صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۷۰۴۹۶
«روبرت بگلریان»، نماینده ارامنه جنوب ایران گفت: به نظر من ایران ممکن نیست امکان ایجاد هیچ نوع دالانی را بدهد. تهدیدی که برای ارمنستان هست برای ایران هم وجود دارد. اردوغان می‌خواهد ابهام در اذهان عمومی ایجاد کرده یا می‌خواهد ارمنستان را تهییج کند که یک فرصت دارد از دست شما می‌رود.
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۲ - ۱۲ مهر ۱۴۰۲

ایران اجازه ایجاد هیچ دالانی را نخواهد داد؛ دالان به عنوان یک تعریف فرا سرزمینی که از خاک ایران یا ارمنستان رد شود به ضرر منافع و امنیت ملی کشور خواهد بود.

به گزارش خبرآنلاین، بیش از ۱۰۰ هزار نفر قره‌باغ را به مقصد ارمنستان ترک کرده اند. تصاویر منتشر شده از این منطقه نشان می‌دهد که آن‌ها خانه و اثاثیه را رها کرده‌اند و تنها با یکی دو چمدان راهی شده‌اند. به‌نظر می‌رسد تنها تعداد محدودی از ارمنی‌ها در این منطقه هنوز باقی مانده‌اند. همزمان جمهوری آذربایجان خود را آماده می‌کند تا پروژه دالان زنگزور را با حمایت ترکیه، اسراییل و همراهی روسیه پیش ببرد.

در همین حال علی اکبر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی در دیدار با همتای ارمنستانی خود در تشریح آخرین تحولات قفقاز، هر گونه تغییر در ژئوپلیتیک منطقه را بی‌ثبات‌کننده دانست. احمدیان همچنین اظهار داشت گفتگو‌های صریح و سازنده میان کشور‌های منطقه بسترساز امنیت پایدار، توسعه متوازن و رفاه و آسایش مردم منطقه است و ایران آمادگی دارد در این زمینه بستر‌های لازم را فراهم آورده و نشست بین کشور‌های منطقه را تمهید کند. «روبرت بگلریان»، نماینده ارامنه جنوب ایران به پرسش‌هایی درباره تحولات قره باغ و کوچ اجباری ارمنی‌ها پرداخت که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

از نظر شما در پشت پرده اتفاقات قره‌باغ چه اتفاقی در حال افتادن است و آیا ایران برنامه‌ای برای حمایت از ارامنه در این وضعیت دارد؟

در پاسخ به این سوال باید تحولات اخیر را تا پیش از عملیات ضدتروریستی باکو در برخی از مناطق قره باغ بررسی کنیم. مناطقی که از جنگ پیشین باقی مانده بود و ارامنه در آن ساکن بودند و ظاهرا صلح بانان روسیه نیز بر آن مناطق نظارت داشتند و تحولات را مورد بررسی قرار می‌دادند.

این مناطق پس از بستن گذرگاه لاچین توسط جمهوری آذربایجان وضعیت بحرانی پیدا کرد و در این بین مشکلاتی بین ساکنان این مناطق و دولت مرکزی ارمنستان وجود داشت و پرسش این بود که آیا باید با دولت جمهوری آذربایجان وارد مذاکره شد یا خیر و چگونه و با کدام محتوا و پیشنهاد به آن ورود کرد.

آمریکا، فرانسه و کشور‌های اروپایی نیز نظرات و سیاست‌های خود را داشتند. ضمن اینکه کم رنگ‌تر شدن نقش روسیه در قفقاز جنوبی شرایطی را پدید آورد که منجر به گسترش روابط و همکاری‌های ترکیه و جمهوری آذربایجان شد به گونه‌ای که بازیگری آنکارا به دلیل اشتراک منافع با باکو بیشتر شد و حضور پررنگ‌تری در این منطقه پیدا کرد.

همه این تحولات سرانجام به جایی رسید که رئیس مجلس و رئیس جمهور قره باغ استعفا کردند. رئیس جمهور قبلی انتخاب مردم بود، ولی قانون اساسی تغییر کرده بود تا در شرایط بحرانی مجلس بتواند رئیس جمهور را تعیین کند. پیش‌تر اذربایجان اخطار داده بود که اگر انتخاباتی در قره باغ انجام شود، به این منطقه حمله خواهد کرد.

