به گزارش فرارو به نقل از سی ان ان، اجلاسهای امروزین به ندرت با دستاوردهای تکان دهنده به پایان میرسند بهویژه نشستهایی با عناوین نسبتا سخت و غیر الهام بخش دارند مانند "بریکس و آفریقا: تقویت رشد مشارکتی، پیشرفت پایدار و چندجانبهگرایی جامع".
با این وجود، بلوک نسبتا جوان و به حاشیه رانده شده بریکس که در سال ۲۰۰۹ میلادی تشکیل شد و حدود ۴۰ درصد از جمعیت جهان و یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهان را نمایندگی میکند، توانست بر مخالفت پنج عضو خود غلبه نماید و قدرت قابل توجهی را در مقابل چالش بالقوه بدخیم کشورهای غربی در برابر غرب از خود نشان دهد.
به نظر میرسد که این توسعه توسط چین عضو سنگین وزن آن بلوک که گفته است "نشاط جدیدی را تزریق خواهد کرد" انجام شده است. با این وجود، این وضعیت به نفع کدام بازیگر است؟
ابراز گلایه از از حاشیه نشینی و استثمار، موضوع رایج سخنرانیهای دهها کشور کوچکتر غیرعضو بریکس در روز پنجشنبه بود. شی جین پینگ رئیسجمهور چین گویی برای ارسال سیگنالی مبنی بر اینکه فریادهای کشورهای عضو بریکس به گوش نمیرسد به رهبران آن کشورها گفت: "چین دوستی است که آفریقا میتواند روی آن حساب کند".
او به کشورش مباهات کرد که به سرمایه گذاری بیش از ۶۰۰۰ کیلومتر راه آهن، بیش از ۶۰۰۰ کیلومتر جاده و حدود ۸۰ تاسیسات برق در قاره آفریقا کمک کرده است. در همین حال، فعالیتهای وام دهی چین پیشتر توسط ایالات متحده مورد انتقاد قرار گرفته بود، زیرا کشورهای در حال توسعه را در دام بدهی گرفتار میسازد.
گفته میشود برزیل از گسترش بلوک خسته شده است به این دلیل که آن را بیش از حد ناتوان میسازد. در واقع، اگر در سالیان اخیر نشستهای سران تحت رهبری غرب را دنبال کرده باشید به نظر میرسد این فروشگاههای گفتگوی پرمخاطره به رینگهای بوکس برای دیپلماسی خشمگین تبدیل شده اند و هر کسی که بلندترین فریاد را میزند راه خود را پیش میبرد.
بیانیههای پایانی این گونه نشستها تا حدی کمرنگ میشوند یا بی معنی هستند و یا اصلا صادر نمیشوند. نمایندگان کشورهای کوچکتر اغلب ناامید به خانه میروند.
عربستان سعودی، امارات و ایران جزو شش کشوری هستند که برای پیوستن به گروه بریکس دعوت شده اند. با این وجود، آیا بریکس میتواند این موارد را تغییر دهد؟ حتی اگر گسترش دیدگاههای متفاوت تری را به همراه داشته باشد این بلوک بر اساس اجماع عمل میکند و کار با چنین مدلی میتواند دست و پا گیر باشد همان طور که من آن را از نزدیک تجربه کرده ام.
کار سختی است و من آن را از نزدیک در سازمانهای امنیت و همکاری اروپا (OSCE) که در گذشته در آنجا کار میکردم تجربه کردم. برای مثال، زمانی که روسیه تصمیم گرفت که ناظران بین المللی مستقل در منطقه دونباس اوکراین در آنجا حضور نداشته باشند به سادگی از وتوی سازمان امنیت و همکاری اروپا برای پایان دادن به این حضور استفاده کرد.
با قضاوت براساس سخنرانیهای رهبران بریکس در اجلاس اخیر ژوهانسبورگ میتوان نتیجه گیری کرد که هنوز موضوعات و دلایلی وجود دارند که اعضا را متحد میسازند از جمله کاهش اتکا به دلار قدرتمند برای تجارت و بازرگانی بین المللی (اگر این اتفاق رخ دهد میتواند باعث بی ثباتی بازارهای جهانی شود)، اصلاح در سیستم سازمان ملل (به نظر من چیز خوبی است) و به طور کلی ایستادگی دسته جمعی در برابر آن چه "نیکلاس مادورو" رئیس جمهور ونزوئلا از آن تحت عنوان "اجبار یکجانبه" تحریمهای غرب یاد کرده است.
