به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی؛ کتابهای منتشر شده درباره "جواهر لعل نهرو" اولین نخست وزیر هند که آن کشور را از زمان استقلال در سال ۱۹۴۷ میلادی تا زمان مرگ اش در سال ۱۹۶۴ میلادی رهبری کرد کم نیستند. از کتابی با عنوان "نهرو: یک زندگی سیاسی" (۲۰۰۳ میلادی) نوشته "جودیت براون" مورخ بریتانیایی گرفته تا "نهرو: اختراع هند" نوشته "شاشی تارور" قانونگذار اپوزیسیون هند دیپلمات سابق سازمان ملل متحد هر یک نشان میدهند که کمتر کسی در این باره تردید دارد که نهرو به شکل گیری دولت مدرن هندوستان کمک کرد.
نهرو به عنوان نخست وزیر هند تازه استقلال یافته را در مسیر دموکراسی پارلمانی هدایت کرد و از طریق خط مشی زبانی خاص به ایجاد سرزمینی متنوع کمک نمود که طبق آن کسانی که به مدرسه میروند هندی، انگلیسی و یک زبان منطقهای را یاد میگیرند. او یک سیاست خارجی متمایز را شکل داد و راهی را ایجاد کرد که به دنبال دوری از درگیری ابرقدرتها بود و هند را در چالشهای بسیاری هدایت کرد از اسکان مجدد پناهندگان از پاکستان پس از تجزیه هند گرفته تا ادغام حکومتهای محلی هند در قالب یک اتحادیه نوپا و یکپارچه.
مانند هر رهبر سیاسی دیگری نهرو نیز بدون نقص نبود. حتی ناظران دلسوز نیز اعتراف کرده اند که ایمان او به یک اقتصاد مختلط که به بخش خصوصی اجازه فعالیت میداد و در عین حال نقشی را برای دولت در پیشبرد توسعه اقتصادی محفوظ قلمداد میکرد منجر به رشد پایدار یا کاهش چشمگیر فقر نشده بود. بی توجهی او به ارتش و تلاش برای راضی کردن چین با وجود اختلافات مرزی منجر به جنگ چین و هند در سال ۱۹۶۲ میلادی شد.
با این وجود به نظر میرسد دستاوردهای نهرو بسیار بیش از انتخابهای سیاسی محل تردید او بوده است به ویژه با توجه به آن چه نزدیک به ۲۰۰ سال استعمار بریتانیا در هند به ایجاد کرده بود. با این وجود، این دیدگاه حزب حاکم بهاراتیا جاناتا (BJP) هند در زمان نخست وزیری "نارندرا مودی" نیست.
میراث نهرو در سالیان اخیر همواره مورد حمله قرار گرفته است. این انتقاد بیشتر جنبه جدلی دارد: دولت کنونی از نظر سیاسی مصلحت میبیند که نهرو را در حوزه عمومی شیطان جلوه دهد در حالی که سیاستهایی که خود وضع میکند پایههای دولت هند را متزلزل میسازند. این تلاشها از سوی حزب بهاراتیا جاناتا برای تضعیف میراث نهرو و هم چنین حزب کنگره ملی هند او جریان اصلی اپوزیسیون اصلی بدون شک با نزدیک شدن به انتخابات ملی در سال آینده شتاب بیشتری خواهد گرفت. کتاب "هند نهرو: تاریخ در هفت افسانه" نوشته "تیلور جی شرمن" مورخ در چنین بستر سیاسیای وارد بحث شده است.
شرمن که در مدرسه اقتصاد لندن تدریس میکند ماهرانه در مورد نهرو و آن چه که او برای هند به ارث گذاشته مینویسد. علیرغم عنوان تا حدودی تحریک آمیز آن کتاب به خوبی تحقیقاتی انجام داده که به دنبال بی اعتبار سازی نهرو نبوده بلکه درصدد ارزیابی دقیقی از دستاوردها و شکستهای اوست.
شرمن نشان میدهد در حالی که نهرو مجموعهای از برنامههای رویایی را آغاز کرد آن برنامهها اغلب با موانع سیاسی، نهادی و اجتماعی برای اجرا مواجه شدند. این ارزیابی پیچیدهتر از تصویری کاریکاتور گونه است که بهاراتیا جاناتا قصد دارد از نهرو به رای دهندگان هندی تحمیل کند و در آن نهرو را ایده آلیست و ناتوان قلمداد میکرد.
شرمن این تصور را به چالش میکشد که نهرو تنها معمار هند مدرن است تصوری که در میان برخی از تحسین کنندگان او به عنوان یک اصل ایمانی قلمداد میشود. او بر هفت حوزه سیاستگذاری تمرکز کرده و استدلال میکند که دیدگاههای نهرو برای هیچ یک از آن حوزهها جامع و یکپارچه نبود. به گفته شرمن نهرو وظایف اجرای رویاهایش را به افرادی زیردستی محول میکرد که همواره و لزوما با دیدگاه اش موافق نبودند و یا گاهی اوقات در اجرای اهداف او بی عرضه بودند یا توسط مقامهای محلی خنثی میشدند.
