به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ میلادی ایران به صورت یکجانبه تلاش کرده تا بر خاورمیانه تسلط یابد و ایالات متحده و اسرائیل را بیرون راند. تهران برای انجام این کار به شدت بر کارزار بی امان اقدام علیه امریکا و اسرائیل متمرکز بود. علیرغم آن که این اهداف تغییر نکرده اند به نظر میرسد ایرانیها استراتژی کلان خود را به شکلی اساسی تغییر داده اند.
ما هرگز نمیتوانیم مطمئن باشیم، زیرا تصمیم گیری ایران همواره مبهم است، اما به نظر میرسد ایران ناگهان متوجه شده که هویج میتواند ابزار مفیدی برای سیاست خارجی باشد. تقریبا به هر کجا که نگاه کنید تهران اکنون انگیزههای مثبتی برای همکاری ارائه میدهد سوالی که اکنون امریکا با آن مواجه است این میباشد که چگونه سیاست خود را در ازای این تغییر تنظیم کند.
نمونههای زیادی از تغییر ایران وجود دارد. ایران با میانجی گری چین به توافقی با عربستان سعودی دست یافت که در ظاهر سود بیشتری برای ریاض در مقایسه با ایران دارد. در نتیجه، دو کشور پس از یک دهه وقفه روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. آنان حتی در مورد همکاری برای جلوگیری از فرورفتن سودان به عمق جنگ داخلی با یکدیگر صحبت میکنند.
ایرانیها همچنین روابط دیپلماتیک خود را با امارات متحده عربی از سر گرفته اند و تهران به دنبال همکاری با ابوظبی در زمینه حمل و نقل هوایی و زیرساختها نیز میباشد. امارات تا آن جا پیش رفته که از ائتلاف دریایی به رهبری ایالات متحده در خلیج فارس خارج شده و با پیوستن به ائتلاف رقیب با حضور ایران موافقت کرده است.
آنان حتی گفتگوهای آرامی را با بحرین آغاز کرده اند که دولت آن هنوز ایران را به خاطر تلاشهای مختلف برای برافروختن انقلاب توسط اکثریت شیعه کشور نبخشیده است. ایران همچنین قرارداد توسعه جدید روابط با عمان را در پیش گرفته و در حال عادی سازی روابط با مصر است.
ایران همچنین مذاکرات خود را با ترکیه (و روسیه و حکومت اسد سوریه) درباره یافتن راه حلی برای مشکلات دوجانبه خود در عراق و سوریه از سر گرفته است. ایران یک توافق جدید مبادله نفت در برابر گاز با عراق دارد جایی که متحدان ایران حتی بیش از گذشته بر دولت تسلط دارند. نکته جالبتر از همه آن که ایران پیشنهاد تشکیل یک مجمع منطقهای بدون ایالات متحده یا اسرائیل را داده ایدهای که به گونهای خریدار پیدا کرده که یک دهه پیش غیر قابل تصور به نظر میرسید.
وزیر امور خارجه ایران به تازگی سفر چهار کشوری به خلیج فارس را به پایان رساند که تحسین ایرانیان را برانگیخت تحسینی که پیشتر هرگز دریافت نکرده بود.
البته همه این موارد صرفا تبادل گلاب بین ایران و اعراب نیست. مسائل ماهیتا تغییر نکرده برای مثال جدال با کویت بر سر یک میدان گازی مشترک، با امارات بر سر جزایر سه گانه و با سعودیها برسر یمن وجود دارد. با این وجود، در مجموع طبق استانداردهای ایران رویکرد اخیر آن کشور تغییری جذاب و واقعی بوده است.
با این وجود، این رویکرد صلحطلبانه تهران به عشق و دوستی با اسرائیل و امریکا تعمیم نیافته است. در آن مورد ایران به رویه پیشین خود ادامه میدهد. نیروهای دریایی ایران در برابر امریکا به تقابل با کشتیهای آمریکایی در خلیج فارس ادامه میدهند و ایران در شش ماه گذشته حداقل پنج بار به نفتکشهای وابسته به امریکا یا اسرائیل حمله کرده یا آنان را توقیف کرده است. به نظر میرسد حتی آزادی اخیر زندانیان بین ایالات متحده و ایران بیشتر به نیاز شدید ایران به پول نقد مربوط میشود تا هرگونه علاقه به تنش زدایی واقعی.
