صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۵۷۴۳
داوود هرمیداس باوند در گفت‌وگو با «فرارو»
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۴ - ۱۸ دی ۱۳۸۹


یک تحلیل‌گر مسایل بین الملل پیگیری سیاست مماشات و بسیج کشورهای عربی خاورمیانه در قبال سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا را از جمله محورهایی دانست که منجر به سفر وزیر خارجه این کشور به منطقه شده است. همچنین به باور وی اگر وحدت استراتژی وجود داشته باشد می‌توان به مذاکرات استانبول امیدوار بود.

هیلاری کلینتون روز شنبه برای دیدار با مقامات کشورهای امارات متحده عربی، عمان و قطر عازم منطقه شد.

گفته می‌شود ترغیب کشورهای عربی به اجرای دقیق تحریم های ایران یکی از اهدف اصلی این سفر است. این در حالی است که قرار است در اواخر ماه ژانویه ایران و 1+5 دور دوم مذاکرات هسته‌ای را در استانبول آغاز کنند.

داوود هرمیداس باوند در گفت‌وگو با در این باره که وزیر خارجه آمریکا با سفر منطقه به دنبال چیست، گفت: «آمریکا در رابطه با کشورهای عربی منطقه خاور میانه دو خط و مشی را در پیش گرفته است؛ یکی جلب خاطر کشورهای عربی و اجرای سیاست مماشات است و دیگری بسیج کشورهای عربی در قبال سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا بخصوص در برخورد با ایران.»

وی با بیان اینکه آمریکا سعی کرده تا از احتمال وقوع یک رویداد سخت افزاری استفاده بهینه کند، گفت: «آمریکا کشورهای عربی خاورمیانه را تشویق کرده است که برای رفع نگرانی خود سلاح‌های پیشرفته خریداری کنند به طوریکه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس درمجموع 130 میلیارد دلار قرداردهای فروش سلاح‌های پیشرفته امضا کرده‌اند.»

این استاد دانشگاه فروش سلاح و گسترش روابط تجاری با اعراب را در جهت تکمیل هرچه بیشتر این دو خط و مشی ارزیابی کرد و گفت: «توسعه روابط تجاری و بهره برداری از احتمال بروز یک برخورد سخت افزاری منجر به فروش سلاح‌های پیشرفته به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس شده است.»

باوند در پاسخ به این سوال که مذاکره با مقامات منطقه برای تشدید یا اعمال تحریم‌ها علیه ایران از یک سو و پیگیری مذاکرات از سویی دیگر آیا نشانه تناقض در سیاست‌های آمریکا نیست، اظهار کرد: «از نظر شکلی بله تناقض آمیز است ولی از نظر محتوایی برای اینکه هیچ توافقی هرچند نسبی حاصل نشده است، تناقض آمیز نیست.»

این کارشناس مسایل خارجی در توضیح بیشتر این موضوع بیان کرد: «از نظر محتوایی و ماهیتی هیچ گونه تفاهم و توافقی پدیدار نشده است بنابراین آنها سیاست چماق و هویج و افزایش تحریم‌ها را در پیش گرفتند.»

باوند افزود: «هنوز از نظر محتوایی مبانی تفاهم نسبی و ضمنی پدیدار نشده است تا بازتاب خاص خود را در تصمیم گیری و موضع گیری بعدی در پی داشته باشد.»

وی توضیح داد: «تنها موردی که می‌توانست به عنوان یک تفاهم مطرح شود، توافق وین بود، یعنی توافق برای انتقال درصد پایین اورانیوم برای تغلیظ و باز گرداندن دوباره آن به ایران.»

این تحلیل‌گر مسایل بین الملل با بیان اینکه مذاکرات وین می‌توانست یک فضای جدید و اعتماد ساز به وجود آورد، گفت: «این توافق می‌توانست چارچوبی قابل قبولی برای حل مسایل پیچیده و مشکل باشد که متاسفانه اجرایی نشد.»

باوند در پاسخ به سوال دیگری در این باره که چشم انداز مذاکرات استانبول را چگونه ارزیابی می‌کنید، گفت: «اگر در ایران یک استراتژی واحدی دنبال شود و شرایط مانند توافقات وین نباشد که ابتدا تفاهمی صورت گیرد ولی سپس در داخل ایران با مخالفت جدی روبرو شود، می‌توان به مذاکرات استانبول امیدوار بود.»

وی اضافه کرد: «اگر از قبل یک وحدت استراتژیک پدیدار شده باشد که بر اساس آن وحدت مذاکرات انجام بگیرد، می‌توان امیدوار بود. در واقع اگر این وحدت بین مراجع تصمیم گیرنده برقرار شده و ارزیابی همه جانبه صورت گرفته باشد و تصمیم جدی‌تری اتخاذ شده باشد، می‌توان به فرایند مذاکرات خوشبین بود ولی اگر بر اساس روالی که تاکنون وجود داشته عمل شده و سیاست تاخیر و تعلل در پیش گرفته شود انتظاری از مذاکرات نباید داشت.»

این استاد دانشگاه ادامه داد: «در پرتو شرایط به وجود آمده، خرد و عقل سلیم حکم می‌کند که در جهت یک توافق و تفاهم گام بر داشته شود چون اگر مذاکرات استانبول به نتیجه نرسد پیامدهای نگران کننده‌ای برای مملکت در پی خواهد داشت.»

ارسال نظرات