: معصومه سیحون را یکبار در ویلایش دست و کتف و پا بستند. چسب به دهانش زدند و خانه را روبیدند. دزد بودند. قاتل نبودند. احیا شد و گذشت و بعدها ساده مرد. سی سال گذشته و چه برما رفته که مهرجویی اینجور. خداوندا، اینجور. جامعه ای در حال حل شدن در اسید.

محمد آقازاده، روزنامه نگار: «خبر فاجعه است، چیزی بیش فاجعه، قتل داریوش مهرجویی کارگردان صاحب نام و همسرش، آنهم وقتی پیشاپیش به تهدید به قتل خود خبر داده بود، آنچنان در شوک ام که نمی دانم چه بنویسم ، از نقش فیلم گاو او در بقای،سینما، از ساخت محبوب ترین فیلم ایرانی هامون، از دیگر فیلمهایش، ازترجمه هایش ...»

صوفیا نصراللهی، روزنامه‌نگار: مصداق ترانه سنتوری‌ام الان. هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم...چه‌ دنیای رو به زوالی دارم. چقدر از "لیلا" نوشتم. یادتونه؟ چقدر دیالوگ "هامون". چقدر رفاقت سر "مهمان مامان". چقدر حسرت سر "سنتوری". چقدر ذکر "پری". چقدر سرخوشی تهران‌گردی.چقدر چادر سر کشیدن "سارا". چقدر عزادار شدم امشب.

ساره بیات: بدرود عالیجناب. داد از این بهت و اندوه عظیم. این همه عزیز و اکنون شما. بغض مجال نمی‌دهد. یادتان تا ابد در قلب ما گرامیست. تسلیت به سرزمینم.

اسدالله یکتا: با تمام وجود دارم گریه میکنم. با تمام وجود دارم میترسم... تلخترین، هولناکترین و ترسناکترین شب سینمای ایران.

ارژنگ امیرفضلی: هی میگم بدتر از این نمیشه ولی میشه...

یاشار نورایی (منتقد سینمایی): «سر داریوش مهرجویی، کارگردان بی‌همتای سینما و فخر فرهنگ ایران را بریدند و همسرش را هم سلاخی کردند چه بگویم؟ از کی و چی بگویم؟ از فرهنگ و مفاخر سلاخی شده؟ چرا، چرا، چرا! و عدالت و انسانیت چه شد؟ و این سرزمین و فرزندان و فرهنگش چه شدند؟ تسلیت به فرهنگ و تاریخ ایران و جامعه، که پاسدار خوبی برای یگانه و دردانه‌اش نبود و نفرین بر آدم‌کشان و فرهنگ‌کشان»

مجید برزگر (کارگردان سینما): «دیگر از این هولناک‌تر نمی‌شود خبری شنید در این پاییز. کابوسی که حالا حالا‌ها دست از سرمان بر نخواهد داشت. نه چیزی می‌شود گفت و نه چیزی می‌شود نوشت. بهتی که آوار شد بر سینمای ایران.»

نیما حسنی نسب (منتقد سینمایی): «فاجعه فاجعه فاجعه»

جلیل اکبری صحت (سینماگر و روزنامه نگار): «کشتن داریوش مهرجویی با هرسناریویی دشنه بر قلب فرهنگ ایران است. مرگ او یک تراژدی بزرگ است و قاتل یا قاتلین به جنایتی نابخشودنی دست زده‌اند.»

غلامرضا موسوی (تهیه کننده و روزنامه نگار): «باور کردنی نیست، نیمه‌های شب است و خبر به‌قتل رسیدن استاد بزرگ سینمای ایران داریوش مهرجویی و همسر و همکار گرامیش منتشر شد. شب بدی است. یاد استاد ماندگار و تسلیت به سینمای ایران و خانواده بزرگ ایشان و مردم عزیزمان.»

مازیار فکری ارشاد (منتقد سینما): «غیرقابل باور، تلخ و هولناک... تسلیت به فرهنگ و هنر ایران»

شاهرخ دولکو (سینماگر و منتقد): «آدم واقعن لال می‌شه…»

منیژه حکمت: «اى واى، چه کنیم با این همه درد، نگرانى، غصه، غم و…چه کنیم.»

