صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

بیستم مهر ماه در تقویم ایران، روز گرامی‌داشت حافظ شیرازی، شاعر بزرگ و غزل‌سرای ایرانی است. به بهانه این روز فرخنده می‌خواهیم در مجالی کوتاه همنشین حافظ شویم.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۹ - ۲۰ مهر ۱۴۰۲

فراروـ  وقتی صحبت از  شعر و غزل می‌شود، بی‌هوا نام حافظ به ذهنمان خطور می‌کند، گویی تار به تار و پود به پود تنمان را با این شاعر بزرگ درهم تنیده‌اند. هربار مسافری داریم و دلتنگی امانمان را می‌برد، «یوسف گمگشته باز آید به کنعان غمور» ورد زبانمان است و باز موقع خداحافظی از همو زیرلب «یارب این نوگل خندان که سپردی به منش، می‌سپارم به تو از دست حسود چمنش را می‌خوانیم» و به خدا می‌سپاریمش. آنگاه که عزیزمان بیمار می‌شود، «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباش» از یادمان نمی‌رود و آن لحظه که عاشق می‌شویم، لابد «درد عشقی کشیده‌ایم، که مپرس...» امروز بیستم مهر ماه روز بزرگداشت حافظ، شاعر و غزل‌سرای بزرگ ایرانی است که به بهانه همین روز می‌خواهیم دمی با حافظ همنشین شویم.

خواجه شمس الدین محمد، حافظ شیرازی، شاعر و غزل‌سرای بزرگ ایرانی است که در شیراز به دنیا آمد. پدرش بها‌ءالدین در زمان سلطنت اتابکان فارس از شهر اصفهان به شیراز سفر کرد و اینچنین حافظ، حافظ شیرازی شد. حافظ مانند همه کودکانی که در آن زمانه در خانواده‌ای حکیم و فاضل دیده گشوده بودند، از همان دوران کودکی شروع به آموختن کرد تا جایی که وقتی به سن جوانی رسید، به بیشترین علوم زمانه‌اش مسلط بود.

او که حافظ قرآن بود، در غزل‌هایش تخلص حافظ را برگزید. در زمان حیات حافظ حکومت اتابکان فارس منقرض شد و خاندان اینجو حکومت فارس را به دست گرفتند و حافظ نزد ابواسحاق اینجو، حاکم پارس از احترام بسیار زیادی برخودار بود. شاعری پیشه اصلی‌اش نبود و او به کار دیوانی مشغول بود، به این ترتیب در دربار حاکمانی مانند شیخ مبارز‌الدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی خدمت کرد.

حافظ هم مانند همه مردان زمانه‌اش روزی ازدواج کرد. اینکه همسرش همان معشوقه‌اش شاخه نبات بود یا شخصی دیگر و در اینکه او چند فرزند داشت، اختلاف وجود دارد و اسناد دقیقی در دسترس نیست. آنچه پیداست، حافظ شاخه نباتی داشت که شاید از روی شیرینی شاخه نبات صدایش می‌کرد که در سنین جوانی از دنیا رفت. پسر جوانش نیز در راه سفری نیمه تمام به هندوستان از دنیا رفت و بعد از آن حافظ تا پایان عمرش دیگر هرگز ازدواج نکرد.

حافظ در سال 792 هجری قمری از دنیا رفت و در گلگشت مصلی که مکانی بسیار زیبا و باصفا بود، به خاک سپرده شد. امروز حافظیه در شیراز یکی از زیباترین مکان‌های گردشگری این شهر است که سالانه گردشگران زیادی را به خود جذب می‌کند. وقتی قدم در باغ حافظیه می‌گذارید و از پله‌ها بالا می‌روید و وارد حیاط اصلی می‌شوید که بارگاه حافظ در آن قرار دارد، کافی است یکی از نواهای ماندگار استاد شجریان هم در فضا پخش شود تا به یاد ماندنی‌ترین بازدید خود را از حافظیه داشته باشید.   

اما حافظ در میان مردم ایران به لسان غیب شهرت دارد. شاید از این جهت که زبان غیب می‌داند و به اسرار درونی ما تا جایی واقف است که هرگاه چشم‌ها را می‌بندیم و کتابش را می‌گشاییم، ناخودآگاه آنچه بر دل داریم را خواجه با زبانی شیرین برایمان می‌خواند و چه برازنده است این نام لسان غیب برای او.

می‌گویند حافظ با عطار نیشابوری ملاقات داشته و مدتی در محضر او شاگردی کرده است و شاید همین مریدی عطار او را به مراد ایرانیان بدل کرد. دیوان حافظ شامل 500 غزل و 42 رباعی است که به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده است. در انتهای مطلب، به مناسب روز بزرگداشت این شاعر بزرگ، تفألی به دیوان گرانقدر او می‌زنیم؛ پس چشم‌ها را ببندید و نیت کنید:

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

از دِماغ من سرگشته خیال دهنت

به جفای فلک و غصه دوران نرود

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند

تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود

هرچه جز بار غمت با دل مسکین من است

برود از دل من وز دل من آن نرود

آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

که اگر سر برود از دل و از جان نرود

گر رود از پی خوبان دل من معذور است

درد دارد چه کند کز پی درمان نرود

هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان

دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود  

 

ارسال نظرات