صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

گزارش میدانی هم‌میهن و بررسی تحلیلی وضعیت روانی ایرانی‌ها در یک‌سال‌اخیر در گفتگو با متخصصان سلامت‌روان و داروخانه‌داران.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۴ - ۲۶ شهريور ۱۴۰۲

هم‌میهن نوشت: ایران، پارسال، پاییز متفاوتی را آغاز کرد. ۲۵شهریورماه، مهسا امینی، دختر ساکن سقز در تهران بعد از بازداشت توسط گشت ارشاد، در بیمارستان کسرا درگذشت. فوت او منجر به اعتراض‌هایی شد که برخی از آن‌ها به خیابان‌ها رسیدند و تا ماه‌ها ادامه داشتند.

بعد از آن، کارشناسان زیادی از جمله اساتید دانشگاه، متخصصان سلامت روان و جامعه‌شناسان درباره وضعیت جامعه ایران بعد از شهریور ۱۴۰۱ هشدار دادند. ۳۱شهریورماه پارسال، ۴ انجمن حوزه سلامت روان در بیانیه‌ای نسبت به وضعیت سلامت روان شهروندان ابراز نگرانی کردند.

آذر پارسال در گزارشی در گفتگو با متخصصان سلامت روان از افزایش حملات اضطرابی در میان بیماران و مراجعان به پزشکان حوزه سلامت روان خبر دادیم. حالا در گزارشی تازه و در گفتگو با ۱۳ متخصص حوزه روان به‌نظر می‌رسد که اختلالات اضطرابی جای خود را به بیماری افسردگی، ناامیدی و حتی بی‌عملی داده است.

متخصصان تاکید می‌کنند که از پارسال تاکنون افراد زیادی به مهاجرت فکر می‌کنند و این مهاجرت برای آن‌ها به‌مثابه فرار از موقعیت است. میزان مصرف دارو‌های اعصاب و روان هم بالا رفته است؛ این را داروخانه‌داران و داروسازان می‌گویند. یکی از آن‌ها که مسئول فنی یک داروخانه دولتی است، می‌گوید که از هر ۵ نسخه‌ای که به داروخانه‌شان می‌آید، یکی مربوط به دارو‌های اعصاب و روان است. اغلب می‌گویند زنان و جوانان، مراجعه‌کننده‌های‌شان برای دارو‌های روانند و دارو‌های ضدافسردگی، ضداسترس و خواب‌آور بیشترین تقاضا را دارد؛ دارو‌هایی در گروه اس‌اس‌آر‌آی‌ها که ضدافسردگی‌اند و دارو‌هایی مثل کلونازپام، لورازپام، کلردیازپوکساید و آلپرازولام. آسنترا هم رکورددار است. با اینکه دارو‌های اعصاب و روان بدون نسخه داده نمی‌شود، اما داروخانه‌داران می‌گویند که مراجعه برای تهیه داروی بدون‌نسخه، زیاد شده که یکی از دلایل آن تمایل نداشتن برای مراجعه به پزشک است.

از هر ۵ نسخه، یکی مربوط به بیماری‌های روان

در یک‌سال اخیر، اغلب داروخانه‌داران و داروسازانی که مسئولان فنی‌اند یا خودشان داروخانه دارند، متوجه تفاوت قابل‌توجه در میزان مراجعه برای تهیه دارو‌های اعصاب و روان شده‌اند. آن‌ها می‌گویند هرچند این اطلاعات‌شان مستند به پژوهش یا نظرسنجی و پرسشنامه جامعی نیست، اما آنطور که بررسی‌های‌شان نشان می‌دهد از حدود یک‌سال‌اخیر، میزان مراجعه جوانان برای خرید دارو‌های ضدافسردگی، ضد استرس و خواب‌آور بالا رفته است؛ اتفاقی که شاید تا پیش‌ازآن به‌این‌اندازه شاهدش نبوده‌اند.

وحید فاضلی، داروساز و مسئول فنی داروخانه ۲۲ بهمن بیمارستان شهدای تجریش است. او بیش از ۱۱ سال در داروخانه‌ها فعال بوده و تایید می‌کند که میزان مراجعه برای تهیه دارو‌های اعصاب و روان حداقل در دوسال اخیر بسیار بالا رفته است. او تاکید می‌کند این اطلاعات براساس مشاهدات میدانی‌اش است.

