صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

غارها، قندیل‌ها، ستون‌ها و رودهای جاری از نمک. همه چیز از نمک. رنگ به رنگ و شکل به شکل. پدیده‌ای که در هر فصلی به رنگی در می‌آید و برای همین محلی‌های اطراف آن هم برایش داستان‌ها گفته‌اند.
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۶ - ۱۹ تير ۱۴۰۲

کوهی از نمک در استان بوشهر که هر بیننده‌ای را حیرت‌زده می‌کند، چرا که رنگین‌کمان رنگ‌ها و اشکال است. سرزمین ستون‌های بلند است و بلورهای براق و قندیل‌های رنگارنگ. اینجا گنبد نمک دشتی است؛ یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های طبیعی ایران. گنبد نمک دشتی در نزدیکی روستای گنخک و در ۶۴ کیلومتری شهر خورموج، به زیباترین گنبد نمکی در خاورمیانه مشهور است. «سرزمین من» برای بررسی علمی چگونگی به‌وجود آمدن این زیبایی‌ها از اطلاعات مهندس مهرنوش بیات ـ استاد زمین‌شناسی دانشگاه آزاد شیراز ـ بهره برده است.

می‌گویند این کوه از نفرین درست شده؛ از نفرین دوشیدن شیرهای بزی که آن‌جا زندگی می‌کردند. می‌گویند شیر بزها آنقدر خوشمزه بوده که زن‌ها را از دچار شدن به نفرین نمی‌ترساند. زنان روستاهای اطراف این کوه، با اینکه چیزهای زیادی از نفرین بزهای آنجا شنیده بودند، بازهم برای دوشیدن شیر آن بزهای نحس به کوه می‌رفتند. می‌رفتند و نفرین هم می‌شدند.

نفرینی که به گفته قدیمی‌های این روستاها، آن‌ها را در حال دوشیدن شیر، همراه همان بزها به سنگ نمک تبدیل می‌کرد و همانجا ابدی می‌شدند. می‌گویند آنقدر زن‌ها رفتند و نفرین شدند و از گور نمکی آنها سنگ نمک روی هم آمد، تا این کوه درست شد. درست است که شکل‌گیری این پدیده شگفت‌انگیز، همچون تمامی پدیده‌های طبیعی، دلیلی علمی دارد، اما باید به قدیمی‌ها برای ساختن چنین افسانه‌های زیبایی حق داد. مگر می‌شود این همه رنگ فریبنده، برآمدگی پررمز و راز، غارهای تاریک، نمک‌شارهای بی‌بدیل و یخچال‌هایی که گرما را به جای سرما نگه می‌دارند، یک جا جمع باشد و افسانه و حکایتی درباره‌اش نباشد.

برف شور

ماجرای چگونگی تشکیل شدن «گنبد نمکی دشتی» از زبان قدیمی‌ها، برای شنیدن شیرین است، اما اصل ماجرا لطف دیگری دارد. حالا جوان‌ترهای روستاهای «گنخک»، «جاشک»، «باغان» و «درویشی» که در شرق و غرب این گنبد نمک قرار گرفته‌اند هم، به لطف تحصیل و سواد، می‌دانند که ماجرای به‌وجود آمدن این کوه چیز دیگری است و برمی‌گردد به میلیون‌ها سال پیش از اینکه انسان به‌وجود بیاید، چه برسد به اینکه نفرین شود.

همان سال‌هایی که تمام این مناطق زیر آب بوده و تازه کم‌کم بنای بیرون آمدن خشکی‌ها در حال شکل‌گیری بوده. از خانم مهندس بیات ـ استاد دانشگاه آزاد شیراز ـ که پرسیدیم، برایمان این‌طور توضیح داد: «سازند مجموعه رسوباتی است که در یک دوره زمانی تشکیل می‌شوند و سازند هرمز، در کنار دیگر سازندها در تمام مناطق جنوب ایران گسترش دارد.» حالا دیگر ۶۰۰ میلیون سالی از تولد این سازند می‌گذرد.

زمانی که عصر پرکامبرین و کامبرین‌اش می‌خوانند و رسوبات نمکی رفته رفته لایه‌های زمین جنوب کشورمان را تشکیل می‌دادند. طی هزاران سال، لایه روی لایه رسوب می‌آمد و روی نمک‌ها هم رسوبات دیگر، مثل ترکیبات فلزی آهن‌دار. بعد نوبت رسید به فعالیت‌های لایه‌های زیرزمینی که فصل رویش خشکی‌ها بود.