مهرزاد دانش (منتقد سینمایی): «آن هنگام که دیدیم حمید هامون از خواندن خبر سر بریدن عده‌ای در روزنامه بهتش زد، چه می‌دانستیم ۳۴ سال بعدش خودمان نیمه‌شب از خواندن خبر مشابه درباره خالق هامون بهت‌زده و شوکه خواهیم شد... این دیگر چه پلشتی‌ای است؟»

محمد آقازاده (روزنامه نگار): «خبر فاجعه است، چیزی بیش فاجعه، قتل داریوش مهرجویی کارگردان صاحب نام و همسرش، آنهم وقتی پیشاپیش به تهدید به قتل خود خبر داده بود، آنچنان در شوک ام که نمی‌دانم چه بنویسم، از نقش فیلم گاو او در بقای، سینما، از ساخت محبوب‌ترین فیلم ایرانی هامون، از دیگر فیلمهایش، ازترجمه هایش ...»

هومن سیدی (بازیگر و کارگردان): «ساعت از چهار بامداد گذشته و هنوز خواب به چشمانم نیامده، به اخبار سیاه عادت کردم، هر روز یک فاجعه دردناک، از فوت عزیز تازه از دست رفته فردوس کاویانی و آتیلای نازنینم بگیر تا تمام کسانی که ترکمان کردند، مخصوصا این یک سال گذشته، پیر و جوان، کم نبودن کسانی که تنهایمان گذاشتند.

چه خانواده‌ها که داغشان هنوز تازه است.

درست است که مرگ حق است، اما مرگ ناحق ظلم. این دگر چگونه اتفاقی بود! کاش کسی بگوید همه چیز کابوس است، کاش کسی بگوید این سیاهی روزی تمام میشود. مرگ افتاده به جانمان، جان و جسم میگیرد در دم. کشتار شبانه در خانه آقای مهرجویی! باور نکردنی است. سهمناک و موحش است، به چه گناهی؟ آنهم اینگونه وهمناک عده‌ای، دو انسان بی دفاع را کشتار کنند!

چه میشود گفت زبان قاصر است انگاری تمام زندگیمان به دیواری پوسیده بسنده دارد، این دیگر چطور تکیه گاهی است! چه سهل میشود صبح را ندید.

عجب…. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. روح بزرگوارتان گرامی عالیجناب داریوش مهرجویی و خانم وحیده محمدی‌فر»

هوشنگ گلمکانی (منتقد و روزنامه نگار سینمایی): «دیگر کلمات هم می‌گریزند، کافی نیستند. مدام تصویر مهرجویی در مصیبت‌های این یکی‌دو سال اخیرش به یادم می‌آیند؛ قبل‌ترش به کنار که گفت کارنامه‌ام بیش‌تر حاصل سانسور است تا اراده خودم. تصویر‌های کابوس‌های آخر در ذهنم رژه می‌روند. لامینور، تعویق اکران، ویدئوی اعتراض، فریاد، توطئه، ویدئوی دوم، توهین، توهین، توهین، توبیخ، توهین، توهین، استنطاق، توهین، توهین، تعقیب، توهین...

این چه بساطی‌ست برای فیلم ساز تاریخ‌ساز ما؟ و حالا این شب خونین و هولناک که خواب می‌گریزد از جسم و جان و روح و روان. در این شب وحشت و خون و ناباوری بار دیگر آرزو می‌کنم‌ای کاش می‌خوابیدم و بیدار نمی‌شدم تا تمام شود این کابوس‌ها. اما خواب می‌گریزد مثل آهویی که.

نسیم ادبی (بازیگر): «ین دنیا جوری شده که دیگه مجال نفس کشیدن هم بهمون نمیده… مرگی پس از مرگ دیگر / پاییز دردناک»

رضا درستکار (منتقد سینما): «ای مرگ بیا که زندگی کشت ما را، تقریبا لال شده‌ام! داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر با ضربات چاقو... مرگ هر زمان هم که رخ دهد، باز هم زود است. مادر دهر دیگر کجا هنرمندی، چون مهرجویی عزیز بیافریند؟! که عمق این جنایت، که هضم و تحمل این ضایعه، که همجواری با این دنیای پر قساوت و کینه‌توز...،‌ای مرگ...»

