به گزارش فرارو به نقل از گاردین، اگر اخبار و تحلیلها را صرفا از رسانههای جریان اصلی دنبال میکردید نمیتوانستید حدس بزنید اما واقعیت آن است که مهمترین پرونده ضد تراست (انحصار) در بیش از دو دهه اخیر در حال حاضر در واشنگتن در جریان است و رسیدگی به آن ادامه دارد. وزارت دادگستری ایالات متحده همراه با دادستانهای کل هشت ایالت امریکا از گوگل به دلیل انحصار سوء استفاده از فناوریهای تبلیغات دیجیتال شکایت کرده و اشاره کردهاند در نتیجه رقابت از طریق «خریدهای سریالی» و «دستکاری» به ضرر فضای رقابتی عمل کرده است.
به بیان سادهتر آنان استدلال میکنند که گوگل که بین ۹۰ تا ۹۵ درصد از بازار جستجوگرهای ایترنتی را در اختیار دارد و انحصار خود را نه با ساختن یک محصول بهتر بلکه از طریق مسدود کردن تقریبا هر مسیری که مشتریان ممکن است از طریق آن موتور جستجوی متفاوتی را پیدا کنند کسب کرده و چنین اقداماتی را با این هدف انجام داده که اطمینان حاصل کند کاربران به هر کجا در فضای مجازی نگاه کنند صرفا گوگل را میبینند.
چرا بررسی این پرونده حائز اهمیت است؟ اساسا بدان خاطر که دولت ایالات متحده تقریبا ۲۵ سال اصطلاحا روی فرمان خودرو خوابش برده بود و اکنون پس از گذشت سالها نسبت به مسئولیتهای دموکراتیک خود آگاهی پیدا کرده است. آخرین باری که دولت اقدامی این چنینی را انجام داد در سال ۲۰۰۱ میلادی بود که از مایکروسافت به دلیل اتصال غیرقانونی مرورگر اینترنت اکسپلورر به ویندوز به عنوان بخشی از یک کارزار موفق برای از بین بردن نت اسکیپ سازنده اولین مرورگر وب تجاری متمایز شکایت کرد؛ شکایتی که بیل گیتس و همکاراناش آن را به عنوان یک تهدید رقابتی بالقوه کشنده قلمداد کردند.
پس از بازتاب وحشتناک شکایت پیشین وهمآور اکنون وزارت دادگستری گوگل را به اتخاذ تاکتیکهای مشابه متهم کرده است از جمله آن که به طور غیر قانونی موتور جستجوگر خود را به سیستم عامل گوشیهای تلفن همراه هوشمند اندروید و مرورگر کروم متصل کرده است. در واقع، دولت به دنبال تجزیه شرکت گوگل است همان طور که زمانی به دنبال تجزیه مایکروسافت بود.
شباهت بین این دو پرونده چشمگیر است. برای مثال، ویندوز مایکروسافت در سال ۲۰۰۱ میلادی ۹۳ درصد بازار جهانی سیستم عاملها را در اختیار داشت. در مقایسه با آن گوگل در سال ۲۰۲۳ میلادی ۹۲ درصد از بازار موتورهای جستجوگر را در اختیار دارد.
مایکروسافت در دهه ۱۹۹۰ میلادی در درک اهمیت وِب کارکردی کُند داشت و با اینترنت اکسپلورر یک مروگر متوسط بسیار سطح پایینتر از نت اسکیپ جایگزین آن به بازار آمد.
با این وجود، اگر در آن روزها سازنده رایانههای شخصی بودید نمیتوانستید مجوز نصب ویندوز بر روی رایانهها را بدون همراه کردن اکسپلورر با آن دریافت کنید امری که مرورگر مایکروسافت را به یک پیش فرض تبدیل میکرد که تقریبا عاملی ضد رقابتی برای دیگر شرکتها بود.