در طول اجلاس سه روزه رویدادهای دنیای واقعی هم چنان توانستند این حباب رفاقت آسان را سوراخ کنند. رهبران بریکس را میتوان بخشید که نمیدانستند که آیا در روز چهارشنبه باید از خود شور و نشاط نشان دهند یا ابراز نگرانی. در حوالی وقت ناهار با اعلام فرود موفقیت آمیز فضاپیمای چاندرایان-۳ بر روی ماه تنها چند روز پس از تلاش ناموفق روسیه، هیاهوی هیأت هندی شنیده شد. رئیس جمهور آفریقای جنوبی به عنوان میزبان اجلاس سران گفته بود که این رخداد باید به عنوان دستاوردی برای کل بریکس قلمداد شود.
ساعاتی بعد درست زمانی که رهبران بریکس برای صرف شام دور میز نشسته بودند هشدارهای خبری درباره سقوط هواپیمای حامل "یوگنی پریگوژین" رئیس گروه واگنر مطرح شد. با توجه به این که حداقل چهار کشور قاره آفریقا به شدت به واگنر برای حفاظت امنیتی یا خدمات استخراج مواد معدنی متکی هستند این خبری بود که امکان نادیده گرفتن آن وجود نداشت.
هیچ نشستی بدون نکات ظریف دیپلماتیک و حاشیههای آن ارزش نخواهد داشت. خواه تماشای حضور همراه با اطمینان و با غرور شی در جلسه باشد یا سبک و مدل لباس مودی و یا خوی ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه آن کشور یا شعارهای پوپولیستی و فیلمنامهای لولا داسیلوا رئیسجمهور برزیل. لولا تنها رهبری بود که درباره حمله روسیه به اوکراین صحبت کرد و اشاره نمود که همگان از عواقب جنگ رنج میبرند.
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه شخصا در این اجلاس شرکت نکرد بلکه سخنان خود را از طریق پیوند ویدیویی بیان کرد.
چیزی که نشست اخیر بریکس را از نشستهای جی -۷ و جی -۲۰ متمایز میسازد آن است که تریبون اصلی رسانهای به رسانههای کوچکتر و غیر انگلیسی زبان از کشورهای در حال توسعه داده شد. با این وجود، دسترسی رسانهها به رهبران و نمایندگان نیز بسیار محدود بود رویهای که بیشتر مطابق با دستورکار رژیمهای اقتدارگرا میباشد.
این که آفریقای جنوبی توانست میزبانی این اجلاس را به پایان برساند خود یک دستاورد است. میزبانی از دهها رئیس دولت به اندازه کافی دلهرهآور است، اما در پس زمینه قطعی برق مزمن، قطع شدن متناوب ارتباط اینترنتی (بیشتر به دلیل مشکلات کابلی)، تنش در روابط بین جمهوری دموکراتیک کنگو و کامرون، زیرساختهای در حال فروپاشی و افزایش نگران کننده جنایت اقدامی چشمگیر بود.
بسیاری از افراد حاضر در محل به من گفتند که موفقیت شماره یک میزبانی بریکس پایان دادن به قطعی برق متناوب بوده که از سال ۲۰۰۸ میلادی آن کشور را تحت تاثیر قرار داده است.
شی که حضورش در نشست اخیر بریکس نشان دهنده ۲۵ سال روابط دیپلماتیک بین چین و آفریقای جنوبی بود تجهیزات برق اضطراری به ارزش ۸.۹ میلیون دلار به علاوه چندین بسته کمک مالی میلیون دلاری برای بخش برق آفریقای جنوبی را به آن کشور ارائه کرده است.
با وجود اینکه نشست بریکس نتوانست در مورد موضوعاتی مانند جایگزینی ارز و باز کردن دریای سیاه به روی صادرات غلات اوکراین که بسیاری از کشورهای آفریقایی به آن وابسته هستند پیشرفتی داشته باشد.
در مورد بریکس میتوان گفت وحدت و گفتمان مستقیم خوب است، اما نه به قیمت انحراف بیشتر جهان به سمت اقتدارگرایی.
در پایان روز، این اجلاس باید به عنوان یک پیروزی آشکار برای شی، صحنهای برای نمایش مجازی شجاعت پوتین به طور فزاینده منزوی و چراغی هشداردهنده به دموکراسیهای غربی تحت رهبری ایالات متحده قلمداد شود. نشست بریکس نشان داد که نگرانیهای کشورها درباره توسعه را نباید نادیده گرفت.