مصطفی کیایی (کارگردان): «ساعت حدود ٢ شب با صدای زنگ موبایل از خواب پریدم، نگاه کردم پدرام شریفی بود، ترسیدم و جواب دادم، با صدای وحشتزده و لرزان گفت شما هم شنیدی مهرجویی رو کشتن؟ عجیب‌ترین و وحشتانک‌ترین و بی زمان‌ترین خبر ممکن، مهرجویی و همسرش در خانه به قتل رسیدن. کوتاه و تلخ، و من هنوز شوکه از این سرنوشت و این میزان سیاهی برای اینروز‌های سینما.»

سارا بهرامی: «نمی‌دونم تا حالا چند بار لیلا رو دیدم

بار‌ها و بار‌ها پیش اومده در خلوت ...

وقتی مشغول خود و تنهایی بودم، فیلم لیلا در خانه در حال نمایش بود.

گاهی پیش آمده بعد از تیتراژ پایانی دوباره از ابتدا لیلا رو دیدم، گاهی تنها شنیدن صدای فیلم برای من کافی بود.

یک احساس عجیب و پایدار دارم به این فیلم

نمی‌دونم چند بار پری دیدم، چند بار هامون.

آخ هامون...

هیچ وقت نتونستم، درباره‌ی احساسی که با دیدن این فیلم‌ها تجربه می‌کردم توضیح کاملی بدم.

برای من چیزی بیشتر از عشق به سینماست.

آقای مهرجویی با شما چیزی فراتر تجربه می‌کردم؛ و حالا چه کنم؟

این بار وقتی در خلوت قدم می‌زنم، این بار وقتی برای لحظه‌ای آسایش، برای احساس امنیت به سراغ فیلم‌های محبوب‌ام می‌رم، چه کنم؟

چه تلخ شد همه چیز

چه سخت شد همه چیز

باور کردنی نیست.

آقای مهرجویی»

رضا رشیدپور: هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم... چه دنیای رو به زوالی دارم.

عادل فردوسی پور: ما آویخته ها به کجای این شب تیره بیاویزیم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۰:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۴
این بندگان خدا فکر کردن اینجا سوئیس هست که بری با خیال راحت تو ویلات بگیری بخوابی
ناشناس
۰۹:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۴
من تو این پیام مهدی یزدانی موندم
چقدر رو مخه
خب بلد نیستی پیام درست بدی نده
چیه این مزخرفات ....

مهدی یزدانی خرم روزنامه‌نگار و نویسنده: «داریوش مهرجویی را کشتند. کشتند داریوش مهرجویی را. داریوش مهرجویی را با چاقو کشتند، با چاقو داریوش مهرجویی را کشتند. شب او و هم‌سرش را کشتند و کشتند و خون خانه‌شان را برداشته حتمن. او را تهدید کرده‌بودند و تهدید کرده‌بودند او را
vahy
۰۷:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۴
آخرش گاو مش‌حسن رو سر بريدن
Ali
۰۶:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۴
چجور میشه چنین جنایتی رو هضم کرد.. اینجور وحشیانه کشتن آدم بیگناه حتی از حیوان هم برنمیاد؛ چه میشه گفت که بعضی آدمها انقدر دلشون سیاهه که از حیوان هم پست ترن .. . بعنوان آخرین حرف: امیدوارم قاتلین داریوش مهرجویی و همسرش هرچه زودتر چنین مرگی رو تجربه کنن شاید در لحظات آخر بفهمن که چه داغی بر دل مردم ایران و بخصوص نزدیکان مرحوم گذاشته اند ...
ناشناس
۰۲:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۴
خدابیامرز مردنش خیلی سینمایی بود کاش وقتی زنده بود ازاين فیلما می‌ساخت
خاتم
۰۱:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۴
بعضی ها مثل گاو مشد حسن میمونن.....از همه طلب دارن...این اتفاقات تو تمام جهان میوفته... طبیعی هست.....چیزی که طبیعی نیست کشتار مردم غزه وفلسطین هست... که صدای همین خانم واقاها بلند نمیشه....
منصور
۰۰:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۴
خدارحمتشون کنه
انشاالله قاتلین دستگیر وعلت قتل مشخص میشه امااعتراف میکنم بسیار وحشتناکه...دوتاادم بی ازار ودر آستانه پیری...مردونگی هم ازبین رفته
بی همه چیزهارو دستگیرکنید
ماتادور
۲۳:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
روحش شاد رفت بی گناه افسوس واقعا دردناکه خیلی
مریم
۱۸:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
خدا رحمتشون کنه.
ولی خانم قاضیانی، شما رو چه سندی میگید که سرشون رو بریدن؟؟؟؟؟
یک هموطن
۱۷:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
من هم از موقعیکه این خبر راشنیده ام بهت زده شده ام و نگران آینده ...
برام سواله!!! چرا وقتی روز قبل یک نفر را پشت پنجره با چاقو میبنه و تهدید به مرگش میکنه ، چرا اونجا را ترک نمیکنه و فرار نمیکنن!!! چرا موضوع را با اطلاعات یا پلیس درمیان نذاشتن تا ازشون محافظت کنن!!! خیلی سوال تو ذهنمه ولی چه فایده دیگه مهرجویی نداریم...تسلیت به ایران و ایرانی ... خدا به همه ایرانیها رحم کند با این اوضاع ...
اصغر
۱۴:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
داریوش مهرجویی را کشتند. کشتند داریوش مهرجویی را. داریوش مهرجویی را با چاقو کشتند، با چاقو داریوش مهرجویی را کشتند. شب او و هم‌سرش را کشتند و کشتند و خون خانه‌شان را برداشته حتمن. او را تهدید کرده‌بودند و تهدید کرده‌بودند او را ....