برای مثال، علیرغم تعهد شخص نهرو به سکولاریسم او نتوانست اطمینان حاصل کند که این اصل در سطح مردمی پابرجا باقی خواهد ماند. شرمن در هر مورد نشان میدهد که چگونه اسطورهها در مورد نهرو توسعه یافته اند و بررسی دقیق شواهد موجود برای درک سیاستهای او در بستر و ظرف زمانی و تاریخیای که وی در آن زندگی میکرد تا چه اندازه ضروری است. شرمن استدلال میکند که دکترین عدم تعهد نهرو که امروزه هنوز توسط هند پذیرفته میشود نتوانست سیاست منسجمی را ایجاد کند.
علیرغم تعهد اصولی نهرو به این دکترین (و علیرغم پیش رویهای شوروی) هند در سالیان اولیه پس از استقلال با پیوندهایی از تجارت گرفته تا خریدهای دفاعی کاملا در حوزه آنگلوسفر قرار داشت. در همین حال، مماشات نهرو با چین با جهان بینی او منطبق بود، اما ثابت شد که نتایج فاجعه باری داشته که در جنگ مرزی ۱۹۶۲ میلادی به نقطه اوج خود رسید. از جمله موارد دیگر آن بود که نهرو منابع ناکافی را برای آمادگی نظامی تخصیص داد. هنگامی که ارتش آزادیبخش خلق چین حمله کرد ارتش هند خود را برای مقاومت در برابر یورش چینیها فاقد تجهیزات دید.
دیدگاه نهرو درباره عدم تعهد به بستر تاریخی و زمانی خاصی تعلق داشت. او مصمم بود که هند را از کشاندن درگیری ابرقدرتها در طول جنگ سرد دور نگه دارد و به جای تمرکز بر توسعه اقتصادی به دنبال جلوگیری از میلیتاریزه (نظامی) شدن کشور بود. امروز بهاراتیا جاناتا آگاهانه با فاصله گرفتن از عدم تعهد قصد دارد به حامیان خود بگوید که غل و زنجیر دوران نهرو را کنار گذاشته است. با این وجود، دولت فعلی هند به دور از اتخاذ یک سیاست خارجی اصولی، رویکردی ابزاری را در قبال دیپلماسی در پیش گرفته است. به نظر میرسد پیگیری محدود منافع بر ملاحظات دیگر در دیدگاه بهاراتیا جاناتا غلبه دارد.
زمانی که صحبت از سکولاریسم به میان میآید شرمن نشان میدهد که چگونه سیاستمداران در دوران نهرو از جمله آنانی که در حزب کنگره حضور داشتند علاقه اندکی به حمایت از حقوق اقلیتهای مذهبی هند به ویژه مسلمانان از خود نشان دادند. استخدام در ادارات دولتی سوگیری آشکاری را نشان داد و به غیر از ساختمانهای نمادین بسیاری از بناهای تاریخی و مساجد مسلمانان در بهترین حالت نادیده گرفته شده و در بدترین حالت تخریب شدند. علیرغم تلاشهای نهرو برای کمک رسانی به مسلمانان آواره شده بر اثر تجزیه هند مقامهای سرشناس و پرنفوذ محلی تلاشهای او را متوقف کردند. محدودیتهایی که او در عرصه سیاستگذاری که او با آن مواجه شد ناشی از عوامل مختلفی بودند از جمله فقدان ظرفیت اداری و ناتوانی مقامهای سطح بالا در وادار ساختن مقامهای محلی به پیروی از دستورالعمل ها.
بهاراتیا جاناتا در طول چندین دهه اشاره کرده که جانشینان نهرو نوعی "شبه سکولاریسم" را دنبال کردند تا اقلیتهای مذهبی هند را راضی کنند. مطمئنا برخی از کسانی که از نهرو در حزب کنگره پیروی کردند زیرمجموعههای خاصی از جامعه مسلمان هند را مورد توجه قرار داده اند.
برای مثال، "راجیو گاندی" رهبر وقت حزب کنگره در سال ۱۹۸۶ میلادی از اکثریت پارلمانی خود استفاده کرد و به نفع مسلمانان و در مخالفت با حکم دادگاه عالی هند که نفقه یک زن مسلمان را نادیده گرفته بود موضع گیری کرد. امروزه، اما حزب بهاراتیا جاناتا فعالانه به دنبال به حاشیه راندن مسلمانان و محروم ساختن آنان از حقوق برابر طبق قانون اساسی هند است. حزب حاکم برای توجیه سیاستهای خود به جانشینان نهرو حمله کرده است.
آنانی که متعهد به اصلاحات بازار آزاد در هند هستند تعهد ظاهرا تسلیم ناپذیر نهرو به دکترین سوسیالیستی را مورد انتقاد قرار داده اند و اساسا او را یک ایدئولوگ میخوانند.