همان سال‌هایی که هر گوشه‌ای، آتشفشانی می‌گداخت، گسلی فعالیت می‌کرد، لایه‌ای روی لایه می‌آمد و این سازند هرمز هم در همان کش و قوس سر از آب بیرون آورد. چون ترکیبات نمکی، از سایر رسوبات سبک‌تر بودند، سریع‌تر روی هم لغزیدند و از اعماق زمین به سمت بالا حرکت کردند و ارتفاعات نمکی را ساختند. برای همین هم الان بیش از ۱۱۵ کوه نمکی در جنوب ایران مثل جزیره هرمز و همین گنبد نمک دشتی، در ۱۴۴ کیلومتری بوشهر وجود دارد؛ گنبد نمکی که هنوز فعال است و از آن نمک می‌جوشد. نگین رنگارنگ بیضوی شکلی که بر انگشتری جنوب ایران می‌درخشد.

همین نمک سرشار گنبد نمکی است که آن را سپید و درخشنده کرده و این سپیدی چشم هر بیننده‌ای را که از بوشهر به سمت بندرعباس می‌رود و در نزدیکی جاشَک، چشمش به کوه می‌افتد، از این سوال که این همه برف در این آفتاب سوزان چه می‌کند، به تعجب وامی‌دارد. غافل از اینکه این تازه قسمت کوچکی از آن همه اعجاز و زیبایی است که در دل کوه نهفته و هر یک برای خود فصلی برای به تماشا نشستن و لذت بردن است. در تمام این ۳۶۶۶ هکتار پهنه گنبد نمکی، از همان دامنه‌های پایین تا بالاترین ارتفاعاتش، که به ۱۳۵۰ متر هم می‌رسد، قدم به قدم، آفریننده‌اش جلوه‌ای از زیبایی و شکوه رقم زده است.

رقص رنگ

انگار سقف‌های مخروطی رنگارنگ و فریبنده روی خانه جادوگرها و قلعه‌های مخوف را از اینجا برداشته‌اند. این چیزی است که با اولین نگاه‌ به بلورهای دور و بر به ذهن می‌آید. برآمدگی‌های چند ضلعی منظم، مخروطی نوک‌تیز و گاهی بی‌قاعده؛ از ۱۰ سانتی‌متر، تا چند ده متر. اینها چیزهایی هستند که از همان بدو ورود به دامنه کوه تا انتهای راه زیر پا و کناردست دیده می‌شود. گاهی بلورها هشت ضلعی منظم‌اند، آنچنان که گویی از قالب درآورده شده‌اند، گاهی مخروط‌های نوک‌تیزی مثل همان کلاهک‌هایی که روی قلعه‌های مخوف می‌کشند و آنقدر نوکشان تیز است که به‌راحتی دست یا کف پا را سوراخ می‌کند، و گاهی برآمدگی‌های بیضوی و دایره شکل صیقلی، در همه اندازه و قواره‌ای.

اما بین همه‌شان، رنگ‌های لایه لایه و موازی و گاهی گره خورده مشترک است و نمایشگاهی از قدرت خداوندی را به رخ کشیده‌اند. وجود نمک‌های طعام و کانی‌های فلزی با رنگ‌های بسیار زیبا: قرمز، سبز، سفید، سیاه، نارنجی، قهوه‌ای و ترکیب این رنگها در دیواره‌ها و سنگفرش‌هاست که این جلوه‌ها را رقم زده است.

کانی‌های متنوعی که در منطقه به وفور یافت می‌شوند، از جمله مقدار زیاد گوگرد با رنگ زرد یا پتاسیم با رنگ نارنجی و آهن با رنگ قرمز و قهوه‌ای تنوع رنگ‌ها را دوچندان کرده است. قسمت‌هایی هم که شرایط برای ترکیب آنها فراهم بوده است، مواد معدنی دیگری مثل پیریت یا همان طلای کاذب که به طلای احمق‌ها معروف است و از ترکیب گوگرد با آهن تشکیل می‌شود، نقش جلادهنده‌های فلزی را بازی کرده‌اند و سطح رنگ‌ها را براق و جذاب‌تر کرده‌اند.

