صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

آیا هیچکاک فیلمی در طرفداری از نازی ها را کارگردانی کرده بود؟
مستندی که به تازگی در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد جنجال پیرامون فیلم "قایق نجات" ساخته "آلفرد هیچکاک" را به یاد می‌آورد. هنگامی که "قایق نجات" در سال ۱۹۴۴ میلادی در بحبوحه جنگ جهانی دوم اکران شد او متهم شده بود که از آن فیلم برای ستایش آلمانی‌ها استفاده کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۹ - ۲۱ شهريور ۱۴۰۲

فرارو- قایق نجات معمولا در فهرست شناخته شده‌ترین فیلم‌های آلفرد هیچکاک قرار نگرفته است اگرچه وقتی در سال ۱۹۴۴ میلادی اکران شد مطمئنا حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. داستان فیلم از این قرار بود که در میانه جنگ جهانی دوم یک کشتی مسافربری توسط اژدر یک زیردریایی آلمانی غرق شد، اما چند نفر از سرنشینان آن خود را به یک قایق نجات رساندند همزمان زیردریایی نیز بر اثر انفجار غرق شد و یک آلمانی (والتر اسلزک) نیز به قایق آمد.

به گزارش فرارو به نقل از ال پائیس، این فیلم خشم منتقدان و تماشاگران را برانگیخت چرا که در میان ۹ نفر از بازماندگان کشتی یک آلمانی با ویژگی‌های فوق بشری حضور داشت که در چارچوب و بستر زمانی جنگ جهانی دوم در فاصله سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ میلادی نمایش چنین تصویری باعث ایجاد خشم و سوء تفاهم شده بود. اکنون یک مستند فرانسوی زبان با عنوان Le Film Pro-Nazi d’Hitchcock که در تاریخ ۸ سپتامبر در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد به بررسی این فیلم نفرین شده و آن کارگردان بریتانیایی می‌پردازد و این جنجال فراموش شده را مورد بررسی قرار می‌دهد.

در آغاز دهه ۱۹۴۰ میلادی هیچکاک با اولین فیلم آمریکایی خود به نام "ربکا" موفق شد و دو فیلم را با جنگ به عنوان پس زمینه فیلمبرداری کند: مامور ویژه و خرابکاری. او در آن زمان در هالیوود محبوب شده بود. هیچکاک پس از اقتباس سینمایی بسیار تحسین شده از نوشته "جان اشتاین بک" به این فکر افتاد که از آن نویسنده بخواهد فیلمنامه‌ای با مضمون جنگ برایش بنویسد. این خواسته تحقق یافت و تبدیل به فیلم "قایق نجات" شد.

اشتاین بک تمثیلی با حضور هشت شخصیت آمریکایی و بریتانیایی از پیشینه‌های اجتماعی مختلف خلق کرد. نقش اصلی در فیلم را یک گزارشگر دمدمی مزاج برعهده داشت که تَلولا بنک هد آن را ایفا می‌کرد و پس از یک دهه دوری از سینما این نقش را برعهده گرفت. دیگر قهرمانان داستان عبارت بودند از یک کارگر کمونیست، یک سرپیشخدمت سیاه پوست، تاجری طاقت فرسا و مادری که پس از مرگ نوزادش زمانی که سوار قایق نجات شد نوزاد هنوز در آغوش اش بود و دیوانه شد.

بازیگران در نهایت کاپیتان یک زیردریایی نازی (همان زیردریایی‌ای که کشتی آنان را غرق کرد) نجات می‌دهند. آنان چاره‌ای جز تکیه بر غریزه بقای خود ندارند، زیرا هیچ یک از آنان نمی‌دانستند چگونه حرکت کنند. ویژگی به نمایش گذاشته شده از ویلی کایپتان آلمانی که قادر بود از قطب نما استفاده کند و روز‌های متمادی بدون خستگی پارو بزند تماشاگران فیلم را آزار می‌داد. برای بسیاری او مظهر برتری فیزیکی مردم آلمان قلمداد می‌شد.

اولین فرد معترض به فیلم جان اشتاین بک بود که خود نویسنده فیلمنامه بود البته نه به خاطر ابهامات ایجاد شده درباره نازی‌ها بلکه به دلیل نوع بازی گرفتن هیچکاک از بازیگران شخصیت‌های کمونیست و آمریکایی آفریقایی تبار انتقادات اش را مطرح کرده بود. جان اشتاین بک خود در سال ۱۹۴۲ میلادی به دلیل آن ارائه تصویر بیش از حد انسانی از شخصیت آلمانی در یکی از رمان هایش به نام "ماه پنهان است" مورد انتقاد قرار گرفته بود.

