فرارو-صبح امروز، پنج شنبه، بیستم مهرماه، مراسم رونمایی از کتاب «سازمانهای بین المللی: اصول و چالش ها» برگزار شد. در این مراسم، محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه در دولت دوازدهم به عنوان نویسنده یکی از بخشهای کتاب، حضور داشت و سخنرانی کرد.
به گزارش فرارو، محمد جواد ظریف در جریان این سخنرانی به موضوعات متعددی پرداخت که عمدتا بر مبنای فصولی از کتاب رونمایی شده بود، گرچه ظریف در این سخنرانی به تجارب و نظرات خود در حوزه سیاستهای ایران در بخش روابط خارجی نیز پرداخت. در ادامه مشروح سخنان وزیر امور خارجه پیشین کشور را میخوانیم:
وی افزود: «آن چه که بسیار بسیار مهم است، این است که دیگر دولت، تنها کنشگر در هیچ حوزه روابط بین الملل نیست. کنشگرانی وارد این بخش شده اند که حتی با دولتها در حوزه «امنیت» رقابت دارند. پیش از این ما بحث میکردیم از کنشگران امنیتی غیر حاکمیتی که هم میتوانند مخل امنیت باشند و هم میتوانند گروههای مثل طالبان و داعش باشند که در حوزههایی (که البته ما قبول نداریم) امنیت ایجاد کنند. امروز وضعیت از این هم فراتر رفته و یک شرکت غیر دولتی خارج از حاکمیت دولتها میتواند سلاحهای هوشمندی تولید کند که مانند سلاحهای کشتار جمعی عمل کنند. مثلا پهپادهای بسیار کوچک. این موضوع از اختیار دولتها خارج است. این که رئیس جمهور ایالات متحده چند هفته پیش با روسای شرکتهای هوش مصنوعی جلسه محرمانه میگذارد، نشان از اهمیت همین بحث دارد»
وزیر امور خارجه پیشین کشور گفت: «دیپلماسی چند جانبه ابزار مشروعیت جمعی است. شما نمیتوانید قدرت را تغییر دهید. درست است که ما از «حاکمیت برابر» صحبت میکنیم، اما به هر حال سازمانهای بین المللی ابزاری هستند برای مشروعیت جمعی، گرچه نمیتوانند قدرت را تغییر دهند و ما حرف از تساوی حاکمیت میزنیم، اما «تساوی حاکمیت هم معنای تساوی قدرت نیست». کوبا و آمریکا هر دو، یک رای در سازمان ملل دارند، اما هم قدرت نیستند. اتفاقی که در سازمانهای بین الملل رخ میدهد و ما آمادگی درک آن را نداریم این است که به کنش فردی مشروعیت جمعی میدهد، ولی در برابر آن، کنش فردی را محدود میکند. تفاوت حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی یا خارج کردن عراق از کویت را با حمله دوم مقایسه کنید. حمله اول تحت قطعنامه شورای امنیت بود. درواقع نوعی دفاع مشروع جمعی انجام شده بود. چیزی که ما به آن توجه نداریم این است که سازمان ملل، محدودیت را با مشروعیت معامله میکند. به خصوص در جهانی که تصویرها و برساختهها بسیار مهم هستند.»
وی افزود: «امنیتی سازی، نوعی برسازی است و رژیم صهیونیستی، تخصص ویژهای در امنیتی سازی دارد. رژیم صهیونیستی از ابتدای تشکیل، با امنیتی سازی حیات پیدا کرده. ابتدا با هولوکاست از اروپاییها باج گرفته است. هیچ بازی امنیتی سازی بدون پیش فرض و سابقه شکل نمیگیرد. بسیار کم اتفاق میافتد که کل بازی امنیتی جعلی باشد. من میپذیرم که هلوکاست رخ داده و جنایت هم رخ داده، اما این اتفاق نمیتواند اقدامات غیرقانونی جدیدی را علیه یک ملت توجیه کند. این اصلا توجیه ندارد که آلمانها علیه یهودیان جنایت کرده باشند و فلسطینیان تقاص بدهند. این مصداق ضرب المثل «گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری» است. این برسازی با هلوکاست آغاز میشود و با تروریسم ادامه پیدا میکند. درواقع اسرائیل تروریسم را نه علیه خود، بلکه علیه کل جامعه جهانی شکل میدهد تا بتواند در برابر اقدام یک فلسطینی، یک دهکده فلسطینی را نابود کند. چگونه؟ با تصویرسازی. متاسفانه تصویرسازی بعدی با ایران است و از سال ۱۹۹۱ که بعد از جنگ عراق و کویت، ایران فرصتی برای نفس کشیدن پیدا کرد، اسرائیل تصویری از ایران ترسیم کرد که به مثابه یک تهدید بود. این تهدید برسازی شده از ایران تا کنون ادامه دارد. نتانیاهو در سال ۱۹۹۲ گفت ایران فقط ۶ ماه تا سلاح هستهای فاصله دارد. این ابزاری است که مشروعیت در برابر محدودیت ایجاد میکند.»
