صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

در تلاش برای فرار از گرفتار شدن در میانه اتوپیا و دیستوپیا درباره فناوری
سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی می توانند ما را از کارهای خسته کننده رها کنند و به ما فرصت دهند تا خلاقیت بیشتری داشته باشیم. اما آیا واقعا می توانیم به فناوری اعتماد کنیم؟
تاریخ انتشار: ۰۱:۴۵ - ۱۴ مهر ۱۴۰۲

فرارو- چند سالی است که دیستوپیاهای تکنولوژیک در کانون توجه قرار گرفته اند تا جایی که تاکنون برخی افراد صرفا تصور می کنند ما به ناچار در یک قسمت بی پایان سریال علمی - تخیلی "آینه سیاه" (Black Mirror) زندگی خواهیم کرد. چنین باوری بی دلیل نیست. کارآفرینان و پیشگامان سیلیکون ولی به ما دانش آزاد و دموکراتیک را وعده دادند در عوض اما ما اکنون اپلیکیشن هایی در اختیار داریم که تمام کارهای مان را پیگیری می کنند. رسانه های اجتماعی مملو از نظریه های توطئه است و سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارند که در هر لحظه می توانند مشاغل ما را بدزدند.

به گزارش فرارو به نقل از ال پائیس، با این وجود، علیرغم وجود تمام این موارد هنوز دلیلی برای خوش بینی محتاطانه نسبت به فناوری وجود دارد و نویسندگانی مانند "کوین کلی" مقاله نویس و یکی از بنیانگذاران مجله "وایرد" و "جان داناهر" نوینسده کتاب "راهنمای شهروندی برای هوش مصنوعی" نیز چنین باوری دارند. از این گذشته فناوری هر روز به ما کمک می کند تا زمانی که به کشور دیگری نقل مکان می کنیم با خانواده مان در تماس باشیم، در طول وقوع یک پاندمی از خانه کار کنیم و اخبار سراسر جهان را در حالی که پیژامه بر تن داریم دنبال کنیم!

این یک خوش بینی انتقادی است خوش بینی ای که از خطرات و مشکلات ناشی از هر وسیله ای که اختراع می کنیم آگاه است اما از این واقعیت غافل نمی شود که این نوآوری ها از زمانی که اولین آتش را روشن کردیم، اولین کیسه حاوی غلات را در اولین گاری حمل کردیم و اولین لامپ را روشن کردیم به ما کمک کرده اند.

آیا هوش مصنوعی مشاغل مان را تصاحب خواهد کرد؟

اخبار مرتبط با هوش مصنوعی معمولا شامل دست کم یکی از این دو هشدار است: این که هوش مصنوعی ما را از کار بیکار خواهد کرد و یا همه مان را نابود می کند. این یک فاجعه معمولی نیست که روزنامه نگاران گهگاه به آن دچار می شوند. این استدلال در واقع پیام هایی هستند که بسیاری از مهندسان و برنامه نویسان منتقل می کنند. افرادی مانند "سام آلتمن" یکی از بنیانگذاران Open AI تا جایی پیش رفته اند که می گوید باید به همان اندازه که مراقبت تسلیحات هسته ای هستیم مراقب هوش مصنوعی باشیم و اگر این فناوری اشتباه پیش برود ممکن است نتایج فاجعه باری به همراه داشته باشد.

برخی از گزارش‌ها پیش‌تر ادعا کرده بود فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی بیش از ۲۵ درصد مشاغل را اشغال می‌کند و کارمندان اداری، معماران و وکلا را غیر ضروری می‌سازد. با این وجود، به گفته بسیاری از کارشناسان، فاجعه بارترین سناریو‌ها به احتمال زیاد اتفاق نمی‌افتند. خوشبختانه ما با داشتن هوش مصنوعی که بتواند بشریت را به صورت عمدی یا سهوی نابود کند فاصله بسیار زیادی داریم.

هم چنین، نمی‌توان رد کرد که ما در مورد احتمالا هوش مصنوعی اغراق می‌کنیم همان طور که برای چندین دهه این کار را انجام داده ایم.