فاضلی می‌گوید به‌طورکلی، اینکه مردم در گذشته مشکلات اعصاب و روان‌شان را پنهان می‌کردند یا دارو تهیه نمی‌کردند، دیگر دیده نمی‌شود؛ حالا آن‌ها راحت‌تر برای گرفتن این دارو‌ها مراجعه می‌کنند و میزان مشاوره‌های روانشناسی‌شان هم بیشتر شده است: «یادم نمی‌آید در گذشته مردم به این میزان دارو‌های اعصاب و روان مصرف کرده باشند. حداقل از ابتدای دوره اول ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد که من در داروخانه فعال شدم، تاکنون چنین شرایطی را ندیده بودم و نمی‌دانم چقدر به مسائل اقتصادی و اجتماعی مربوط می‌شود. اما آنچه می‌بینیم این است که بیماری‌های اعصاب و روان تا این‌میزان شایع نبوده. تا جایی که از هر ۵ مراجعه برای گرفتن دارو به داروخانه، یک نسخه، مربوط به دارو‌های اعصاب و روان است یا به‌نحوی در آن‌ها داروی آرام‌بخش، خواب‌آور و ضدافسردگی تجویز شده است. گاهی با همکاران صحبت می‌کنیم و می‌گوییم، باید در آب تهران فلوکستین یا سیتالوپرام ریخته شود، از بس مردم پرخاشگر و عصبی شده‌اند.» براساس اعلام این داروساز، میزان مصرف دارو‌های اعصاب و روان در میان بیماران‌خاص هم بالاست. «به‌هرحال به‌دلیل ابتلای‌شان به بیماری خاص، احتمال اینکه داروی اعصاب و روان مصرف کنند، بیشتر است. بیشتر بیماران‌خاص به‌نحوی درگیر افسردگی و استرس‌اند. به‌هرحال شرایط کشور استرس‌زاست و مصرف دارو را بالا برده است.»

او بر نبود آمار‌های دقیق از مصرف دارو‌های روان تاکید می‌کند بااین‌حال می‌گوید که به‌هرحال آنچه مشهود است، بالا رفتن میزان مصرف این داروهاست: «میزان مصرف این دارو‌ها در میان تحصیلکرده‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی هم بسیار بالاست. شاید بتوان گفت که حداقل ۵۰ درصد از آن‌ها دارو‌های ضدافسردگی مصرف می‌کنند که بخش بزرگی از آن‌ها هم پزشک‌اند.» به گفته او، مصرف دارو‌های مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین با نام مخفف اس‌اس‌آرآی‌ها مثل دارو‌های ضدافسردگی و در کنار آن‌ها دارو‌هایی مثل کلونازپام، لورازپام، کلردیازپوکساید و آلپرازولام، بسیار شایع شده است. بیشتر مراجعه‌کننده‌ها هم زن و از گروه تحصیلکرده‌اند. فاضلی درباره کمبود‌های دارویی هم می‌گوید که کمبود‌ها بیشتر مربوط به یک برند خاص است و همیشه به‌طورمقطعی کمبود‌هایی وجود دارد.

زنان و جوانان؛ بیشترین مراجعه‌کننده‌ها

محمد طاهری، داروساز است و داروخانه‌ای در ساری دارد. او قاطعانه افزایش میزان مراجعه برای خرید دارو‌های اعصاب و روان را تایید می‌کند و می‌گوید که بیشتر برای دارو‌های خواب‌آور و ضدافسردگی و دارو‌هایی که در گروه آرامبخش‌ها قرار می‌گیرند، مراجعه می‌کنند. او تاکید می‌کند که میزان مراجعه برای دارو‌های اعصاب و روان طی یک‌سال اخیر بالا رفته است: «بسیاری از افراد بدون نسخه مراجعه می‌کنند، هرچند این دارو‌ها نیاز به تجویز و نسخه پزشک دارد.» به گفته این داروساز، بیشتر مراجعه‌کنندگان زنانند: «دارو‌های ضدافسردگی و ضد استرس بیشترین درخواست را دارند. البته دارو‌های خواب‌آور هم سهم بالایی دارند و در یک‌سال‌اخیر مراجعه برای خریدشان زیاد شده است. قرص‌های دیازپام، لورازپام، کلونازپام، فلوکستین، آسنترا و سیتالوپرام ازجمله این دارو‌ها هستند که بیشتر ضداضطراب‌اند.»

خشایار هم، تا هفت‌ماه‌پیش در یکی از داروخانه‌ها در خیابان ایرانشهر تهران مشغول‌به‌کار بوده و حالا به داروخانه دیگری در سعادت‌آباد نقل‌مکان کرده است. او می‌گوید در داروخانه ایرانشهر، بیشتر مراجعه‌کننده‌ها افراد بین ۴۰ تا ۵۰ سال بودند و بیشتر هم دنبال دارو‌های آرامبخش و خواب‌آور بودند. به گفته او، بیشتر ساکنان آن منطقه بازنشسته‌های فرهنگی‌اند و به‌همین‌دلیل نمی‌توان شرایط آن‌ها را به جامعه تعمیم داد. خشایار، اما در این هفت‌ماه که در داروخانه‌ای در سعادت‌آباد مشغول‌به‌کار شده، صحبت‌های دیگری دارد: «در این منطقه سن مراجعه برای گرفتن دارو‌های مربوط به اعصاب و روان، نصف شده است. بیشتر افراد جوانند و به‌دنبال دارو‌های ضدافسردگی و شادی‌آور مثل سیتالوپرام و آسنترا هستند.» به گفته او، طی یک‌سال‌گذشته هم میزان مراجعه برای گرفتن دارو‌های اعصاب و روان در میان جوانان بالاتر رفته است. به‌ویژه برای خرید دارو‌های ضد افسردگی. بیشتر افراد هم با نسخه مراجعه می‌کنند. البته ممکن است نسخه جدید نباشد.

