صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۵۵۲۴۵
محمد بن سلمان از این پویایی سود می‌برد، زیرا وقتی شما یک دولت در امریکا دارید که یک سیاست خارجی خاورمیانه‌ای دارد که به طور منحصر به فرد بر عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل متمرکز شده این بدان معناست که محمد بن سلمان می‌تواند از هر کاری که انجام می‌دهد فرار کرده و مسئولیت آن را نپذیرد و با درخواست پاسخگویی مواجه نشود
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۲ - ۱۴ مرداد ۱۴۰۲

فرارو- مشاوران ارشد سیاست خارجی "جو بایدن" در ماه‌های اخیر برای ماموریتی غیرممکن به عربستان سفر کرده‌اند: عادی سازی روابط دیپلماتیک بین دولت اسرائیل و پادشاهی عربستان سعودی.

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، دو کشور پیش‌تر هرگز با یکدیگر روابط دیپلماتیک نداشته اند. تا همین اواخر اکثر کشور‌های عربی از داشتن رابطه با اسرائیل خودداری می‌کردند و به اشغال سرزمین فلسطین اعتراض داشتند. با این وجود، دولت بایدن تلاش می‌کند این واقعیت را رسمیت بخشد که اسرائیل و عربستان سعودی در سالیان اخیر بی سر و صدا به سوی یکدیگر نزدیک‌تر شده اند.

چندین کشور عربی دیگر در سال ۲۰۲۰ میلادی روابط خود را با اسرائیل بر اساس توافق نامه ابراهیم رئیس جمهور دونالد ترامپ عادی کردند. دولت بایدن در ابتدا از سیاست ترامپ فاصله گرفت، اما از آن زمان به این سو تلاش‌های خود را دو چندان کرد و عربستان سعودی پاداش دریافت کرده است.

عادی شدن رابطه میان اسرائیل با عربستان سعودی که دو مسجد مقدس اسلام را در خود جای داده و دارای ثروت باورنکردنی نفتی است،  برای تیم بایدن یک راه دور و اولویتی به ظاهر عجیب به نظر می‌رسد.

هرگونه توافق جدید جدای از سیاست داخلی فعلی هر دو کشور خواهد بود. دولت راست افراطی اسرائیل نشان داده که الحاق سرزمین‌های فلسطینی به خاک اسرائیل را در اولویت قرار داده امری که اعطای امتیازات حتی جزئی به فلسطینیان را دشوار می‌سازد. بعید است که چنین تجدید نظری در میان سعودی‌ها طنین انداز شود. توافق‌های عادی سازی رابطه اسرائیل با سایر کشور‌های عربی بسیار منفور بوده است.

عادی سازی روابط برخلاف هدف جاه طلبانه تری که ولیعهد عربستان سعودی در سال ۲۰۰۲ مطرح کرد احتمالا برای فلسطینیان کار چندانی نخواهد کرد. هدف ولیعهد وقت سعودی ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل بر اساس قطعنامه‌های سازمان ملل متحد در ازای برسمیت شناختن اسرائیل توسط کشور‌های عربی بود. اتحادیه عرب این پیشنهاد بی سابقه را تایید کرد، اما دولت اسرائیل آن را رد نمود.

توافق‌های ۲۰۲۰ ترامپ با امارات متحده عربی، مراکش و بحرین و چشم‌انداز بعید امروزی، عادی سازی رابطه اسرائیل و عربستان سعودی نشان دهنده نوع متفاوتی از توافق است. هر توافقی که دولت بایدن تضمین کند احتمالا کوچک‌تر، دوجانبه و غیر جامع خواهد بود. از بسیاری جهات این امر به سادگی جنبه‌هایی از روابط پس زمینه رو به رشد بین اسرائیل و عربستان سعودی را تدوین می‌کند. در بهترین حالت ممکن است حمایت‌های محدودی از فلسطینیان ارائه دهد در حالی که عربستان سعودی از ایالات متحده هویج قابل توجه تری می‌خواهد.

مقیاس این درخواست‌ها تضمین امنیتی ناتو، تسلیحات با فناوری پیشرفته و برنامه هسته‌ای غیر نظامی را شامل می‌شوند از سودمندی توافق برای منافع آمریکا فراتر می‌رود.

چنین وضعیتی باعث طرح این پرسش می‌شود: عادی سازی منافع چه کسی را تامین می‌کند؟ همان طور که "چاس فریمن" سفیر سابق ایالات متحده در عربستان سعودی می‌گوید: "من نمی‌بینم که ایالات متحده امتیازی از این توافق به دست آورد مگر آن که ما بهای گزافی برای آن پرداخت کنیم. "

عادی سازی رابطه اسرائیل و عربستان چه معنایی دارد؟

از زمان سفر بایدن به عربستان سعودی در سال ۲۰۲۲ میلادی "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی بایدن عادی سازی رابطه را در اولویت قرار داده است. او چندین بار به پادشاهی سعودی سفر کرد تا با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی ملاقات کند و "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه امریکا نیز اخیرا سفری به عربستان سعودی داشت.