همچنین وجود بلورهای زیبای سیلیکاته و فسفاته با جلای فلزی و غیرفلزی با تنوع رنگ‌ها پدیده شگفت‌انگیز و متحیرکننده‌ای است که کمتر جایی می‌توان همانند آن را به نظاره نشست. گنبد نمک دشتی سرشار از رنگ است و این رنگ‌ها در هر فصلی تغییر می‌کنند. نه هرفصل که حتی اگر صبح آن را ببینی و ظهر بارانی بیاید و باز نگاهش کنی رنگش چیز دیگری است!

مناظر و چشم‌­اندازهای منحصر به فردی که حرکت نمک در این منطقه ایجاد کرده، توسط مهندس بیات برای ثبت به عنوان ژئوپارک در چهارمین همایش بین‌المللی ژئوپارک‌های یونسکو در فروردین امسال در کشور مالزی پیشنهاد شد. این منطقه پیش ازاین هم چنان مورد توجه قرار گرفته بود که تصویر زیبایی از این گنبد نمکی در سال ۲۰۰۸ زینت‌بخش جلد مجله علمی «AAPG» شد.

بلورهای تابستانی

اینجا بلورها نه از پشت ویترین مغازه و نه از درون بوفه یک آدم ثروتمند، بلکه در بیابان فخرفروشانه زیبایی‌شان را در محیط می‌پراکنند. این بلورها از آب شور گنبد نمک در گرمای تابستان به وجود آمده‌اند. آب‌هایی که در کوه‌های نمکی جریان دارند آب‌های شور فوق اشباع هستند. آبی بسیار شور که غلظت شوری آن در تابستان حدود ۴۵۰ در هزار است؛ یعنی حدود ۱۲ برابر شوری آب دریا. برای درک میزان شوری آن باید به چگونگی تشکیل آن اشاره کرد. آب اشباع آبی است که اگر حل شونده‌ای مثل نمک را در آن حل کنند به جایی می‌رسد که دیگر در آب حل نمی‌شوند. اگر آب را گرما دهیم دوباره نمک شروع به حل شدن می‌کند و باز محلول به حدی می‌رسد که حتی اگر دمای آب هم بیش از ۱۰۰ درجه شود باز نمک در آن حل نمی‌شود و دیگر نام آن می‌شود آب شور فوق اشباع.

این آب شور البته تنها در زمستان‌ها در مسیرهای کوه نمک جاری می‌شود و دلیل آن‌هم به دلیل بارندگی در این فصل است. اما همین آب شور، در تابستان به خاطر گرمای زیاد، شروع به بلور بستن می‌کنند و پدیده زیبایی شکل می‌گیرد. بلورها روی آب را می‌پوشانند و آب در زیر نمک‌های بلور بسته جریان دارد و آنقدر هم محکم‌اند که به راحتی می‌توان روی آنها پیاده‌روی کرد. حتی جاهایی هست که اصلا دیگر آبی دیده نمی‌شود، اما گوش‌ها را که تیز کنیم، صدای جریان آب را زیر پاهایمان می‌شنویم.
درمان با انرژی شور

«نمک غاردرمانی». شاید این عجیب‌ترین نوع درمانی باشد که تا به حال شنیده‌اید، اما قدیمی‌ها خوب با آن آشنایند. درست است که این علم با نام Halotherapy، به تازگی در زیرشاخه توریسم درمانی قرار گرفته و اخیرا در مورد آن تحقیقات زیادی می‌شود، اما گذشتگان به خوبی با این نوع درمان آشنا بوده‌اند. آن‌ها کسانی را که دچار بیماری‌های تنفسی مثل سینوزیت، آسم و برونشیت می‌شدند، به درون غارهای نمکی می‌بردند تا با تنفس هوای آن‌جا بیماری‌شان بهبود یابد. امروزه علم دلیل این امر را متوجه شده؛ هوای داخل غارهای نمکی باعث می‌شود تا مجاری تنفسی بیمار باز شود و همچنین یون‌های موجود درفضای این غارها کمبود یون‌ها در بدن را برطرف کرده و بیماری تا حدود زیادی از بین برود.