آسنترا؛ پرمصرف‌ترین

سحر ناصری، داروساز دیگری است. او تا سال ۱۴۰۰ در داروخانه مشغول‌به‌کار بوده، اما می‌گوید که همان موقع هم نرخ مصرف دارو‌های اعصاب و روان بالا و کاملاً مشهود بوده است؛ استناد او هم به نسخه‌هایی است که برای آن‌ها آورده می‌شد: «به‌طورکلی در سال‌های اخیر میزان مراجعه افراد برای تهیه دارو‌های اعصاب و روان، بالا بوده است.» به گفته او، بیشتر مراجعه‌ها برای دارو‌های ضدافسردگی است؛ چراکه این اختلال نمود واضح‌تری دارد و بیشتر نسخه‌ها هم مربوط به آن است. البته این نکته را نباید فراموش کرد که افراد با مشکلات روان عمیق‌تر، اغلب مقاومت بیشتری هم برای مراجعه به پزشک و حتی داروخانه‌ها دارند، بنابراین نظام درمان این گروه از بیماران را برای درمان و مراجعه از دست می‌دهد. براساس اعلام این داروساز، به‌ترتیب اختلا‌ل افسردگی، اضطراب و بعد از آن اختلالات روان شدیدتر، بالاترین مراجعه‌ها را برای تهیه دارو دارند: «پیک نسخه‌ها روی سرترالین است که به‌نام آسنترا معروف است.»

افزایش مراجعه بدون نسخه

بعضی داروخانه‌داران می‌گویند، میزان مراجعه به خرید دارو بدون نسخه بالا رفته است. یکی از آن‌ها محمود هادی‌پور، داروساز است که داروخانه‌ای در مرکز شهر دارد. او معتقد است، چون پژوهشی در این زمینه انجام نشده، نمی‌توان با قطعیت اعلام کرد که میزان مراجعه برای تهیه دارو‌های اعصاب و روان بالا رفته است.

ازسوی‌دیگر داروخانه او، کوچک است و اطلاعات آن را نمی‌توان به‌کل شهر تعمیم داد. بااین‌حال تاکید می‌کند که دارو‌های اعصاب و روان میس یوز و اب یوز دارد؛ یعنی برخی از افراد این دارو‌ها را بی‌دلیل و برخی خودسرانه مصرف می‌کنند: «در داروخانه من میزان فروش دارو‌های بدون‌نسخه زیاد نیست، اما آنچه شاهدیم این است که میزان مراجعه مردم برای گرفتن دارو بدون‌نسخه زیاد شده، به‌ویژه در زمینه دارو‌های اعصاب و روان. اغلب نمی‌خواهند دراین‌زمینه هزینه‌ای داشته باشند، مردم فقیرتر شده‌اند و با همان نسخه قبلی بار‌ها مراجعه می‌کنند. ازسوی‌دیگر در ارتباط با دارو‌های اعصاب و روان و بیماری‌های جنسی، مردم با مشکل مراجعه مواجه‌اند. یعنی دوست ندارند با پزشک دراین‌باره صحبت کنند به‌همین‌دلیل به‌طور مستقیم به داروخانه مراجعه می‌کنند.»

به گفته این داروساز، هرچقدر میزان فقر در میان مردم بیشتر می‌شود، میزان مراجعه مستقیم به داروخانه برای تهیه دارو هم بالا می‌رود: «بیشتر دارو‌های اعصاب و روان که مردم برای تهیه‌شان مراجعه می‌کنند، در گروه ضدافسردگی و خواب‌آور قرار می‌گیرند. گاهی مراجعه‌کننده برای درمان بی‌خوابی مراجعه می‌کند، اما وقتی با او صحبت می‌کنیم متوجه اختلال‌های دیگری مانند اضطراب و استرس می‌شویم. گاهی هم دختران جوان مراجعه می‌کنند و مثلاً می‌گویند داروی آرامبخش را برای مادرشان می‌خواهند، اما بعداً متوجه می‌شویم که این دارو برای خودشان است.» او درباره کمبود برخی از دارو‌های اعصاب و روان هم اینطور می‌گوید: «مشکل کمبود داروی اعصاب و روان در ایران، مربوط به برندینگ است. خیلی‌وقت‌ها داروی شرکت خاصی پیدا نمی‌شود. ازسوی‌دیگر بیماران در ۹۵ درصد موارد به دارو‌های اعصاب و روان خارجی دسترسی ندارند، چون این دارو‌ها وارد داروخانه نمی‌شود و آن‌ها مجبورند یا به‌صورت قاچاق آن را تهیه کنند یا از مسافر بخواهند که برای‌شان بخرد. این موضوع در میان بیماران اعصاب و روان شایع‌تر است.» این داروساز هم معتقد است که در سال‌های اخیر، سن ابتلا به بیماری‌های روان، در میان جوانان بیشتر شده است: «امید به زندگی در میان این گروه کم شده. فاصله میان خواسته‌ها و تحقق خواسته‌های‌شان زیاد شده است و طبیعی است که اختلال‌های روان در این گروه بیشتر شود.»

