صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۷۲۴۹۳
امروز درباره سانسور زیاد می‌شنویم، اما سانسور پدیده دنیای مدرن نیست. درحقیقت این کلمه از واژه لاتین censeo می‌آید که به معنای ارزیابی است.
تاریخ انتشار: ۲۲:۳۵ - ۱۸ مهر ۱۴۰۲

تقریبا به محض اینکه دستگاه چاپ در سال ۱۴۵۰ در غرب معرفی شد، کسانی که قدرت را در اختیار داشتند شروع کردند به ممنوع کردن کتاب‌هایی که وضع موجود یا قدرت آن‌ها را به چالش می‌کشید.

به گزارش راهنماتو، اما سانسور کتاب‌ها داستانی تاریخی‌تر است و ریشه در زمان‌های کهن‌تر دارد. فقط شکل آن در اعصار مختلف تغییر کرده و هر بار سانسور به شکلی رخ داده است. کتاب‌ها یا طومار‌هایی که کاملا ممنوع نشده بودند، یا سانسور می‌شدند یا سوزانده می‌شدند. اما دانش وقتی متولد می‌شود به سختی می‌توان جلوی انتشار آن را گرفت. مسلما هر کتابی که توقیف می‌شود ذاتا اهمیت داشته است. با راهنماتو همراه باشید تا ۸ سانسور تاریخی را مرور کنیم:

۱. نویسنده‌ای که مجبورش کردند کتابش را به دست خودش بسوزاند

نویسنده دینی قرون وسطایی، پیتر آبلارد، زندگی آسانی نداشت. او با زنی فیلسوف به نام هلوئیز رابطه عاشقانه داشت که با اخته شدن‌اش به پایان رسید. اما حضیض دیگر زندگی‌اش زمانی بود که مجبورش کردند ثمره زندگی‌اش که کتابی به نام Theologia Summi Boni بود و از نظر کلیسای کاتولیک بدعت‌گذاری محسوب می‌شد، را بسوزاند. تفسیر‌های آبرالد از مسیحیت متعصبانه قرون وسطایی زیادی منطقی بود. او در کتابش از استدلال‌آوری منطقی و فلسفه برای پاسخ دادن به پرسش‌های دینی استفاده کرده بود. این رویکرد برخی از روش‌های سنتی دینی و تفاسیر آن را به چالش کشیده بود. دیدگاه او نسبت به خدا و تثلیث مقدس نیز ارتودکسی نبود. کلیسا با این عقاید خوشحال نبود. او را مجبور کردند که کتابش را با دستان خودش در ملاعام بسوزاند. سپس او را برای تمام عمرش زندانی کردند که البته به سرعت از زندان گریخت.

همه آثار او در آتش سوخته و فقط قطعات و خلاصه‌هایی از نوشته‌هایش که در آثار سایر دین‌شناسان منعکس شده تا امروز باقی مانده است. علی‌رغم تلاش‌های کلیسا، برخی از اثار آبرالد توانست روی متفکران و دین‌شناسان بعدی اثر بگذارد.

پرتره اوید

۲. سانسور توسط آگوستوس

رومی‌ها کار‌های خوبی انجام دادند که یکی از آن‌ها تأسیس کتابخانه‌های بزرگ عمومی در اواخر قرن اول قبل از میلاد بود. قبل از آن، این امپراتوری محل نگهداری مجموعه‌های خصوصی متون بود، ولی این کتابخانه‌ها نقش مهمی در انتشار متون و دانش در میان عموم جمعیت ایفا کردند.