همه متحدان منطقهای ایالات متحده از این وحشت دارند که امریکا از آنان در برابر ایران محافظت نکند. بایدن در این زمینه بهتر عمل کرده است، اما هیچ یک از آنان فراموش نکرده اند که چگونه ترامپ ایده دفاع از عربستان سعودی و امارات ایران در سال ۲۰۱۹ میلادی را کنار گذاشت ترامپ در آن زمان سالها سیاست امریکا را احتمالا بدون آن که درک کند مورد تمسخر قرار داده بود.
در نتیجه، طی چندین سال گذشته متحدان خاورمیانهای ایالات متحده نیاز به کاهش وابستگی خود به ایالات متحده و یافتن دوستان جدید و حامیان بالقوه را احساس کرده اند. این وضعیت موجی از دوستیهای خاورمیانهای با نقش آفرینی چین، روسیه، هند و برخی از کشورهای اروپایی را موجب شده است. سیاست خارجی جدید ایران ممکن است در جهت استفاده از این موقعیت باشد.
کشورهای عربی به خوبی میدانند که ایران چه تواناییهایی دارد به ویژه اگر ایالات متحده مایل یا قادر به مهار آن نباشد. در صورتی که جهان عرب وابستگی خود به آمریکا را کنار بگذارد و به جای آن حاکمیت ایران را بپذیرد؛ تهران انگیزه بهتری برای بهبود روابط با کشورهای منطقه خواهد داشت.
از آنجایی که به نظر میرسد آمریکاییها کمتر به خاورمیانه علاقمند هستند روسیه در اوکراین گرفتار شده است و چین همچنان فاقد قدرت نظامی برای تصاحب قدرت منطقهای است ایران با چهرهای مهربانتر اکنون کشورهای عربی نگران را به سوی خود فرا میخواند. به همین دلیل است که رویکرد تازه ایران البته تا حدی محدود تا این اندازه موثر بوده است.
در همین حال به نظر میرسد تداوم اقدامات تهاجمی ایران علیه امرکا و اسرائیل مکمل استراتژی عربی آن کشور است. ایران احتمالا باور دارد ادامه حملات به منافع واشنگن در منطقه سرعت خروج امریکا از منطقه را تشدید خواهد کرد.
در مورد اسرائیل گرم شدن درگیری در آنجا به ایران کمک میکند تا کشورهای عربی را با دوراهی شدیدتری مواجه کند: شما یا میتوانید به ما بپیوندید و صلح و تجارت داشته باشید یا به اسرائیل بپیوندید و جنگ داشته باشید. به خصوص با وجود یک دولت راست افراطی اسرائیل که مصمم است علیه فلسطینیها به شیوهای منفور حتی برای خستهترین اعراب عمل کند فاصله گرفتن از اسرائیل برای بسیاری از رژیمهای عربی مزایای خاص خود را دارد.
بنابراین، رویکرد دوگانه ملایمت با کشورهای عربی و در عین حال تشدید حملات به ایالات متحده و اسرائیل احتمالا به معنای ایجاد شکاف بین کشورهای عربی و دشمنان اصلی ایران است. آن چه ایران بیش از همه از آن میترسد آشتی بین ایالات متحده و متحدان عرب اش و نزدیک شدن بیشتر بین آنان و اسرائیل است.
در واقع، این رویکرد راهبردی جدید نشان میدهد که ایران سرانجام دریافته که استفاده اش از چماق دشمنان آن کشور را به سوی یکدیگر سوق میدهد و از این رو در رویکرد جدید به دنبال ایجاد شکاف و تفرقه در میان آنان است. تا به امروز انگیزه اصلی توافق ابراهیم و دیگر روابط نزدیک بین کشورهای عربی و اسرائیل تمایل آنان به متحد شدن به دلیل ترس مشترک از ایران و متحدان و یاران آن کشور بوده است.
در اینجا نیز دولت بایدن حق دارد که تصور کند آشتی بین عربستان سعودی و اسرائیل برای مقابله با ایران و به طور بالقوه برای منافع امریکا مفید خواهد بود. گردهم آوردن قدرتمندترین ارتش منطقهای و قدرتمندترین اقتصاد عربی مانعی در برابر تهران خواهد بود. به همین دلیل است که ایرانیها سخت تلاش میکنند تا با سعودیها و دیگر کشورهای عربی سازگار شوند و آن کشورها را از اسرائیل و امریکا دور نگه دارند.
به نظر میرسد ایران ترفند جدیدی را یاد گرفته است. باید دید آیا ایالات متحده نیز میتواند ترفند تازهای را به کار گیرد یا خیر.