"جان هیگز" مورخ فرهنگی نویسنده کتابی تحت عنوان "آینده از اینجا آغاز می‌شود" می‌گوید: "پنج سال پیش مطمئن بودیم که خودرو‌های خودران خواهیم داشت نخستین تاکسی‌های بدون راننده که در حال حاضر شروع هر تردد در خیابان‌های سانفرانسیسکو کرده اند. به ما گفته بودند که ۹۸ درصد راه را طی کرده ایم و با سرعتی که فناوری در حال پیشرفت بود به زودی اندک مشکلات باقی مانده را حل خواهیم کرد. با این وجود، آن ۲ درصد باقی مانده تصور شده توسط مطرح کنندگان چنین استدلالی بسیار بالا از حد انتظار رفت".

اگر بخواهیم مورد دیگری را ذکر کنیم می‌توان به چت جی پی تی اشاره کرد که تحسین برانگیز است، زیرا متون منسجمی را می‌نویسد، اما هم چنان دچار توهم می‌شود.

خوش بین‌ترین ناظران معتقدند هوش مصنوعی مشاغل ما را نخواهد دزدید بلکه به ما در انجام خسته کننده‌ترین و مکانیکی‌ترین وظایف مانند مستندسازی، تهیه پیش نویس‌ها و ویرایش کمک می‌کند.

این دسته از ناظران باور دارند هوش مصنوعی نیز ابزاری مانند ابزار‌های دیگر خواهد بود درست مانند پردازشگر‌های کلمه، تلفن یا رایانه و به ما زمان می‌دهد تا بخش خلاقانه و سرگرم کننده کار‌های مان را انجام دهیم به همان شکلی که سال‌ها از زمانی که مجبور نبودیم با دستگاه فکس دست و پنجه کنیم می‌گذرد یا این که می‌توانیم عملا هر اطلاعاتی را بدون بلند شدن از صندلی خود جستجو کنیم. ناگفته نماند که ابزار‌هایی مانند ایمیل و جلسات ویدئویی مسیر کار از راه دور را اجتناب ناپذیر ساخته اند حتی اگر برخی هنوز در برابر پذیرش این واقعیت مقاومت کنند.

با این وجود، این خوش بینی محتاطانه بدان معنا نیست که ما نباید مراقب خودمان باشیم. همان گونه که هیگز یادآوری می‌کند این سناریو بسیار جذاب است، اما می‌توانند ایده‌هایی را به مدیر عاملی بدهد که ممکن است تصمیم بگیرد یک سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی و یک کارگر با دستمزد پایین می‌تواند کار‌هایی که هفت یا هشت نفر دیگر انجام می‌دادند را انجام دهد حتی اگر نتیجه کار به آن خوبی نباشد. در واقع، این یکی از مشکلاتی است که ما از زمان انقلاب دیجیتال در بازار کار پیدا کرده ایم همانطور که "فیل جونز" اقتصاددان در اثر "کار بدون کارگر" این گونه توضیح می‌دهد: مشاغل بیش‌تر از ایجاد شغل در حال نابودی است.

البته این مشکلی غیر قابل حل نیست. کارشناسانی مانند هیگز یا "روتخر برگمان" مورخ از ابتکارعمل‌هایی با حمایت فزاینده صحبت می‌کنند که دقیقا با هدف مقابله با این خطرات مطرح می‌شوند مانند کاهش ساعات کاری و داشتن درآمد پایه جهانی، زیرا شرکت‌های بدون کارگر هنوز به مشتری نیاز دارند. جونز نیز شخصا می‌نویسد فناوری و اتوماسیون (خودکاری شدن) باید به ما کمک کند کم‌تر و بهتر کار کنیم. او اشاره می‌کند که کمبود تخیل ما تنها با تلاش‌های تخیلی سیلیکون، ولی برای بهره برداری از خطا‌های سیستم مطابقت دارد.

تغییر اقلیم راه حل‌های زیادی دارد

زمانی که از فناوری و هوش بینی صحبت می‌کنیم یکی از موضوعات مورد بحث تغییرات آب و هوایی است. خوش بین‌ترین افراد اعتماد دارند که ما می‌توانیم راه حلی با استفاده از فناوری پیدا کنیم که به گرمایش جهانی پایان دهد. با این وجود، این ممکن است منجر به بروز اشتباه شود و فکر کنیم هر کاری اکنون می‌توانیم انجام دهیم از بازیافت پلاستیک گرفته تا جریمه شرکت‌های آلاینده بی فایده است و بهتر است صرفا منتظر اختراعی قطعی باشیم که دی اکسید کربن را جذب می‌کند یا نور خورشید را در جو منعکس می‌کند. البته مشکل آن است که این اختراع ممکن است هرگز صورت نگیرد.

