اعتماد نوشت: اظهارات غلامرضا مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت درباره جمعیت قانع چینی با موجی از انتقادها و اظهارات مختلف در رد اینگونه نظرات مواجه شده است.
مصباحی مقدم پیش از این در گفتگو با «جماران» گفته بود که «چینیها تنها به یکی، دو وعده غذا در شبانهروز اکتفا میکنند و امروز به توسعه رسیدهاند؛ اما مردم ما قانع نیستند!» مجیدرضا حریری، رییس اتاق بازرگانی ایران و چین در واکنش به این اظهارات در توییتی به «اطلاع گوینده» رساند که «وعده غذایی رایج در چین ۴ وعده است.»
همچنین عبدالناصر همتی، رییس اسبق بانک مرکزی به اظهارات این عضو مجمع تشخیص مصلحت واکنش نشان داده و در توییتی دیگر گفته است: «تبدیل چین فقیر دهه ۶۰ به دومین اقتصاد جهان، به دلیل دو وعده غذای مردمش نبود! شیائوپینگ که در ۱۹۷۸ به قدرت رسید، لازمه پیشرفت چین را در تحقق رشد اقتصادی دید و اصلاحات اقتصادی به اضافه سیاست درهای باز و اولویت دادن به روابط وسیع خارجی را در پیش گرفت که موجب ورود سرمایه و تکنولوژی و رشد شتابان و پایدار آن شد.»
نکته اول درباره اظهارات این عضو مجمع تشخیص که ظاهرا قصد داشته «عدم توسعه یافتگی ایران» را تشریح کند و احتمالا از پس این کار برنیامده که هیچ، کار را هم خرابتر کرده این است که همین امروز اقتصاد ایران با یکی از بالاترین سطح تورمهای تاریخ خود مواجه است و هر روز اخباری از کاهش قدرت خرید مردم در کالاهای مختلف منتشر میشود. طی این سالها میزان مصرف گوشت، لبنیات، میوه و... در ایران کمتر و کمتر شده و حتی بهار امسال اعلام شد که حجم خرید مواد غذایی مردم نسبت به سال گذشته، ۳۰ تا ۳۵درصد افت کرده و برعکس، مدام بر تعداد مرفهین چینی افزوده شده و اکتفا به یک یا دو وعده غذا در چین به خاطرهها پیوسته است و عجالتا ما ایرانیها هستیم که به استناد آمار، کمتر میخوریم. به طور مثال سرانه مصرف گوشت قرمز ایران چیزی حدود ۳۰ کیلوگرم است و چینیها دوبرابر این رقم گوشت مصرف میکنند.
نگاه برخی کارشناسان که درباره اظهارات این عضو مجمع تشخیص مصلحت صحبت کردهاند نیز این است که چرا ایشان به دنبال آسیبشناسی این وضعیت از منظر حاکمیت نرفته است؟ آیا اگر مجمع تشخیص مصلحتی در چین بود، به عضویت چین در FATF رای منفی میداد تا تبادلات اقتصادی کلان کشور و نیز معاملات تاجران چینی در جای جای جهان، سختتر شود و چین در کنار کرهشمالی و میانمار، تنها کشورهای جهان باشد که در فهرست سیاه FATF هستند؟ آیا مسوولان چینی پس از تحریمهای سخت که باعث فقر مردم شده به ساز و کارهایی مثل «تهاتر» نفت با کالا افتخار میکردند؟ یا افتخار میکردند که توانستند بعد از سالها، پول خود را از کرهجنوبی به قطر منتقل کنند و زیرنظر امریکا غذا و دارو بخرند و از آن به عنوان دستاورد دیپلماتیک یا گشایش اقتصادی یاد میکردند؟
ایشان گفتهاند که «مردم انتظار تورم بالاتر را دارند. خود این امر عامل افزایش تورم میشود.»، اما آیا ایشان به عنوان یک «عضو مجمع تشخیص مصلحت» و کسی که در مجالس مختلف «رییس کمیسیون اقتصادی» بوده نمیدانند که اگر مردم انتظار تورم بالاتر را دارند علتش این است که اثری از هوشمندی و کارآمدی در تصمیمات موثر بر تورم نمیبینند والا دلیل ندارد که با انتظارات تورمی بالا، تورم را بالا ببرند و فقیرتر شوند.
وبسایت «عصرایران» در یادداشتی پیرامون همین اظهارات نوشته است: «قیمت دلار در روزی که آقای رییسی، رسما رییسجمهور شد، ۲۵ هزار تومان بود و اکنون و در کمتر از ۲ سال، ۲ برابر شده و به ۵۰ هزار تومان رسیده است. احتمالا در ریاضیات آقای مصباحی مقدم، افزایش دو برابری قیمت دلار، یعنی جلوی رشد آن را گرفتهاند دولت که خودی باشد، سیئاتش هم حسنات است و «دستمریزاد دارد»!»
سید مرتضی افقه، اقتصاددان نیز در واکنش به چنین اظهاراتی گفت: به نظر میرسد بعد از دو سال دولت سیزدهم هنوز نتوانسته با وجود تخریب دولت گذشته و وعدههایی که قبل از انتخابات به مردم میداد آن وعدهها را عملی کند و افق پیش رویشان برای بهبود شرایط هم چندان روشن نیست. برخی آقایان دچار هذیانگویی هم شدهاند. البته نیازی هم به توصیه برای دو وعده غذا خوردن نیست، به اندازهای مردم را فقیر کردهاند که عملا برخی از روی فقر و نداری گاهی توان خوردن یک وعده غذا در روز هم ندارند.