اکنون طبق گفته وزارت دادگستری امریکا گوگل نیز در بازی تنظیمات پیش فرض قرار گرفته است. گوگل در جایی که قدرت دارد اقداماتی از جمله کنترل سیستم عامل اندروید را انجام میدهد یا بر مرورگر کروم غالب میشود و موتور جستجوگر خود را به عنوان پیش فرض مطرح میکند و در جایی که فاقد قدرت است از پول استفاده میکند برای مثال، از طریق پرداخت ۱۰ میلیارد دلار در سال برای کسب امتیازاتی مانند تبدیل گوگل به موتور جستجوی پیش فرض «آی او اس» یا سیستم عامل تلفن همراه ساخته شرکت اپل.
این که گوگل چگونه چنین هزینههای هنگفتی را با اصرار خود بر آن که موتور جستجوگر مسلط رایگان است توجیه میکند یکی از رازهای جذاب است. آیا اپل گوگل را با خود برای یک سواری سودآور میبرد؟ آیا گوگل نگران است اگر جستجوگر پیش فرض نباشد این احتمال وجود دارد که کاربران آیفون دچار نقص شوند؟
موتور جستجوگر گوگل در روزهای اولیه نفس تازهای داشت به گونهای که برخی از کاربران دورههای زمانی اینترنت را به BG (پیش از گوگل) و AG (پس از گوگل) تقسیم میکردند. با این وجود، در طول سالیان متمادی این وضعیت تغییر کرده است. نتیجه یک کارآزمایی تصادفی در سال ۲۰۲۰ میلادی نشان داد که نتایج مرتبط با گوگل (تبلیغات یا پیوند به سایر سرویسهای آن شرکت) بیش از ۶۰ درصد از «صفحه اول» چیزی که در ابتدا روی یک صفحه گوشی تلفن هوشمند قابل مشاهده است از میانگین جستجوی گوگل را تشکیل میدهند. هم چنین، در یک جستجو از هر پنج جستجو کل صفحه اول نتایج جستجوی گوگل بوده است.
من سالها پیش استفاده از گوگل را کنار گذاشتم اما حتی بازدیدهای گاه به گاه نیز تمایل به تایید پوسیدگی آن دارد که با توجه به این که اکنون ۵۷ درصد از درآمد آن از تبلیغات جستجو به دست میآید قابل درک است. گوگل مسیر همه انحصارگران را طی میکند و از نوآوری به سوی رانت جویی حرکت کرده است. به عبارت دیگر، در وضعیتی تا اندازهای مشابه وضعیت مایکروسافت پیش از آن که مایکروسافت هوش مصنوعی را کشف کند قرار گرفته است.
با این وجود، تفاوت بزرگی بین پرونده باز شده علیه مایکروسافت در سال ۲۰۰۱ و پرونده فعلی درباره گوگل در واشنگتن وجود دارد: عدم پوشش رسانه ای. در مورد پرونده مایکروسافت رسیدگی به آن به طور گسترده یا توسط رسانههای جریان اصلی پوشش داده شد. با این وجود، در مورد گوگل چنین توجهی صورت نگرفته است.
ممکن است این بیتوجهی و عدم پوشش خبری تا حدی بدان خاطر باشد که متاسفانه علاقه عمومی به ضد تراست تقریبا صفر است. با این وجود، رخدادهای اخیر توضیح نگران کنندهتری نیز میتواند داشته باشد و آن احترام آشکار قائل شدن «آمیت مهتا» قاضی پرونده برای خواستههای روان رنجور گوگل به منظور دور نگهداشتن شواهد ارائه شده در دادگاه از دید افکار عمومی است.
برای مثال، مهتا در اوایل رسیدگی به پرونده درخواست شخص ثالث برای پخش یک فید صوتی محاکمه برای امکانپذیری دسترسی عمومی به آن را رد کرد. در نتیجه، قاضی صرفا امکان دسترسی افراد حاضر در جلسه دادگاه به فید صوتی را میسر ساخت. با این وجود، حتی اگر میتوانستید در جلسات دادگاه شرکت کنید همان گونه که «مت استولر» خبرنگار میگوید: «مشاهده محاکمه دشوار است زیرا بخشهای بزرگی از مستندات آن کامل مهر و موم شده اند». این وضعیت نشان میدهد هیچ راهی برای دموکراسی به منظور بررسی قدرت غیرقابل پاسخگویی شرکتها نیست. برای باور کردن عدالت باید آن را مشاهده کرد حتی اگر گوگل مخالف این امر باشد.