در دوران حکومت آگوستوس، معبد آپولو، کتابخانه آتریوم و رواق اوکتاویا همگی کتابخانه‌های اثرگذار مهم بودند. اما معنایش این نیست که در روم هیچ سانسوری رخ نمی‌داد. اتفاقا سانسور بیداد می‌کرد. آگوستوس دوست داشت دقیقا بداند که چه اطلاعات و دانشی در این کتابخانه‌ها ترویج می‌شوند. بنا به دلایلی که در تاریخ گم شده است، آگوستوس شاعر رومی به نام اوید را در قرن ۸ میلادی تبعید کرد. او سپس کتاب «هنر عشق» او را نیز از کتابخانه‌های عمومی جمع‌آوری کرد. اما نتوانست همه نسخه‌ها را گردآوری کند و بعضی از مجموعه‌داران خصوصی توانستند تعدادی از نسخه‌ها را به دست آورند. اوید در تبعید به نوشتن ادامه داد. جالب است بدانید که هنر عشق یکی از نخستین کتاب‌های تاریخ درباره چگونگی عشق‌ورزی به همسر و نجات ازدواج است.

بازنمایی اعدام مانی

۳. متون مانوی بار‌ها ممنوع شد

متون مانوی نوشته‌های مذهبی مرتبط با آیین مانوی بود. آیین مانوی یک جنبش مذهبی دوگانه و تلفیقی بود که مانی پیامبر در قرن سوم پس از میلاد آن را پایه‌گذاری کرد. مثل خیلی از متون مذهبی، متون مذهبی مانوی نیز در طول تاریخ، عمدتا توسط رومی‌ها، ممنوع شدند.

دیوکلتیان ظاهرا نخستین امپراتور رومی بود که از این مذهب نفرت داشت. او در طی حکومت خود دستور داد که نه تنها متون مانوی بلکه رهبران این مذهب را هم گردآوری کنند و بسوزانند. سنت آگوستین نیز از طرفداران مانی نبود که قدری کنایی است، زیرا او ابتدا یکی از پیروان این آیین بود.

مخالف بعدی متون مانوی زرتشتیان دوران امپراتوری ساسانی در ایران باستان بودند. در این دوره متون مانوی به شدت سانسور شد. متون مانوی وقتی از طریق جاده ابریشم به آسیا و چین رسید نیز به عنوان بدعت‌گذاری ممنوع شد. در سال ۹۳۲ میلادی، خلفای عباسی در بغداد نیز این متون را به دلیل کفرآمیز بودن ممنوع کردند.

به همین دلیل بخش اعظم متون مانوی در تاریخ مفقود شده است. در قرن بیستم در مصر بخشی از متون مانوی کشف شد که بینش شگفت‌انگیزی درباره باورها، سنت‌ها و رسوم این آیین به دست داد.

۴. کتاب ساحره‌ها و گرویدن امپراتوری روم به مسیحیت

کتاب‌های ساحره، مجموعه‌ای از نوشته‌های پیشگویانه باستانی یا اوراکل بودند که به جادوگران زن و پیامبران یونان و روم نسبت داده شده‌اند. این کتاب‌ها به شدت مقدس شمرده می‌شدند و در بحران‌ها و وقایع مهم به آن‌ها رجوع می‌شد.

گفته شده پادشاه رومی، تارکین، در قرن ششم قبل از میلاد مجموعه کتاب‌های اصلی ساحره‌ها را از زنی مرموز که مدعی بود ساحره است، خریده است. این کتاب‌ها را در معبد ژوپیتر در روم نگهداری می‌کردند و در مواقع بحران ملی به آن مراجعه می‌کردند.

در سال ۸۳ قبل از میلاد، آتش‌سوزی به معبد ژوپیتر صدمه زد و بخشی از کتاب‌های ساحره‌ها در آتش سوخت. دوباره کتاب‌های ساحره‌ها از جا‌های دیگر گردآوری شد و باز هم در زیست سیاسی و مذهبی مرجعی برای حاکمان بود.

اما با گرویدن امپراتوری روم به مسیحیت در قرن پنجم میلادی، این کتاب‌ها جادوگری و کفرآلود توصیف شدند. تئودئوس دوم، امپراتور مسیحی رومی، دستور داد تا این کتاب‌ها را در قرن ۴۰۵ میلادی بسوزانند. این پایان کتاب‌های ساحره‌ها بود و بخش زیادی از محتوای آن‌ها در تاریخ گم شد.