پس از اکران فیلم قایق نجات "باسلی کروتر" منتقد فیلم در "نیویورک تایمز" نوشته بود: "واضح است که فیلم قصد ندارد از شخصیت ساخته شده یک ایده آل در حد سوپرمن را به نمایش بگذارد. با این وجود، ما فکر می‌کنیم که فیلم این گونه نشان می‌دهد که نازی‌ها با چند اصلاح و ویرایش می‌توانند قایق نجات را به شلاقی علیه دموکراسی منحط تبدیل کنند. جای پرسش است که آیا ارائه چنین تصویری با چنین مضمونی در برهه زمانی فعلی عاقلانه بوده است یا خیر".

اندکی پس از آن، "دوروتی تامپسون" تاثیرگذارترین روزنامه نگار آمریکایی زمانه خود خواستار تعلیق نمایش آن فیلم شد و تا آنجا پیش رفت که از پلیس فدرال (اف بی ای) خواست ان را ممنوع کند. کمپانی فاکس قرن بیستم در نگرانی از نامه‌های اعتراضی‌ای که مدام دریافت می‌کرد تصمیم گرفت تعداد نمایش‌های آن فیلم را در ایالات متحده محدود کند و کارزار تبلیغاتی برای آن را به حداقل ممکن برساند. با این وجود، این اقدمات مانع از ان نشد که قایق نجات سه بار نامزد دریافت جایزه اسکار نشود از جمله یک اسکار برای هیچکاک به عنوان کارگردان فیلم و دیگری برای اشتاین بک به عنوان فیلمنامه نویس.

در آن زمان اشتاین بک نویسنده اثری، چون شرق بهشت و موش‌ها و آدم‌ها از فاکس قرن بیستم خواسته بود نام او را از پروژه کنار بگذارد. مستندی که اخیر توسط "دافنه باویر" کارگردان ۳۱ ساله بلژیکی به نمایش درآمد قرائت منتقدانی که قایق نجات را در طرفداری از نازی‌ها قلمداد می‌کردند رد می‌کند، اما هم چنین توضیح می‌دهد که چنین تعبیری کاملا نامعقول نیست.

او می‌گوید: "هیچکاک نمی‌خواست فیلمی در طرفداری از آلمان بسازد، اما می‌توانیم انتقاد‌ها را درک کنیم. شاید او نمی‌دانست چگونه با قدرت کافی از خود دفاع کند که همین امر باعث افزایش انتقادات از فیلم اش شد". این کارگردان درباره اثر هیچکاک می‌گوید: "در واقع، او میلی به نشان دادن وفاداری به نازی‌ها نداشت بلکه می‌خواست به نیرو‌های متفقین ضد نازی‌ها هشدار دهد".

در آن زمان، دو نیرو در مقابل یکدیگر قرار داشتند: دموکراسی‌ها و نازی ها. هیچکاک در کتاب مصاحبه‌های خود با "فرانسوا تروفو" که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد گفته بود:"علیرغم آن که دموکراسی‌ها کاملا از هم گسیخته بودند تمام آلمانی‌ها در یک جهت حرکت می‌کردند. روی دشمن مشترک تمرکز کنید".

در واقع، این کاپیتان آلمانی در قایق نجات دقیقا الگوی فضیلت نیست. او به همراهان اش دروغ می‌گوید و مسیرشان را تغییر می‌دهد تا آنان را به صورت پنهانی به سمت یک کشتی نازی دیگر سوق دهد. او هم چنین ویتامین‌ها مصرف می‌کند تا بتواند بدون خستگی پارو بزند در حالی که دیگر همراهان اش خسته بودند. باویر در مستند می‌گوید: "بهتر بود هیچکاک روشن می‌ساخت که در حقیقت ویتامین‌ها مواد مخدر هستند، اما سانسور آن زمان اجازه نمی‌داد". مرد مشیت پذیری که در ابتدای فیلم ظاهر می‌شود در ادامه داستان مشخص می‌شود که یک شیاد است: آن مرد نازی در واقع استروئید مصرف می‌کرد. هشت شخصیت فیلم در نهایت او را قربانی می‌کنند و هیچکاک آن صحنه وحشتناک را از دور فیلمبرداری کرد. او به تروفو اعتراف کرد که بازیگران مانند یک دسته "سگ شکاری" رفتار می‌کردند. آن کارگردان بریتانیایی می‌خواست بگوید که برای شکست دادن نازی‌ها متفقین باید دستان خود را به خون آغشته کنند.

هیچکاک زمانی که با اتهامات مواجه شد یا به شکلی ضعیف از خود دفاع کرد و یا اصولا دفاعی انجام نداد. او این فصل آسیب زا از زندگی حرفه‌ای اش را پشت سر گذاشت. درست پس از اکران فیلم هیچکاک موافقت کرد که دو فیلم کوتاه تبلیغاتی با عنوان "سفر بخیر (سال ۱۹۴۴ میلادی) و "ماجرای ماداگاسکار" را در همان سال برای وزارت اطلاعات بریتانیا درباره مقاومت فرانسه فیلمبرداری کند.