علی فاطمی که پیش‌ازاین نایب‌رئیس انجمن داروسازان ایران بود، داروخانه‌ای در اصفهان دارد. نظر او درباره میزان مراجعه برای دارو‌های اعصاب و روان، اما متفاوت از سایر همکارانش است و می‌گوید که در بین سال‌های ۹۹ و ۱۴۰۰ میزان درخواست برای دارو‌های اعصاب و روان به‌ویژه در گروه ضدافسردگی مثل فلوکستین و دارو‌های مشابه، زیاد بود که اغلب به‌دلیل شیوع کرونا این اتفاق رخ داده بود. اما از آن زمان تاکنون این وضعیت پایدارتر شده است.

افسردگی، ناامیدی و تلاش برای مهاجرت

انجمن‌های علمی روانشناسی ایران، روانپزشکان ایران، روا‌ن‌درمانی ایران و روانشناسی سلامت ایران، ۳۰شهریورماه پارسال بیانیه‌ای امضاء کردند. در این بیانیه امضاءکنندگان از تاثیر درگذشت مهسا امینی بر وضعیت اجتماعی و سلامت‌روان کشور گفته بودند. نویسندگان در این‌بیانیه تاکید کرده بودند که سلامت‌روان افراد و جامعه، متاثر از عوامل کلان اقتصادی و اجتماعی است که خود عمدتاً تحت‌تاثیر شرایط سیاسی و سیاست‌های کلان کشورهاست: «هر سیاست و برنامه‌ای در حوزه داخلی و خارجی که بر این عوامل اثر منفی بگذارد، بر سلامت‌روان افراد و رابطه آنان با خود، یکدیگر و جامعه، اثر مخرب دارد. در بخش دیگری از این‌بیانیه آمده بود: «رواج گفتمان توأم با خشونت در تریبون‌ها و رسانه‌های رسمی و غیررسمی و اصرار بر برنامه‌هایی مانند گشت ارشاد و اجرای آن‌ها بدون پشتوانه خواست عمومی جامعه و توأم با تکرار صحنه‌های خشونت و تنبیه با هر نیت، هدف و مقصودی که باشد، علاوه بر اثرات منفی مستقیم بر افراد، زمینه‌ساز عادی‌سازی و قبح‌زدایی از رفتار و گفتار خشونت‌آمیز می‌شود که شکل و دامنه‌اش از آنچه موردنظر برنامه‌ریزان و مجریان بوده، فراتر می‌رود و به انواع خشونت معطوف به خود یا دیگری، خودکشی، آسیب رساندن به خود و خشونت در عرصه‌های عمومی، دامن می‌زند.» در این‌بیانیه مشترک تاکید شده بود که سیاست‌ها و برنامه‌های محدودکننده انتخاب شخصی و عاملیت افراد در زندگی و به‌رسمیت‌نشناختن سبک زندگی‌های مختلف و احساس تبعیض در برخورداری از فرصت‌های اجتماعی، بر سلامت‌روان آحاد جامعه، اثرات ویرانگر دارد.

بعدازآن و در مهرماه پارسال، انجمن روانشناسی ایران، دستورالعملی تدوین کرد که در بخشی از آن تاکید شده بود، ایرانیان بعد از پشت‌سرگذاشتن تجربه کرونا و دست‌وپنجه نرم‌کردن با فشار‌های تحریم، به‌دلیل رخداد‌های اجتماعی اخیر در شرایطی قرار گرفتند که هرروز بیشترازقبل با هیجان‌های منفی و استرس‌های بیشتری مواجه می‌شوند. براساس مدل استرس- آسیب پذیری، افرادی که استعداد مشکلات روانشناختی دارند، در شرایط بااسترس‌بالا با احتمال بیشتری دچار مشکلات و بیماری‌های روانشناختی می‌شوند یا بر مشکلات روانشناختی آن‌ها افزوده می‌شود.

در بخش‌های دیگری از این دستورالعمل، به ضرورت افزایش مداخله هم اشاره شده بود. انجمن روانشناسی ایران بعد از این دستورالعمل، شماره‌تماس تعدادی روانشناس را منتشر کرد که داوطلب مشاوره تلفنی بیماران شدند. «هم‌میهن»، پاییز پارسال با تعدادی از این روانشناسان داوطلب گفتگو کرد؛ مثلاً محمودرضا تخیری، یکی از این روانشناسان داوطلب گفته بود که مراجعانش از شهریورماه ۱۴۰۱، عمدتاً اضطراب شدید داشته‌اند. محمدامین چالاک، روانشناس دیگری بود که نامش در فهرست داوطلبان ارائه مشاوره‌رایگان به افراد تحت استرس و تروما آمده بود. او هم پاییز پارسال به «هم‌میهن» گفته بود، افرادی که به او مراجعه تلفنی داشتند، عمدتاً دچار تروما یا پی‌تی‌اس‌دی شدند.

