صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

استتار کاربردی‌ترین مزیت تنوع طرح و رنگ در پروانه‌هاست. درخت، سنگ، برگ سبز یا خشکیده، خاک و هرچیز دیگری مثل اینها؛ پروانه‌ها بسته به شرایط زندگیشان، می‌توانند شبیه هر کدامشان باشند؛ آن‌قدر شبیه که حتی با دقت زیاد هم نشود تفکیکی بین این حشره و محیط اطرافش قائل شد؛ خصوصیتی که به‌ویژه نجات‌بخش پروانه‌های ماده از دست شکارچی آنهاست.
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۷ - ۰۸ مرداد ۱۴۰۲

طبیعت سرشار از رنگ است. رنگ‌هایی که از کنار هم قرارگرفتنشان طرح‌ها و نقش‌هایی شکل می‌گیرد که هر کدام برای آن موجود زنده کاربرد خاصی دارد.

به گزارش همشهری آنلاین، گیاهان، حشرات، پستانداران یا پرنده‌ها هر کدام به رنگی و نقشی آراسته‌اند که در بقای آن‌ها بسیار مهم است. در این بین جانور زنده‌ای که رنگارنگی‌اش از همه انواع دیگر موجودات زنده معروف‌تر است، پروانه‌ها هستند. حشرات زیبایی که گونه‌های بومی آن در جای‌جای سرزمین ما هم یافت می‌شوند.

برای نشان دادن این موضوع که رنگ‌ها، طرح‌ها و نقش‌ها در بال پروانه چه کاربردی برای این حشرات دارد، بر آن شدیم تا با عکاسی میکروسکوپی از بال پروانه، چینش پولک‌ها و چگونگی به‌وجود آمدن این رنگ‌ها را نمایش دهیم. پروانه‌هایی که برای عکاسی انتخاب شده‌اند، از بین ۱۸۰۰ نوع پروانه موجود در آرشیو شخصی نگارنده است. گفتنی است که پیش از این هم مقاله مفصلی درباره پروانه‌های ایران به نام «روزپرک‌های عاشق» در شماره چهارم «سرزمین من» نوشته شده است.

گاهی برای جفتشان پیغام می‌دهند و خود را نشان می‌دهند، گاهی هم همرنگ برگ و گل و چوب و سنگ می‌شوند تا دیده نشوند. بعضی‌هایشان با رنگ‌هایی که شکارچی‌شان انتظارش را ندارد، غافلگیرش می‌کنند و بعضی هم به رنگ جانورانی سمی و خطرناک هستند تا وسوسه‌ای برای خرده شدن نباشند.

هزاران طرح و رنگ و نقش که از ترکیب هفت رنگ اصلی و با تلالو نور به وجود آمده‌اند، هر یک پروانه‌ای را به فراخور مکان و شرایط زندگیش ایمن و کارساز ساخته؛ رنگ‌ها و طرح‌هایی که هر یک مفهومی دارند و نقش‌هایی که هر کدام نشانه‌ای در طبیعتند. پروانه‌های رنگارنگ ایران با توجه به شرایط و محل زندگیشان، از رنگ‌های بدن خود استفاده مطلوبی می‌برند، اما اولین سوال در مواجهه با این پدیده این است: این رنگ‌ها و نقوش چگونه ایجاد می‌شوند؟

نقاشی‌های پولکی

هزاران هزار پولک فلس‌مانند میکروسکوپی؛ طرح‌های خارق‌العاده روی بال پروانه‌ها را همین‌ها نقش می‌زنند. شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که بال پروانه‌ای را لمس کنید و بعد گردی رنگی را روی دست‌های خود ببینید. این آثار گردی شکل، حاصل کنار هم قرار گرفتن همین پولک‌های فلس‌مانند میکروسکوپی است؛ فلس‌هایی که ساختار فیزیکی‌شان عامل رنگارنگی بسیاری از پروانه‌ها می‌شود.

معمولا این پولک‌ها در اثر تماس یا شست‌وشوی بال‌ها از بین می‌رود و بال‌ها دیگر رنگی نخواهند داشت، اما در بعضی از گونه‌ها این رنگدانه‌ها زیر لایه پولک‌ها و در لایه‌های اپیدرمی بال قرار دارند و در صورت پاک کردن پولک‌ها از سطح بال، رنگ همچنان باقی می‌ماند.

