صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۵۷۰۴۲
تسلط چین بر جهان با بودجه فعلی امکان‌پذیر است؟
کاهش رشد اقتصادی و بادهای مخالف جمعیتی (کاهش نرخ رشد جمعیت) انتخاب های دشواری را بر شی جین پینگ تحمیل می کنند. اقتصاد چین در یک مارپیچ نزولی بی امان گرفتار شده است. نرخ بیکاری جوانان چینی به بالاترین حد تاریخی رسیده و تلاش برای کاهش نرخ تورم اقتصاد چین را در دام رکود اقتصادی گرفتار ساخته است.
تاریخ انتشار: ۲۲:۱۴ - ۲۱ مرداد ۱۴۰۲

فرارو- مین شین پئی، دانشمند علوم سیاسی چینی - آمریکایی و کارشناس در حوزه حاکمیت در چین، روابط ایالات متحده و آسیای شرقی و هم چنین دموکراسی سازی در کشور‌های در حال توسعه است. او عضو ارشد غیر مقیم برنامه آسیا در بنیاد مارشال آلمان در ایالات متحده است. او پیش‌تر یکی از همکاران ارشد برنامه آسیا در بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی بود. از پئی مقالات و تحلیل‌های زیادی در نشریات و روزنامه هایی، چون نیویورک تایمز، فارین پالسی و فارین افرز منتشر شده است. مجله "پروسپکت" در سال ۲۰۰۸ میلادی از او به عنوان یکی از صد روشنفکر برتر عمومی عصر حاضر نام برده بود. از کتاب‌های او می‌توان به " از اصلاحات تا انقلاب: نابودی کمونیسم در چین و اتحاد جماهیر شوروی" (انتشارات دانشگاه هاروارد، ۱۹۹۴)، "گذار به دام چین: محدودیت‌های توسعه به شیوه خودکامه" (انتشارات دانشگاه هاروارد، ۲۰۰۶) و "سرمایه داری دوستی چین: پویایی زوال رژیم" (انتشارات دانشگاه هاروارد، ۲۰۱۶) اشاره کرد.

به گزارش فرارو به نقل از بلومبرگ، اعتماد "شی جین پینگ" به رشد غیرقابل توقف اقتصادی چین هدایت گر بخش عمده استراتژی بزرگ او بوده است. شی در سال‌های نخستین زمامداری‌اش با استناد به رشد اقتصادی چین تصمیم گرفت تا برنامه بلندپروازانه‌ای را در پیش بگیرد از توسعه نفوذ چین در خارج از مرز‌ها گرفته تا مدرنیزاسیون سریع نظامی و اجرای پروژه‌های بزرگی مانند طرح کمربند و جاده با ارزش تریلیون دلاری. پس از آن که روابط چین و آمریکا در پی جنگ تجاری "دونالد ترامپ" دچار گسست شد، وجود این ذهنیت که زمان به نفع چین است شی را بر آن داشت تا برای مصالحه با ترامپ اقدامی انجام ندهد. این مرد قدرتمند چینی در ژوئن ۲۰۱۸ میلادی گفته بود: "در فرهنگ چینی ما با مشت مان ابراز مخالفت می‌کنیم".

با این وجود، شی اکنون نمی‌تواند چنین جسارتی را از خود نشان دهد. اقتصاد چین در یک مارپیچ نزولی بی امان گرفتار شده است. به‌جای رونق پیش بینی شده پس از پایان سیاست سخت گیرانه کووید صفر، حجم صادرات چین کاهش یافته و نرخ بیکاری جوانان چینی به بالاترین حد تاریخی رسیده و تلاش برای کاهش نرخ تورم اقتصاد چین را در دام رکود اقتصادی انداخته است.

شی هم چنین به چشم انداز‌های بلندمدت تیره و تار نگاه می‌کند. چین از نظر جمعیتی به سرعت در حال پیر شدن است و در سال ۲۰۲۲ میلادی جمعیت آن احتمالا برای اولین بار از زمان قحطی بزرگ کاهش یافته است. تشدید تنش‌های ژئوپولیتیکی دسترسی چین به بازارها، فناوری و سرمایه غربی را محدود می‌کند و ظرفیت بالقوه رشد آن کشور را به میزان بیش تری کاهش می‌دهد.

شی با سه انتخاب استراتژیک جدی مواجه است. از سویی او می‌تواند دید مثبتی نسبت به آینده چین داشته باشد و مسیری را که از سال ۲۰۱۳ میلادی ترسیم کرده ادامه دهد. با این وجود، حفظ نرخ رشد اقتصادی قابل اعتماد همزمان با جدا شدن از غرب و مقابله با نیروی کار در حال کاهش مستلزم معکوس کردن اقدامات غیردوستانه دولت او برای تجارت است. این راه حل جذابی نیست، زیرا چنین اقدامی می‌تواند رهبری او را زیر سوال ببرد. در واقع، تا کنون دولت تحت رهبری شی تلاش کرده به جای کنار گذاشتن سیاست‌هایی که اعتبار آن را در میان کارآفرینان خصوصی از بین برده صرفا درباره اقتصاد صحبت کرده و به لفاظی بپردازد.