حالا یک‌سال پس‌از این‌بیانیه‌ها و اعتراض‌هایی که پس‌از شهریورماه سال ۱۴۰۱ شکل گرفت، متخصصان سلامت‌روان به روزنامه «هم‌میهن» می‌گویند که اختلالات خلقی بیشتر از هر نشانه دیگری در میان مراجعان‌شان دیده می‌شود. افسردگی، ناامیدی و تلاش برای مهاجرت، کلمات تکرارشونده‌ای‌اند که بیشتر متخصصان سلامت‌روان در یک‌سال اخیر با آن روبه‌رو بودند.

علیرضا شریفی‌یزدی، روانشناس اجتماعی است. او می‌گوید، اصولاً اتفاقاتی که با هدفی صورت می‌گیرد، اما به نتیجه‌ای نمی‌رسد، مشکلاتی برای سلامت‌روان ایجاد می‌کند: «مثل رخداد‌های سال گذشته که عده‌ای به‌جدیت به‌دنبال تغییرات اساسی بودند، اما در عمل این اتفاق نیفتاد؛ بنابراین اولین و مهم‌ترین اختلالی که معمولاً سراغ آدم‌ها می‌آید، مقوله ناامیدی و به‌تبع‌آن افسردگی است.» او می‌گوید، افسردگی این‌روز‌ها رایج‌ترین اختلالی است که میان جوانان و مراجعان دیده می‌شود، افسردگی‌ای که همراه خودش اضطراب را هم به‌دنبال می‌آورد: «بحث اضطراب و افسردگی اکنون یکی از بارزترین اختلالات روان است که در بین جوانان ما خودش را نشان می‌دهد. تظاهرات بیرونی این موضوع عموماً به چند شکل است؛ برخی از افراد برای مقابله با این موضوع یا مدیریت آن، دست به مهاجرت می‌زنند؛ از سال گذشته آهنگ یا درخواست و گرایش مهاجرت بین جوانان‌مان افزایش پیدا کرده است. گروه دیگری، در لاک خودشان می‌روند و این را با مصرف الکل، موادمخدر و چیز‌هایی شبیه این بروز و ظهور می‌دهند و گروه دیگری هم داریم که تارک دنیا می‌شوند. تعدادی هم هستند که شاید همچنان به‌دنبال فعالیت و اقداماتی که در سال گذشته دنبال آن بودند، هستند. یکی دیگر از تظاهرات بیرونی این موضوع، افزایش خودکشی است.» شریفی‌یزدی می‌گوید، در ۱۲ ماه گذشته، با مجموعه‌ای از این اتفاقات روبه‌رو بوده است. در میان بیماران او، افرادی بودند که به‌طورمشخص عامل احوالات‌شان را اتفاقات یک‌سال‌گذشته می‌دیدند و گروهی هم بودند که ازقبل دچار مشکلاتی بودند و اتفاقات سال‌گذشته، آن‌ها را تشدید کرده است: «اگر بخواهیم فراوانی برای این موضوع در میان مراجعان درنظر بگیریم، عمدتاً کسانی که از قبل مشکلاتی داشتند و این اتفاقات با خواسته‌های آن‌ها همخوان نبوده، مشکلات در آن‌ها تشدید شده است.»

سارا گلستانی هم مشاور خانواده و جوانان است. بیشتر مراجعان او هم از جوانانند و مشاهداتی شبیه شریفی‌یزدی داشته است: «از پارسال تاکنون، خشم، ناامیدی و افسردگی مجموعه‌ای از نشانه‌هایی بود که در افراد دیده شد.» او می‌گوید نسبت به پاییز پارسال که بیشتر شاهد اختلالات اضطرابی بوده، این‌روز‌ها بیشتر شاهد خشم فروخورده، ناامیدی و افسردگی است: «در ابتدای بگیروببندها، برخی افراد هر خبری که می‌شنیدند، روی کارکرد‌های روزمره‌شان تاثیر می‌گذاشت، اکنون کارکرد‌های روزمره آدم‌ها حفظ شده است و آن‌ها کار‌های روزمره را انجام می‌دهند، اما با امید به فرارکردن؛ به‌نظرمی‌رسد که افراد به‌نوعی دغدغه خود را عوض کردند تا بتوانند دوام بیاورند.» او می‌گوید این ناامیدی سبب‌شده تا عده زیادی از مراجعانش، رویکردشان فرار شود: «مهاجرت در میان مراجعان من، پرتعداد شده است و افرادی که از قبل هم قصد مهاجرت نداشتند، به‌نوعی قصد مهاجرت کردند؛ درواقع این سرخوردگی‌ای که به‌وجودآمده، قصد مهاجرت و عملکرد آن‌ها را بیشتر کرده است.» گلستانی البته تاکید می‌کند که افسردگی و ناامیدی فقط مختص مراجعان تهرانی‌اش نیست و حتی در میان بیمارانی که در خارج از کشور داشته هم، شاهد چنین وضعیتی است.