نمیدونم بخندم یا گریه کنم! این خزعبلات چیه آخه ... طرف نویسنده هم هست!!!
ناشناس
۱۴:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
خبر را شنیدیم و شوکه و متاسف شدیم ولی سرنخ ها چیه؟ چه کسی کشته و با چه انگیزه ای؟
ناشناس
۱۴:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
اولین دارنده جایزه بین المللی سینمای ایران کشته شد ما اینگونه از مفاخر این سرزمین کهن محافظت میکنیم
ناشناس
۱۴:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
خدارحمتشون کنه.چقدرتونظرات قاضی وبازپرس ومجری حکم هست بذاریدمراجع قانونی پیگیری کنن.واقعابایدتوهمه چی نظر بدید؟خدابه خانوادشون صبر بده.
ناشناس
۱۳:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
هنگم واقعا ن اینکه زیادی میشناسمش ولی اینکه نمیشناسمش ولی باز هنگم
رامیار
۱۳:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
چه فاجعه هولناک و چه غم جگرسوزی داریم...‌
ناشناس
۱۳:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
آن موقعی که طرفداران ززآ مهرجویی را در خیابانهای اروپا دنبال میکردن و بهش توهین میکردن همین بازیگران کجا بودن که حالا استاد استاد میکنن؟!اگه استادتون بود چرا به توهینها به ایشون معترض نشدید؟!شماها فقط دنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود هستید
امین میرزائی
۱۲:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
به عنوانِ افسرِ سابقِ تجسس میپرسم ... دخترشون میفرمان موقعِ ورود به خونه زنگ میزنن کسی جواب نمیده ... بعد درو با کلید وامیکنن ... یعنی در قفل بوده ... دزده چجوری رفته تو !؟ ... از رو دیوار یا پنجره !!؟؟
مهدي
۱۲:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
انالله وانا اله راجعون..يادش گرامی
ناشناس
۱۲:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
حال آدم به هم می خورد با این افاضات مثلا هنری و هنر مندانه
ناشناس
۱۲:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
از این نمد هم برای شما کلاهی درست نمیشه
ناشناس
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
روزی هزاران انسان در دنیا و در همه کشور ها کشته می شوند و به قتل می رسند
جمع کنید مزخرفات خودتان را
ناشناس
۱۲:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
چقدر هماهنگ و منسجم
ولایتمدار
۱۲:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
جنایات صهیونیستها رو میبینی و سکوت میکنی اما برای یه پیرمرد هشتاد ساله اشک میریزی؟
یکی از طرفداراشون
۱۱:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
وااااااااای خدایا به دادمون برس .چه مصیبتی خدایا کارگردان محبوبم من یکی از طرفداران کارهاتون بودم . فدای زحماتی که برای من و مخاطبان امثال من کشیدید . دلم نمی‌خواهد باورکنم که حداقل برای تشکر از زحماتتون بگم روحت شاد کارگردان محبوبم
ناصر
۱۱:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
خدا رحمت کنه استاد مهرجویی وهمسر گرامی ایشان رو وصبر به فرزند ایشان عنایت کنه دوست خوبم اینجا ایرانه خیلیها برا دادن خبر بدوهولناک از هم سبقت میگیرن گوی قراره بهشون درجه بدن
بنده خدا
۱۱:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
خدا بیامرزه.ولی یاد بازیگرانی افتادم که چند سال آخر عمر با مریضی و‌ خونه نشینی و غریبانه از دنیا رفتن و این هنرمندان مثلا احساسی بهشون سری نزدن
مانی
۱۰:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
خدا رحمتشون کنه.عوضیهایی که تو لوکزامبورگ دنبالش میکردند این پیرمرد رو.هرکاری از دستشون بر میاد.عشقم بود داریوش مهرجویی
ناشناس
۱۰:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
چه دنیای رو به زوالی داریم
علی
۱۰:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
قضاوت ممخصوص خداست
اگه از چیزی اطلاع درستی نداری و قضاوتش کردی مطمئن باش نادانی
م
۱۰:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
عجب آدم ... بوده اونی که دو نصف شب زنگ زده به مصطفی کیایی و گفته شنیدی مهرجویی رو کشتن ؟ خب... میزاشتی بخوابه و صبح خبرو بشنوه ....اه اه
ناشناس
۰۹:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
سناریو مشخص است: «افغانی ستیزی با استفاده از ظرفیت سلبریتیسم» و متعاقبا فشار بر حاکمیت و ایجاد چند دستگی در موضوع مهاجران افغانی» و متعاقبا درگیری داخلی و نهایتا تحریک جنگ با طالبان و افغانستان.
ناشناس
۰۹:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
جمله سازي و بازي با كلمات