داناهر به ما یادآوری می‌کند که باید از جبر تکنولوژیک اجتناب ورزیم. او می‌گوید این اشتباه شامل متقاعد شدن در این باره است که ما راه حل‌هایی برای مشکلات خود پیدا خواهیم کرد فقط به این دلیل که همیشه این کار را انجام داده ایم. از سوی دیگر، خوش بینی می‌تواند ما را تشویق کند تا با اطمینان از این که مشکلات راه حل‌هایی دارند تحقیق کنیم بدون اینکه کار با وسایلی که در حال حاضر در اختیار داریم را متوقف نماییم. هیچ توجیهی برای این ایمان تزلزل ناپذیر وجود ندارد که فناوری می‌تواند همه چیز را حل کند، اما این اطمینان وجود دارد که فناوری همراه با خلاقیت انسانی و اقدام جمعی می‌تواند جهان را قدری بهتر کند.

هیگز در مسیری مشابه از "خوش بینی عملگرایانه" حمایت می‌کند: او اشاره می‌کند یک طرز فکر خوش بینانه راه حل‌های ممکن زیادی برای یک مشکل ارائه می‌کند. برای او این خوش بینی عقلانی ترین، مؤثرترین و معقول‌ترین راه عمل است. در واقع، او معتقد است که بدبینی به اندازه خوش بینی کور خطرناک است همان طور که یک بدبین به سادگی تصور می‌کند ما گم شده ایم و هیچ کاری نمی‌توان انجام داد.

به احتمال زیاد فناوری به تنهایی مشکل تغییرات آب و هوایی را حل نخواهد کرد و تغییرات سیاسی، اقتصاید و اجتماعی مورد نیاز خواهند بود.

گوشی تلفن همراه شما، داده‌های شما

کوین کلی در مقاله‌ای در دفاع از خوش بینی تکنولوژیکی به ما یادآوری می‌کند که راه حل‌های اکثر معضلات خود مشکلات جدیدی را ایجاد می‌کنند. با این وجود، اگر بتوانیم یک درصد راه حل بیش تری نسبت به مشکلات ایجاد کنیم آن یک درصد ترکیب شده در طول چندین دهه برابر با تمدن است.

بدین معنا داناهر توضیح می‌دهد که خوش بینی محتاطانه ارزیابی فناوری را به عنوان یک کل پیشنهاد می‌کند. می‌توان نتیجه گرفت که فناوری بیش‌تر نتایجی مثبت برای جامعه مان به همراه خواهد داشت تا نتایج منفی هر چند برخی چیز‌ها برای مثال، تسلیحات هسته‌ای بیش‌تر مضر هستند تا سودمند.

هم چنین ممکن است برخی چیز‌های خاص مانند ساعت‌های دیجیتال یا پنل‌های خورشیدی ترکیبی از چیز‌های خوب و بد را ارائه دهند، اما چیز‌های خوب وزن بیشتری دارند.

یک مثال خوب از این ترکیب مزایا و معایب درست در جیب شما قرار دارد: گوشی تلفن همراه هوشمندتان که به شما امکان دسترسی به کتاب، روزنامه، موسیقی و در نهایت کل اینترنت را می‌دهد. به لطف اپلیکیشن‌های نقشه و جهت یابی دیگر هنگام سفر گم نمی‌شویم. اگر زبان بلد نیستیم می‌توانیم با استفاده از اپلیکیشن هایی، چون گوگل لنز (Google Lens) ترجمه کنیم. اگر در خانه در حال تماشای فیلمی هستیم و نام بازیگر زن را به خاطر نمی‌آوریم می‌توانیم آن را در مدت زمانی کوتاه با انگشتان مان تایپ و جستجو و به نتیجه برسیم.

با این وجود، این اپلیکیشن‌ها هم چنین تمام اطلاعاتی را که می‌توانند (چه کسی هستیم، کجا هستیم، چه می‌کنیم، چه شکلی هستیم) جمع‌آوری می‌کنند تا آنجا که می‌توانند تبلیغات خود را بفروشند. همان طور که "شوشانا زوبوف" فیلسوف و استاد دانشکده بازرگانی هاروارد در کتاب خود به نام "عصر سرمایه داری نظارتی" توضیح می‌دهد این مدل کسب و کار نه اجتناب ناپذیر است و نه تغییر ناپذیر و می‌تواند بدون تاثیر بر اقتصاد تغییر کند: اگر سرمایه داری چیزی را ثابت کرده باشد، توانایی آن برای سازگاری، تکامل و یافتن راهی برای کسب درآمد است.