نشانه‌های بارز افسردگی در مراجعان

اوایل شهریورماه امسال، دبیر علمی کنگره روانپزشکان ایران، افسردگی را رایج‌ترین اختلال روانپزشکی در کشور دانست و گفت که تهران با بیشترین مبتلا به افسردگی در صدر شهر‌های کشور قرار دارد. افزایش ابتلا به افسردگی که یکی از اختلالات خلقی عنوان می‌شود، در صحبت‌های یک دکترای روانشناسی که در غرب تهران بیمارانش را ویزیت می‌کند و مراجع تلفنی از شهرستان دارد نیز تایید می‌شود.

این روانشناس که نمی‌خواهد نامش در گزارش بیاید، تاکید می‌کند آمار مراجعه به کلینیک او در یک‌سال گذشته به‌ویژه از بهمن‌ماه سال گذشته به‌طور محسوسی بیشتر شده است و اغلب افراد هم از اختلالات خلقی شکایت دارند: «مراجعه براثر اختلالات خلقی بیشتر شده است؛ یعنی افسردگی، اختلالات دوقطبی و اضطراب.» این روانشناس مانند گلستانی معتقد است که این شکایت‌ها نه‌فقط در مراجعان تهرانی بلکه حتی در مراجعان شهرستانی و حتی در ایرانی‌های مقیم کشور‌های دیگر هم وجود داشت. او معتقد است که این شکایت‌ها به هر عامل محیطی‌ای که بیشتر از توان یک‌فرد است، ارتباط دارد.

فربد فدایی، متخصص روانپزشکی است. او هم معتقد است که وقایع پارسال تنها عامل محیطی نیست که روی سلامت‌روان شهروندان موثر است و انباشتی از مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در طول چندسال‌اخیر به برخی از نشانه‌های روانی دامن زده است. از نگاه او اختلالات روانی واحد نیستند و عوامل متعددی مثل ژنتیک، مسائل تربیتی در دوران کودکی، چگونگی آموزش در دوران مدرسه، مسائل و مشکلات شغلی و اقتصادی به‌صورت نسبی در ایجاد اختلالات روانی نقش دارند.

این عوامل به گفته او در برخی از بیماری‌ها نقش بارزتری دارند مثل اختلال روانی دوقطبی، نقش ژنتیک مهم‌تر از هر عامل دیگر است: «برخی از اختلالات، روانی است که در آن‌ها نقش عوامل اجتماعی و تغییرات و تحولات در زندگی فرد بارزتر است که به این وضعیت‌ها اختلالات سازگاری یا انطباقی گفته می‌شود به این معنی که در اثر رویداد‌های زندگی تغییراتی به وجود می‌آید که فرد مجبور است یا با آن‌ها مقابله کند یا با آن‌ها کنار بیاید یا در بهترین حالت بتواند آن‌ها را حل کند. برای نمونه فقدان‌ها یکی از علل ایجاد اختلالات، انطباقی است.»

این روانپزشک در ادامه به ازدیاد عوامل استرس‌آور در کنار هم اشاره می‌کند، استرس‌هایی که روی هم انباشته می‌شوند و به فشار روانی منجر شده و می‌تواند یک فرد را در آینده بیمار کند: «این بیماری می‌تواند به‌صورت حالت‌های اضطرابی یا حالت‌های افسردگی یا ترکیبی از این‌دو یا همراه با نشانه‌های پرخاشگری همراه شود.» او می‌گوید تمام مشکلات و مسائلی که کشور در چندسال‌اخیر با آن‌ها دست‌وپنجه نرم کرده، می‌تواند چه به‌صورت مستقیم، چه غیرمستقیم بر سلامت روان جامعه موثر باشد: «ازجمله مشکل آب، خطر خشکسالی، آلودگی هوا که چه به‌صورت مستقیم و چه غیرمستقیم بر روان فرد تاثیر می‌گذارد. همینطور محدودیت‌های اقتصادی برای نمونه مشکلاتی مانند از دست رفتن بسیاری شغل‌ها که ناشی از مسائل اقتصادی و تحریم یا عدم برنامه‌ریزی صحیح در داخل کشور بوده است و خطر جنگ که در مدت طولانی می‌تواند در فرد ایجاد اضطراب کند. همه این‌ها عواملی است که در چند سال اخیر در مملکت ما وجود داشته است و جمع این عوامل موجب شده که بر حسب آمار‌هایی که از ۱۰ سال پیش گرفته شده -چه در سطح ایران و چه در سطح تهران- میزان برخی از اختلالات روانی در حد معنی‌داری از نظر آماری بالاتر رفته باشد.» وقایع رخ‌داده در سال گذشته تا چه اندازه تاثیر بلندمدت و کوتاه مدت دارند؟

