صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۵۱۶۶۷
سرکرده یک باند سرقت مدعی است که پس از هر سرقت، گوشت و مرغ‌های مسروقه را بین کودکان کار، کارتن‌خواب‌ها و افراد نیازمند بذل و بخشش می‌کرده است.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۳۱ تير ۱۴۰۲

چندی قبل پلیس پایتخت در جریان دستبرد سریالی به خانه‌های غرب تهران قرار گرفت. دزدان زمانی که مال‌باخته‌ها در خانه حضور نداشتند، از طریق بالکن و تخریب درها، وارد خانه‌ها شده و اموال قیمتی را به سرقت می‌بردند.

به گزارش همشهری،ماجرای عجیبی که در تمام سرقت‌ها اتفاق افتاده بود این بود که سارقان نه‌تن‌ها اموال قیمتی، بلکه محتویات فریزر و یخچال‌ها را هم خالی می‌کردند.

تحقیقات برای شناسایی اعضای این باند ادامه داشت تا اینکه یکی از مال‌باخته‌ها سر بزنگاه، مچ سارقان را گرفت و باعث دستگیری آن‌ها شد.

ماجرا از این قرار بود که اعضای این باند برای اجرای نقشه سرقت وارد ساختمانی در غرب پایتخت شده بودند. آن‌ها در این ساختمان به چند آپارتمان دستبرد زده بودند و قصد خروج از آنجا را داشتند که یکی از مال‌باخته‌ها رسید. وی که به مردان غریبه مشکوک شده بود، وقتی دید در آپارتمانش نیز تخریب شده، به‌دنبال دزدان دوید، اما آن‌ها سوار یک پژو خاکستری شدند و فرار کردند.

مال‌باخته با پلیس تماس گرفت و مشخصات خودروی دزدان را اعلام کرد و مأموران با اجرای طرح مهار موفق شدند دقایقی بعد اعضای باند سرقت را دستگیر کنند. در بازرسی خودروی آن‌ها علاوه بر طلا و دلار، یک گونی پر از گوشت و مرغ هم کشف شد. سارقان در همان بازجویی‌های اولیه به دستبرد سریالی به خانه‌ها اعتراف کردند و تحقیقات از آن‌ها ادامه دارد.

دزدان عجیب

سرکرده این باند یک مجرم سابقه‌دار است که بار‌ها به جرم سرقت از خانه‌ها دستگیر و زندانی شده است. او این‌بار با همدستی پسرعمویش یک باند سرقت راه انداخت و مدعی است که پس از هر سرقت، گوشت و مرغ‌های مسروقه را بین کودکان کار، کارتن‌خواب‌ها و افراد نیازمند بذل و بخشش می‌کرده است.

چرا سراغ یخچال مال‌باخته‌ها می‌رفتید؟

به‌نظر من الان گوشت، مرغ یا مثلا میگو و بهتر بگویم هرچه داخل فریزر است، ارزش بالایی دارد! مخصوصا اگر یخچال آدم‌پولدار‌ها باشد. البته ما طلا، دلار، پول و اموال باارزش را هم سرقت می‌کردیم، اما ابتدا سراغ یخچال می‌رفتیم. در هر سرقت با خودمان یک کیسه بزرگ می‌بردیم تا در کوتاه‌ترین زمان ممکن، محتویات یخچال و فریزر‌ها را خالی کنیم.

یعنی پس از سرقت از یخچال سراغ طلا‌ها می‌رفتید؟

بله. چون زمان زیادی نداشتیم و می‌ترسیدیم هر لحظه صاحبخانه یا همسایه برسند. سرقت طلا و جواهرات کار آسانی نیست. باید بگردی و این مسئله زمان می‌خواهد. در کار ما زمان حرف اول را می‌زند و ما باید فورا سرقت را انجام داده و خانه را ترک کنیم! اصلا چیزی که باعث شد در سرقت‌های قبلی گیر بیفتم و زندانی شوم، این بود که زمان زیادی در خانه می‌ماندم و دنبال طلا و جواهرات و ارز می‌گشتم.

با اموال سرقتی چه می‌کردید؟

طلا و جواهرات، دلار و فرش‌های ابریشمی و هرچه قیمتی بود را به مالخران می‌فروختیم.

گوشت و مرغ‌ها چطور؟

این‌ها که فروشی نیست! گاهی خودمان مصرف می‌کردیم، اما بیشتر پس از سرقت سر راه هرکسی را که می‌دیدم و احساس می‌کردم نیازمند است، یک بسته گوشت به او می‌دادم.

پس دوست داشتی نقش رابین‌هود را بازی کنی؟

هرچه می‌خواهید اسمش را بگذارید. من از کودکی طعم فقر را چشیده‌ام، برای همین یک جور‌هایی احساس آرامش می‌کردم و عذاب‌وجدانم از سرقت کم می‌شد.

ظاهرا در بعضی از سرقت‌ها، فقط مواد خوراکی دزدیده بودید؟

چون سر و صدا شنیدیم و از ترس بساط‌مان را جمع و فرار کردیم، دیگر فرصت نمی‌کردیم به جست‌وجو در خانه بپردازیم تا جای طلا‌ها را پیدا کنیم.

چطور وارد خانه‌ها می‌شدید؟
با روش توپی‌زنی؛ یعنی تخریب قفل. گاهی هم از طریق بالکن‌ها. معمولا خانه‌هایی که چراغ‌شان خاموش بود را شناسایی می‌کردیم.

سوابق قبلی‌ات هم سرقت از منزل است؟

بله. تا حالا چندبار دستگیر شده‌ام و این بار با همدستی پسرعمویم و چند نفر دیگر باند تشکیل دادیم. خانه‌ای در پرند اجاره کردیم که پاتوق‌مان بود. در آنجا نقشه سرقت‌ها را می‌کشیدیم و بعد از هرسرقت، در آنجا دور هم جمع می‌شدیم تا اموال را تقسیم کنیم.

برچسب ها: سارق
ارسال نظرات