صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

گفتگوی فرارو با کارشناسان سیاست خارجی:
«دو کشور چین و ایالات متحده حدود هشتصد میلیارد دلار مبادلات تجاری دارند و طبیعتا گشایش و توسعه روابطشان روی بورس اثر می‌گذارد؛ بنابراین دلایل عمده‌ای که آمریکا بیش از چین مایل است رابطه فی مابین، مثبت شود، محدود کردن اقدام نظامی احتمالی چین در تایوان و توسعه روابط اقتصادی است. فراموش نکنیم که در انتخابات آمریکا اقتصاد و معیشت مردم حرف اول را می‌زند.»
تاریخ انتشار: ۰۲:۵۶ - ۰۱ تير ۱۴۰۲

فرارو- سفر آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا به چین، نخستین سفر یک مقام دیپلماتیک ارشد آمریکا به چین از سال ۲۰۱۹ تا کنون است. روابط چین و ایالات متحده از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ رو به سردی گذاشته بود و در سایه جنگ اوکراین و بحران تایوان پیچیده‌تر شد. برخی تحلیلگران بر این باورند که اکنون دو کشور برنامه‌های جدیدی در دستور دیپلماسی خود دارند.

به گزارش فرارو، وزیر خارجه آمریکا می‌گوید هدف از سفر وی به چین، کاهش تنش‌ها و یافتن زمینه‌های مشترک برای توافق میان دو کشور است. شی جین پینگ، رئیس جمهور چین نیز از پیشرفت‌هایی در روابط دو کشور خبر داده است. در ویدیوی کوتاهی که تلویزیون دولتی چین از دیدار وزیر خارجه آمریکا با رئیس جمهوری چین منتشر کرده، شی تاکید کرده که مذاکرات آنتونی بلینکن با همتایان چینی‌اش «صادقانه و عمیق» بوده و در مورد «مسائل خاص» پیشرفت‌ها و توافق‌هایی حاصل شده است.

رئیس جمهور چین ابراز امیدواری کرده روابط بین پکن و واشنگتن بتواند بر همه مشکلات غلبه کند. اما تغییر در رویکرد دیپلماتیک چین و ایالات متحده، تنها چند ماه پیش از مبارزات انتخاباتی در ایالات متحده و همزمان با مذاکرات پنهانی ایران و آمریکا سوالاتی از جمله علل این ارتباط و عمق و کارکرد‌های آن ایجاد می‌کند.

فرارو در راستای پاسخ به این پرسش‌ها با عبدالرضا فرجی راد، دیپلمات پیشین و تحلیل‌گر ارشد مسائل بین‌الملل و محسن جلیلوند تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل گفتگو کرده است:

پیشگیری از تنش‌ها با چاشنی ارتباط مسالمت آمیز

عبدالرضا فرجی راد در گفتگو با فرارو در خصوص علل شکل‌گیری دور جدیدی از مناسبات بین چین و ایالات متحده گفت: «ایالات متحده در شرایط مطلوبی قرار ندارد. زمان زیادی تا انتخابات این کشور، باقی نمانده و دموکرات‌ها در تلاشند انتخابات را برنده شوند. در راستای همین تلاش‌ها، دموکرات‌ها با چند مشکل رو به رو شده‌اند. مشکل اول این است که حمله روسیه به اوکراین و جنگ، رخ داده است و یکی از علل نزدیکی ایالات متحده به چین، این است که روسیه و چین، صمیمیت بیش از اندازه پیدا نکنند. درواقع به احتمال زیاد در گفتگو‌های بلینکن و طرفین چینی این مسئله مطرح شده که بهتر است چین اقدامی نکند که در حوزه نظامی، به تقویت روسیه کمک شود. همچنین ایالات متحده نسبت به تبادل نفتی روسیه با چین احساس خطر می‌کند. مشکل دوم این است که آمریکا تصور می‌کند با توجه به حمله روسیه به اوکراین شاید چین نیز در اقدامی مشابه به تایوان حمله کند. چین اخیرا مانور‌های دریایی و هوایی در نزدیکی آب‌های تایوان انجام داده و تشدید این مانور‌ها به افزایش نگرانی‌های ایالات متحده دامن می‌زند.»

وی افزود: «مسئله سوم این است که چین در حوزه کشور‌های عرب و به ویژه کشور‌های حاشیه خلیج فارس فعال شده و کشور‌های متحد آمریکا، از جمله عربستان، امارات، بحرین و قطر به چین نزدیک‌تر شده‌اند و نوعی رابطه قوی با چین در حال شکل‌گیری است؛ بنابراین در آینده نزدیک تلاش برای ایجاد تعادل را بین روابط عرب‌های حاشیه خلیج فارس و چین و آمریکا خواهیم دید. آمریکا به دنبال گفتگو با چین است تا منافع ملی خود در حوزه خلیج فارس را احیا کند.»