بهشت دانته

۵. کمدی الهی دانته

درحالیکه برای نویسندگان غیرمعمول نیست که کینه‌های‌شان را در آثارشان بگنجانند، دانته، شاعر ایتالیایی، آن را به مرحله‌ای بالاتر ارتقا داد و نامش را کمدی الهی گذاشت. این اثر بین سال‌های ۱۳۰۸ و ۱۳۲۱ تدوین شد و سه بخش شامل «دوزخ»، «برزخ» و «بهشت» دارد. کمدی الهی دانته یکی از شاخص‌ترین آثار ادبی جهان است. این کتاب زمانی توسط کلیسا ممنوع شد.

شاعر سفر دانته به دوزخ، برزخ و بهشت را به هدایت شاعر رومی ویرژیل و معشوقه ایدئالش بئاتریس تعریف می‌کند. این کتابی تمثیلی و پیچیده است که موضوعات گناه، رستگاری و نظم الهی را کاوش می‌کند. این مضامین کافی بود تا کلیسای قرن چهاردهم این کتاب را در زمره کتاب‌های ممنوعه فهرست کند که به ایمان پیروان لطمه وارد می‌کند.

دانته در این کتاب بیان می‌کند که بسیاری از پاپ‌ها و رقبای سیاسی پیشین ساکنین دوزخ هستند. پرداختن او به موضوعاتی مثل عدالت الهی، رستگاری و شرایط انسانی، مذهب مسلط و هنجار‌های اجتماعی را به چالش کشید. کل کتاب با هدف عصبانی کردن نظم حاکم تا حد ممکن نوشته شده بود.

کلیسا هرگز به صورت رسمی کتاب کمدی الهی را ممنوع نکرد، اما شاعر را ممنوع کرد و تمام تلاشش را برای سرکوب این کتاب در قرن‌های مختلف انجام داد. کتاب دانته و استفاده از لهجه توسکانی به توسعه زبان ایتالیایی کمک زیادی کرد. این کتاب نمادی از آزادی هنری است.

۶. ساتیریکون

ساستریکیون یکی از عالی‌ترین نمونه‌های خطر سانسور و یکی از معروف‌ترین و تحسین‌شده‌ترین نوشته‌های پیترونیوس، نویسنده رومی، در قرن اول میلادی است. این کتاب یکی از اولین اشکال طنز است که نگاهی اجمالی به جامعه لذت‌گرا و منحط اپراتوری روم انداخته است.

ساتریکیون تلفیقی از نظم و نثر است و از شوخی‌های هزل‌آمیز در آن استفاده شده است. نخستین دور سانسور به محض نوشته شدن کتاب بر آن اعمال شد. رومی‌های ثروتمند و قدرتمند علاقه‌ای نداشتند که مورد تمسخر پیترونیوس قرار بگیرند. این کتاب شوخی با نخبگان روم و شیوه زندگی آن‌ها بود و به شدت سانسور شد.

در دوران قرون وسطا هم مقامات مسیحی این کتاب را دوست نداشتند و آن را سانسور و در سایه نگه داشتند. در دوران رنسانس بود که این کتاب به واسطه روشنگری دوباره مورد توجه قرار گرفت. اما سانسور کتاب در طی سال‌ها باعث شده بود که بخش‌های زیادی از آن از بین برود. پژوهشگران می‌گویند آنچه امروز از این کتاب در دست است در حدود یک-سوم از کتاب اصلی است.

۷. سه کتاب فلسفه خفیه

به نظر می‌رسد که وقتی کتاب‌تان را فلسفه خفیه نام‌گذاری می‌کنید می‌خواهید به کلیسا ندا بدهید که کتاب‌تان را سانسور کند. این همان کاری بود هینریش کورنلیوس آگریپا، فیسلوف، دین‌شناس و نویسنده آیین‌های مخفی رنسانس انجام داد.