در مقطع کوتاهی هم بحث بود که حالا، چون لاچین بسته است از آغدام - عسگران کمک‌هایی برسد و در نهایت یک کامیون در قالب کمک‌های انسان دوستانه با کامیون‌های روسی از این مسیر عبور کرد. به هر روی با سکوت و یا موافقت روس‌ها حمله آذربایجان صورت گرفت و ۱۲۰ هزار نفری که در چهار هزار کیلومتر باقی مانده از قره باغ کوهستانی سکونت داشتند راهی خاک ارمنستان شدند.

بازیگران جنگ سوم قراباغ چه کشور‌هایی هستند و چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

در بخش دوم سوال درباره کمک‌ها باید عنوان کنم که ایران از ابتدای بحران، مسائل قره باغ را با توجه به اصل تمامیت ارضی، داخلی می‌دید و به همین دلیل در بحث‌های انسان دوستانه و یا نظاره‌گری صلح ورود پیدا نکرد. با این حال به نظر می‌رسد ایران کمک‌هایی را در نظر داشته باشد، نکته اینجاست که باید ایران به عنوان یک کشور همسایه مهم سریعتر وارد عمل شود. ما در حال حاضر شاهد کمک‌های بی‌واسطه آمریکا، فرانسه و دیگر کشور‌های اروپا و همچنین کانادا هستیم. از بعد استراتژیک نیازمند توزیع هر چه سریعتر کمک‌های ایران هستیم.

پیش بینی شما از تعدادی از ارمنی‌های باقی مانده که هنوز قره باغ را ترک نکرده‌اند چیست؟ آیا آن‌ها وادار به کوچ اجباری می‌شوند و یا به نظر شما آذربایجان آن‌ها را تحت پوشش قرار می‌دهد؟

آذربایجان اعلام کرده است که آماده پذیرش برای ادغام ارامنه‌ای هستند که در قره‌باغ باقی مانده اند. اما شواهد و استاندارد‌های بین المللی نشان می‌دهد، انچه که عملا اجرا می‌شود نوعی پاکسازی قومی است. به آن‌ها بنزین دادند و در عین حال انفجار مشکوک پمپ بنزین پیش آمد. این که جمعیتی باقی بماند بعید است. برخی ممکن است بخواهند بمانند و بخشی را ممکن است اذربایجان به عنوان گروگان برای مذاکرات آتی با ارمنستان نگه دارد و بخشی را روس‌ها تشویق کرده و حمایت کنند که با پاسپورت روسی یا شکل‌های دیگر تشویق به ماندن کنند تا خودشان بتوانند اهرم فشاری را در منطقه قره باغ داشته باشند.

عملا توافق نامه ۹ نوامبر ۲۰۲۰ دیگر اهمیتی ندارد. بخش مهمی از آن تبادل اسرا بود که به آن پرداخته نشد و دلیل آن کوتاهی یا سخت گیری‌های باکو بود. بقیه بند‌های آن توافق هم الان عملا وجود ندارد. شاید نیاز به توافق نامه جدید باشد و شاید در ملاقاتی که طرفین در پنج اکتبر در گرانادای اسپانیا خواهند داشت، که البته بعید است باز هم بدون مداخلات روس‌ها انجام شود به یک توافق جدید برسند.

یکی از مسائل مهمی که اتفاق افتاد موضع روس‌ها در قبال ارمنستان بود. به نظر شما چه عواملی باعث شد که روس‌ها پشت ارمنستان را خالی کنند. با توجه به موضع تندی که پاشینیان در قبال روسیه گرفت؟

من فکر می‌کنم روند امور پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌رسد. واقعیت این است بعد از سخنرانی معروف پوتین در مونیخ سال ۲۰۰۸ که یک نوع دکترین جدید را مطرح کرد و مسائل اشغال کریمه و… قابل پیشبینی بود که چه مسائلی ممکن است پیش بیاید. در پی حدود ۳۰ سال مذاکره گروه مینسک این کلاف سردرگم‌تر مانده بود و شاید بعضی از ملاحظات و برخی از توافقات باید انجام می‌شد که همه این‌ها محل بررسی است.