عموما در میان پروانه‌ها ملانین (رنگ‌های سیاه و قهوه‌ای)، لئوکوپترین (رنگ سفید)، اریتروپترین (رنگ قرمز) و گزانتوپترین (رنگ زرد) مهم‌ترین و معروف‌ترین رنگدانه‌های نقش‌آفرین هستند. بسیاری از این رنگدانه‌ها، ساختار ناپایداری دارند و با تابش نور خورشید ساختار اصلی خود را از دست داده و تغییر رنگ می‌دهند. برای همین هم وقتی بعضی از پروانه‌های رنگی، در حالت خشک شده در معرض تابش نور خورشید قرار می‌گیرند، رنگ بالشان سریع تغییر می‌کند.

درست است که درصد بسیاری از انواع پروانه‌ها دارای بال‌هایی هستند که رنگ آن‌ها توسط رنگدانه‌ها تولید شده، اما گونه‌هایی هم موجودند که دارای رنگ‌های متالیک آبی یا سبز هستند، مثل جنس «Morpho» که پروانه بزرگ و آبی‌رنگ آمریکای جنوبی است و رنگ بال‌هایش بیشتر در اثر ساختار فیزیکی پولک‌ها روی بال تولید می‌شود تا توسط رنگدانه‌ها.

ساختار پولک‌ها در این‌گونه پروانه به نوعی است که وقتی کنار هم و روی بال پروانه‌ها قرار می‌گیرند با تابش نور سفید، رنگ‌های آبی یا سبز را منعکس می‌کنند. البته در تعدادی دیگر از پروانه‌ها، مثل گونه «Colotis danae» که در مناطق جنوب شرق ایران زندگی می‌کنند، رنگ بال‌ها از ترکیب دو حالت قبلی - یعنی رنگدانه‌ها به علاوه ساختار فیزیکی پولک‌ها - تولید می‌شود.

رنگدانه‌ها لایه زیرین و پولک‌هایی که ساختار فیزیکی دارند لایه فوقانی را می‌سازند. در اثر ترکیب این دو لایه، رنگ‌هایی تولید می‌شود که از روبه‌رو به رنگ رنگدانه اصلی بال بوده و در اثر تغییر زاویه دید یا تابش نور، جلوه‌هایی از رنگ آبی یا بنفش متالیک را حاصل می‌کند.

در مقابل این بال‌های رنگی، پروانه‌هایی هم وجود دارندکه بال‌های شفاف یا نیمه‌شفاف دارند؛ شفافیتی که عوامل مختلفی در به‌وجود آمدنش نقش دارند؛ گاهی ابعاد پولک‌ها بسیار کوچک هستند و در نتیجه همه سطح بال را نمی‌پوشانند و گاهی هم پولک‌ها تبدیل به رشته‌های مویی‌شکل می‌شوند که باز هم حالت شفافیت در بال ایجاد می‌شود.

در مواردی هم پراکندگی پولک‌ها روی بال‌ها به نوعی است که فضا‌های خالی روی سطح بال باقی می‌گذارند که همین موجب می‌شود تا بال شفاف به نظر برسد. البته در بعضی گونه‌ها مانند «Parnassius mnemosyne» که در مناطق کوهستانی ایران زندگی می‌کنند، خود پولک‌ها شفاف هستند که در این صورت تمام سطح بال یا بخش‌هایی از آن توسط این نوع پولک‌ها پوشیده و بال‌ها به صورت شفاف دیده می‌شوند؛ یعنی از یک طرف بال طرف دیگر را می‌توان دید.

نجات با رنگ

«گوناگونی رنگ‌ها»؛ این تنها راه برای این است که نر‌ها و ماده‌ها جنس مخالف خود را تشخیص دهند و این قانون برای بیشتر انواع پروانه‌ها صدق می‌کند؛ مثلا بیشتر پروانه‌های نر جنس Polyommatus که در بسیاری از مناطق ایران هم پراکنده‌اند، آبی‌رنگند، در حالی که ماده‌هایشان دارای رنگ‌هایی تیره هستند. نر‌ها هم از همین تفاوت استفاده می‌کنند و برای به دست آوردن دل پروانه ماده، دست به حرکات جالب توجه و نمایشی می‌زنند و بال‌های براقشان را به رخ او می‌کشند.