سفیر پیشین نروژ و مجارستان در خصوص این که روند دیپلماسی ایالات متحده با چین چگونه دستخوش تغییر شده گفت: «ایالات متحده در استراتژی خود (حدود ۳ سال پیش) چین را به عنوان خطر اصلی اعلام کرده است و از برخورد و کنترل چین خبر داده بود که چین نتواند نسبت به ایالات متحده دست بالا را داشته باشد؛ اما اکنون شرایط به نحوی تغییر کرده است که نه تنها آمریکا موفق به کنترل چین نشده، بلکه در شرایط فعلی، اتفاقا دست ایالات متحده بسته شده است. فراموش نکنیم که به طور قطع، در گفتگو‌ها بین ایالات متحده و چین، مسئله ایران نیز مطرح شده است. آمریکایی‌ها نسبت به رابطه ایران و چین نیز حساسیت‌هایی دارند. هر چند که از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم و طی ۲ سال اخیر، اتفاق خاصی در روابط ایران و چین رخ نداده و شاهد پیشرفت یا سرمایه گذاری خاصی از سوی چینی‌ها نبودیم

وی با اشاره به انتخابات پیش روی ایالات متحده گفت: «در حال حاضر ایالات متحده در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به چین احتیاج دارد. آمریکایی‌ها مایلند ارزیابی کنند آیا سیاست چین در انتخابات، همان سیاست روسیه است؟ در انتخابات پیشین، پوتین اصلا تمایلی نداشت دموکرات‌ها سر کار باشند و ترجیحش ترامپ یا فردی مثل ترامپ بود؛ بنابراین برای انتخابات پیش رو، شاید بین چین و ایالات متحده معامله‌ای در این زمینه شکل بگیرد و وارد گفتگو شوند، یا دموکرات‌ها تلاش کنند، همکاری‌ها خود را با چینی‌ها افزایش داده و مناسبات بیشتری داشته باشند تا چینی‌ها در انتخابات آمریکا مواضعی شبیه روس‌ها اتخاذ نکنند. روس‌ها صد در صد مایلند در انتخابات بعدی آمریکا هم ترامپ سر کار باشد. ترامپ در چندین سخنرانی اخیر خود به دموکرات‌ها حمله کرده که چرا به اوکراین کمک نظامی کرده است. این به معنای جهت‌گیری ترامپ به نفع پوتین است. ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود نیز مواضع تندی علیه روسیه و پوتین نمی‌گرفت. شاید اگر شخصی مثل ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده شود، در چنین شرایطی و تحت فشار آمریکا، اوکراین پای میز مذاکره بنشیند و خواسته‌های روسیه را نیز اجابت کند.»

فرجی راد ضمن تاکید بر اهمیت روابط اقتصادی چین و آمریکا گفت: «دو کشور چین و ایالات متحده حدود هشتصد میلیارد دلار مبادلات تجاری دارند و طبیعتا گشایش و توسعه روابطشان روی بورس اثر می‌گذارد؛ بنابراین دلایل عمده‌ای که آمریکا بیش از چین مایل است رابطه فی مابین، مثبت شود، محدود کردن اقدام نظامی احتمالی چین در تایوان و توسعه روابط اقتصادی است. فراموش نکنیم که در انتخابات آمریکا اقتصاد و معیشت مردم حرف اول را می‌زند. البته دولت بایدن در حوزه اقتصادی بد عمل نکرده است و مردم به طور نسبی از سیاست اقتصادی دموکرات‌ها و کاخ سفید راضی هستند.»

قدرت نرم؛ تکنیک محبوب دموکرات‌ها

محسن جلیلوند در گفتگو با فرارو، درباره رویکرد‌های متفاوت ترامپ و بایدن در قبال چین گفت: «سیاست خارجی آمریکا تابعی از متغیر‌های سیال و سریع نیست، بلکه دارای اهداف، استراتژی‌ها و دکترین‌های بلندمدت است. سیاست‌های فعلی دولت دموکرات ایالات متحده نیز «قدرت نرم» است. استفاده از قدرت نرم را می‌توانید در تاریخچه معاصر ایالات متحده نیز ببینید. نوع برخورد‌های بیل کلینتون با مسائل تفاوت‌های آشکاری با نوع برخورد‌های جورج بوش داشت. اوج دخالت و برخورد کلینتون در کوزوو و بوسنی هرزگووین بود. در حالی که جورج بوش پسر، جنگ عراق و جنگ افغانستان را رقم زد. یه همین دلیل معتقدم اگر شاهد هر نوع تغییر ساختاری در سیاست‌های آمریکا هستیم به علت قدرت نرم است. روزی که اوباما در سال ۲۰۰۸ به قاهره رفت در جمع دانشجویان گفت تغییر کنید و در غیر این صورت تغییر داده می‌شوید. بسیاری از افراد در آن زمان متوجه مفهوم این سخنان نشدند، اما وقتی ماجرا بهار عربی رخ داد و کشور‌های عربی یکی پس از دیگری و دومینووار تحول ساختاری را تجربه کردند، متوجه شدیم که این جمله تا چه حد درست بود. ماجرای روابط چین و ایالات متحده نیز همین است. اگر روابط کشور‌های مختلف با ایالات متحده دستخوش تغییرات شده به علت استفاده از قدرت نرم است

وی گفت: «احتمال و فرضیه هراس از پیروزی ترامپ در انتخابات آینده ایالات متحده نمی‌تواند مبنا و عامل موثر در روابط دیگر کشور‌ها با آمریکا باشد. ترامپ نمی‌تواند عامل موثر بر شکل‌گیری روابط باشد. اصول کلی سیاست خارجی آمریکا در همه دولت‌ها یکسان است. دولت‌های مختلف آمریکا در بخش تاکتیکی با یکدیگر تفاوت دارند؛ بنابراین استراتژی سیاست خارجی آمریکا چند جانبه است و این کشور برای رسیدن به اهداف خود از تاکتیک‌های چند جانبه استفاده می‌کند.»

