صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۵۷۸۱۳
زهره صفاتی گفت: در حوزه ساختاری با وجود همراهی و موافقت رهبری، متاسفانه فعالیت استقلالی بانوان مجتهده پذیرفته نمی‌شود. میزان سادگی و عدم تجهیز مناسب و نیمه‌ساز بودن موسسه فقهی ایشان نیز شاهد صادقی بود بر مدعای ایشان.
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۲ - ۲۳ مرداد ۱۴۰۲

مبلغ نوشت: زهره صفاتی با اشاره به دلایل عدم توفیق در حل مسائل حوزه زنان از منظر فقهی گفت: معمولا تغییر موضوعات حوزه زنان پذیرفته نمی‌شود و لذا در ساحت موضوع‌شناسی متناسب نیازمند دقت و توجه بیشتر هستیم. وی میگوید در سال‌های «فرزند کمتر، زندگی بهتر» که همه مراجع قم با بستن لوله زنان موافقت داشتند، تنها مجتهدی بودم که مخالفت کردم.

«تا اواخر قرن اخیر، زنان به‌طور کلی از مناصب اسقفی و روحانیت در کلیسا‌های مسیحی مستثنی بودند و راهبگی وضعیتی بود که می‌بایست نقش و جایگاه خود را در آن تعریف می‌کردند. ما تقریبا هیچ زنی را در دیانت مسیح و یهود نداریم که به بالاترین مقام دانش دینی دست یافته باشد درحالی‌که بالاترین مقام دانشی در اسلام یعنی اجتهاد، فراجنسیتی است، اگرچه به دلیل رویکرد‌های جاری دستیابی زنان به آن سخت است…»

این بخشی از متن مقاله «وضعیت دانشی زنان مذهبی در ادیان توحیدی» است که در مسیر تهران‌ـ‌قم مطالعه می‌کنم. به دعوت دستیار رئیس‌جمهور در پیگیری حقوق شهروندی و آزادی‌های اجتماعی، سکینه‌سادات پاد، عازم دیدار تنها بانوان مجتهده جهان تشیع هستیم. دیدار ما با بانوان مجتهده اگرچه ذیل طرح «بررسی روند و اقدامات شورای فقهی زنان» تعریف می‌شود، ولی آشنایی با این سرمایه‌های دینی و علمی شوق‌انگیز و پرسش‌انگیز است.

پرسش‌انگیز از آن‌جهت که چرا ساختار سیاسی و اجتماعی ما در امکان استفاده از ظرفیت حضور و بروز این سرمایه‌های دانشی نحیف و کم‌توان است؟ اصولا با این متولیان متعدد شکل‌گیری شورای فقهی زنان مانند شورای فرهنگی اجتماعی زنان، معاونت زنان وخانواده ریاست‌جمهوری و فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی چرا همچنان با عدم موضوع‌شناسی، مصلحت‌شناسی یا عدم کفایت مطالعات فقهی در مسائل زنان مواجهیم و موفق نبوده‌ایم از این ظرفیت برای نظریه‌پردازی فقهی و دینی جهت حل معضلات کنونی زنان و خانواده استفاده کنیم؟!

کأنه بانوان مجتهده گذشته، چون مرحومه بانو امین و بانو همایونی و بانوان مجتهدی، چون زهره صفاتی و معصومه گلگیری نقش‌شان در میراث شیعی آن است که با حضورشان صرفا از حیث رویکرد‌های فراجنسیتی اسلام بر خود ببالیم و همچنان کرسی‌های نظریه‌پردازی، عمل‌گرایی و سیاستگذاری در حیرت از عدم حضورشان، متعلق به آقایان باشد.

در مسیر بحثی در گرفت پیرامون اینکه مجتهدان زن، با چه عناوین و القابی مخاطب قرار می‌گیرند، مثلا برای آقایان حوزوی عناوینی مانند حجت‌الاسلام، ثقه‌الاسلام و آیت‌الله و… استعمال می‌شود، برای بانوان حوزوی چطور؟!

از بس هیچ واژه درخوری نیافتیم دست به دامان اجازه‌نامه‌های نقل روایت یا اجتهاد مرحومه بانو امین شدیم تا خطابات علما در مورد ایشان را کنکاش کنیم جالب اینکه آیت‌الله اصطهباناتی ایشان را «حجت زنان زمان» توصیف می‌دانند و توصیف متفاوت از اطلاق عنوانی ناشی از مراتب دانشی است.