البته فقط با تنفس هوای این کوه نمک نیست که درمان به‌وجود می‌آید، دیدن این زیبایی‌ها هم روح آدم را نوازش می‌کند. بلورهای استلاگمیت و استلاکتیت که دیواره‌ها و سقف و کف غار را تزئین کرده‌اند، لذت تماشا را دوچندان می‌کنند. استلاکتیت یا چکنده، قندیل‌هایی هستند که به خاطر چکیدن آب از سقف آویزان شده‌اند و استلاکمیت یا چکیده ناهمواری‌هایی‌اند که از چکیدن همان قطره‌ها روی زمین به‌صورت برآمدگی ظاهر شده‌اند و در کنار هم فضای غار را آکنده از لذت تماشا کرده‌اند.

قندیل‌ها به اشکال متفاوت، به قدری زیبا تشکیل شده‌اند که اغلب غارها با استفاده از اشکال همین قندیل‌ها نامگذاری شده‌اند. مثلا «غار انگوری» که در درون آن قندیل‌های فراوان به صورت خوشه‌های انگور از سقف و دیواره غار آویزان شده‌اند. آنقدر این قندیل‌ها شبیه خوشه انگور هستند که بی‌اختیار هر بیننده‌ای با اولین نگاه یاد انگور و باغ آن می‌افتد. یا غار شاخه‌نبات که وجود قندیل‌های سفید و یک دست به صورت شاخه‌های نبات از سقف غار آویزان شده‌اند و نظر تماشاگران را به خود جلب می‌کنند. غار سدنمکی یا غار پنجه عقاب هم به همین صورت نامگذاری شده‌اند. تعدد غارها به قدری زیاد است که نامگذاری بعضی از غارها را سخت کرده است.

گل‌کلم‌های نمکی

یک مزرعه وسیع گل کلم در دل کوهی از نمک، این منظره حیرت‌انگیز، یکی از مشهورترین زیبایی‌های گنبد نمک دشتی است. البته این گل کلم‌ها که دره را یکدست فرش کرده‌اند خوردنی نیستند بلکه کلم‌هایی از جنس بلور نمکی‌اند؛ نمک‌ها به صورت غنچه‌هایی کنار هم باز شده و یک منظره باشکوه از مزرعه کلم‌های نمکی به‌وجود آورده‌اند. گویی در آنجا نمک، گل کرده و شکوفه داده است. وجود چشمه‌های نمکی و روان بودن آب آنها با موسیقی بسیار ملایمش و دیواره‌های زیبای رنگارنگ، به دره زیبایی بیشتری بخشیده است.

از دیگر مناظر مشهور و جذاب این گنبد نمک، یخچال‌هایی است که به جای سرما، گرما را نگه می‌دارند. البته در واقع اینها یخچال نیستند و بهتر است به آنها بگویند نمک‌چال. اما به خاطر شباهت عجیبی که به یخچال‌های یخی دارند، به این نام مشهور شده‌اند. این یخچال‌ها حاصل حرکت ثقلی توده‌های نمکی در جهت شیب زمین هستند و در حاشیه کناری گنبد تشکیل شده‌اند و محوطه داخل آنها هم بسیار گرم و مرطوب است.

در گوشه و کنار صخره‌های نمکی به‌خصوص نزدیک به یخچال‌ها، آبشارهای زیبای نمکی جلوه‌ای دیگر از زیبایی‌های گنبد نمکی جاشک را به نمایش می‌گذارند و چهره‌ای بس روح‌نواز و دلنشین به آن می‌بخشند. این آبشارها در واقع مسیر طبیعی جریان آب گنبد بوده است و در فصول کم‌آبی به واسطه تبخیر کامل آب، بلورهای زیبای نمکی ضخیمی در جهت جریان و به‌ویژه در مسیر آبشارها ایجاد کرده که با لغزش آب بر روی بلورهای نمکی و تابش آفتاب، منظره‌ای شگرف و چشم‌نواز ایجاد کرده است.

این پدیده نادر در اواسط بهار تا تابستان و اوایل پاییز دیده می‌شود. هر از چند گاهی هم چشمه‌هایی نمکی وجود دارد که آنها هم زیبایی خاص خودشان را دارند. بعضی از این چشمه‌ها آب و نمک را باهم به بیرون پرتاب می‌کنند. مثل اینکه جای‌جای کوه، فواره‌هایی کار گذاشته‌اند که نمک را به صورت خمیری فشرده و همراه با آب از درون کوه به هوا پرتاب می‌کنند.