افقه ادامه داد: بیان کردن این موضوع در یکی از رسانهها که مردم ما قانع نیستند و مردم چین دو وعده غذا میخورند تا مردم ما هم از این مدل تبعیت کنند، به شرط آن است که بهترین حکومت کشور را اداره کند و کارآمدترین سیستم انتخاب و انتصاب مدیران در کشور وجود داشته باشد تا مردم هم برای مدت محدودی این شرایط را بپذیرند و از آن همراهی کنند نه اینکه پس از ۴۰ سال ناکامی با وجود این میزان از ثروت و نیروی انسانی آماده کار، آقایان بخواهند آنها را به ریاضت بیشتر هم دعوت کنند.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه چرا مسوولان کشوری را به این ریاضتها دعوت نمیکنید، گفت: این نوع توصیهها در وهله اول باید خطاب به مسوولان باشد، اگر مردم ببینند که مسوولان هم به همین شکل ریاضتی زندگی میکنند شاید این توصیه کم کردن وعدههای غذایی جایز بود، اما زمانی که میبینند عدهای تا به یک پست و مقامی میرسند از فرصت و قدرت و جایگاه خودشان سوءاستفاده میکنند دیگر به این سخنان اعتنا نمیکنند.
افقه در ادامه افزود: مردم ایران در طول ۴۴ سال گذشته هرگونه فداکاری که میتوانستهاند، کردهاند؛ از رفتن به جبهه و جان دادن تا روبهرو شدن با جنگ اقتصادی و تحریمها را تحمل کردهاند و توصیه کردن مردم در این شرایط اقتصادی به کم خوردن به جز دهنکجی و توهین بیشتر به مردم چیز دیگری است. هیچ ارتباطی هم با فرآیند توسعه ندارد و کاملا ضدتوسعه است و مانعی است برای پیشرفت کشور و یکی از علل عدم توسعه هم حضور چنین افرادی در مسند قدرت است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: متاسفانه بارها در رسانهها دیدهایم که از میزان ثروت آقازادهها گفته میشود یا میگویند فلان مدیر یا مسوول قبلی چقدر اختلاس کرده یا پول قابل توجهی را از کشور خارج کرده است و از زمان انقلاب تاکنون که بیش از هزار میلیارد دلار درآمد دولتها بوده انبوهی از ثروت مردم را تا به امروز تلف کردهاند و هنوز در چنین وضعیت اقتصادی بهسر میبریم و مشخص است تا زمانی که خود آقایان هیچ دردی از این شکستها و ناکامیهایی که مردم میکشند را تحمل نکنند همین فرمان را هم پیش میروند.
افقه ادامه داد: به نظر میرسد ارایه این مدل نسخهها به مردم از روی واماندگی آنهاست که در این چند سال نتوانستهاند کاری از پیش ببرند و شروع به این سخنان سخیف کردهاند.
این کارشناس اقتصادی درخصوص چگونگی رسیدن به توسعه نیز گفت: در صورتی که ایران هم بخواهد برای رسیدن به توسعه کشور چین را الگو قرار دهد باید در وهله اول از نیروهای انسانی شایستهای که در کشور هستند بهره ببرد، چراکه پایه اول توسعه نیرویهای فکری و نخبگان هستند این در حالی است که امروز متاسفانه با این مدل از سیاستگذاریها و تنگنظریها و محدودیتها باعث فرار افراد متخصص و با تجربه و صاحبان ثروت و درآمد شدهاند و این افراد هم برای زندگی بهتر فوج فوج از کشور خارج میشوند.
افقه افزود: آنچه چین پشت سر گذاشت مسیری همراه با دیکتاتوری توسعهای بود که توانست از امکانات و نیروهای انسانی خودش هم بهره گیرد و دیدیم که ظرف مدت ۲۰ سال کشورش را ساخت و با وجود بالاترین جمعیت دنیا، سالهاست که فقر مطلق را از بین برده و ریشهکن کرده است.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به فقیرتر شدن مردم کشور افزود: براساس آمارها ۶۰ میلیون نفر از مردم کشور مشمول حمایتهای دولتی هستند یعنی همین تعداد از افراد زیر خط فقر هستند بنابراین چین مسیر توسعه خود را هر چند با دیکتاتوری طی کرده، اما متاسفانه ما دقیقا از دهه ۸۰ میلادی تاکنون در تقابل با توسعه حرکت کردهایم و هر چه به امروز نزدیکتر شدیم ضربههای مهلکی هم خوردیم یکی در زمان دولت احمدینژاد بود که بیشترین درآمدهای نفتی را داشتیم و بهترین فرصت برای سرمایهگذاری بود که انجام نشد و دیگری امروز که با مدل تفکرات موجود و نوع سیاستگذاری خارجی و تنگنظریهایی که درخصوص نیروی انسانی وجود دارد تفکری کاملا ضدتوسعهای را در پیش گرفتهاند.