ناشناس
۰۹:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
اگه اهل فرهنگ و هنر هستید چرا بدون اطلاع و آگاهی وجاهلانه اظهار نظر می کنید وآتش بیار معرکه قاتل یا قاتلین شده اید این اظهار نظرهای بیجا ردگم کردنه خجالت بکشید وبا احساسات مردم بازی نکنید همان مردمی که به شما هنرمندان مال واعتباربخشیدند درهمه جای دنیا ازین اتفاقات می افتاد ولی قشری فرصت طلب اراجیف نمی بافند برای رسیدن به اهداف شوم شان سوژه سازی نمی کنند !کوردلان !غزه نمونه بارز خوی ددمنشی اربابانتان است !
ناشناس
۰۹:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
قتنه بعدی: اختلاف بین ایرانی و افغانستانی برای نا امن کردن ایران
دشمن کلید زن
به سرپرستی من و تو و اینترنشنال کثیف
آزادی بیان
۰۹:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
کلا توی پیامهای تسلیت اهالی سینما در این سایت هیچکسی از اهل سینما، تسلی دادن بلد نبودند، بیشتر بیان عقده گشایی و لجاجتهای شخصی را بیان میکنند، تأسف برای اهل سینما که نمیدونن برای روح کسیکه تازه ملحق به پروردگارش شده چی باید گفت؟؟؟
ناشناس
۰۹:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
سلام من یک افغان هستم چرا گردن افغان میندازین دیوار کوتاطر از افغانی ها ندیدین ما هیچ وقت خیانت نمی‌کنیم خودتون گول نزنید
ابولی
۰۹:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
باید در هر کوچه و پس کوچه نیروی انتظامی و یا سرباز و....جهت حراست و حفاظت وجود داشته باشد
ناشناس
۰۹:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
تف بر سنگدلی و حماقت و نادانی و بیسوادی و خودخواهی، که چنین اتفاقات شومی را رقم می زند.
ناشناس
۰۹:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
بعیده برای سرقت باشهسرقت از دو تا آدم با سن بالا که با تهدید و دست و پا بستن هم انجام میشه سلاخی نمیخواد
انگیزه دیگری هست
و اما چرا پلیس در پی تهدید اولیه این خانواده کاری نکرده
و دیگه چرا خودشون بعد تهدید اولیه پلیس خصوصی چیزی استخدام نکردن یا وکیل شون که پیگیر سرقت های قبلی بوده پیگیر حفاظت‌شون نشده
اصغر
۰۹:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
میگم فارغ از موضوع، این قتل "فجیع" که تیتر زدی بر چه مستندیه؟
ما که هرجا رو خوندیم حرفی از فجیع نبود، با چاقو بهشون ضربه زدن (البته میتونه فجیع باشه ولی جایی به اون اشاره نشده)
پس عزیزم من صرفاً به خاطر جذب مخاطب تیتر هیجانی نزن!
دلسا
۰۹:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
همینجور دارم میلرزم
ناشناس
۰۹:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
"داریوش مهرجویی را کشتند. کشتند داریوش مهرجویی را"
"داریوش مهرجویی را با چاقو کشتند، با چاقو داریوش مهرجویی را کشتند."
"او را تهدید کرده‌بودند و تهدید کرده‌بودند او را."
خدا آن دو عزیز را رحمت کند. ولی این جماعت چرا فکر می کنند باید اینچنین ادبیات بی معنی و عجیب و غریبی به کار ببرند؟ واقعا میخواهید بگویید که متفاوت هستید؟
آیا واقعا در سرزمینی زندگی می کنیم که سخن سرایانی مثل سعدی و حافظ و فردوسی را به خود دیده؟
چرا فکر می کنید اگر یک جمله را یک بار از اول به آخر و یک بار از آخر به اول تکرار کنید، تبدیل به متن ادبی و هنرمندانه میشه؟ واقعا جز خود شما کی به شما گفته هنرمند و نویسنده؟
جالبه که من با اینکه تقریبا شبانه روز سر در رسانه ها دارم، تاکنون حتی اسم اغلب این هنرمندانی که چنین متنهایی را از خود به یادگار گذاشته اند را هم ندیده و نشنیده بودم!
محمدرضا
۱۰:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
نظر من رو‌هم جلب کرد حالا اگر چنین متنی در پاسخ به یک رویداد با شوک‌ و تلخی و درد اجتماعی کمتری بود اهمیتی نداشت ولی واقعا برای چنین رویداد تلخ و بهت آوری نوشتن این خزعبلات جایگاه داره؟
ناشناس
۱۰:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
باید خون گریست....
ناشناس
۱۰:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
نمیشناسی چون اطلاعاتت در اینباره کم هست نه اینکه این افراد ناشناخته هستن اما چه اهمیتی داره وقتی داریوش مهرجویی همه میشناختن همین کفایت میکنه
farshad
۰۸:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
یکی 100 سالشه خودش میگه میخوام شهید شم 100 تا بادیگارد داره
یکی سرمایه مملکته میگه تهدید به قتل شدم به قتل میرسه
همینقدر تباه
ناشناس
۱۰:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
خدا رحمتشون کنه ، خیلی متاسف شدیم