این کتاب در سال ۱۵۳۳ نوشته شده و عمیقا به عالم جادو، طالع‌بینی و علوم خفیه می‌پردازد. این کتاب بعد از انتشار مخالفان و موافقانی داشت. بسیاری از نقد‌ها از سوی کلیسای کاتولیک مطرح شد.

این کتاب در سه جلد نوشته شده بود و هر جلدی به بخشی از علوم خفیه و اسرارآمیز می‌پرداخت. جلد اول درباره جادوی طبیعی، جلد دوم جادوی آسمانی و تشریفاتی و جلد سوم درباره جادوی سیاره‌ای و عنصری بود. این جلد‌ها از یک طیف وسیع از منابع با تلفیق نظام‌های فکری نوافلاطونی، هرمتیزم، و کابالای یهود به دست آمده بودند.

این نظام فکری با دکترین دینی و مذهبی مسیحیت مغایر دانسته می‌شد. ایده این کتاب از توانایی انسان‌ها در تأثیرگذاری بر و کنترل نیرو‌های ماورای طبیعه حمایت می‌کرد و برای همین بدعت در نظر گرفته می‌شد.

نتیجه‌اش این شد که سه جلد از این کتاب ممنوع و مورد انتقاد قرار گرفت. اما این کتاب اثرات ماندگاری روی توسعه علوم خفیه روی متفکران بعدی داشت. همچنان آثار این نویسنده مطالعه می‌شود.

۸. ترجمه تیندیل از کتاب عهد جدید

سانسور و ممنوعیت کتاب‌ها به قدرت مربوط است و یکی از بهترین نمونه‌های آن ترجمه ویلیام تیندیل از کتاب عهد جدید است. تیندیل در قرن شانزدهم می‌خواست انجیل در دسترس انسان‌های معمولی نیز قرار بگیرد و این با قدرت مذهبی حاکم در آن زمان در تناقض بود.

در این زمان کلیسا بر انجیل حاکمیت داشت. همه نسخ به لاتین نوشته می‌شدند و تنها کسانی که می‌توانستند لاتین بفهمند کشیشکان بودند. تیندیل از این روابط ناخشنود بود و می‌خواست نسخه‌ای انگلیسی از انجیل را مستقیم از یونانی و نه زبان لاتینی که کشیشان به آن سیطره داشتند، ترجمه کند. این کار او چالشی مستقیم علیه انحصارگرایی کلیسا در مذهب بود.

تیندیل هزاران نسخه از انجیل جدید را در آلمان چاپ و به انگلستان قاچاق کرد. کلیسای کاتولیک روم کاری که همیشه می‌کرد را انجام داد و کتاب‌های ترجمه شده توسط تیندیل را بدعت‌گذاری نامید. این باعث شد که اسقف کلیسای کاتولیک لندن دستور سوزاندن کتاب‌های تیندیل در ملاء عام را در سال ۱۵۲۶ صادر و از گردش آن‌ها پیشگیری کند.

این فقط آغاز کار بود. تیندیل در سال ۱۵۳۶ در بلژیک دستگیر و به الحاد متهم شد. او را در کنار نسخه‌هایی از ترجمه انجیل در بروکسل در آتش سوزاندند. تیندیل فقط می‌خواست مطمئن شود که انجیل به همه مردمان عادی می‌رسد. کتاب او به توسعه زبان انگلیسی و اصلاحات مذهبی کمک زیادی کرد.

سخن آخر

ممنوعیت کتاب‌ها پایان نیافته است. اگر زمانی دولت‌ها و مقامات مذهبی کتاب‌ها را سانسور می‌کردند، امروز شرکت‌ها نیز به این فهرست اضافه شده‌اند. اما سانسور همیشه اتلاف وقت بوده است. اگر به مردم بگویید اجازه ندارند کتابی را بخوانند، به لطف ماهیت و ذات کنجکاوشان حتما به آن کتاب دست پیدا می‌کنند و آن را می‌خوانند.

ارسال نظرات