همین‌که نهاد دانش دینی ما هیچ اطلاقی برای نام‌گذاری عناوین و مراتب جایگاهی بانوان حوزوی جز واژگانی محاسباتی مانند سطح سه و چهار و پنج و… در ساختار سازمانی خود ندارد نشان می‌دهد جایگاه بانوان حوزوی در ساختار حوزوی ما نهادینه نشده و همچنان در حاشیه است؛ چراکه عناوین و کلمات نشانه‌هایی از یک نظام معنایی شکل‌گرفته در بستر اجتماعی را می‌دهند.

دکتر بدره هوشمندانه پیشنهاد دادند با توجه به تأنیث واژه آیت، عنوان آیت‌الله می‌بایست در موضع حق خود خطاب به بانوان مجتهده به کار رود اگر چه به تعبیر صائب.

جامه آزادگی چالاک باشد سرو را

جیب و دامن فارغ از خاشاک باشد سرو را

و البته بانوان مجتهده و حوزوی نیازمند عناوین و القاب نیستند بلکه این نهاد دانشی و هویتی ماست که برای تنظیم، تثبیت و تشریح خویش نیازمند مخاطب قرار دادن این بانوان با عبارت‌هایی منضبط و دقیق است.

صبح بود که به دیدار زهره صفاتی رفتیم. پاد در دیدار او گفت: «غفلت از ظرفیت بانوان مجتهده هم توسط ساختار‌های حاکمیتی و هم توسط دستگاه سازمانی حوزه در حقیقت موجب تشدید مسائل و معضلات حوزه زنان و خانواده شده است و حل نشدن مسائل نشان داده است که حضور بانوان مجتهده در عرصه تصمیم‌ساز امری ناگزیر ضروری است.»

اینکه در چهارچوب فقه بتوانی اعتماد فق‌ها و مراجع محتاطی، چون آیت‌الله صافی را مبنی‌بر اجازه روایت دریافت کنی و همچنان با وجود جنسیت و فضای مردانه و سختگیر دروس عالی حوزه‌های علمیه بدون خروج از ساختار موفق به کسب بالاترین درجات علمی شوی اتفاق کم‌نظیری است که متاسفانه به قدر کافی فهمیده نشده است.

صفاتی توضیح داد در سال‌های «فرزند کمتر، زندگی بهتر» که همه مراجع قم با بستن لوله زنان موافقت داشتند، پس از تحقیق به دلیل موضوع‌شناسی‌ای که حاصل شد و رسیدن به این نتیجه که عملی بی‌بازگشت است تنها مجتهدی بودم که مخالفت کردم؛ و چه عبرت‌انگیز که زمان نشان داد ورود بانوان مجتهده احکام و مسائل زنان را در وجهی همه‌جانبه‌تر و دقیق‌تر مطرح می‌سازد…

جالب اینکه صفاتی برای نگارش کتاب «طهاره‌النساء فی احکام الدماء» چندین سال در کلاس‌های علوم پزشکی دانشگاه شرکت و با اساتید مختلف پزشکی مباحثه و گفتگو کرده تا آگاهی کاملی در موضوع‌شناسی و فیزیولوژی زنانه کسب کند و نهایتا پس از ۱۰ سال مطالعه و پژوهش این کتاب نگارش یافت که منجر به تعدیل و تغییر برخی احکام فقهی و فتاوای مراجع در حوزه مسائل زنان شد.

عصبیت در اندیشه ابن خلدون، مفهومی محوری به معنای احساس گروهی یا انسجام اجتماعی است با تاکید بر سازگاری، آگاهی جمعی و احساس هدف مشترک که اگرچه دال مرکزی گفتمان اجتماعی پیشااسلام است، ولی توسط مسلمانان به بهترین وجه و در راستای رویکرد‌های دینی بازتولید شد به نحوی که توانست مدینه نبوی و جامعه اسلامی را شکل دهد. خانم صفاتی نشان دادند که تاکید بر ورود جنسیتی به ساحت مباحث دانشی دین، همانند عصبیت ابن‌خلدونی می‌تواند در عین تحفظ بر ارزش‌ها و چهارچوب‌های فقه جواهری، پیشرو و ضروری باشد.

بانوی فاضله و مجتهده، زهره صفاتی در مواجهه با پرسش ما درخصوص راهبرد‌های مبتنی‌بر عقلانیت سیاستگذاری برای استفاده از ظرفیت زنان مجتهده از فشار‌های درون و بیرون از حوزه گفت و اینکه بانوان حوزوی به تکلیف خود درخصوص نظریه‌پردازی و رسیدن به دستاورد‌های علمی متناسب عمل کرده‌اند و نمی‌توان در وضعیتی که اصولا ساحت حوزه‌های علمیه خواهران صرفا آموزشی بسته شده و حتی مجوز سطح پنج و اجتهاد بانوان توسط ساختار همچنان در هاله‌ای از ابهام است و آنان در هیچ‌کجای سیاستگذاری دیده نشده، از آنان بیش از مجاهدت علمی، انتظاری داشت. وظیفه ما تولید دانش است که در این سطح موفق شدیم حتی اعتماد مراجع در مرتبه اجتهادی که کار بسیار سختی است را جلب کنیم.