این رفتاری است که از بسیاری از جنس‌های دیگر پروانه‌ها هم مثل «Morpho»‌های معروف آمریکای جنوبی - که رنگ آبی متالیک نرهایشان خصوصیت بارز آنهاست - سر می‌زند و آن را ابزار برقراری ارتباطشان قرار می‌دهند. هرچند فقط رنگ، تنها ابزار برقراری این ارتباط‌ها نیست؛ وجود لکه‌های رنگی یا نقش و نگار‌های معنادار روی بال بعضی دیگر از گونه‌ها هم در جفت‌یابی به آن‌ها کمک می‌کند، نقوشی که گاهی به کار‌های دیگر هم می‌آیند؛ مثل اینکه آن‌ها را چنان هم‌شکل محیط اطرافشان می‌کند که گویی هرگز از آن جدا نبوده‌اند. این نقش و نگارها، در کنار ترشح فرومون‌های جنسی، باعث می‌شود تا پروانه‌ها جفت را به خود جذب کنند.

استتار کاربردی‌ترین مزیت تنوع طرح و رنگ در پروانه‌هاست. درخت، سنگ، برگ سبز یا خشکیده، خاک و هرچیز دیگری مثل اینها؛ پروانه‌ها بسته به شرایط زندگیشان، می‌توانند شبیه هر کدامشان باشند؛ آن‌قدر شبیه که حتی با دقت زیاد هم نشود تفکیکی بین این حشره و محیط اطرافش قائل شد؛ خصوصیتی که به‌ویژه نجات‌بخش پروانه‌های ماده از دست شکارچی آنهاست.

البته بستگی دارد محیط زندگی پروانه کجا و در چه شرایطی باشد؛ مثلا پروانه‌های جنس «Pseudochazara» که در مناطق کوهستانی مختلف ایران زندگی می‌کنند، رنگ پشت بال‌هایشان شبیه سنگ‌ها و صخره‌هاست یا پروانه‌های جنس «Hipparchia» که در مناطق جنگلی شمال و غرب ایران دیده می‌شوند، به رنگ قهوه‌ای یا خاکستریند، آن هم با همان طرح برگ‌ها، ساقه‌ها یا خاک اطرافشان.

مثلا زیستگاه گونه‌هایی از جنس «Euchloe» مانند پروانه «Euchloe lessei»، پر است از گل‌های وحشی زردرنگ شب‌بو، از تیره «Brassicaceae» که در خاک‌های سرخ‌رنگ رسی می‌رویند. رنگ زعفرانی روی بال‌ها و رنگ سرخ آجری پشت این پروانه‌ها، کمکشان می‌کند تا لای بوته‌های گل و روی خاک زیستگاهشان با خیالی آسوده‌تر روزگار بگذرانند.

بیشتر پروانه‌ها هنگام نشستن و استراحت کردن بال‌هایشان بسته است؛ یعنی همان زمانی که خطر شکار شدنشان هم بیشتر می‌شود. همین است که بیشتر پشت بال آنها، میزبان نقش و رنگ‌های استتاردهنده‌شان است؛ رنگ‌هایی که البته گاهی باید کاری کاملا برعکس عمل استتار انجام دهند، چراکه در بعضی از پروانه‌ها، تضاد بیشتر از همرنگی به‌کار می‌آید و رنگ بال پروانه‌ها آن‌قدر تند و متضاد محیط می‌شود که اصلا در نگاه اول، این پروانه است که دیده می‌شود نه محیط اطراف. در این مواقع اشکال بسیار درهم و پیچیده، رنگ‌های تند و علامت‌های گیج‌کننده، باعث می‌شود که شکارچی تشخیص ندهد که با چه موجودی روبه‌روست و از خیر آن بگذرد.

خط و خال‌های فریب

راه دفاع برای پروانه‌ای که نه نیشی برای زدن دارد و نه سمی در بدن چیست؟ بیشتر پروانه‌ها از این مکانیزم‌های دفاعی بی‌بهره‌اند و باز هم همین نقش و نگارهاست که به دادشان می‌رسد. «Ocelli» یا لکه چشمی یکی از همین نقش‌هاست؛ نقوشی شبیه چشم که در گونه «Inachis io» در مناطق جنگلی شمال ایران دیده می‌شود و برای لحظاتی هم که شده، شکارچیش را می‌ترساند و مجال فرار را برای پروانه ایجاد می‌کند.