با این وجود، شرمن یکبار دیگر در کتاب اش نشان میدهد که فارغ از تمایل نهرو به برنامههای پنج ساله الهام گرفته از شوروی که اهداف اقتصادی خاصی را تعیین میکرد هند به سختی سوسیالیسم را تحت رهبری او پذیرفته بود. هند در زمان زمامداری او عمدتا صنایع مهم را ملی نکرد و در عوض رهبران تجاری و کارآفرینان را تشویق نمود که رویکرد مثبت ملی گرایانه را در پیش گرفته و برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور تلاش کنند. این سیاستها در نهایت به نفع تعداد انگشت شماری از شرکتها بود و منجر به ایجاد بازاری عمدتا انحصاری شد که سود چندانی برای مصرف کننده هندی نداشت.
امروزه به نظر میرسد که بهاراتیا جاناتا تعداد انگشت شماری از مراکز تجاری به ویژه آنانی که متعلق به گوتام آدانی و موکش آمبانی هستند را مورد حمایت قرار میدهد و باعث شده تا انتقادات از سیاستهای نهرو نسبتا توخالی به نظر برسند. مهمترین بحث شرمن به نحوه عملکرد دموکراسی هند تحت نظارت نهرو مربوط میشود. روایت متعارف نشان میدهد که جدا از چند خطا دموکراسی به سرعت تحت رهبری نهرو ریشه گرفت و ثابت شد که انعطاف پذیر است. شرمن مینویسد که دموکراسی انتخاباتی با حق رای همگانی، به سرعت در هند ظهور کرد.
با این وجود، او نشان میدهد که حتی حزب کنگره علیرغم محبوبیت قابل توجهی که داشت فراتر از توسل به شیطنتهای سیاسی نبود و از اختیارات خود برای پیگیری منافع مالی استفاده کرد. در اوایل سال ۱۹۵۶ زمانی که دولت قانون شرکتها را تصویب کرد یک ماده در این قانون کمکهای مالی شرکتها به احزاب سیاسی را مجاز قلمداد کرده بود. چنین اقدامات مشکوکی که اکنون در هند رواج یافته است به نظر میرسد که پیشینههای طولانی داشته اند.
برای مثال، براساس قانون بهاراتیا جاناتا بارزترین نمونه تبلیغ اوراق قرضه انتخاباتی است که افراد و شرکتها میتوانند از یک بانک دولتی خریداری کنند و سپس به حزب سیاسی مورد نظر خود اهدا کنند. بدون نیاز به شفافیت، افراد و گروهها میتوانند منابع مالی را به سمت حزب یا نامزد مورد نظر خود احتمالا با هدف تاثیرگذاری بر انتخابهای عرصه سیاستگذاری هدایت کنند. بهاراتیا جاناتا تلاشی هماهنگ برای فاصله گرفتن از میراث نهرو از دیپلماسی تا سیاستگذاری اقتصادی را دنبال کرده است.
با توجه به نقش کلیدیای که برای اولین نخست وزیر هند در تاسیس حکومت مدرن آن کشور و قرار دادن هند در مسیر دموکراتیک در نظر گرفته شده به نظر میرسد که بهاراتیا جاناتا برای ساختن اسطورههایی درباره نهرو نیاز داشته است که برخی دیگر از اسطورههای شکل گرفته حول محور او را از بین ببرد. حزب حاکم شکستهای سیاست نهرو را صرفا به دلیل تصمیمات شخصی او قلمداد کرده از جمله رسیدگی به اختلافات مرزی با چین و تلاشهای او برای تنظیم اقتصاد.
این استراتژی برای منحرف کردن توجه از کاستیهای حزب بهاراتیا جاناتا از جمله سیاستهای عمیقا ناقص آن در قبال پکن طراحی شده است. حزب حاکم نسخه خاص خود را از نهرو ایجاد کرده و او را به عنوان فردی بی هدف، آرمانگرا و متعهد به سیاستهای ناقص نشان میدهد. این رویکرد تا کنون کارساز بوده و برای بسیاری از افراد در پایگاه انتخاباتی بهاراتیا جاناتا جذاب بوده است.
کتاب شرمن در مواجهه با این روایت اساسا کمکهای نهرو به جمهوری اولیه هند را ضعیف نمیداند و یا مورد تحسین قرار نمیدهد. در عوض، گزارشی ظریف از رهبر سیاسی خارق العاده و زمان زمامداری نهرو ارائه میکند. نهرو به عنوان هر رهبر در قد و قامت خود چندین سیاست مشکوک را دنبال کرد، اما او به ایجاد وحدت در پی استقلال هند کمک کرد و زمینه را برای صنعتی شدن هند و ایجاد مجموعهای از نهادها فراهم کرد.
بدون شک برخی از خوانندگان هندی کتاب شرمن را با دقتی که شایسته آن است خواهند خواند، اما در میانه فضای سیاسی کنونی و با نزدیک شدن به انتخابات ملی ممکن است آن گونه که باید و شایسته است توجهی به این کتاب صورت نگیرد. به نظر میرسد که بهاراتیا جاناتا نه علاقهای به شناخت دستاوردهای نهرو دارد و نه مایل به درس گرفتن از اشتباهات اوست.