عادی سازی رابطه همان طور که در محافل سیاست واشنگتن مورد بحث قرار می‌گیرد نشان دهنده ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی نیست. این توافق از ابتکار عمل صلح عربی به رهبری عربستان سعودی در سال ۲۰۰۲ میلادی که بر توقف اشغال نظامی اسرائیل و پایبندی به قطعنامه‌های بین المللی در ازای صلح با کشور‌های اتحادیه عرب متمرکز بود، جدا می‌شود.

توافق عربستان و اسرائیل یک صلح عادلانه یا جامع نخواهد بود. در حالی که بلینکن در بهار سال جاری گفت که هرگونه عادی سازی "باید به رفاه مردم فلسطین کمک کند" مشخص نیست که این توافق برای غزه چه معنایی دارد یا آن که آیا توقف شهرک سازی یا توقف سیاست‌های ضمیمه کردن کرانه باختری اشغالی به اسرائیل در آن قید خواهد شد یا خیر و اگر توافق شامل این موارد باشد آیا ارزش اش را دارد؟

در سال ۲۰۲۰ میلادی اسرائیل متعهد شده بود که طرح الحاق کرانه باختری به خاک خود را به عنوان بخشی از عادی سازی رابطه اش با امارات متوقف کند. اکنون، اما دولت کنونی اسرائیل در اصل به سیاست‌های الحاقی بازگشته و به تنش دامن زده است.

عادی سازی رابطه با اسرائیل دست کم از سوی بخشی از طرف سعودی نیز از اولویت کم تری برخوردار است. بنابر گزارش‌ها ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی از اهمیت توجه به مسئله فلسطین برای عادی سازی دفاع کرده است، اما محمد بن سلمان که بالفعل حاکم پادشاهی سعودی است به نظر نمی‌رسد فلسطین را به عنوان محوری برای این گفتگو‌ها موضوعی مهم قلمداد کند.

اگر یک توافق عادی سازی اساسا مربوط به فلسطین نیست پس درباره چه چیزی خواهد بود؟

ایالات متحده می‌خواهد عربستان سعودی و به طور کلی خاورمیانه را از مدار چین دور کند. اسرائیل چیز‌های زیادی برای به دست آوردن دارد. با توجه به نفوذ بین المللی عربستان سعودی به عنوان حافظ مکه و مدینه عادی سازی رابطه آن کشور با اسرائیل باعث خواهد شد تا تل آویو راحت‌تر از سوی کشور‌های مسلمان پذیرفته شود بدون آن که به حقوق فلسطینی‌ها رسیدگی کند و یا هرگز مناقشه با فلسطینیان را حل و فصل نماید.

بنا بر گزارش‌ها، عربستان سعودی از ایالات متحده برای برنامه هسته‌ای غیرنظامی و تضمین امنیتی در راستای خطوط ناتو درخواست‌هایی را مطرح کرده است. سعودی‌ها به طور خاص خواهان دریافت فناوری‌های نظامی و اطلاعاتی از اسرائیل هستند. حجم تجارت رسمی بین دو کشور پایین است. با این وجود، اسرائیل در سال ۲۰۱۷ میلادی با امضای "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر وقت بدافزار جاسوسی بدنام گروه NSO را به عربستان فروخت که می‌تواند باعث شکستن رمز تلفن‌ها شود. حتی پس از قتل "جمال خاشقجی" روزنامه نگار به دست سعودی‌ها NSO Group به فروش فناوری خود به ریاض ادامه داد. عادی سازی رابطه به طور قابل توجهی به نفع صنایع فناوری و تسلیحاتی اسرائیل است که به دنبال ورود به بازار عربستان هستند.

با این وجود، این موضوع خطراتی را به همراه خواهد داشت. فریمن دیپلمات بازنشسته‌ای که از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ به عنوان سفیر در عربستان سعودی خدمت کرده به "وکس" می‌گوید: "کشور‌های خلیج فارس قادر به تجارت با اسرائیل بدون رابطه رسمی هستند. رسمی کردن این روابط بسیار خطرناک خواهد بود و با خشم و نارضایتی سعودی‌ها همراه می‌شود که احتمالا به اعتراض و تشنج سیاسی دامن می‌زند و شاید حتی به بروز انقلابی در عربستان سعودی بیانجامد".

چرا بایدن این کار را انجام می‌دهد؟

وقتی صحبت از اسرائیل و عربستان سعودی به میان می‌آید سالیوان گفته که در نهایت رسیدن به عادی سازی کامل جزء منافع اعلام شده امنیت ملی ایالات متحده است و ما در این مورد صریح بوده ایم. بلینکن گفته که ادغام اسرائیل در خاورمیانه عربی در خدمت منافع ایالات متحده است و ثبات را برای منطقه به ارمغان می‌آورد.