او برای فیلمبرداری این دو فیلم در حالی که بمباران در جریان بود به اروپا بازگشت. او به شوخی گفته بود:"احساس می‌کردم باید در تلاش‌های جنگی مشارکت کنم، اما برای انجام خدمت سربازی زیادی چاق و پیر بودم. می‌دانستم اگر کاری انجام ندهم همواره پشیمان خواهم شد".

هیچکاک در سال ۱۹۴۵ میلادی موافق کرد که به سیدنی برنشتاین دوست دوران کودکی و غول رسانه‌ای آینده که در آن زمان در راس دستگاه تبلیغاتی حکومتی بریتانیا قرار داشت در هنگام تدوین مستندی درباره اردوگاه کار اجباری برگن - بلزن با عنوان "شب فرا می‌رسد" که برای ساخت آن از تعداد انگشت شماری فیلم واقعی استفاده شده بود مشاوره ارائه دهد.

اردوگاه کار اجباری برگن – بلزن از بزرگترین اردوگاه‌های کار اجباری آلمان نازی بود که در سال ۱۹۴۰ در جنوب غرب شهر برگن بازگشایی شد. بیش از ۵۰ هزار نفر از یهودیان، لهستانی ها، روس‌ها و بسیاری از ملیت‌های دیگر در این اردوگاه نگهداری می‌شدند.

هیچکاک توصیه کرد که در تهیه فیلم از نما‌های طولانی و طبیعی استفاده شود تا این احساس را تقویت کند که این تصاویر وحشتناک واقعی هستند و اختراعی سینمایی نیستند. هیچکاک اعلام کرد که این زیبایی شناسی در دوره پس از جنگ در طول سال‌های نئورئالیسم ایتالیایی غالب خواهد شد.

فیلم "قایق نجات" علیرغم شهرت ناگواری که پیدا کرد یکی از جسورانه‌ترین و چالش برانگیزترین فیلم‌های ساخته شده توسط هیچکاک است. تمام رخداد‌هایی که در آن اتفاق می‌افتند بدون فلاش بک هستند و موسیقی به دلیل غیبتش برجسته می‌شود و تنها موسیقی متن آن فیلم امواج دریا، باد و باران است تصمیمی که در آن دوره زمانی برای ساخت یک فیلم انتخابی بسیار غیر عادی قلمداد می‌شد. علاوه بر این، قایق نجات حاوی مضامینی است که به ویژگی‌های سینمای هیچکاک تبدیل شدند از جمله تنگناهراسی پیرامون بازیگران، یا تصور شرور‌های به ظاهر شکست ناپذیر که قهرمانان در نهایت آنان را شکست می‌دهند. در واقع، قایق نجات یکی از بهترین نمونه‌های اولیه ژانر بقا بود جایی که شخصیت‌های ممتاز یاد می‌گیرند زنده بمانند و برای آن چه در زندگی مهم است ارزش قائل شوند.

در نهایت، بحث و جدل پیرامون قایق نجات منادی آثار هنری بود که تا دهه ۱۹۵۰ میلادی در قالب مک کارتیسم تحمیل شد. در آن دوره زمانی سناتور مک کارتی از ویسکانسین جلسات بدنام خود را برگزار کرد و معتقد بود تنها فیلم‌هایی باید اجازه اکران پیدا کنند که به طور واضح وطن پرستی و فضیلت اخلاقی خود را به نمایش می‌گذارند. وضعیتی که به گفته باویر تا امروز ادامه دارد. او می‌گوید:" در سینمای معاصر و جریان اصلی آمریکا هر پروژه‌ای باید پیام مثبتی داشته باشد و به هر قیمتی از مناطق خاکستری دوری کند. قایق نجات سابقه‌ای برای فرهنگ طرد* (Cancel Culture) است که ما تا به امروز شاهد آن هستیم".


*فرهنگ طرد یا اخراج یا تبعید نوعی مدرن از تبعید است که در آن فرد از حلقه‌های اجتماعی یا حرفه‌ای بیرون رانده می‌شود. عبارت "فرهنگ کنسل" اغلب دلالت ضمنی منفی دارد و عموما در بحث‌هایی با موضوع آزادی بیان و سانسور استفاده می‌شود. در این فرهنگ معمولا در مورد فردی که مشهور یا شناخته شده است به خاطر این که یک حرف و صحبت و عمل سوال برانگیز یا بحث برانگیز انجام داده برخورد می‌شود. در مورد افرادی که با فرهنگ کنسل مواجه می‌شود عواقب آن می‌تواند منجر به از دست دادن اعتبار و درآمد شود که به سختی می‌توان آن را بازیابی کرد. فرهنگ کنسل را می‌تواند نوعی از خوارسازی عمومی قلمداد کرد.

ارسال نظرات