شی هم چنین می‌تواند تلاش کند تا توجه داخلی را به درگیری‌های خارج از کشور به ویژه با ایالات متحده که آن کشور را به طور علنی به رهبری کارزار "مهار، محاصره و سرکوب همه جانبه" علیه چین متهم کرده منحرف سازد. با این وجود، هرگونه اقدام تحریک آمیزی از سوی چین که اکنون در موضع ضعف قرار دارد خطر بروز یک فاجعه را به همراه خواهد داشت. اگرچه چنین اقدامی ممکن است وجهه شی را نزد افکار عمومی آن کشور به سرعت تقویت کند، اما هرگونه درگیری چین با ایالات متحده با شکست قاطع نظامی پکن به پایان خواهد رسید و می‌تواند بقای حزب کمونیست چین را به خطر بیاندازد.

گزینه سوم، اما تعدیل سیاست‌ها خواهد بود. شی باید برخی از پروژه‌های بلندپروازانه خود در عرصه سیاست خارجی به ویژه طرح کمربند و جاده را محدود کند پروژه‌ای که پیش‌تر ۲۴۰ میلیارد دلار وام پرهزینه را بر چین تحمیل کرده است.

هم چنین، شی از نظر جغرافیایی باید منطقه هند و اقیانوس آرام مرکز رقابت چین و آمریکا را در اولویت قرار دهد. از آن جایی که بی‌طرفی استراتژیک اروپا نیز عاملی بسیار مهم است منطقی به نظر می‌رسد که شی در منطقه درگیر باشد. با این وجود، موفقیت چین در آنجا به نتیجه جنگ در اوکراین و نقشی که پکن در حل و فصل یا دامن زدن ایفا می‌کند بستگی خواهد داشت. هم چنین، جاه طلبی‌های چین در مناطقی مانند آفریقا، خاورمیانه و آمریکای لاتین باید کاهش یابد. اگرچه چین نفوذ ژئوپولیتیک خود را افزایش داده و دسترسی به کالا‌ها را در جنوب جهانی تا حدی به دلیل دهه‌ها غفلت ایالات متحده افزایش داده با این وجود، اقتصاد آن کشور با رشد کُند در داخل، به پکن این اجازه را نمی‌دهد تا آزادانه مانند زمانی که خزانه‌ای پر پول داشت خرج کند.

چین باید نظم استراتژیک خود را حفظ کند. قدرت ضعیف‌تر تنها در صورتی می‌تواند در مبارزه با حریف قوی‌تر زنده باقی بماند که منابع محدودتر خود را با صرفه جویی و احتیاط بیش‌تر مصرف کند. در عمل این امر مستلزم آن است که چین از یک مسابقه تسلیحاتی پرهزینه اجتناب ورزیده و قدرت سخت پایین‌تر خود را با دیپلماسی ماهرانه‌تر و مدیریت خشم بهتر جبران کند. چین به جای سرسختی باید آماده باشد تا حتی اگر شده وجهه سخت گیرانه خود را از دست بدهد و روابط اش را با همسایگانی که در سالیان اخیر از خود دور کرده مانند کشور‌های ژاپن، هند، فیلیپین و استرالیا بهبود بخشد. در برخورد با تایوان احتمالا خویشتن داری بیش‌تر از جنگ طلبی در راستای منافع چین خواهد بود.

علیرغم آن احتمالا این راه سوم مطمئنا برای شی جذابیتی نخواهد داشت چرا که به معنای عقب نشینی او از استراتژی بزرگ اش می‌باشد ممکن است بهترین گزینه‌ای باشد که پیش رویش قرار دارد.

مشکلات اقتصادی چین باید به ایالات متحده اعتماد به نفس بیش تری نسبت به توانایی خود برای برتری در بلند مدت بدهد. با این وجود، امریکا باید انضباط استراتژیک را نیز اعمال کند. واشنگتن باید همانند پکن در مورد این که کجا با قدرت چین رقابت کند و کجا از درگیری‌های بیهوده اجتناب ورزد دست به انتخاب بزند. امریکا نباید انرژی و منابع خود را با وسواس بر نفوذ چین در هر گوشه از جهان و هر نهاد جهانی هدر دهد.

در طول جنگ سرد نه ایالات متحده و نه اتحاد جماهیر شوروی چنین نظم و انضباطی را حفظ نکردند و شاهد پیامد‌های وحشتناک آن بودند. ایالات متحده یک جنگ بیهوده در ویتنام انجام داد و روسیه در افغانستان مرتکب خطا شد. هر دو کشور مبالغ هنگفتی را صرف خرید تسلیحات کردند که در نهایت تبدیل به ضایعات فلزی شدند. باید به یاد داشته باشیم که صرف پیروزی ایالات متحده در آن زمان بدان معنا نیست که امریکا باید بار دیگر همان اشتباهات پیشین را این بار در برابر چین تکرار کند.

ارسال نظرات