صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۳۹۴۳۱
پرونده‌هایی که به تازگی از طبقه بندی خارج شده اند نشان می‌دهند که اسرائیل از نازی‌ها در سازمان جاسوسی خود در طول جنگ سرد استفاده کرده بود.
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۸ - ۱۸ خرداد ۱۴۰۲

فرارو- "دنی اورباخ" مورخ مقیم بیت‌المقدس دو سال و نیم پیش تماس تلفنی عجیبی از همسرش داشت. همسرش به او گفت یک پاکت بزرگ و حجیم به داخل خانه‌شان انداخته شده و نشان دفتر نخست‌وزیری اسرائیل بر روی آن وجود داشته است. زمانی که اورباخ به خانه رسید با شگفتی متوجه شد که موساد اسناد داخلی را برای او ارسال کرده است. اسنادی که تا آن زمان طبقه‌بندی شده بودند و امکان دسترسی به آن وجود نداشت. این اسناد مربوط به یک پدیده تاریخی بودند که او در حال پژوهش بر روی آن بود: نازی‌هایی که در طول جنگ سرد در سراسر جهان به کار گرفته شدند. برخی از آنان برای برای آلمان غربی، برخی دیگر برای اتحاد جماهیر شوروی و برخی برای ایالات متحده کار می‌کردند. برخی از آنان با کشور‌های عربی و حتی با اسرائیل همکاری می‌کردند.

به گزارش فرارو به نقل از هاارتص، اورباخ ۴۱ ساله مدت زمانی طولانی منتظر این اسناد بود. او در هاروارد به تحصیل در رشته تاریخ پرداخته و در آنجا دکترای خود را دریافت کرده است.

اورباخ می‌گوید: اسناد نشان می‌دهند پس از سقوط رژیم نازی چندین احتمال برای "نازی‌های جدید" وجود داشت. برخی از آنان به خط یهودی‌ستیزی و ضد دمکراتیک ادامه دادند، اما مبارزه علیه کمونیسم را کنار گذاشتند. به این ترتیب توانستند به اتحاد جماهیر شوروی خدمت کنند. آن‌هایی که به خط ضدکمونیستی پایبند بودند، اما دیگر از یهودستیزی یا دیدگاه ضددمکراتیک حمایت نکردند برای ایالات متحده کار کردند. گروهی دیگر به یهودی‌ستیزی ادامه دادند، اما ایدئولوژی جدیدی را در مبارزه با استعمار پذیرفتند که شامل ابراز همدلی با جهان در حال توسعه و برای نژاد‌های مختلف بود.

همچنین، نازی‌هایی وجود داشتند که  "از همه متنفر بودند". اورباخ می‌گوید: "آنان روی کاغذ بی‌طرف ماندند، اما بین طرفینی که در جنگ سرد درگیر بودند یعنی آمریکایی‌ها، آلمانی‌ها، روس‌ها، اعراب و اسرائیلی‌ها با هدف ثروتمند شدن هرچه بیشتر، بدون تعهد به هیچ یک از طرفین، کار می‌کردند. برخی از این آلمانی‌های فراری به عنوان ماجراجویان جاه‌طلب و برخی به عنوان کلاهبرداران حرفه‌ای شناخته می‌شوند".

سیا معتقد بود که استفاده از سرسپردگان سابق هیتلر برای پیروزی بر اتحاد جماهیر شوروی امری ضروری است. سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل  از به کارگیری نازی‌های سابق خودداری نکردند. یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌ها در این رابطه پرونده "والتر رائوف" است. رائوف نقش کلیدی در توسعه تاسیسات کشتار برای آلمان نازی را داشت و ون‌های گاز که جان صد‌ها هزارنفر را گرفت ابتکار عمل او بود.

رائوف پس از جنگ از محاکمه یا مجازات فرار کرد. او به مجموعه آلمانی‌هایی در سوریه پناهنده شدند پیوست و دستیار نظامی "حسنی زعیم" نخست وزیر وقت سوریه شد و در آنجا به آموزش سرویس‌های اطلاعاتی سوریه کمک کرد. در سال ۱۹۴۹ میلادی به دنبال تغییر حکومت در سوریه رائوف از آن کشور اخراج شد و به آمریکای جنوبی نقل مکان کرد.