او دلایل عدم توفیق در حل مسائل حوزه زنان از منظر فقهی و نظریه‌پردازی را در عین تحفظ بر فقه‌جواهری هم در حوزه دانشی و هم در حوزه ساختاری ارزیابی و مطرح کرد معمولا تغییر موضوعات حوزه زنان پذیرفته نمی‌شود و لذا در ساحت موضوع‌شناسی متناسب نیازمند دقت و توجه بیشتر هستیم. در حوزه ساختاری نیز با وجود همراهی و موافقت رهبری، متاسفانه فعالیت استقلالی بانوان مجتهده پذیرفته نمی‌شود. میزان سادگی و عدم تجهیز مناسب و نیمه‌ساز بودن موسسه فقهی ایشان نیز شاهد صادقی بود بر مدعای ایشان.

غفلت از ظرفیت بانوان مجتهده به مثابه میراث عظیم معنوی و دانشی جهان اسلام در شرایطی که نظام با پرسش‌های سنگینی در حوزه مسائل زنان و خانواده مواجه است هم در وجه نظریه‌پردازی و سیاستگذاری و هم در وجه ساختاری و استفاده از ظرفیت این بانوان در مناصب تصمیم‌سازی، چون شورای نگهبان، شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت عجیب و نگران‌کننده است.

در دیدار عصر به محضر بانوی مجتهده و فاضله معصومه گُلگیری رسیدیم و جالب اینکه هر دو بانوی مجتهده بر توجه مسئولان به رفع مسائل و مشکلات اقتصادی و توجه ویژه به قشر متدین و انقلابی که پشتیبان اصلی نظام هستند تاکید داشتند.

او در پرسش از نسبت فقه زنان با حل معضلات کنونی به توصیه‌های اخلاقی ارجاع داده و تاکید داشت حُکم را با حِکمتش برای مردم تبیین کنیم و چقدر این اندرز‌های حکیمانه هم از جهت تهذیب فردی و هم از حیث تهذیب ساختاری و فرهنگی ضروری و مغتنم است.

به نظر می‌رسد هرچقدر صفاتی کنشگری بیشتری برای دانش فقه در حل معضلات اجتماعی و سیاستگذاری حوزه زنان قائل است، گُلگیری این نقش را به دانش اخلاق و کلام می‌دهد، همچنین به دلیل اینکه صفاتی پیوند بیشتری با فضا و مسائل بیرونی حوزه‌های علمیه خواهران دارد توانسته اثرگذاری بیشتری بر ساختار‌ها و فعالیت‌های غیرحوزوی داشته باشد و از همه مهم‌تر شناسنامه اجتهادی خویش را به موضوعات و مسائل زنان در وضعیت کنونی پیوند دهد.

نهاد حوزه‌های علمیه خواهران، اگرچه نهادی پساانقلابی است و رشد کمی‌وکیفی قابل‌توجهی داشته، لکن همچنان اثرگذاری آن و نسبتش با ساحت سیاستگذاری مغفول است.

ما به گفتگو و تحرک بیشتر حوزه‌های علمیه خواهران با عرصه سیاست و مدیریت کشور نیازمندیم و توجه پاد، دستیار رئیس‌جمهور به «نهاد اجتهاد زنانه» به‌عنوان جایگاهی مولد و رافع مشکلات کنونی حوزه زنان و خانواده پیشرو و ستودنی است و همچنان پرسش از غیبت این نهاد چه در ساحت فقه و اخلاق اجتماعی و چه در موضع سیاستگذاری پابرجاست.

اکنون که نظام اسلامی ما هزینه‌های بسیاری در مسائل حوزه زنان داده، وقت آن است که تعارف را کنار نهاده و با ضمایر مشخص سوال شود چرا برخی ساختار‌های متولی حوزوی مانند پژوهشکده زن و خانواده نتوانسته‌اند پیوندی شایسته با نهاد اجتهاد زنانه برای حل معضلات سامان دهند و چرا همچنان درگیر بدیهیاتی، چون «عزلت‌نشینی مدیریتی نهاد‌های حوزوی زنان» هستیم و مدیریت و سیاستگذاری این نهاد‌ها همچنان مردسالارانه و در دست مردان است که به تعبیر حافظ.

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند

کس به میدان درنمی‌آید سواران را چه شد؟

برچسب ها: حوزه علمیه
ارسال نظرات