نگاه روسیه به نحوی طی شد که روسیه احساس کرد با توجه به سیاست‌هایی که خودش می‌خواهد داشته باشد، خودش را بیشتر به ترکیه نزدیک کرد. حلقه‌های ژئوپلیتیک در قفقاز و خاورمیانه به هم بعد از مسائل روسیه و عراق بیشتر نزدیک شدند؛ بنابراین در اخبار داشتیم که از سال ۲۰۱۱ با اینکه گفته می‌شد به نوعی روابط راهبردی بین روسیه و ارمنستان تعریف شده بود، اما از آن سال به بعد سیل سلاح‌های روسی به سمت آذربایجان به راه افتاد. حتی یکی دو ماه قبل از جنگ سال ۲۰۲۰ خیلی از کارشناسان نظرشان این بود که جنگی واقع خواهد شد. می‌شود گفت که رویکرد روسیه بعد از جنگ اوکراین به سمت پیدا کردن شرکای تازه رفت.

اقتصاد روسیه به هر حال تکیه زیادی به فروش نفت و گاز دارد و بنابراین باید یک باب همکاری را با آذربایجان باز می‌کرد به خصوص به خاطر منابع دریای خزر و رابطه‌اش با ایران. یک واقعیتی هم بود که این فرهنگ در ارمنستان شکل گرفته بود که روسیه شریک استراتژیک است و به ایروان پشت نخواهد کرد. اما از طرف دیگر ارمنستان همه تخم مرغ‌های سبد امنیتی خود را در سبد روسیه گذاشته بود. اما من فکر می‌کنم خود پاشینیان به عنوان فردی غرب گرا ملاحظاتی هم دارد.

ممکن است به خاطر شرایط داخلی این کشور و البته به خاطر اینکه تعریف فرهنگ دموکراتیک در دنیا به نفع دیگری داشت شکل می‌گرفت، یا واقعیت‌ها را خوب نمی‌دانست یا برایش ملموس نبود. واقعیت‌های میدانی و اقتصادی و امنیتی چیز‌های دیگری متفاوت با حرف‌های پاشینیان را می‌گفتند. نااگاهی او نسبت به مسائل سیاست خارجی و مسائل ژئوپلتیک و رویکرد روسیه باعث شد این اتفاق‌ها بیفتد.

یکی از واقعیت‌ها این است که درصد وابستگی اقتصادی و ارتباط و گرایش طبقه ثروتمند با روسیه بسیار بالاست. نیروگاه اتمی با مواد اتمی روسیه راه افتاده. سیستم گاز تحت نظر روس هاست و امنیت مرز‌ها هم همین شکل را دارد. همین اواخر ارمنستان سهم خود را در بانک اوراسیایی افزایش داده است. بخشی هم تبلیغاتی است که می‌شود. در کشور خودمان هم با وجود حساسیت‌هایی که در مورد ارتباطات کشور‌های غربی با ارمنستان وجود داشته باشد، واقعیت‌های میدانی به شفاف‌سازی نکات دیگری کمک می‌کند که بتوانیم رویکرد مناسبی داشته باشیم.

بحث اینکه پاشینیان غرب گرا هست اشاره کردید، اما دیدیم که امریکا هم عملا پشت ارمنستان را خالی کرده و اول رزمایشی انجام داد و بعد به تحولات تن داد. ماجرا از چه قرار است؟

تاجایی که من اطلاع دارم تا الان نه دولت پاشینیان درخواستی کرده که از پیمان امنیت جمعی خارج شود و نه هیچ دولت غربی پیشنهاد مشخصی داده. ما می‌دانیم در حوزه مسائل امنیتی و نظامی هیچ چیزی یک شبه اتفاق نمی‌افتد. به خصوص که طرفت کشوری مثل روسیه باشد. این‌ها همه‌اش ملاحظات جدی است.

نقش اسرائیل را در تحولات اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در جنگ دوم قره باغ و همچنین تحولات اخیر شاهد کمک‌های تسلیحاتی و اطلاعاتی اسرائیل به جمهوری آذربایجان بوده ایم. در اینجا باید به نکته‌ای مهم اشاره کنم که بعضا در رسانه‌ها و در موضع مقامات وزارت خارجه می‌بینیم و آن تداعی این مساله است که گویی اسرائیل خود را به آذربایجان تحمیل کرده است که به نظرم اشتباه است. آذربایجان در روند نظامی‌سازی خود با همان شدتی که از روسیه سلاح خریداری کرد از اسرائیل نیز تهیه کرد.