ولی ایشون چه سزمایه ای بودند ؟؟؟

فیلم ساختند ، پولش رو گرفتند ورندگیشون رو کردند
ناشناس
۰۸:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
روحشان شاد.
مجید
۰۸:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
بکشید تک تک اینها این بازیگرها کاردان ها باعث فساد اخلاقی میشن تو جامعه
ناشناس
۰۸:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
بجای این همه گفتن از احساسات و رمان گویی می نوشتی دقیقا دچه اتفاقی افتاده
رضا
۰۸:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
سلبریتی های عزیز
قتل بده و حق دارید بگید
اما جنایت های صهیونیست در غزه رو هم ببینید
چرا لال شدید
ناشناس
۰۷:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
انشاالله خداوند ایشان را قرین رحمت خود گرداند
مریم
۰۷:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
بسیار وحشتناکه ،واژه در وصف این اتفاق پیدا نمیشه،قلم نویسندگان بزرگ هم برای نوشتن کم آورده.
امین
۰۷:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
اون وقت میگن چرا نخبه ها این مملکت رو رها میکنن وتن به غربت مبسپارن اخه حق دارن
فقط خدا
۰۷:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
ای فلک تو چه سنگدلی بعد از چه عزیزانی چند لحظه شوک میشوی ولی باز هم میگردی میخندی می‌رقصی این همه جنایت برایمان قابل هضم نیست