نگهبان‌های استوار

انگار تا نام آن‌ها به دیو و جن پیوند نخورد، احساس آدم از دیدن‌شان ارضا نمی‌شود. پس بی‌دلیل نیست که به ستون‌های بلند چندده متری گنبد نمک، دودکش جن یا تخت دیو می‌گویند. ستون‌هایی بلند با قله‌هایی که گاهی از بدنه‌شان هم پهن‌تر است. اینها همان صخره‌ها و کوه‌هایی هستند که در طی سال‌ها، باد یا جریان‌های آب، خاک‌های نرم و سست اطراف‌شان را فرسوده و برده‌اند و این پدیده قارچ‌مانند را باقی گذاشته‌اند.

در ایران، تخت دیوهای زیادی وجود دارد؛ در زنجان، اطراف گرمسار، نزدیک قم و چند جای دیگر. یکی از جاهایی هم که به خاطر همین اختلاف در میزان فرسایش سنگ‌ها، به شکل تخت دیو یا دودکش جن درآمده، همین گنبد نمکی جاشَک است. این ستون‌های استوار، مثل غارهای منطقه، به تناسب شکل‌شان نامگذاری شده‌اند؛ مثلا ستون انگشت خدا و کلاه به سر. دیدن ستون‌ها از نزدیک این فکر را تداعی می‌کند که با این قد و قواره رعنا و شکل و شمایل پرجذبه، نقش نگهبان‌های باغیرت گنبد را بازی می‌کنند.

نگهبانانی که فقط باید از نمک‌های این‌جا پاسداری کنند چرا که این همه نمک و شوری، مجالی برای زندگی باقی نمی‌گذارد؛ نه گیاهی و نه جانوری. آنچه مقابل روی است، فقط خاک است و نمک که پا روی شانه هم گذاشته‌اند و گویی برای رسیدن به آسمان از هم سبقت می‌گیرند. هرچند در ارتفاعات نزدیک به قله، در قسمت‌های کوچکی که آهک وجود دارد، گیاهان مقاومی مانند گون، گیشدارا و قیج و همچنین در فصل زمستان و بهار بعضی گیاهان فصلی می‌رویند.

همین‌طور یکی دو دره‌ای که از وجود نمک‌شارها در امان مانده‌اند، درختچه‌های کُنار، اشک و بادام کوهی و همچنین گلسنگ‌های زیبای چندمتری بر روی دیواره‌های دره، سبز شده‌اند. این دره‌ها بیشتر در ناحیه شمال‌شرقی گنبد قرار دارند. دیدن آنها هم خالی از لطف نیست.

از طرفی آب شور و غیرقابل شرب و نداشتن پوشش گیاهی برای تغذیه، اجازه زندگی به گونه‌های جانوری را هم نمی‌دهد. از اوایل بهار تا اوایل پاییز که اصلا موجود زنده‌ای ندارد، اما زمستان که آب بیشتر می‌شود و شوری‌اش کمتر، چند گونه از مارمولک‌ها و خفاش‌ها دیده شده‌اند.

البته پایین کوهپایه‌ها و کمی با فاصله از دامنه، پرندگانی مثل کبک، تیهو، کبوتر، جغد و جانورانی مانند کفتار و شغال زندگی می‌کنند، ولی معمولا حریم‌شان تا نزدیکی‌های کوه نمکی بیشتر ادامه پیدا نمی‌کند. گفته می‌شود در گذشته، گونه‌هایی از پستانداران که به شوری مقاوم‌اند و اصلا نمک غذایشان است، مثل قوچ و کل، اینجا بوده‌اند که به خاطر شکارهای بی‌رویه حالا اثری از آنها نیست. همان قوچ و کل‌هایی که افسانه‌های محلی‌های آنجا را هم جان داده‌اند. کوه نمک دشتی، با همه زیبایی‌اش، مجالی برای زندگی جاندار نمی‌گذارد، اما به‌خاطر شگفت‌انگیزی‌اش همیشه زنده به نظر می‌رسد. اگر زنده نبود که این همه افسانه برایش ساخته نمی‌شد.

منبع: سرزمین من

برچسب ها: کوه نمک بوشهر
ارسال نظرات