در واقع می‌توان گفت که منافع اسرائیل و آذربایجان در ضدیت با ایران تعامل و اشتراکاتی پیدا کرد؛ بنابراین اینگونه نیست که اسرائیل خود را به زور به آذربایجان تحمیل کرده باشد بلکه این آذربایجان است که آن را انتخاب کرده است این را می‌توان از مواضع دیپلمات‌های دو طرف فهمید.

در نهایت با این ویژگی‌ها نقش اسرائیل در منطقه بسیار ویژه است و وقتی به مثلث اسرائیل، ترکیه و آذربایجان می‌نگریم و حضور تکفیری‌ها را بررسی می‌کنیم درمی یابیم که خطراتی علیه امنیت ایران وجود دارد. اگرچه ایران مواضع اعلامی خوبی نسبت به این مسائل داشته، اما باید در نظر داشت که شرایط بسیار جدی است.

با توجه به سفر اردوغان به نخجوان وضعیت کریدور زنگزور چه خواهد شد؟ و در صورت بازگشایی موضع ایران چه خواهد بود؟

همانطور که می‌دانید طبق ماده ۹ توافق نامه ۲۰۲۰ و بازگشایی مسیر‌های مواصلاتی، اصطلاح دالان تنها برای لاچین به کار رفته بود. اینطور که ما اطلاع داریم در دالان زنگزور دو مسیر پیش بینی می‌شده که مورد نظر آذربایجان و ترکیه و شاید هم روسیه بوده. یکی اینکه نزدیک مرز ایران باشد و یا مسیر بالاتر از منطقه جرموک یا استان وایوتس جور باشد که در شمال سیونیک قرار دارد.

در تحولات دو سه سال گذشته در ۱۰۰ نقطه آذربایجان وارد خاک ارمنستان شده و حدود ۱۵۰ کیلومتر را تصرف کرده و از آن خارج نمی‌شود. یکی از آن‌ها وایوتس جور در شهر جرموک است که نیرو‌های باکو حدود هفت یا هشت کیلومتر وارد خاک ارمنستان شده و در فاصله ۶ کیلومتری شهر مستقر هستند.

آنجا هم یکی از نقاطی است که می‌تواند آذربایجان را به نخجوان متصل کند. نگاه توسعه طلبانه آذربایجان و ترکیه بر کسی پوشیده نیست. این مسائل می‌تواند برای این دو کشور یک پل مهم و استراتژیک باشد. اینکه تعاریف از نوع این دالان چه می‌تواند باشد متفاوت است.

فعلا آنچه ما در هیاهوی رسانه‌ای و دیپلماتیک می‌بینیم استفاده از اصطلاح دالان و مسیر‌های مواصلاتی است و ایروان گفته هر نوع مسیری باید تحت حاکمیت ارمنستان و بر اساس استاندار‌ها و پروتکل‌های حقوق بین الملل باشد. کمااینکه در سه نقطه جاده‌ای نیز ارمنستان پیشنهاداتی را به آذربایجان ارائه کرده که می‌توانند از طریق آن جاده‌ها را بسط و توسعه دهند.

سوال اخر به موضع اردوغان در مورد ایران و دالان زنگزور برمی‌گردد. دو نگاه وجود دارد یکی اینکه این دالان برای ایران تهدید است و دیگری اینکه فرصت و درآمد است. کدام یک از این دیدگاه‌ها درست به نظر می‌رسد؟

به نظر من ایران ممکن نیست امکان ایجاد هیچ نوع دالانی را بدهد. تهدیدی که برای ارمنستان هست برای ایران هم وجود دارد. اردوغان می‌خواهد ابهام در اذهان عمومی ایجاد کرده یا می‌خواهد ارمنستان را تهییج کند که یک فرصت دارد از دست شما می‌رود.

اگر بحث جاده است که عملا این کشور از طریق ایران به نخجوان متصل بود. اینکه چه برنامه‌ای برای نوع جاده ایجاد شود یا تعاریف جدیدتری از نظر گمرک و این‌ها ایجاد شود باید دید که دولت ایران چه نظری دارد. اما دالان به عنوان یک تعریف فرا سرزمینی که از خاک ایران یا ارمنستان رد شود به ضرر منافع و امنیت ملی به حساب می‌آید.

ارسال نظرات