رائوف در راه ایتالیا استادان جدیدی انتخاب کرد: اسرائیلی‌ها. او که به دلیل اخراج شدنش از سوریه از سوری‌ها ناراحت بود، موافقت کرد که اطلاعات را به اسرائیل بفروشد. "شلهوت فریر" سرپرست رائوف یکی از مقام‌های وزارت خارجه اسرائیل و یکی از بنیانگذاران پروژه هسته‌ای آن کشور بود. رائوف در آن زمان برای جمع آوری اطلاعات درباره کشور‌های عربی ماموریت دریافت کرده بود. رائوف اطلاعات دقیقی در مورد وضعیت سوریه به اسرائیلی‌ها ارائه کرد و هم چنین موافقت کرد که مامور اسرائیل در مصر شود، اما سپس تصمیم گرفت به جای آن به اکوادور برود. او تا سال ۱۹۵۱ میلادی با فریر در ارتباط بود.

فریر در ابتدا این موضوع را مخفی نگه داشت. شاید به دلیل نگرانی از این که به او دستور داده شود که ارتباطش با مامور جدید را قطع کند. هنگامی که سرانجام در مورد رائوف گزارش داد با شگفتی متوجه شد که وزارت خارجه اسرائیل هیچ دلیلی برای مخالفت با استخدام عامل سابق نازی پیدا نکرده است.

با این وجود، خدماتی که رائوف به اسرائیل ارائه داد باعث مصونیتش نشد. یک تیم موساد برای ترور رائوف در سال ۱۹۸۰ میلادی اعزام شد. جوخه ترور موساد سعی داشت او را بیرون از خانه‌اش در شیلی  به قتل برساند، اما همسرش شروع به فریاد زدن کرد و سگشان پارس کرده بود. رائوف حدود یک سال بعد از آن عملیات ترور نافرجام بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت و به عنوان یک جنایتکار نازی که هم مامور موساد بود و هم در لیست ترور موساد قرار داشت، نامش وارد کتب تاریخ شد.

رائوف تنها بازمانده آلمان نازی نبود که برای اسرائیل کار کرد. در میان اسناد نام "اُتو اسکورزنی" افسر سابق وافن اس اس (یکی از شاخه‌های نظامی آلمان نازی در جنگ جهانی دوم) به چشم می‌خورد.

اسکورزنی در جنگ جهانی دوم در عملیات کماندویی به شهرت رسید به ویژه در حمله متهورانه‌ای که "بنیتو موسولینی" دیکتاتور ایتالیا را در سپتامبر ۱۹۴۳ از اسارت آزاد کرد. او پس از جنگ به یک تاجر، دلال اسلحه و مزدور تبدیل شد و به استخدام مستشاران نظامی برای سوریه کمک کرد و در معاملات مختلفی برای کارشناسان آلمانی که مشاور برنامه موشکی مصر بودند مشارکت داشت.

"هارل" رئیس وقت موساد در سال ۱۹۶۰ میلادی به دنبال راه‌اندازی تیمی برای تعقیب او بود، اما "مئیر آمیت" جانشین هارل ترجیح داد بستر را برای جذب اسکورزنی به عنوان منبعی برای موساد فراهم کند. "رافی میدان" فرمانده سابق واحد شکار نازی‌ها در موساد مامور انجام این ماموریت شد. او برای نزدیک شدن به اسکورزنی ابتدا با همسرش دوست شد. در نهایت امکان ارتباط گیری با اسکورزنی فراهم شد. او تاکید کرده بود که در نابودی یهودیان شرکت نکرده است. او موساد را شگفت‌زده کرد، زیرا گفته بود اسرائیل را دوست دارد و آن را کشوری کوچک و جسور توصیف کرده بود! او گفته بود اسرائیل راه حل یهودستیزی است و همه یهودیان باید به آنجا مهاجرت کنند. سپس به اسکورزنی گفته شد که هدف موساد از استخدام او چیست: استخدام توسط اسرائیل برای خنثی‌سازی فعالیت دانشمندان موشکی آلمانی در مصر.

