صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۶۳۱۴۶
یک ویدیویی دیدم از یک دامدار که در مصاحبه با خبرنگار می‌گفت، سال آینده گوشت ۵۰۰ هزار تومانی را خواهید دید، در حالی که در زمان مصاحبه او گوشت حدود ۱۳۵هزار تومان بوده است. او خیلی روشن توضیح می‌دهد که چرا گوشت به این رقم می‌رسد. همکارش نیز توضیح می‌دهد که گوشت به نسخه تبدیل می‌شود یعنی صد گرم گوشت را به عنوان دارو در نسخه بنویسند تا درمان بیماری شود. استدلال‌های آن فرد خیلی دقیق بود، ولی، چون کسی توجه نکرد یا او را مهم ندانستند، اقدامی هم نکردند، لذا گوشت به همان قیمت و حتی بیشتر هم رسیده است.
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۳ - ۱۴ شهريور ۱۴۰۲

عباس عبدی در اعتماد نوشت: پیش‌بینی در موضوعات اجتماعی و انسانی متفاوت از پیش‌بینی در موضوعات طبیعی و فیزیکی و شیمیایی است. برای مثال اگر میزان خلوص آب را داشته باشیم و در ارتفاع معینی از سطح دریا باشد، می‌توانیم با قطعیت پیش‌بینی کنیم که آن آب در چه دمایی به جوش خواهد آمد. وقایع این‌چنینی مستقل از پیش‌بینی ماست. ولی در حوزه‌های انسانی و نیز موجودات زنده اینگونه پیش‌بینی‌ها قطعیت ندارند. مثلا برخی از پیش‌بینی‌ها در پزشکی اشتباه می‌شود، زیرا همه عوامل موثر در بیماری برای پزشک شناخته‌شده نیست، به علاوه آثار روحی و روانی بیمار نیز بر درمان بی‌تاثیر نیست. اگر پیش‌بینی از یک جامعه یا رفتار یک فرد باشد، ماجرا به کلی تغییر می‌کند.

مثلا کسی پیش‌بینی وقوع انقلاب یا اعتراضات را در جامعه می‌کند، این پیش‌بینی می‌تواند در وقوع یا عدم وقوع آن پیش‌بینی موثر باشد. برای نمونه رهبران انقلابی، پیش‌بینی می‌کنند که وقوع انقلاب قطعی است، نه به این علت که به لحاظ علمی و تحلیلی به این نتیجه رسیده‌اند که انقلاب می‌شود، بلکه به این علت که می‌خواهند مردم را برای تحقق وقوع آن تهییج و بسیج کنند. بنابراین به این پیش‌بینی می‌گوییم، پیش‌بینی فعال. حالت عکس هم رخ می‌دهد، اگر جامعه واقعا در مسیر انقلاب و فروپاشی باشد، پیش‌بینی عالمانه ممکن است مسوولان را به تامل وادارد و مسیر خود را تغییر دهند و امکان وقوع وضعیت پیش‌بینی‌شده را منتفی کنند. این از مهم‌ترین دلایل در دفاع از آزادی بیان و تحلیل و خبر برای صاحبان قدرت و همه جامعه است.

چند روز پیش برخی از طرفداران وضع موجود تصویری از روزنامه اعتماد را بازنشر کرده بودند که طی آن ۶۱ اقتصاددان در سال گذشته (خرداد ۱۴۰۱) پیش‌بینی تورم سه رقمی را کرده بودند و حالا با این مضمون مورد سوال واقع شده بودند که: «‏به دور از سیاسی سخن گفتن، خوب است بررسی شود این ۶١کارشناس محترم اقتصادی از فهم صحنه اقتصادی عاجز بوده و اشتباه کرده‌اند یا این هنر دولت بوده است که پیش‌بینی آنان (تورم سه رقمی) محقق نشده است. ‏پذیرش هر کدام حریت می‌خواهد.»

اول از همه اینکه اگر دولت یا سیاست‌گذاران اقتصادی تحت‌تاثیر این هشدار‌ها نبوده و سیاست خود را اصلاح نکرده باشند باید متاسف بود و اگر بوده که بنا بر برخی شواهد احتمالا چنین است، حتما سعی کرده‌اند که در ادامه راه و سیاست‌های خود، تجدید نظر کنند و مانع از تحقق این پیش‌بینی شوند. بنابراین چنین اظهاراتی می‌تواند نقش بازدارنده در ادامه سیاست‌های غلط داشته باشد.

از سوی دیگر اینکه اقتصاددانان براساس متغیر‌های موجود چنین ارزیابی داشته‌اند، حرجی نیست حتی اگر اشتباه کرده باشند، در بدترین حالت یک علامت منفی در دانش اقتصادی آنان محسوب می‌شود ولی کسانی که وعده دادند؛ توجه کنید، «وعده دادن» یک شرط ضمن عقد است و ماهیت حقوقی و اخلاقی و سیاسی دارد و فراتر از یک پیش‌بینی ساده است؛ آنان وعده دادند که تورم را نصف و تک‌رقمی می‌کنند ولی حدودا ۵/۱ برابر کردند؛ اکنون چه پاسخی دارند؟ آیا اشتباه کردند؟ یا فریب دادند؟ یا ناتوان بودند؟ دیگرانی که براساس این وعده‌ها از شکل‌گیری این دولت حمایت کردند، چه پاسخی دارند؟ به علاوه این هنر دولت نیست که اجازه نداد تورم سه رقمی شود. مثل این است که کسی بگوید من نمره ۱۸ می‌آورم ولی ناظران به او بگویند که با این وضعیت و پیشرفت تحصیلی تو نمره ۲ می‌آوری، البته او در نهایت ۶ می‌آورد و بعد خود را موفق نشان دهد؟! او مردود است و نه قبول و نه هنرمند. کسانی هم که برای او کف می‌زنند، خودشان باید پاسخگو باشند.

پس از انتشار این متن از جانب طرفداران وضع موجود، یک ویدیویی دیدم از یک دامدار که در مصاحبه با خبرنگار می‌گفت، سال آینده گوشت ۵۰۰ هزار تومانی را خواهید دید، در حالی که در زمان مصاحبه او گوشت حدود ۱۳۵هزار تومان بوده است. او خیلی روشن توضیح می‌دهد که چرا گوشت به این رقم می‌رسد. همکارش نیز توضیح می‌دهد که گوشت به نسخه تبدیل می‌شود یعنی صد گرم گوشت را به عنوان دارو در نسخه بنویسند تا درمان بیماری شود. استدلال‌های آن فرد خیلی دقیق بود، ولی، چون کسی توجه نکرد یا او را مهم ندانستند، اقدامی هم نکردند، لذا گوشت به همان قیمت و حتی بیشتر هم رسیده است. حالا به این دامدار چه باید گفت؟ آیا می‌توان بی‌کفایتی را به دولت نسبت داد؟ آیا او را باید اقتصاددان قابلی معرفی کرد؟

متاسفانه یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف این دولت وجود طرفدارانی است که از منظر منطقی و رسانه‌ای بسیار ضعیفند. شاید هم عملکرد موثری پیش روی آنان نیست که بتوانند دفاع کنند؛ به ناچار از هر وضعی و با هر قیمتی دفاع می‌کنند نتیجه از این بهتر نمی‌شود.

ارسال نظرات