صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۶۹۷۲۸
روایت زن افغانستانی مقیم ایران از طالبان:
زمانی‌که ما در کابل بودیم، صحبت‌هایی شنیده می‌شد که قرار است طالبان به قدرت برگردد، اما از مردم کسی این حرف‌ها را جدی نمی‌گرفت، یک ترس پنهان و غیرقابل وجود داشت، اما بعداً به حقیقت تبدیل شد، سقوط هرات برای من باورنکردنی بود، اما برخی می‌گفتند طالبان تغییر کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۷ - ۱۰ مهر ۱۴۰۲

یک زن افغانستانی مقیم ایران گفت: «من ۳۹ سال قبل در قم به دنیا آمدم، پدر و مادرم بین ایران، عراق و سوریه مهاجر بودند. پدرم، چون عراق زندگی می‌کرد پاسپورت عراقی داشت، بعد از ازدواج با مادرم با همان مدرک به ایران آمدند، من و چهار برادرم در ایران به دنیا آمدیم، به مرور که کارت‌های آمایش صادر شد، ما هم کارت آمایش گرفیتم. من در ایرانیان الهیات خواندم و شاعر هستم.»

به گزارش خبرآنلاین، مینا نصر بیان کرد: «تحصیلاتم در ایران تمام شد و فرزندانم اینجا به دنیا آمدند، یکی از فرزندانم بیمار است، خواستم برای درمان او از ایران خارج شوم، البته به‌صورت قاچاقی، اما سر مرز ترکیه دستگیر شدم و ما را برگرداندند افغانستان، بعد از آن هفت سال در کابل زندگی کردم، به‌قدری برای ثبت نام مدرسه فرزندانم در ایران سختی کشیده بودم که تصمیم گرفتم به ایران برنگردم، از طرفی احساس می‌کردم افغانستان وطنم است و باید بمانم، روحیه خوبی هم گرفته بود و مانند همیشه شعر می‌گفتم، کارم برپایی جلسات شعر و برپایی جلسات فرهنگی بود.»

او ادامه داد: «تقریباً دو ماه قبل از قدرت گرفتن طالبان برای جراحی فرزندم برگشته بودم ایران، گمان می‌کردم بچه را عمل می‌کنم و دوباره برمی‌گردم افغانستان، اما طالبان که قدرت گرفت نشد برگردم، شما تصور کنید کسی که به طریقی آمده بود ایران برای مسافرت و درمان مجبور شد ایران بماند. زمانی‌که ما در کابل بودیم، صحبت‌هایی شنیده می‌شد که قرار است طالبان به قدرت برگردد، اما از مردم کسی این حرف‌ها را جدی نمی‌گرفت، یک ترس پنهان و غیرقابل وجود داشت، اما بعداً به حقیقت تبدیل شد، سقوط هرات برای من باورنکردنی بود، اما برخی می‌گفتند طالبان تغییر کرده است.»

نصر گفت: «آن اوایل که قدرت گرفته بودند نشانه‌هایی از تغییر داشتند، نه این‌که باورشان کرده بودم، اما خوشبین بودم که رفتار‌های گذشته خودشان را نداشته باشند، بنابراین یک خوشبینی کاذب داشتم، اما همه ولایات بدون خون ریزی به دست طالبان افتاد، حتی کابل خیلی زود سقوط کرد و اشرف غنی با آن وضعیت بد فرار کرد و رفت. مردم تا چند ماه وضعیت گیجی و پریشانی داشتند. تصمیم به برگشتن داشتم، اما همه داشتند فرار می‌کردند، همه دوستانم به کشور‌های همسایه یا اروپایی رفتند، فقط تعدادی دختران معترض آن‌جا بودند، طالبان روز‌های اول با آن‌ها مدارا کرد، اما بعد از مدتی اصطلاحاً آن روی خودش را نشان داد، دستگیری شبانه دختران و شکنجه‌ها شروع شد، برای همین برگشتن به افغانستان سخت بود.»

ارسال نظرات