این تحلیلگر روابط بین الملل ضمن اشاره به اهمیت بحث میکروچیپ‌ها در روابط چین و ایالات متحده گفت: «چند روز قبل بیل گیتس به چین سفر کرد و با رئیس جمهور این کشور دیدار کرد. رئیس جمهور به لحاظ سطح و جایگاه از گیتس بالاتر بود. اما این دیدار در شرایطی انجام شد که رئیس جمهور چین، گیتس را دوست خوب خود نامید. این دیدار یک دیدار ساده نبود. ۸۰ درصد میکروچیپ‌های موجود در جهان توسط تایوان تولید می‌شود و ۶۰ درصد میکروچیپ‌ها نیز توسط چینی‌ها استفاده می‌شود. بعد از تهدید‌های تایوان توسط چین، آمریکایی‌ها بخشی از این میکروچیپ‌ها را به لهستان و بخشی دیگر را به سیلیکون ولی منتقل کردند. این رفتار آمریکا فشار اقتصادی بسیار زیادی به چین وارد خواهد کرد. سفر نانسی پلوسی به تایوان نیز در ادامه همین فشار‌ها بود. در همان دوران بحث حمله چین به تایوان پررنگ شد (گرچه هیچ حمله‌ای هم رخ نداد)؛ بنابراین قدرت نرم آمریکا چنین کارکرد‌هایی دارد و هم اکنون نیز آمریکا در حال استفاده از همین کارکرد است.»

وی افزود: «کمرنگ شدن حضور آمریکا در خاورمیانه و پررنگ شدن حضور چین در این منطقه نیز به آمریکا کمک کرده با کمترین هزینه از دیپلماسی کاهش تنش سود ببرد. اگر تنشی هم رخ دهد، چین بیشتر از آمریکا درگیر خواهد بود. کل واردات نفت آمریکا از منطقه خلیج فارس ۱۲۰ هزار بشکه است. در حالی که چین ۴ میلیون بشکه وارد می‌کند

این کارشناس سیاست خارجی گفت: «ما نمی‌توانیم به شکل دقیق بگوییم در سر آقای ترامپ چه می‌گذرد، اما به طور کلی ریاست جمهوری در ایالات متحده، یک فرایند پیچیده دارد. نمی‌توانیم بگوییم عنایت یا نگاه خاص رئیس جمهور یک کشور به یک کاندیدا در کشوری دیگر واقعا می‌تواند منجر به انتخاب او شود. نهایت مداخله می‌تواند به برخی تقلب‌ها محدود شود. درباره گرایش پوتین و ترامپ به یکدیگر این سخنان ترامپ را داریم که بار‌ها گفته اگر من رئیس جمهور آمریکا بودم، جنگ اوکراین هرگز رخ نمی‌داد و اگر سر کار بودم جنگ اوکراین در ۲ روز تمام می‌شد، هر چند ترامپ از این بلوف‌ها زیاد می‌زند، اما این واقعیت وجود دارد که هر رئیس جمهوری در ایالات متحده سر کار باشد نمی‌تواند وضعیت اوکراین را نادیده بگیرد؛ بنابراین سیاست‌های فکری ترامپ به نوعی در تقابل با غرب قرار گرفته.»

وی با اشاره به تبادلات اقتصادی چین و آمریکا افزود: «چین و آمریکا روزانه یک و نیم میلیارد دلار مبادلات بازرگانی دارند؛ بنابراین هر اندازه اقتصاد آمریکا رشد کند، اقتصاد چین هم رشد می‌کند و بالعکس. تورم اقتصاد ایالات متحده در عرض یک سال از ۹ درصد به ۴ درصد رسیده و بایدن نیز قول داده این تورم را به ۲ درصد برساند؛ بنابراین هر اندازه تعاملات اقتصادی آمریکا با کشوری بهبود پیدا کند، می‌توانیم انتظار بهبود شرایط اقتصاد این کشور را داشته باشیم. این نکته نیز مهم است که سیاست خارجی در انتخابات آمریکا بین ۱۰ تا ۱۵ درصد تاثیر دارد؛ بنابراین ساختار‌های قدرت در ایالات متحده بر اساس سیاست خارجی رای نمی‌آورند. هشتاد و پنج تا نود درصد رای‌ها در ایالات متحده به حوزه سیاست داخلی وابسته است. تنها چیزی که بایدن را تهدید می‌کند، سن و سال و نوع رفتارهایش در مجامع عمومی است.»

ارسال نظرات