برخی از کارشناسان در این مورد اختلاف نظر دارند. "استفن والت" دانشمند علوم سیاسی دانشگاه هاروارد استدلال می‌کند که این توافق تنها در خدمت منافع اسرائیل است. پل پیلار" افسر سابق اطلاعاتی می‌نویسد: "چنین توافقی نماد توانایی اسرائیل برای برخورداری از روابط عادی با کشور‌های همسایه با وجود ادامه اشغالگری خود و عدم حل و فصل مناقشه با فلسطین خواهد بود. تنها ذینفع چنین نمادگرایی‌ای دولت دست راستی اسرائیل است".

افزایش قدرت چین در جهان و نفوذ فزاینده آن کشور در خاورمیانه ممکن است دلیل اصلی برای پیگیری این توافق باشد. کل رویکرد بایدن در امنیت بین‌الملل بر مقابله با چین متمرکز است و این ممکن است انگیزه رسمی کردن روابط و صف بندی دو تن از مهم‌ترین شرکای آمریکا در خاورمیانه باشد.

چین اخیرا برای تضمین توافق بین عربستان سعودی و ایران تلاش کرده است. دولت بایدن ممکن است مذاکرات اسرائیل و عربستان را به عنوان راهی برای تقویت مجدد خود در خاورمیانه از سوی ایالات متحده در اولویت قرار دهد.

جنبه اقتصادی فشار برای عادی سازی روابط را نمی‌توان نادیده گرفت. در حالی که عربستان سعودی و ایالات متحده روابط مستحکمی دارند، بحران اعتباری فعلی برای مثال دسترسی پادشاهی سعودی به سیلیکون ولی کماکان در حال گسترش است، اما همسویی منافع چین و عربستان می‌تواند بر اقتصاد ایالات متحده تاثیر بگذارد. چین به پادشاهی سعودی هجوم اقتصادی داشته است: این کشور به دنبال خرید نفت عربستان با واحد پول خود بوده و در نتیجه قدرت دلار آمریکا را کاهش داده است.

"دالیا داسا کای" مدیر مرکز سیاست گذاری عمومی خاورمیانه اندیشکده رند می‌گوید: "این فشار برای عادی سازی در مقایسه با بحران‌های جهانی که در حال حاضر با آن دست به گریبان هستیم واقعا یک کار فرعی به نظر می‌رسد. آنان واقعا فکر می‌کنند که عادی سازی رابطه می‌تواند اوضاع را دگرگون ساخته و می‌تواند در منطقه‌ای که هیچ بردی وجود نداشته و اگر هم وجود داشته بسیار محدود بوده برای شان بردی به همراه داشته باشد".

در نهایت آن که دولت بایدن گمان می‌کند انعقاد قراداد توافق میان عربستان سعودی و اسرائیل به نفع او در کارزار انتخابات ریاست جمهوری امریکا خواهد بود. فریمن می‌گوید تلاش‌های تحت رهبری ایالات متحده عملا هیچ ربطی به سیاست خارجی ندارد و همه چیز مربوط به انتخابات ریاست‌جمهوری است.

چنین معامله‌ای ممکن است برخی از رای دهندگان مترقی و چپ را از اردوگاه دموکرات‌ها بیگانه کند، اما ممکن است در مقابل رای دهندگان میانه و راست را نیز جذب کند. بسیاری از تحلیلگران استدلال کرده اند که این امر کمکی مالی برای کارزار انتخاب مجدد بایدن به همراه خواهد داشت برخی دیگر خاطرنشان می‌کنند که به طور کلی، آمریکایی‌ها تمایلی به رای دادن در واکنش به مسائل سیاست خارجی ندارند.

فریمن می‌افزاید:" سعودی‌ها مطلقا هیچ دلیلی برای کمک به منظور انتخاب مجدد بایدن نمی‌بینند". این امر، همراه با شرایط سیاسی داخلی در اسرائیل و عربستان سعودی این توافق را به طور خاص بعید می‌سازد.

با این وجود، حتی در چنین شرایطی نیز در حال حاضر دو برنده آشکار وجود دارند.

نتانیاهو که با تحقیقات فساد و تظاهرات گسترده هفتگی علیه سیاست‌های دولت افراطی خود مواجه است و محمد بن سلمان که می‌تواند آن توافق را دستاوردی برای خود قلمداد کند.

"خالد الجابری" تحلیلگر سیاسی سعودی مستقر در واشنگتن به "وکس" می‌گوید: "محمد بن سلمان از این پویایی سود می‌برد، زیرا وقتی شما یک دولت در امریکا دارید که یک سیاست خارجی خاورمیانه‌ای دارد که به طور منحصر به فرد بر عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل متمرکز شده این بدان معناست که محمد بن سلمان می‌تواند از هر کاری که انجام می‌دهد فرار کرده و مسئولیت آن را نپذیرد و با درخواست پاسخگویی مواجه نشود".

الجابری می‌گوید: "محمد بن سلمان حتی برای حداقلی‌ترین و کوچک‌ترین حرکات می‌تواند حداکثر امتیازات ایالات متحده را دریافت کند. او دقیقا همان جایی که می‌خواهد بایدن را مدیریت می‌کند".

ارسال نظرات