فربد فدایی در پاسخ به این پرسش می‌گوید، عوامل در مدت‌کوتاه اثرگذارند و عواقبی هم در درازمدت انتظار می‌رود: «به‌هرحال فقدان آرامش، نگرانی درباره آینده، تغییر و تحولات اقتصادی که به‌صورت خلق‌الساعه انجام می‌شود، باعث می‌شود که افراد از نظر اقتصادی و شغلی احساس امنیت نکنند و همینطور مسائلی که تحت‌عنوان اختلال در گروه کلان تاکنون عنوان شده است، همه جزو عوامل استرس‌آور برای عموم مردم است، زیرا به‌این‌ترتیب اعتماد خود را نسبت به کارگزاران از دست می‌دهند.» فدایی هم مانند سایر متخصصان سلامت‌روان شاهد افزایش افسردگی است، آن‌هم در جوانان.

کرونا و اعتراضات دست‌به‌دست هم دادند

کرونا بیشتر از دوسال در ایران جولان داد. این بیماری به‌گواه برخی از پژوهش‌ها، سلامت‌روان افراد را تحت‌تاثیر قرار داد. مثلاً یک پژوهش که در سال ۱۴۰۰ و با عنوان «تحلیل مضامین ابعاد سلامت‌روان متاثر از همه‌گیری ویروس کرونا» منتشر شده است، نشان می‌دهد که کرونا علاوه بر اینکه تمام ابعاد سلامت‌روان افراد را به‌شدت تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، اثرات جدی بر ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی هم دارد.

حمید پیروی، مشاور سلامت‌روان دانشگاه علوم پزشکی ایران است و می‌گوید پیش‌بینی‌هایی درباره وضعیت سلامت‌روان مردم بعد از کرونا ازسوی سازمان‌های بهداشتی شده بود. به گفته او سال گذشته هم شاهد صحنه‌هایی در خیابان‌ها بودیم که به‌نوعی استرس مردم را افزایش می‌داد. این‌ها می‌تواند باعث شود که آمار افسردگی و استرس افزایش پیدا کند، اما به‌طورخاص باید روی آن کار تحلیلی و تحقیقی انجام داد. تاثیر این اتفاقات در خودکشی چقدر بوده است؟ پیروی می‌گوید: «آمار‌های خودکشی در برخی از کشور‌های دنیا در حال افزایش است و برخی هم توانسته‌اند آن را کاهش دهند، در ایران این آمار‌ها کمی افزایش پیدا کرده است به‌هرحال مشکلات اقتصادی و اجتماعی و تحریم‌ها هم موثر است، اما اینکه سهم کدام عامل بیشتر بوده است، نیازمند تحقیق و بررسی بیشتر است.»

محمد حاتمی، رئیس سازمان نظام روانشناسی، اما خلاف همه کارشناسان گزارش، نظر دیگری دارد و می‌گوید که از شهریورماه پارسال تاکنون، نشانه‌های روانی خاصی را مشاهده نکرده است. او می‌گوید برای تعیین تاثیر محرک‌هایی مانند اعتراض در سلامت‌روان، باید پژوهشی آن هم ازسوی وزارت بهداشت انجام شود: «در دوره کرونا مردم بیشتر سوالاتی درباره ارتباط با خودشان و خانواده داشتند و آن را مطرح می‌کردند، اما بعدش چیزی که تحت‌عنوان اختلال باشد، مشاهده نکردیم.» او می‌گوید که هر مسئله اجتماعی‌ای که استرس‌زا باشد، تاثیری در سلامت روان هم دارد: «اما اینکه چه میزان است، باید بررسی شود.»

جوانان بی‌آینده شدند

«معمولاً وقتی بحرانی به‌وجود می‌آید بیشتر انتظار داریم نشانه‌هایی از جنس نشانه‌های اضطراب یا نشانه‌های وابسته به تروما یا آسیب‌های حاد افزایش پیدا کند- چه در مورد یک شخص، چه در مقیاس بزرگتر-، اما به‌مرور زمان وقتی یک موضوعی کهنه می‌شود، موضوع متفاوت می‌شود.»

این صحبت‌های امیرحسین جلالی‌ندوشن، روانپزشک اجتماعی است. او هم به «هم‌میهن» از مشاهداتش از مراجعان و بیمارانش می‌گوید؛ صحبت‌هایی شبیه باقی متخصصان سلامت‌روان: «در یک سال گذشته به‌هرصورت جریانی رخ‌داده در کشور و انتظار‌ها و نگرانی‌هایی ایجاد کرده است. بازیگران مختلف این میدان درنهایت به هیچ نقطه مشترکی که بتوانند پیرامون آن گفتگو یا سازش کنند، نرسیدند و همان اصطلاحی که می‌گویند جنگ مغلوب است، رخ داده. این موضوع تولید ناامیدی، ناکامی و بیشتر از آن تولید درماندگی می‌کند.» این روانپزشک در ادامه ویژگی‌های جنبش‌های اجتماعی را شرح می‌دهد، جنبش‌هایی که درنهایت شکست می‌خورند و حس ناکافی‌بودن در افراد ایجاد می‌کنند: «به‌هرحال ما این را می‌دانیم که امکان تغییرات مسالمت‌آمیز به‌دلایل مختلفی محدودیت‌های جدی دارد و در گذشته‌ها هم عموماً به‌دلیل نبود سازوکار مشخص ما شاهد یا تندوتیزشدن و به خشونت‌کشیدن اعتراضات بودیم یا شاهد بودیم که همه‌چیز گنگ و تکه‌تکه بود، چون سندیکا و انجمن‌های مدنی مشخص نداریم که نمایندگی کنند.