گزینه‌ها و ایده‌هایی برای محافظت از حریم خصوصی ما و ایجاد محدودیت‌های قانونی وجود دارد. برای مثال، برخی پیشنهاد می‌کنند برای داده‌های خود پول دریافت کنیم و "جیمز ویلیامز" استراتژیست سابق گوگل و نویسنده کتاب "کلیک‌ها علیه بشریت" پیشنهاد می‌کند که باید انتخاب کنیم آیا می‌خواهیم با توجه خود پرداخت کنیم یا با پول.

البته همان طور که "مارگارت اومارا" مورخ و نویسنده کتاب "کد" در مورد منشاء شرکت‌های بزرگ فناوری آمریکایی به ما یادآوری می‌کند شرکت‌ها در برابر مقررات و تغییرات مقاومت می‌کنند. به نظر او آرمانشهر‌ترین (اتوپیایی ترین) خوش بینی در حوزه فنی ناشی از احساسی است که عمیقا در میان کارآفرینان در مورد اهمیت و ارزش چیزی که می‌سازند که هم چنین با رد مقررات و قانونگذاری مرتبط است ریشه دارد. با این وجود، تعداد فزاینده‌ای از کارشناسان و کاربران این مقررات را ضروری می‌دانند تا همان طور که هیگز اشاره می‌کند از راه‌های متعددی که شرکت‌ها می‌توانند به روش‌های کاملا قانونی به مردم آسیب برسانند و بر کیفیت زندگی و امنیت اقتصادی مان تاثیر بگذارند اجتناب ورزند.

آیا این خوش بینی عقلانی است یا گمراه کننده؟

همان طور که "استیون پینکر" در کتاب "اینک روشنگری" استدلال کرده خوش بینی تکنولوژیک با ایده‌های متفکرانی مرتبط است که معتقدند تاریخ ما با گذشت هر دهه در حال بهبود است. استدلال‌هایی وجود دارد که از این خوش بینی حمایت می‌کند مانند پیشرفت در امید به زندگی و باسوادی در دو قرن اخیر یا کاهش مرگ و میر نوزادان.

جان داناهر به ما یادآوری می‌کند که فناوری بخشی از راه حل است که در حال حاضر نیز در دسترس ماست. برای مثال، ما می‌توانیم در مورد برخی از پیشرفت‌های اخیر صحبت کنیم که تا همین چند سال پیش علمی – تخیلی به نظر می‌رسیدند مانند پل دیجیتالی بین مغز و نخاع که به یک مرد دچار فلج چهار اندامی کمک کرد دوباره راه برود یا ایمپلنت‌هایی که به یک زن نابینا اجازه داد اشکال و حروف را تشخیص دهد و واکسن‌هایی که بر بیماری‌هایی مانند کووید – ۱۹ و سرطان پانکراس غالب شده اند.

البته فناوری پیامد‌های منفی نیز دارد. در این موارد مهندسی ژنتیک و علوم اعصاب خطراتی را ایجاد می‌کنند تلاش میلیونر‌ها برای داشتن بدن‌های عالی و سالم و به رخ کشیدن آن در حالی که افراد معمولی به حاشیه رانده شده قادر به دستیابی به این امتیازات نیستند. هیگز به ما یادآوری می‌کند که فناوری یک ابزار است و نباید فکر کنیم که آینده دیستوپیایی اجتناب ناپذیر است. هم چنین، همزمان خوش بینی ما نیز نباید باعث شود به اشتباه افتاده و به این فرض اعتماد کنیم که بدون نیاز به انجام کار همه چیز رفع خواهد شد.

برای فرار از معضل قرار گرفتن در میان اتوپیا و دیستوپیا کوین کلی اصطلاحی را پیشنهاد می‌کند که ممکن است مفید باشد: پروتوپیا (واقع شهر). پروتوپیا‌ها پروژه‌هایی با تغییرات تدریجی و مستمر هستند که در آن‌ها می‌توانیم تاثیرات این نوآوری‌ها را ارزیابی کنیم تا آن‌ها را تنظیم کنیم، آن‌ها را معکوس کنیم یا اگر همه چیز خوب پیش رفت آن‌ها را تبلیغ کنیم و از آن‌ها لذت ببریم. خوش بینی موجه است، اما نیازمند کار و تلاش است. هدف این است که این تلاش ارزشمند باشد.

ارسال نظرات