جواد ظریف تاکید کرد: «ما باید، حواسمان به این نوع کنشهای سازمانهای بین المللی باشد و بدانیم این ماجرا چگونه شکل میگیرد، به ویژه با توجه به این که ایران یکی از قربانیان بازی امنیتی سازی اسرائیل است. روزی که عملیات غزه شروع شد، سفیر اسرائیل در آمریکا کلیپی را منتشر کرد که به سالها قبل باز میگشت و یکی از مقامات حماس میگفت: «ایران به ما کمک مالی و سلاحی میکند.». اسرائیلیها همین را پررنگ کردند تا باز هم علیه ایران امنیتی سازی کنند. در نتیجه من بسیار خوشحالم که روز سه شنبه رهبری در سخنرانی خود این موضوع را منتفی کرد و این به نظرم یک ضرورت غیرقابل اجتناب برای امنیت ملی ایران بود. دیپلماسی چند جانبه باحضور یا بدون حضور ما ادامه پیدا میکند. دیپلماسی چند جانبه، با دستگاههای سیاسیت خارجی که فهم دو جانبه از سیاست خارجی دارند و نمیخواهند خود را تغییر دهند، تفاوت مبنایی کرده است و ما باید این واقعیت را بدانیم. توقعی که ما از سازمانهای بین المللی داریم این است که در دنیا عدالت باشد. این در حالی است که اصلا این کار سامانهای بین المللی نیست. از یک طرف میگوییم سازمانهای بین المللی کجا هستند و از یک طرف تصور میکنیم اگر در سازمانهای بین المللی شرکت نکنیم، فعالیت این سازمانها کشک است. واقعیت این است که اصلا اینطور نیست.»
وی افزود: «اگر در شکل گیری مقررات بین المللی در مجامع بین المللی شرکت نکنیم، اینگونه نیست که مقررات شکل نگیرند، اینگونه است که مقررات بدون حضور ما و به ضرر ما شکل میگیرد. ما تصور میکنیم اگر شرکت نکنیم، مقررات مشروعیت پیدا نمیکند. مقررات مشروعیت جمعی پیدا کرده و اعمال هم میشود. ما FATF و CFT را نمیپذیریم؟ اشکالی ندارد آنها هم قطعنامه شورای امنیت را اجرا میکنند یعنی هر ساله جمهوری اسلامی ایران باید به شورای امنیت گزارش دهد که چگونه با پولشویی مبارزه میکند، اما در شکل گیری مقررات FATF حضور نداریم. این تصویری که ما از حقوق بین الملل داریم، بر اساس تصوراتی است که ممکن بود در قرن ۱۹ درست باشد. این تصورات غلط است. نه میتوانیم با عدم حضور مانع شکل گیری مقررات بین الملل شویم و نه الزاما با حضورمان مجبوریم همه چیز را رها کنیم. این یک موازنه است بین مشروعیت و محدودیت. کنش دیپلماسی چندجانبه همین ایجاد تعادل بین مشروعیت و محدودیت است. این حقیقت دنیای جهانی شده قرن بیستم و بیست و یکم است. مشروعیت با یک جانبه گرایی ایجاد نمیشود. کدام اقدام آمریکا مشروعیت ایجاد کرده؟ آمریکا قدرت دارد، اما بسیاری از اقداماتش مشروعت ندارد.»