براساس گزارش داخلی موساد اسکورزنی برای انجام این کار پولی درخواست نکرد بلکه خواستار لطفی کوچک شد: کمک موساد به او برای حذف نامش از فهرست افراد تحت تعقیب توسط شکارچیان نازی‌ها در موساد. این درخواست‌ها برآورده نشد، اما همکاری هم چنان ادامه داشت. اسناد موساد نشان می‌دهد ارتباط بین اسکورزنی و هدایت‌کنندگان اسرائیلی‌اش در سالیان بعد نیز ادامه یافت.

اورباخ علاوه بر مطالب موساد از آرشیو سرویس‌های اطلاعاتی آلمان به خصوص آژانس اطلاعات فدرال (BND) استفاده کرد. او می‌گوید: "من مجبور شدم برای یک آدرس ایمیل درخواست بدهم و سپس منتظر بمانم. در آلمان بر خلاف اسرائیل می‌توانید مطمئن باشید که پاسخی دریافت خواهید کرد. قانون فدرال آلمان تصریح می‌کند که یک مقام دولتی آلمان خواه در یک نهاد اداری باشد و یا یک آژانس جاسوسی موظف است با هر فردی که با او تماس می‌گیرد پاسخ دهد و این موضوع از طریق قانون حمایت شده است. بنابراین، چند ماه بعد نامه‌ای دریافت کردم مبنی بر آن که درخواست ام در حال بررسی است. چند ماه پس از آن نامه دیگری دریافت کردم که از من خواسته بود با شماره تلفن خاصی تماس گرفته و تاریخ ملاقات را تعیین کنم".

در نهایت اورباخ خود را در ورودی مقر آژانس اطلاعات فدرال آلمان در برلین دید. او می‌گوید: "ساختمان شبیه قلعه یک شرور از فیلم جیمزباند بود: عظیم، خاکستری و سنگین مانند یک ارگ".

از اورباخ خواسته شد گوشی تلفن همراهش را تحویل دهد و او را از طریق آسانسور و راهرو‌های هزارتویی به دفتری خالی که تنها وسیله موجود در آن یک میز بود بردند. او می‌گوید: "آنان پرونده‌ها را آوردند و به من گفتند تا چه ساعتی می‌توانم آنجا بمانم و چگونه برای صرف ناهار از محل خارج شوم. تنها جایی که من را همراهی نمی‌کردند در دستشویی بود".

با این وجود، یک سند مهم وجود داشت که اورباخ موفق نشد آن را در آرشیو رسمی یا از طریق هیچ یک از سازمان‌های اطلاعاتی دیگری به دست آورد: سندی مربوط به دیدار "الی کوهن" جاسوس اسرائیل در دمشق.

الی کوهن توسط واحد ۱۸۸ اطلاعات نظامی اسرائیل به سوریه فرستاده شده بود. کوهن در سال ۱۹۶۲ میلادی وارد دمشق شد. او یک فرستنده کد مورس جاسازی شده در یک پاکت سیگار را در اختیار داشت. هم چنین، او یک رادیو موج کوتاه و دیگر لوازم جانبی جاسوسی را نیز به همراه داشت. او پوشش یک تاجر آرژانتینی سوری الاصل به نام "کامل امین ثابت" را انتخاب کرد. ماموریت اولیه‌اش ارائه اطلاعات در مورد تحولات نظامی و سیاسی سوریه بود. با این وجود، مافوق کوهن در اسرائیل از وی خواست تا در مورد حضور نازی‌های فراری در دمشق نیز اطلاعات جمع آوری کند.

کوهن موفق شد به حلقه نازی‌ها در دمشق دست یابد. کوهن گفته بود می‌تواند مهم‌ترین نازی‌ها در سوریه را ترور کند. با این وجود، موساد تمایلی به اجرای این ایده در دمشق نداشت. موساد نمی‌خواست کوهن که مهره‌ای ارزشمند درون سوریه محسوب می‌شد را با اجرای طرح تروری بی پروا از دست بدهد. اورباخ می‌گوید: "حکومت وقت سوریه از مجموعه‌ای از ماموران دوگانه آلمانی خسته شد و شبکه‌های جاسوسی مختلف را که مبتنی بر نازی‌های سابق بودند سرکوب کرد. از آن زمان به این سو دمشق به اتحاد جماهیر شوروی متمایل شد".

ارسال نظرات