شانس فرار برای آن‌هایی که این لکه‌های چشمی انتهای بالشان است، بیشتر هم می‌شود، چرا که بیشتر پرندگان و خزندگان ترجیح می‌دهند از روبه‌رو طعمه‌شان را شکار کنند. چشم‌های انتهای بال، جای سر و ته را برای شکارچی عوض می‌کند و جزبخشی از بال عقب پروانه که لکه چشمی روی آن نقاشی شده است، چیزی نصیبش نمی‌شود و پروانه این شانس را خواهد داشت که چند صباحی بیشتر زنده بماند.

اگر روزی پروانه‌ای را دیدید که قسمتی از انتهای بالش پاره شده، احتمالا دلیلش همین است؛ حمله نافرجام یک پرنده یا خزنده. «من سمی هستم، طرف من نیایید.» معمولا در طبیعت، جانوران یا حتی گیاهان سمی، با رنگ‌های تند قرمز، زرد و نارنجی چنین هشداری به جانوران دیگر می‌دهند؛ مفهومی که گاهی به داد آن‌هایی که واقعا سمی نیستند هم می‌رسد. بسیاری از جانداران غیرسمی با تقلید از موجودات سمی و همرنگ شدن با آنها، جانشان را از خطر شکار شدن در امان می‌دارند.

مثلا مونارک - پروانه‌ای که هرسال از آمریکای شمالی به مکزیک مهاجرت می‌کند - مواد سمی و بدمزه‌ای دارد که بیشتر شکارچی‌ها جرأت نزدیک شدن به آن را پیدا نمی‌کنند. رنگ نارنجی تیره این پروانه، شده دستمایه پروانه‌های غیرسمی دیگر که حتی برعکس، خیلی‌هایشان طعمه‌های خوش‌طعم و لذیذی هستند و شکارچی‌های طبیعی، از ترس مونارک آن‌ها را هم نمی‌خورند.

این در واقع یک اصل انتخاب طبیعی است و، چون جانداران با چنین رنگ‌هایی کمتر شکار می‌شوند بیشتر زنده می‌مانند. بسیاری از پروانه‌های زیرخانواده Acraeinae و Heliconinae هم که در مناطقی از آمریکای جنوبی و آفریقا دیده می‌شوند، از چنین ترفندی برای زنده ماندن استفاده می‌کنند. این‌چنین مکانیزمی در استفاده از رنگ‌های قرمز و زرد در بید‌های روزپرواز خانواده «Zygaenidae» هم دیده می‌شود؛ بید‌هایی که این رنگ‌ها را به خاطر داشتن ترکیبات سیانیدی در بدنشان دارند. هر پرنده یا خزنده‌ای که یک بار طعم نامطبوع این بید را چشیده باشد، دیگر نه سراغ آن بید‌ها می‌رود و نه هر جاندار دیگر شبیه آن.

رنگ‌ها به هر دلیلی که توسط موجود زنده به کار روند، وجودشان در طبیعت ضروری است و تصور طبیعت بدون رنگ محال است. نکته جالب در مورد رنگ‌های طبیعت این است که ترکیب این رنگ‌ها در کنار هم هیچ‌گاه از هارمونی خارج نشده و همواره بین رنگ‌ها و اشکال طبیعی هماهنگی خاصی وجود دارد که همواره الهام‌بخش هنر و علم در عالم بشری است.

امروزه شاهد بسیاری از الگوبرداری‌ها از این رنگ‌ها، مخصوصا طرح و رنگ بال پروانه‌ها در طراحی نقوش پارچه‌ها و لباس هستیم. بشر همچنان به کشف اسرار رنگ‌ها در طبیعت مشغول است و با هر کشف جدید گامی موثر در این راه برمی‌دارد، ولی شاید هیچ‌گاه همه این اسرار بر ما آشکار نشود؛ اما هر چه هست، رنگ بی‌شک مؤثرترین زبان طبیعت است.

برچسب ها: پروانه
ارسال نظرات