این دیپلمات پیشین کشور گفت: «چرا ما از ۸۵ میلیارد دلار درخواست سرمایه گذاری در ایران، فقط ۱۳ میلیارد دلار را تایید کردیم و از این ۱۳ میلیارد دلار، فقط ۳ میلیارد را قرارداد بستیم؟ چون در قراردادها نوشته بود اگر روزی مکانیسم ماشه فعال شود، ما باید بدهیها را بدهیم. خوب اگر این اتفاق رخ دهد و کل جهان با ما در بیفتد چه لزومی دارد بچه خوبی باشیم؟! ما که قرار بود در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه به طور کلی از NPT خارج شویم. این نگاه متمرکز بر متن، این نگاه متنی به روابط بین الملل و ندیدن فرامتن اشتباه است. من خودم روی جزء به جزء کلمات دعوا میکردم، اما نوع نگاهمان نباید متنی باشد. اگر «کنوانسیون جامع خزر» را امضا نکرده بودیم، همان بلایی که در بستر به سر ما آوردند در ساحل به سر ما میآوردند. ما ۱۵ سال داد زدیم که ۵۰ درصد کاسپین مال ما است و در نهایت ۴۹ درصد کاسپین را بین روسیه و قزاقستان تقسیم کردند.۴ کشور هم موافقت کردند. ما کجا میخواهیم حق خود را بگیریم؟ در کدام دادگاه قرار است حقمان را بگیریم؟ ۵۱ درصد را برای بقیه گذاشتند که سهم هر کشور میشود ۱۷ درصد.»
وی افزود: «تصویرسازی در زمان توافق ژنو به شکلی بود که بسیاری از افراد این توافق ۳ صفحهای را که به زبان انگلیسی بود نخواندند. قبل از این که ما این توافق سه صفحهای را ترجمه کنیم، آمریکاییها یک متن یک صفحهای را منتشر کردند و تمام مطبوعات هم روی همان یک صفحه اظهار نظر کردند و تحلیل دادند. آیا برای آمریکاییهای انگلیسی زبان سخت بود سه صفحه را بخوانند؟ ماجرا تصویرسازی و روایت سازی بود. روزنامه واشنگتن پست که نزدیکترین رسانه به وزارت امور خارجه آمریکا است، یک هفته بعد نوشت که این متن منتشر شده توسط ایران بخشهای کمی از واقعیت را در خود جای داده یعنی بخشهایی که منتشر نشده بسیار بیشتر از بخشهای منتشر شده است، اما هنوز هم خبرگزاری فارس و دوستان ما، از همان متن کوتاه شده آمریکا استفاده میکنند و روی تابلوی اعلانات دانشکده حقوق هم مینویسند که برای یادگیری وادادگی و فروش منافع ملی وارد اتاق ۲۱۵ و کلاس ظریف بروید.»
ظریف گفت: «در معادلات بین المللی چند جانبه یا دور میز و پشت میز مینشینید یا روی میز. حالت سومی وجود ندارد. یا شما میایستید و از منافع ملی خود دفاع میکنید، یا منافع شما را روی میز میگذارند و شرکت کنندگان، منافع شما را بین خود تقسیم میکنند. اگر میخواهیم تاثیرگذار باشم و از منافع ملی و آرمانهای خود حمایت کنیم، باید حاضر باشیم. منافع ملی مجموعهای از منافع انگیزشی، مادی و معنایی است. برای پیگیری آرمانها باید پشت میز باشیم نه روی میز و این خود شجاعت بالایی میخواهد که پشت میز باشیم. روی میز بودن و گوشت قربانی شدن شجاعت نمیخواهد. دفاع از منافع کشور شجاعت میخواهد. ما بلد نیستیم. ما از موضوعاتی حرف میزنیم که محور جلسه نیست.»
وی افزود: «آمریکا ۱۵ سال تصور میکرد میتواند جهان تک قطبی را با نیروی نظامی خود شکل دهد، ۱۵ سال آمریکا هر سال لااقل یک حمله نظامی داشت از عراق تا سودان، ومالی، افغانستان و... چه شد؟ آیا آمریکا نظم نوین جهانی را حاکم کرد؟ آن قدر ناموفق بود که شعارهای انتخاباتی عمده در سال انتخابات ۲۰۰۸، «تغییر» بود اوباما بزرگترین نماد تغییر بود و حتی کتاب انتخاباتی او «شجاعت تغییر» نام داشت. آمریکا به این نتیجه رسیده بود که چهره آمریکا در دنیا نیاز به تغییر دارد چرا که آمریکا ۱۵ سال بر طبل جنگ کوبیده بود. به همین دلیل هم بیشترین کمکهای انتخاباتی به جیب کمپین اوباما رفت و هیلاری کلینتون عملا حذف شد؛ بنابراین اشتباهات ادراکی، خسارات زیادی به کشورها وارد میکند.»