ببینید نهاد نمایندگی‌کننده در سطح اجتماعی از نظر نمادین شبیه زبان برای ما در سطح فردی است. من اگر بخواهم از شما خواسته‌ای را مطرح کنم، باید بتوانم اول خواسته خودم را اول نزد خودم خوب بشناسم و بعد به زبان و کلام بیاورم. من تا نتوانم خواسته ام را به زبان روشنی، کلامی کنم امکان اینکه خواسته‌ا‌م کلامی شود و از جانب شما اقناع رخ دهد، خیلی محدود است. در سطح اجتماعی هم جنبش‌های اعتراضی در حد جنبش اجتماعی وقتی فاقد سازمان باشد، وقتی در جامعه نهاد‌های مدنی انسجام‌بخشی وجود نداشته باشد که امکان کلامی‌کردن خواسته‌های متکثر و پراکنده را نداشته باشد، عملاً اتفاقی که می‌افتد این است که یک‌سری خواسته بر سر هر جنبش اجتماعی، بار می‌شود و وقتی که به آخر خط می‌رسد و سرکوب می‌شود، حجم بالایی از احساس ناکامی و سرخوردگی تولید می‌کند.» جلالی‌ندوشن می‌گوید، ترجمه صحبت‌های او از نظر بالینی یعنی افسردگی: «ترجمانش از نظر بالینی می‌شود افسردگی، یا میل به فروکاستن از یک غم بزرگ ازطریق مصرف مواد. ترجمه‌ا‌ش از نظر بالینی می‌شود پیدا کردن راه‌حل‌هایی برای خلاصی از موقعیت ناخواسته مثل مهاجرت.» ندوشن می‌گوید در یک‌سال گذشته بیشترین موضوعی که از نظر علامت بالینی شاهد آن است، احساس یأس و ناامیدی است.

چشم‌انداز روشن است؟

چشم‌انداز این اتفاقات در درازمدت چگونه است؟ این روانپزشک اجتماعی می‌گوید: «اگر بخواهم به‌شکل سیاستی موضوع را مطرح کنم، جامعه یا به‌دنبال گریز از این موقعیت جغرافیایی است اگر امکانش باشد یا درصورتی‌که این وضعیت تداوم پیدا کند و او ناچار باشد به‌عنوان عضو جامعه اینجا زندگی کند، ما به‌علت وضعیت بی‌آیندگی، هیچ نوع خلاقیت، از خود گذشتگی، فداکاری و زوال ارزش‌های اخلاقی انسانی و فقدان ویژگی‌هایی که برای باروری و تکاپوی یک جامعه به‌سمت رشد و ترقی هست را در او نمی‌بینیم. به‌این‌معنا که وقتی ما بی‌آینده هستیم، بی‌رویا می‌شویم.»

ندوشن می‌گوید این بی‌آیندگی در سطح ادارات، دانشگاه‌ها و حتی مدارس، افراد را با نازایی نظام اداری، آموزشی روبه‌رو می‌کند: «متاسفانه میوه فاسد آن را مردم، کشور و نظام خواهد چید. به‌این‌معنا که نظام حاکمیتی و نظام اداری‌ای که از خلاقیت، مسئولیت‌پذیری، از‌خودگذشتگی و فداکاری غافل باشند، تبدیل می‌شوند به جا‌هایی که هیچ خروجی ندارند و صرفاً به عناصر متورمی تبدیل می‌شوند که بودجه عمومی را مصرف می‌کنند و بر وضعیت یأس و ناکارآمدی بیشتر دامن می‌زنند.»

ندوشن می‌گوید جامعه بر مردم و نیروی انسانی استوار است: «امروزه می‌دانیم مشارکت سیاسی و اجتماعی، پارامتر‌های کلان اجتماعی مثل نبود نابرابری و فساد، به‌طور مستقیم با وضعیت سلامت روانی و اجتماعی ارتباط دارد. سلامت روانی و اجتماعی امر، فردی در نظر گرفته نمی‌شود، من اگر در جامعه احساس کنم سهمی در تغییرات و تحولات ندارم معمولاً انسداد سیاسی و یکدست‌سازی سیاسی یکی از بدترین وضعیت‌هایی است که باعث می‌شود عاملیت شهروندان را نشانه بگیرد.»

ارسال نظرات